محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830892911
واکاوی جنبش تسخیر وال استریت
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
واکاوی جنبش تسخیر وال استریت
جریان اجتماعی در آمریکا جریانی است که تا لحظهای که کارد به استخوان نرسیده باشد کسی اعتراض نمیکند چون اعتراض به مثابه از دست دادن کار است و از دست دادن کار به مثابه کارتنخوابی است.
اشاره: دکتر عباس ملکی، معاون سابق وزارت امور خارجه بوده، او سالها در آمریکا تحصیل کرده و از فضای اجتماعی و سیاسی جامعه آمریکا شناخت دقیقی دارند. از مهمترین مسؤلیتهای ایشان میتوان به معاونت روابط بینالملل و سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، مدیرکل دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، مدیر مسؤل و سردبیر مجله سیاست خارجی، مشاور رئیس بانک جهانی در امور خاورمیانه و آفریقای شمالی و ... اشاره کرد. ایشان در این گفتگو از ماهیت شکلگیری دولت آمریکا و نحوهی زندگی و معیشت آنان سخن به میان میآورد و در ادامه به بیان اهمیت جنبش والاستریت در جامعهی آمریکا با شرکت همهی اقشار میپردازند و در پایان با اشاره به شرایط اقتصادی کنونی آمریکا احتمال میدهند که تکرار چنین جنبشی دور از ذهن نمیباشد جناب آقای دکتر از فرصتی که در اختیار فصلنامه صدرا گذاشتید از شما ممنونیم. میخواهیم نسبت به جنبشی که نزدیک به دوسال پیش در ایالات متحد آمریکا اتفاق افتاده یک برداشت صحیح از دیدگاه کارشناسی داشته باشیم. به نظر شما آیا جنبش ضدوالاستریت صرفاً خاستگاهی اقتصادی داشت یا زمینههای اجتماعی و معرفتشناختی هم در آن قابل رصد بود؟ نحوهی آشنایی من با موضوع جنبش تسخیر والاستریت و فضایی که اخیراً در آمریکا اتفاق افتاد به دو صورت است. یکی اینکه من کارشناس روابط ایران و آمریکا هستم و کتابی هم در این خصوص نوشتم که در حال چاپ در آمریکا میباشد و این کتاب حاصل کار من در آن کشور میباشد. اما نزدیک شدن به موضوع جنبش تسخیر والاستریت به این دلیل است که من در سال 2005 و 2006 در دانشگاه هاروارد استاد مدعو بودم و در شهر کوچکی در نزدیکی شهر بوستون زندگی میکردم. شهر بوستون مرکز دانشگاهی و روشنفکری شرق آمریکاست و از لحاظ علمی و دانشگاهی متراکمترین نقطه دنیا میباشد به دلیل وجود دانشگاههای متعددی که عموماً در ردهبندی دنیا بین 1 تا 10هستند. همچنین در سال 2011 در دانشگاه فناوری ماساچوست یا ام.آی.تی. بودم و از نزدیک مسائل را میدیدم و با دوستان، همفکران و اساتید صحبت میکردم. در مورد سؤال اول به نظر من باید برگردیم به اینکه آمریکا چگونه آمریکا شد و اینکه ایالات متحدهی آمریکا چه کشوری است و حول چه محوری قرار دارد؟ به عنوان مثال پاکستان بر محور اسلام است. یعنی مسلمانانی که در شبهقارهی هند بودند در دورهای که استقلال شبهقاره در حالشکلگیری بود تعدادی از آنها به این نتیجه رسیدند که بهتر است در مناطقی متمرکز و مستقل شوند و این به نفع خودشان و هدفشان یعنی اسلام است. به همین دلیل جمهوری اسلامی پاکستان شکل گرفت و بعد از جنگهای خونین بین پاکستان شرقی و غربی و جدا شدن بنگلادش از پاکستان به جمهوری اسلامی پاکستان فعلی تبدیل شد؛ هرچند این به این معنا نیست که کارهایی که دولت پاکستان انجام میدهد اسلامی است. زیرا پاکستان یکی از فاسدترین کشورهای دنیا است و به دلیل اینکه به این محور توجهی نمیشود هر لحظه در خطر تجزیه میباشد. اما به نظر من کشوری به نام ایالات متحدهی آمریکا متشکل از کسانی است که در کشورها یا در مناطق خودشان به لحاظ اجتماعی و یا اقتصادی راضی نبودند و از نظر معیشتی دچار مشکل شده بودند. اینها از 400 سال گذشته به تدریج به قارهی آمریکا مهاجرت کردند و بعد از جنگهای داخلی، جنگ با انگلستان، مسائل مربوط به تیپارتی و ... بالاخره یک هویتی در آنجا شکل گرفت و تعدادی از مهاجرین که عمدتاً اروپایی و بعد هم آفریقاییها بودند یک کشور بزرگ، مجموعهای از ایالتهای متعدد را به صورت کشوری متحد در دست گرفتند. به همین دلیل احساسی که ما ایرانیها نسبت به ایران داریم یک آمریکایی نسبت به آمریکا ندارد و زمانی که به گذشتهاش نگاه میکند به یاد میآورد که از ایرلند یا ایتالیا مهاجرت کرده است. بنابراین یک انقطاع فکریِ ملی – اجتماعی در آمریکا وجود دارد. هدف هر کس در آمریکا این است که معیشت و وضع اقتصادی بهتری داشته باشد و سازوکار سرمایهداری در آنجا به گونهای شکل گرفته است که اگر آنها یک روز یا حتی یک ساعت از کار غافل شوند کارشان را از دست خواهند داد. به همین دلیل صبحهای زود اتوبانها پر از خودرو است و همه به سرعت به شهری که محل کارشان است میروند. بنابراین فیلمهایی که از آمریکا نشان میدهند که در آن ساعت 10 صبح از خواب میشوند، قهوه میخورند و تنیس بازی میکنند و شب به شبنشینی میروند، در سطح عمومی اصلاً قابل تصور نیست. اینها فقط کسانی هستند که از کشورهای عربی به آنجا آمدهاند، یا پولدارهای روس و یا پولدارهای آمریکا که ناشی از سیاستهای سرمایهداری هستند. به همین ترتیب 99% افراد اگر صبح از رختخوابشان بلند نشوند، کارشان را از دست میدهند و قانون کاری در آنجا وجود ندارد که از کارگر حمایت کند. نگاه کارفرما به کارگر نشان میدهد که فردا نباید به سرکار بیاید و کارش را از دست داده است. جریان اجتماعی در آمریکا جریانی است که تا لحظهای که کارد به استخوان نرسیده باشد کسی اعتراض نمیکند چون اعتراض به مثابه از دست دادن کار است و از دست دادن کار به مثابه کارتنخوابی است. تعدادی از مردم که در آنجا از گرسنگی و سرما فوت میکنند، کمتر از هندیها نیست. یعنی اگر نتوانند کار گیر بیاورند بهتر است که وجود نداشته باشند. جنبش 99% از این لحاظ ارزش دارد که در جامعهای اتفاق افتاده که اعتراض همیشه به معنای از بین رفتن بوده است. یعنی اگر آنها به چیزی اعتراض میکردند به معنای این بوده که کارشان را از دست دادهاند. این به این معنا نیست که در آمریکا دیکتاتوری حاکم است. اما به قدری این ساز و کار پیچیده و جدی است که آنها هر لحظهای که فکرشان از کار منحرف شود، از گردونه خارج خواهند شد. بنابراین باید دید که چنین قشر و تعداد قابل توجهی در آمریکا به کجا رسیده بودند که دست به اعتراض زدند؟ به نظر جنابعالی آیا جنبش نودونه درصدی به عنوان یک حرکت مقطعی برای اعلام نارضایتی بخشی از جامعهی آمریکا که به تبعیضهای موجود اعتراض داشتند، به شمار میرود یا آنکه واقعاً این جنبش یک حرکت عمیق در لایههای مختلف اجتماعی جامعه آمریکا است؟ ایالات متحدهی آمریکا سرزمین فرصتهاست. اگر کسی در هر سطحی ایدهای در زمینه غذا، انرژی، سیستم بهداشتی و پزشکی یا حتی سیاسی داشته باشد، حتماً موفق خواهد شد. به همین دلیل است که هر کسی از هر جای دنیا به آمریکا میرود، اگر پشتکار داشته باشد میتواند موفق شود و پیشرفت کند، شرکت بزند و تولید انرژی کند. این موضوع به دلیل این است در آمریکا همهی مردم از جاهای مختلف مهاجرت کردهاند. انقلاب اطلاعاتی و تکنولوژیهای ارتباطاتی تقریباً مسائل دنیا را برای همه روی میزشان گذاشته و هرکس صبح که بلند میشود میتواند اطلاعات مربوط به قشر پایین دست و بالا دست خود را داشته باشد. تولد رسانههای جدید در خلق و یا اختراع روشهای جدید ارتباطات با مردم باعث شد که اطلاعات ما نسبت به گذشته خیلی بیشتر شود که این موضوع مهمی است. من دیدم کسانی هم بودند که کار داشتند ولی در جنبش 99% شرکت کردند چون دغدغهی جامعه فقط فقرا نبود، بقیه هم بودند. اما سرمایهداران عمده بین اینها نبودند. ولی 99% در همهی لایههای آمریکا نفوذ کرد. مثلاً یکی از کسانی که در این جنبش شرکت کرده بود نوام چامسکی بود. او یک جلسه سخنرانی داشت و خیلی دفاع میکرد. همچنین افراد زیادی از روشنفکران بودند که این کار را انجام دادند. یکی دیگر از مشخصات جامعهی آمریکایی خشونت فوقالعاده پلیس این کشور است. مثلاً در ایران اگر کسی در اتوبان سرعت زیادی داشته باشد، پلیس با احترام با او برخورد و او را جریمه میکند. ولی در آنجا اگر کسی از سرعت مجاز بالاتر برود، پلیس با بلندگو اعلام میکند که بیا پایین و دستانت را پشت سرت بگذار و آنها را با وضع بدی روی زمین میاندازد و جستجو میکند که تفنگ نداشته باشند یا مست نباشند و ... . همین خشونت در مورد یک تخلف رانندگی، وقتی به مسائل سیاسی میرسد خیلی بیشتر میشود. مثلاً با اسب از روی مردم رد میشوند، به آنها باتوم میزنند و آنها را میگیرند. در قضیه آخری که در بوستون اتفاق افتاد دستور دادند در یک شهر چند میلیونی، هیچکس از خانه بیرون نرود و اگر کسی بیرون میآمد، واقعاً تیراندازی میکردند و میکشتند. بنابراین خشونت پلیس و شبهای سرد باعث شد تعدادی از معترضین نتوانند تحمل کنند و بقیه افراد را نیز پلیس جمع کرد. شرکتکنندگان از قشرهای مختلف بودند؛ ابتدا خیلی بیشتر ولی در انتها کمتر. یعنی طبقات متوسط جامعه آمریکا هم در این اعتراض شرکت داشتند؟ بله، چون طبقات متوسط هم به یک آگاهی اجتماعی دست پیدا کرده بودند. مانند انقلاب ایران که انقلاب طبقه ی متوسط بود، در آنجا هم همینطور بود. ولی زمانی که دولت آمریکا و پلیس آمریکا خشونت نشان دادند، تعداد مردم کم شدند چون واقعاً شرایط غیرقابل تحمل بود. ریشهی این خشونت چیست؟ چرا پلیس انگلیس نسبت به پلیس آمریکا خشونت کمتری دارد؟ دلیل اینکه در آمریکا پلیس اینقدر خشن هست آیا به حوادث 11 سپتامبر مربوط میشود یا از قبل هم وجود داشته است؟ این خشونت همیشه بوده ولی بعد از 11 سپتامبر اختیارات قانونی پلیس افزایش پیدا کرده است. یعنی پلیس میتواند حتی اگر به کسی ظن داشته باشد که او تروریست است، تیراندازی کند و او را بکشد. یکی از دلایلش این است که این جامعه، یک جامعه ی مهاجر است. در جامعهی مهاجرین به استثناء ایرانیان، فساد و رقابتهای محلهای خیلیزیاد است. مثلاً چینیها محلهای به نام محلهی چینیها دارند که در آنجا چاقوکشی میکنند؛ اسپانیاییها و ایتالیاییها جرم زیادی انجام میدهند مثل قضیهی پدرخوانده و مافیا. فقط ایرانیها محلهی خاصی ندارند و در هر جایی که از نظرشان بهتر بوده، زندگی میکنند. نکتهی دوم آزادی سلاح است. در هر لحظه ممکن است پلیس احساس کند کسی سلاح بکشد و او را بکشد. بنابراین خشونت به کار میبرد تا از خودش دفاع کند. نکتهی سوم به نظر من پلیس آمریکا مانند بقیهی بیزینسها است. مثلاً هرکس بیشتر خشونت به خرج بدهد، عزیزتر میشود. در فیلمها، کلانترها و پلیسها هرچه بیشتر قوی باشند و بتوانند مجرم را زودتر دستگیر کنند، عزیزتر هستند. این موضوع تبلیغ میشود و باعث میشود در صحنه عمل هم همینطور باشد. نکتهی آخر این است که به نظر من جامعهی آمریکایی مشکلات خیلی زیادی دارد. مشکلات جهان سرمایهداری به نقطهی بدی رسیده به خصوص از سال 2008 تا الان که فشار زیادی به مردم وارد شده است و مردم آمریکا کمتر غذا میخورند، کمتر رستوران میروند و کمتر لباس میخرند. در گذشته مثلاً اگر یکی از قطعات کامپیوتر خراب میشد، به صرفه بود که یک کامپیوتر نو بخرند تا اینکه بخواهند آن قطعه را عوض کنند. واقعاً جریان اقتصادی آمریکا همچنان در حالت رکود است و شاخصها نشان میدهد که هنوز از این رکود بیرون نیامده است. این موضوع باعث شده وضعیت مردم به جایی برسد که هیچ جذابیتی نداشته باشد یا برای برخی، این جذابیتها بسیار کم شده است. در صورتی که تا قبل از سال 2001 و قضیه 11 سپتامبر، جامعهی آمریکا کاملاً بشاش بود و مردم جامعه خیلی خوب و شاد زندگی میکردند. اما از سال 2001 جریان امنیتی و کنترل کردن افراد به قدری قوی شد که ناگهان رنگ شهرهای مختلف به خصوص نیویورک به کلی عوض شد. از سال 2008 رکود اقتصادی هم به این وضع اضافه شد. این موارد دست به دست هم داد و به جایی رسید که مردم احساس نیاز به تغییر در سیستم کاپیتالیستی پیدا کردند. بنابراین مردم شروع به اعتراض کردند ولی اعتراض آنها سرکوب شد و وضع به حالت گذشته در آمد. فکر میکنید آیا امکان تکرار چنین حرکتی در آینده است یا آنکه این جنبش فقط تحت تأثیر رکود اقتصادی آمریکا به وجود آمد و با رونق نسبی اقتصاد آمریکا این حرکت به فراموشی سپرده خواهد شد؟ بله امکان دارد. به دلیل اینکه مسائل اصلی آمریکا و به تبع آن اقتصاد جهانی حل نشده و همچنان مشکلات اقتصادی در سطح جهانی وجود دارد و در آمریکا بیشتر است. اما روزنههای امیدی هم هست. اولین روزنه به نظر من تکنولوژی است. در آمریکا 10 سال قبل روزانه 30 میلیون بشکه نفت وارد میشد که اکثراً از خلیج فارس و خاورمیانه بود. اما تکنولوژی این امکان را داد که سنگهای آغشته به نفت و گاز و انرژیهای تجدیدپذیر مثل خورشید، باد و امواج باعث شود که امروزه واردات آمریکا از خاورمیانه صفر شود. نمونهی دیگر اینکه در تظاهرات وال استریت در نیویورک و بوستون به قدری شبها سرد میشد که مردم نمیتوانستند تحمل کنند. بعد از مدتی ژنراتورهایی درست کردند که با پدال کار میکرد و نور و گرما میداد و معترضین نوبتی مینشستند و پا میزدند و این ژنراتورها مانند بخاری برقی عمل میکردند. نکتهی دوم مسئلهی رسانه است. در روزهای اول رسانههای اصلی آمریکا از این جنبش حمایت میکردند ولی به تدریج با دخالت دولت آمریکا، از این جریان فاصله گرفتند ولی سایتها و رادیوهای محلی این کار را میکردند. اما رسانههای عمومی حمایت خود را کمتر کردند و اخبار را انعکاس ندادند. بنابراین اگر رسانهای وجود داشته باشد که فراگیر باشد، ممکن است این اعتراضات دوباره شروع شود. موضوع دیگر این است که اختلاف طبقاتی در آمریکا خیلی وسیع است و مردم در آنجا از گرسنگی میمیرند و برخلاف ایران، هیچکس در آنجا به آنها پول نمیدهد و کمک نمیکند. کلیساها در یک منطقه یا شهر کوچک این کار را میکنند ولی چون سرما خیلی زیاد و غذا خیلی گران است، مردم به راحتی فراموش میشوند. راجع به رسانه به نکته ی خیلی مهمی اشاره کردید. شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک در کشورهای دیگر متهم است که انقلاب مخملی به راه انداخته است. در جریان اعتراض، این شبکههای اجتماعی پیوندی بین معترضان بودند نه اینکه در خدمت دولت آمریکا باشند. یعنی از محیط فیسبوک برای قرار گذاشتن و شناسایی همدیگر استفاده میکردند. نظر شما در این خصوص چیست؟ دولت آمریکا 16 نهاد امنیتی اطلاعاتی دارد که موازی کار میکنند و به اطلاعات گوگل، فیسبوک، توئیتر، آوتلوک و ام.اس.ان دسترسی دارند. اما از این دسترسی برای اینکه مشکلی برای آن شرکت ایجاد کنند یا به بخش اقتصادی آن لطمه بزنند، استفاده نمیکنند. آنها صبر میکنند تا جایی که احساس کنند به منافع ملی آمریکا لطمه میزند. به خصوص روی مسلمانها خیلی حساس هستند و تمام تحرکات فضای مجازی مسلمانها را زیر نظر دارند. از طرفی فیسبوک و گوگل مؤسسات خصوصی هستند و افرادی که در آنجا هستند، نظرات مختلف دارند که اینها در مسئلهی والاستریت در خدمت کاربران بودند؛ یعنی بعضی کاربران از این شبکهها برای کار خودشان استفاده میکردند و بعضی نیز مخالف بودند. مثلاً میخواستند یکی از جلساتشان را در هاروارد یارد یعنی باغی که متعلق به هاروارد است و در اطراف آن دانشکدههای هاروارد قرار دارد، تشکیل دهند و این باغ مانند خیابانی است که هر کسی میتواند از آنجا عبور کند. اما به محض اینکه اعلام کردند این جلسه در هاروارد برگزار میشود، پلیس هاروارد اعلام کرد هرکسی که میخواهد از هاروارد یارد عبور کند، باید کارت هاروارد همراه داشته باشد و این برای جمعیت زیادی از مردم که هر روز از آنجا عبور میکردند، مشکل ایجاد کرده بود. پلیس آنقدر در این قضیه پافشاری کرد که نتوانستند جلسه را تشکیل دهند. تعدادی از والاستریتیها که دانشجوی هاروارد بودند تا مدتی داخل آن محوطه چادر زدند و ماندند ولی وقتی دیدند که فایدهای ندارد، رفتند. مسائل مربوط به فضای مجازی به نفع والاستریت و البته به نفع دولت آمریکا بود. در کشورهای دیگر وضعیت فرق میکند. به نظر من در کشورهای دیگر امکانات و ظرفیتهای فضای مجازی در اختیار یا در جهت پشتیبانی از اهداف آمریکا کار میکند. در آمریکا هم همه چیز کاملاً برنامهریزی شده و در یک جهت نیست. آمریکاییها در تخریب سیستمهای اجتماعی خیلی متخصص هستند. مثلاً با فیسبوک پایههای حکومت بن علی و مبارک را لرزان کردند اما از لحاظ ساختن یک ساختار جدید اصلاً وارد نیستند. به همین دلیل برخی از اوقات چیزی که ساخته میشود بیشتر ضد آنهاست. بنابراین چون اینها شرکتهای خصوصی هستند، سلایق مختلفی دارند و به دلیل اینکه جوان هستند، حتماً به والاستریت نزدیک بودند ولی این به این معنا نیست که اگر دولت آمریکا کاری از آنها بخواهد، انجام ندهند. مثل شرکت ایرانسل و ... که اگر دستور داده شود که کنترل کنند، این کار را انجام میدهند. جنبش نود و نه درصدی تا چه میزانی به عنوان یک تهدید جدی علیه نظام سرمایهسالاری آمریکا محسوب میشود؟ اگر این جنبش بخواهد در مقاطع آتی به اهدافش برسد چه تغییراتی در تاکتیکها و استراتژیهایش بهتر است به وجود بیاید؟ کسی نمیتواند بگوید دوباره چه زمانی ممکن است این کار انجام شود. جریانهای اجتماعی یا شورشهای اجتماعی به راحتی رخ نمیدهد. اما چند جا هست که هنوز پتانسیل این کار را دارد. اول از همه دانشگاهها؛ در آنجا برای دانشگاهها باید شهریه بدهید و برای شهریه باید از بانک وام بگیرید و بنابراین اگر شما یک ترم عقب بیفتید، هزینههای خیلی زیادی دارد و شاید نتوانید ادامه بدهید و مجبور شوید از دانشگاه خارج شوید. به هر حال هنوز دانشگاهها ظرفیت خودشان را نشان ندادند. همچنین بستر مذهبی نیز به خوبی شکل نگرفته است. مسیحیت با همهی فرقههایی که آنجا هست، در هر محلهای یک یا چند کلیسا وجود دارد که این کلیساها کلاً یا بسته هستند یا کارهایی که در آنجا میشود خیلی کم است در حالی که میتواند این فعالیتها بیشتر بشود. مسئلهی سوم زنان است که همچنان ظرفیت دارد. در آمریکا تسلط و اعمال زوری که در اتحاد شوروی که بر روی زنان میشد، وجود ندارد. از طرفی مسئلهی معیشت و اقتصاد آنقدر مسئله جدی است که بقیهی چیزها را تحت تأثیر قرار میدهد. ولی زنان، فعالیتهایشان و آزادیهایی که میتوانند داشته باشند و استفاده از زن در تبلیغ و چیزهای دیگر به نظر من آیندهی خوبی ندارد و خیلی از خانمها به این نتیجه رسیدهاند که این روش ابتدایی سرمایهداری بوده و باید جور دیگری به لحاظ فکری، زیباییهای اخلاقی و البته زیباییهای جسمی خودشان را ارائه بدهند. نکتهی آخر به بخشهایی از کاپیتالیسم مربوط میباشد. مثلاً شما میتوانید یک ساعت رولکس بفروشید و 1000 دلار سود کنید یا 1000 تا ساعت ارزان بفروشید و از هر کدام 1 دلار سود کنید. نظام سرمایهداری هر دو را قبول دارد. کارخانهها جنسهایی که درست و سالم هستند را در بازار میفروشند اما تعدادی از اجناس که یک مشکل کوچکی دارد مثلاً ساعتی خش دارد یا کت شلواری که یک قسمتی از آن دو بار دوخته شده است، مردم از آنها استقبال میکنند در صورتی که قبلاً این طور نبود. همچنین مردم در حومهی شهرها و جاهایی که زمین در آنجا نسبتاً ارزانتر است، میروند. این موضوع میتواند یک طبقه جدیدی را به وجود بیاورد. برای مثال مردم دوست دارند از مارک سونی استفاده کنند اما مثلاً اگر یک تلویزیون سونی اشکال کوچکی هم داشته باشد اما در کارکردش مشکلی نباشد، عیبی ندارد. در مواقع گذشته مردم میگفتند باید از فروشگاه خاصی خرید کنیم؛ به عنوان مثال فقط از خیابان پنجم نیویورک خرید میکردند. اما این موضوع هم به نظر من کمکم در حال از بین رفتن است. مردم از هرجایی که بتواند نیاز آنها را برآورده کند، خرید میکنند و از هر غذایی که بتواند آنها را سیر کند، استفاده میکنند. مسئلهی آخر گرایش به محیط زیست است، اینکه طبیعت را بیشتر خراب نکنیم. ماشینهای با سوخت بالا استفاده نکنیم. بیشتر از غذاهای گیاهی استفاده کنیم، هرچند ممکن است غذاهای گیاهی نسبت به سایر غذاها مثلاً استیک، گرانتر باشد. به نظر من در جنبش بعدی حتماً این موارد را در نظر خواهند گرفت. یعنی گرایشات زیستمحیطی بیشتر خواهد شد. البته در جنبش والاستریت هم این مورد وجود داشت. مثلاً آتش نزدن درختها و قطع نکردن آنها. به نظر من خمیرمایهی جنبش بعدی این خواهد بود که مثلاً چرا این شرکت اینقدر آلودگی نفتی دارد؛ یا چرا خودروها برقی نشدهاند. یک تکنولوژی دیگری وجود دارد به نام فرکینگ که آب زیادی مصرف میکند و آلودگی زیادی دارد. احتمالاً در جنبش بعدی به این موضوع هم معترض خواهند شد. آقای دکتر ما شاهدیم آمریکا به خودش این اجازه را میدهد تا دربارهی هرگونه تغییر و تحول سیاسی و یا موضوعی داخلی در یک کشور موضعگیری کرده و بعضاً از بسیاری شورشها، توطئهها و کودتاها در کشورهای مختلف دنیا حمایت کند. به طوری که طراحی و هدایت جنبشهای اجتماعی و یا شورشهای سندیکایی در نقاط مختلف دنیا برای برخی تبدیل به یک شغل شده. کوچکترین حادثهی داخلی در ایران با موضعگیری رسمی آمریکا مواجه بوده است. شما مواضع ج.ا.ا. در قبال جنبشهای اخیر اروپا، آمریکا و به ویژه جنبشهای اجتماعی آمریکا را چطور ارزیابی میکنید و فکر میکنید سیاست خارجی ما در قبال جنبشهای جدید اجتماعی در غرب چگونه باید عمل کند؟ آمریکاییها نسبت به ایران اطلاعات کمی دارند؛ ما هم نسبت به آمریکا اطلاعات کمی داریم ولی اطلاعات ما نسبتاً بهتر است. دلیل این موضوع این است که حدود 1 میلیون ایرانی در آمریکا زندگی میکنند. اما تعداد بسیار اندکی آمریکایی در ایران هستند. حتی شاید کمتر از 1000 نفر باشند. موضوع دوم این است که در آمریکا تولید علم و تولید محصول خیلی زیاد است. مثلاً راجع به همین موضوع والاستریت کتابها و مقالات زیادی نوشته شده و اظهار نظر شده است. بنابراین دسترسی به آن خیلی راحت است. همچنین در سایتها و شبکههای خبری و ... . به نظر من روشنفکران ایرانی در مورد والاستریت دو نکته اساسی دارند: یکی اینکه تشویق ایران به اقتصاد باز و کوچک شدن دولت به لحاظ عمومی. این مطالب درستی است ولی از لحاظ اجرایی باید خیلی مواظب بود. مثلاً ما در ایران یک شرکت برق منطقهای و یک شرکت پخش فرآوردههای نفتی داریم. شرکت برق منطقهای، برق را تولید و توزیع میکند و شرکت پخش فرآوردههای نفتی نیز بنزین و گازوئیل را پخش میکند. ولی در آمریکا این شرکتها خصوصی است. مثلاً شما میتوانید از هر شرکتی که میخواهید، برق بخرید و یا از هر شرکتی که میخواهید، بنزین تهیه کنید. ولی نکتهای که هست این است که به دلیل اینکه زیرساختها خیلی گران است، مثلاً 100 تا شرکت برق تولید نمیکنند که شما در یک بازار رقابت باشید و از شرکتی که برق ارزانتری دارد، خرید کنید. یا مثلاً بگویید برق شرکتی از نفت و گاز تهیه شده و برق شرکت دیگر از باد تهیه شده و پاکتر است و ... . تعداد این شرکتها 1، 2 یا 3 است. در سیستم بهداشت هم همین موضوع هست یعنی 2 یا 3 شرکت بیمهای در هر شهر وجود دارد. بنابراین احتمال تبانی خیلی زیاد است و وقتی احتمال تبانی وجود دارد، شرکتی که دولتی است نسبتاً میتواند بهتر باشد زیرا اهداف دولت با تبانی کردن مخالف است. مثلاًدولت ایران مایل نیست برق را آنقدر گران کند که مردم دچار مشکل شوند ولی در آمریکا ممکن است این اتفاق بیفتد. مثلاً در طوفان کاترینا بعد از دو سال هنوز بعضی از خانهها برق نداشتند. دلیلش هم این بود که آن شرکتی که برق میرساند، یک گروه تعمیرات داشت و این گروه تعمیرات در روز میتوانست 1 یا 2 خانه را تعمیر کند و بعد از دو سال هنوز نوبت تعدادی از خانهها نشده بود. بنابراین بازار آزاد یا اقتصاد باز جوابگوی همه چیز نیست. در کشورهایی مثل ایران اگر دولت نباشد و یک یا دو شرکت مسئول کارها باشند مشکلات بسیار زیادی ممکن است پیش بیاید. بنابراین روشنفکران ایرانی باید بدانند که اولاً اقتصاد باز مشکلات خودش را دارد. نکتهی دوم این است که بدانند لایههای اجتماعی در چه جاهایی ابراز نارضایتی میکنند. زمانی که به اصطلاح کارد به استخوان میرسد و فردی نه شغل و نه سرپناهی داشته باشد و وضع آیندهاش هم خوب نباشد، به شورش و نارضایتی دست میزند و شروع به شکستن شیشههای تلفن عمومی و پاره کردن صندلیهای اتوبوس شرکت واحد میکند. یک وقت دیگر جوامع دست به شورش میزنند در حالی که هم خانه و سرپناه و شغل دارند اما از لحاظ فکری ارضاء نمیشوند. مثلاً در انقلاب ایران به نظر من موضوع دوم بود. یعنی طبقهای بودند که خانه و شغل داشتند اما انقلاب کردند. مثلاً دکتر شریعتی میگفت در دنیا چیزهای دیگری هم هست و چپیها و مجاهدین خلق هم مدینهی فاضله را به چیز دیگری میگفتند. بنابراین هر جریان اجتماعی به این معنی نیست که حتماً زمانی اتفاق میافتد که مردم در وضعیت خیلی بدی هستند. یعنی جریان اجتماعی حتی زمانی هم که وضعیت خیلی بد نیست، میتواند اتفاق بیفتد. من احساس میکنم در آمریکا این نوع دوم احتمال دارد. یعنی اگر وضع اقتصادی خوب شود، احتمال اینکه شورش کمتر شود نیست. ممکن است بیشتر شود چون ذهنیت مردم با ذهنیت نخبگان اختلاف دارد. چیزی که روشنفکران ما میتوانند از والاستریت درس بیاموزند این است که دولتها یا حکومتها یا سیستمها مثل یک استکان کریستال هستند، بعضی وقتها با یک تلنگر خیلی خیلی ضعیف خرد میشوند و لازم نیست که نیروی خیلی زیادی وارد شود. به نظر شما چه تشابه و تفاوتی بین جنبش ضدوالاستریت در آمریکا با جنبشهای منطقهی خاورمیانه (بهار عربی یا بیداری اسلامی) و به ویژه ترکیه وجود دارد؟ اینکه جنبش ضدوالاستریت بعد از تحولات مصر رخ داد آیا تصادفی بود یا واقعاً شواهد دقیقی از نسبت داشتن تحولات منطقه خاورمیانه با تحولات سیاسی – اجتماعی اروپا و آمریکا وجود دارد؟ سابقهی این نوع فعالیتها در ایالات متحده به سالهایی که علیه جنگ ویتنام و عراق اعتراض کردند، بر میگردد. اعتراضات مربوط به جنگ عراق به شدت جلوگیری شد و دولت کار خودش را انجام داد و حمله، مارس 2003 به عراق انجام گرفت. به نظر من بعداً معلوم شد که صدام حسین نه سلاح هستهای دارد نه به القاعده کمک کرده است. ولی نارضایتی زیادی وجود داشت. موضوع تونس و مصر داخل آمریکا زیاد منعکس نمیشد و مردم آمریکا نسبت به تحولات بینالمللی اطلاعات خیلی کمی دارند. مثلاً سی.ان.ان یک شبکهی داخلی دارد و یک شبکه اینترنشنال که کار زیادی به مسائل خارج از آمریکا ندارد. بیبیسی یک شبکه برای آمریکا دارد که چیزهایی که ما اینجا میشنویم اصلاً در آنجا نیست و مسائل خیلی کمرنگ است. فاکسنیوز بیشتر در آنجا مسلط است که آن هم داخلی است. شما وقتی در آمریکا هستید بقیه دنیا خیلی برایتان اهمیت ندارد. این اهمیت دارد که مثلاً امروز صبح که میخواهید بیرون بروید هوا چطور است و اوضاع ترافیک چگونه است. یا مثلاً اینکه پدری بچهاش را کتک زده است و ... . به عنوان یک کارشناس مسائل آمریکا چقدر احتمال میدهید آمریکا در سالهای آینده با مسئلهی بحران مشروعیت مواجه شود؟ آیا آمریکا خواهد توانست مشکلات سیاسی، بحرانهای اقتصادی و مسائل اجتماعی خود را سامان بخشد یا انباشت مسائل گوناگون آن را با یک بحران مشروعیت از درون مواجه خواهد ساخت؟ مهاجرینی که به آمریکا رفتند پس از اینکه با هم و با انگلستان و سرخپوستان جنگیدند، به سازوکاری رسیدند که طبق آن هر ایالتی از لحاظ داخلی مستقل است و از لحاظ دفاعی و خارجی تابع واشنگتن دیسی میباشد. این به نظر من شاید بهترین سیستم حکومتداری دنیا باشد چون بر دو پایه کاپیتالیسم و لیبرالیسم بنا شده. اما در دسترسترین است و تا وقتی که کاپیتالیزه یا لیبرالیزه دچار بحران هویت نشده، اینها ادامه میدهند هرچند افراد عوض میشوند. بنابراین به نظر من این سیستم ادامه پیدا خواهد کرد. فقط نکتهای که هست این است که آیا حزبهای جدید یا روشهای جدید پیش خواهد آمد؟ بله ممکن است چون رئیس جمهوری مثل اوباما شاید 30 سال پیش باورکردنی نبود ولی الان هست. بنابراین در آینده هم ممکن است تغییراتی رخ دهد. نکتهی آخر این است که به نظر میرسد آمریکا وابستگی خود را به جهان کم کرده است. از لحاظ انرژی که تقریباً صفر است. از لحاظ تکنولوژی جلوتر از جاهای دیگر است. فقط واردات از چین مسئله است هرچند خودشان هم میتوانند تولید کنند اما گرانتر از چین است. مثلاً خودرویی دارند که با چینیها رقابت میکند منتها گرانتر است. بنابراین به نظر من به زودی به بحران مشروعیت نخواهد رسید. افراد عوض میشوند، گروههای جدیدی میآیند و نمایندگی میکنند. مثلاً ممکن است نقش مسلمانها، اسپانیاییها، زنان یا لیبرالها بیشتر شود. در واقع زمین بدون سلطان باقی نمیماند و بلاخره کسی حکومت را به دست خواهد گرفت. منبع: فصلنامه تخصصی علوم انسانی اسلامی صدرا
92/11/26 - 02:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]
صفحات پیشنهادی
رابطه جنبش تسخیر وال استریت با فقر و نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی آمریکا
رابطه جنبش تسخیر وال استریت با فقر و نابرابریهای اقتصادی اجتماعی آمریکاتفاوت جنبش والاستریت با جنبشهای قبلی تجربهای است که جریان چپ در آمریکا دارد و این بار کاری که کردند این است که این جنبش جنبش مسالمتآمیز است اگر بخواهیم وضعیت آمریکا را بررسی کنیم باید حداقل از قبل از جنقش دانشگاه ها در جنبش وال استریت 1
نقش دانشگاه ها در جنبش وال استریت 1استادان باید در شیوههایی از مهارت حرفهای و تخصص که آنها را از پرداختن به مسائل اجتماعی مهم و جامعهی بزرگتر بازداشته است بازاندیشی کنند و از این جهت پرسشهایی که دانشجویان مطرح میکنند برای آنها حیاتی است هنری جیروکس 2 نقش دانشگاهها در واجنبش فتح وال استریت و فروپاشی آمریکا؛ امکان یا امتناع؟
جنبش فتح وال استریت و فروپاشی آمریکا امکان یا امتناع بحران های ناشی از سیاست خاورمیانه ی جدید با بحران نظریه پردازی بحران نظامی بحران اقتصادی و پیدایش جنبش وال استریت استمرار پیدا کرد در واقع منشاء سیاسی و خارجی جنبش وال استریت سیاست خاورمیانه ای آمریکا بود دکتر خسرو وفاییدرسهایی از اشغال والاستریت
درسهایی از اشغال والاستریتشبکهها و رسانههای اجتماعی جنبش اشغال کن را قادر ساخت تا دو هفته قبل از اینکه رسانههای اصلی آمریکا به آن توجه کنند حضور خود را ثابت کند سپس به بخشی از گفتمان رسانههای اصلی کشور تبدیل شود این متن میزگردی در واشنگتن دی سی پیرامون جنبش وال استریوال استریت ژورنال: پیشنهاد هنرمندانه ایران، سه چهارم دنیا را به اقدامات آمریکا معتقد کرد
وال استریت ژورنال پیشنهاد هنرمندانه ایران سه چهارم دنیا را به اقدامات آمریکا معتقد کرد در حالی که ایران رو در رو با پنج کشور بریتانیا چین روسیه فرانسه و آلمان مذاکره می کنند در عین حال پیشنهاد مذاکره رو در رو با تک تک آن ها را هم ارائه می دهند هنرمندانه نیست به گزارش ناموقتی وال استریت هسته ای می شود
وقتی وال استریت هسته ای می شود تهران-ایرنا-خبرگزاری رویترز روزچهارشنبه گزارشی از فعالیت های غیرقانونی وال استریت در ورود به داد و ستد اورانیوم خبر داد به گزارش این خبرگزاری از لندن و وین بانک آمریکایی گلدمن ساکس Goldman Sachs و دویچه بانک Deutsche Bank اخیرا اعلام کردند دنفس راحت دولت روحانی به روایت وال استریت ژورنال
نفس راحت دولت روحانی به روایت وال استریت ژورنال وال استریت ژورنال نوشت اقتصاد ایران با حضور رئیس جمهور جدید و توافق هسته ای بهبود یافته و ارزش ریال آن تثبیت شده است آفتاب تجار به دلیل سیاست های اقتصادی دولت و دورنمای لغو تحریم ها به شدت انگیزه پیدا کردهاند چنین احساساتیوالاستریت ژورنال: اتریش با جدیت به سوی افزایش تجارت با ایران گام برمیدارد
والاستریت ژورنال اتریش با جدیت به سوی افزایش تجارت با ایران گام برمیداردیک روزنامه آمریکایی در گزارشی نوشته کشور اتریش منتقد تحریمهای غرب علیه ایران است و با جدیت به سوی افزیش تجارت با این کشور گام برمیدارد به گزارش خبرگزاری فارس سفیر اتریش در ایران و معاون اتاق بازرگانی اوال استریت ژورنال فاش کرد: تلاش پشت پرده آمریکا برای جلوگیری از کاهش واقعی تحریمهای ایران
وال استریت ژورنال فاش کرد تلاش پشت پرده آمریکا برای جلوگیری از کاهش واقعی تحریمهای ایران سیاست > دیپلماسی - تابناک نوشت ماهیت و نوع کاهش تحریمهای اقتصادی وضع شده علیه ایران از سوی آمریکا یکی از مهمترین مباحثی بوده که از همان آغاز در چهارچو«گرگ وال استریت» پرفروشترین فیلم اسکورسیزی
گرگ وال استریت پرفروشترین فیلم اسکورسیزیتاریخ انتشار جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۲ ۲۴ «گرگ وال استریت» یک کمدی با موضوع فساد و مسایل اقتصادی از نظر فروش در راس فیلمهایی قرار گرفت که مارتین اسکورسیزی استاد سینما تاکنون ساخته است به گزارش مهر به نقل از گاردین ای«گرگ وال استریت» پرفروشترین فیلم اسکورسیزی شد
فرهنگ و هنر سینمای جهان گرگ وال استریت پرفروشترین فیلم اسکورسیزی شد گرگ وال استریت یک کمدی با موضوع فساد و مسایل اقتصادی از نظر فروش در راس فیلمهایی قرار گرفت که مارتین اسکورسیزی استاد سینما تاکنون ساخته است به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردین این کمدی سیاه که نامزد«گرگ والاستریت» رکورد فروش فیلمهای «اسکورسیزی» را شکست
چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰ ۴۶ گرگ والاستریت بدون احتساب تورم عنوان پرفروشترین فیلم از ساختههای مارتین اسکورسیزی را در گیشه جهانی از آن خود کرد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا فیلم نامزد اسکار گرگ والاستریت جدیدترین ساخته مارتین اسکورسیزی با بازی لئوناردووال استریت ژورنال: نفس راحت دولت روحانی
وال استریت ژورنال نفس راحت دولت روحانی اقتصاد ایران با حضور رئیس جمهور جدید و توافق هسته ای بهبود یافته و ارزش ریال آن تثبیت شده است پایگاه خبری انتخاب اقتصاد ایران با حضور رئیس جمهور جدید و توافق هسته ای بهبود یافته و ارزش ریال آن تثبیت شده است وال استریت ژورنال نوشت &در سطح بین المللی «گرگ وال استریت» ۱۳۰ میلیونی شد
در سطح بین المللیگرگ وال استریت ۱۳۰ میلیونی شدفروش بینالمللی گرگ وال استریت از فروش آمریکایی شمالی آن بهتر بوده است فروش کلی بینالمللی این درام شرح حال گونه هم اکنون به 130 میلیون دلار رسیده است به گزارش خبرگزاری فارس طی سه هفته اخیر ساخته جدید مارتین اسکورسیزی صدرنشین جدوقربانی «گرگ وال استریت» کتاب مینویسد
پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱ ۰۱ فرزند یکی از قربانیان کلاهبرداری وال استریت کتابی را از خاطرات خودش و پدرش منتشر میکند به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا کریستینا مک داول که پدرش در جریان کلاهبرداری جوردن بلفورت در وال استریت به زندان رفت هماکنون قصد دارد کتابی دربانگاهی به گرگ وال استریت ساخته مارتین اسکورسیزی
روزشمار اسکار 86 نگاهی به گرگ وال استریت ساخته مارتین اسکورسیزی گرگ وال استریت ساخته مارتین اسکورسیزی کمدی سیاه هالیوودی است به گزارش خبرنگار حوزه سینمای جهان باشگاه خبرنگاران به نقل از اوشن کاونتی سیگنال فیلم گرگ وال استریت به کارگردانی مارتین اسکورسیزیفروش 230 میلیون دلاری «گرگ والاستریت» در گیشه جهانی
فروش 230 میلیون دلاری گرگ والاستریت در گیشه جهانی گرگ والاستریت به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و بازی لئوناردو دی کاپریو با فروش بیش از 230 میلیون دلاری گیشه جهانی را فتح کرد آفتاب اکران گرگ والاستریت که محصول کمپانی پارامونت بوده و از آن به عنوان یک کمدی سیاه نامبرده-
گوناگون
پربازدیدترینها