تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1864111460

برشی از کتاب منتشر نشده «بچههای ورود ممنوع»/۳ روابط مخفیانه «محمدعلی فردین» با دربار/ سرکیسهکردن شاه توسط اشرف با مشروبهای تقبلی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: برشی از کتاب منتشر نشده «بچههای ورود ممنوع»/۳
روابط مخفیانه «محمدعلی فردین» با دربار/ سرکیسهکردن شاه توسط اشرف با مشروبهای تقبلی
بیشتر چاپخانههای کشور متعلق به تودهایها بود. از جمله چاپخانه «محمدعلی فردین» که ارتباط مخفیانهای هم با دربار داشت. محمدعلی فردینِ رییس چاپخانه، با محمدعلی فردینِ بازیگر معروف فیلمهای فارسی، نسبت فامیلی داشت.

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات باشگاه خبری فارس «توانا»، رحیم مخدومی نویسنده پیشکسوت ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، خاطرات سرداران تخریب کشور را در کتابی با عنوان «بچههای ورود ممنوع» نوشته و اکنون زیر چاپ دارد. به گفته رحیم مخدومی، مصاحبههای این کتاب که حاصل دو سال کار گروهی پژوهشگران مؤسسه فرهنگی هنری «رسول آفتاب» است، به سفارش مؤسسه فرهنگی هنری شاهد انجام شده و در حال آماده سازی برای چاپ است. وی اضافه میکند: طی این دو سال با چهل نفر از سرداران تخریب کشور پیرامون خاطرات انقلاب و دفاع مقدس مصاحبه شده و گزیدهای از آنها در کتاب «بچههای ورود ممنوع» آمده است. آن چه پیش روی شماست، بخشی از خاطرات «سیدمحمد ایمانی»، یکی از راویان کتاب مذکور از دوران انقلاب است که به مناسبت دهه مبارک فجر در اختیار این خبرگزاری قرار گرفته است. اشرف، دربار را سرکیسه میکرد عمویم در چاپخانه «محمدعلی فردین» کار میکرد. آنجا دستگاه چاپ اُفست داشت و کارهای بزرگی انجام میدادند. مثل چاپ کتب و مجلات. بیشتر چاپخانههای کشور متعلق به تودهایها بود. از جمله چاپخانه «محمدعلی فردین» که ارتباط مخفیانهای هم با دربار داشت. محمدعلی فردینِ رییس چاپخانه، با محمدعلی فردینِ بازیگر معروف فیلمهای فارسی، نسبت فامیلی داشت. آن بازیگر گاه و بیگاه به چاپخانه سر میزد و خلاصه با رییس چاپخانه برو بیایی داشتند. رییس چاپخانه اهل مشروب بود و خیلی وقتها بدمستی میکرد، که همین هم منجر به مرگش شد. پسری داشت به نام علیرضا که گوی سبقت را از پدرش ربوده بود. چاپخانه دو تا دستگاه اُفست داشت. با یکی کتاب چاپ میکردند، با دیگری مجلات و عکسهای مبتذل و برچسب شیشههای مشروب و از این جور چیزها.

عمویم شرط کرده بود در چاپ این جور چیزها اصلاً نقشی نداشته باشد. آنها هم قبول کرده بودند. چون عمو یک نیروی کار ارزان بود و بسیار توانمند. به همین خاطر نمیخواستند به سادگی او را از دست بدهند. من وقتی وارد کار شدم، به رمز و رازهای جدیدتری پی بردم. اینکه دست محمدعلی فردین تو دست اشرف پهلوی؛ خواهر مکار و فاسد شاه است. اشرف، مجلات انگلیسی زبان مبتذل را همین جا چاپ میکرد و به اسم مجلات وارداتی از انگلیس به دربار میفروخت. مشروبات ساخت وطن را با برچسبهای انگلیسی در همین چاپخانه چاپ میکرد و با قیمت بالایی به دربار قالب میکرد. برای تعمیر دستگاه چاپ، از آلمان مهندس میآوردند هر وقت دستگاه چاپ ایراد پیدا میکرد، زنگ میزدند از آلمان تقاضای تعمیرکار میکردند. آمدن آنها هم دبدبه و کبکبهای داشت. اولاً چند روز کار میخوابید تا آقایان هماهنگ شوند و تشریف بیاورند. ثانیاً هتل و خورد و خوراک و بلیت رفت و برگشت و حقالزحمهشان باید تدارک دیده می-شد. جالبتر از اینها وقتی بود که میخواستند دستگاه را باز کنند و به تعمیر بپردازند. طوری رفتار میکردند که انگار میخواهند بمبی را خنثی کنند. همه را از اطراف دستگاه دور میکردند تا کسی شاهد نحوه تعمیر نباشد. تنها یک نفر کارگر دست چندم را نگه میداشتند تا آچار بدهد و آچار بگیرد و خدماتشان را پیش ببرد. از قضا یک بار من این نقش را بازی کردم، ولی موقع کار، تمام حواسم به چگونگی باز و بسته کردن دستگاه بود. احساس کردم کار سختی نیست. من هم میتوانم دستگاه را باز و بسته کنم. یک بار که دستگاه خراب شده بود، من اعلام آمادگی کردم برای تعمیر. اول کسی قبول نمیکرد. میخواستند زنگ بزنند به آلمان. ولی علیرضا؛ پسر رییس به من اعتماد کرد و دستگاه را در اختیارم گذاشت. باز کردم و شروع کردم به تعمیر. تا این که درست شد و تحویلش دادم. طوری شگفتزده شده بودند که هم پاداش خوبی دادند و هم حقوقم را زیاد کردند. فرزند خلف یک شرابخوار یک روز محمدعلی فردین خیلی بدمستی کرده بود. ساعت حوالی یازده قبل از ظهر بود که گفتند دارد میآید چاپخانه. چیزی نگذشت که سر و صدا پیچید؛ «آقای فردین افتاده زمین. سرش خورده کنار جوی و ضربه مغزی شده!» علیرضا که در چاپخانه بود، وقتی خبر را شنید، حتی نرفت سرش بزند. گفت: «جمعش کنید، ببریدش». بعد پولی به کارگرها داد تا ببرند و دفنش کنند. یک روز کار علیرضا لنگ مانده بود. به من گفت: «بیا این عکسها رو برای من چاپ کن». گفتم: من از این چیزا چاپ نمیکنم. گفت: «پاداش خوبی بهت میدم. بیا چاپ کن». گفتم: نمیکنم. آمد جلو به شوخی و جدی یک پس گردنی به من زد. بعد تهدیدم کرد: «اخراجت میکنم. هم تو رو، هم عموت رو». گفتم: اخراج کن. هم زمان با این موضوع، یکی از دستگاههای اُفست خراب شد. حال علیرضا حسابی گرفته شده بود. میخواست زنگ بزند آلمان و کارشناس دعوت کند. من منتظر فرصتی بودم تا آنچه را که مخفیانه از آلمانیها فراگرفتهام، بیازمایم. حالا آن فرصت پیش آمده بود. با ترس و لرز به علیرضا گفتم: علیرضا خان. من میتونم اینو درست کنم. آمد جلو، گوش مرا گرفت و گفت: «فلان فلان شده، فکر کردی دستگاه چاپ، اسباب بازیه؟» گفتم: هرچی شد گردن خودم. برایش سخت بود، ولی قبول کرد. یعنی مجبور بود قبول کند. من دستگاه را با سلام و صلوات باز کردم. دیدم مشکل خاصی ندارد. کاغذ لای دستگاه گیر کرده بود. گیر را رفع کردم و دستگاه را بستم. علیرضا خان خیلی ذوق کرد. همین باعث شد علاوه بر دادن پاداش خوب، حقوقم را هم زیاد کند.

هجوم ساواک به چاپخانه با فردی به نام شیردم آشنا شدم. او اعلامیه میآورد و ما پخش میکردیم. یک بار به من پیشنهاد داد: «ما یه دستگاه استنسیل داریم. میخواهیم باهاش اعلامیههای امام رو چاپ کنیم. حالا که تو در چاپخونه کار میکنی و بعضی شبها میمونی، دستگاه رو ببر اونجا، همون جا هم اعلامیهها رو چاپ کن». گفتم باشه. یک میز بزرگ داشتیم، کارهای چاپ شده را روی آن میچیدیم و از زیر میز برای گذاشتن وسایل شخصیمان استفاده میکردیم. جای دنجی بود. دستگاه را گذاشتم آنجا؛ لابهلای وسایل شخصی. وقتی دستگاههای چاپ مشغول کار بودند، سر و صدای زیادی تولید میشد و دیگر صداهای متفرقه شنیده نمیشد. اولین شبی که من مخفیانه داشتم اعلامیهها را با دستگاه استنسیل چاپ میکردم، دستگاههای چاپ هم مشغول کار بودند. وسط کار یکهو مأمورها ریختند تو. از تعجب درجا خشکم زد. علیرضا خان هم همراهشان بود. مرا گرفتند و همراه دستگاه و اعلامیهها بردند کلانتری بهارستان. دو روز تمام کتکم میزدند و شکنجهام میکردند که بگو اعلامیه و دستگاه را از کجا آوردهای و با چه کسانی در ارتباطی؟ هر کاری کردند، کسی را معرفی نکردم. دندانم را شکستند. با باطوم به قدری به سر و گردنم زدند که چندین روز منگ بودم. یک استوار میخواست از من اعتراف بگیرد. میلهای برداشت، دستگاه پریموس را که شعله آتش تولید میکرد، روشن کرد. میله را گذاشت روی آن تا حسابی سرخ شد. بعد رو به من کرد و گفت: «حرف نمیزنی، هان؟» سکوت کردم. بعد در ذهنم همه راهها را مرور میکردم. اگر لو بدهم چه میشود؟ اگر لو ندهم چه میشود؟ اگر شیردم را لو میدادم، او هم گرفتار میشد، بدون اینکه من آزاد شوم. بعد هر دو شکنجه میشدیم. اگر لو نمیدادم، من به تنهایی شکنجه میشدم. دیدم لو ندادن به صرفه است. از خدا یاری طلبیدم و مقاومت کردم. صلوات میفرستادم، ذکر میگفتم. پیش از این که استوار شکنجه سیخ را عملیاتی کند، یکی از در وارد شد و صدایش کرد. رفت و برگشتِ او لحظاتی طول کشید. اما این بار سیخ را گذاشت کنار و اُطویی را داغ کرد. بعد مرا لخت کرد، بست به تخت و اُطو را چسباند به پشتم و گفت: «بگو». مرا چنان سوزاند که روانه درمانگاه شدم. بعد از درمانگاه هم آزادم کردند. انتهای پیام/و
92/11/20 - 10:26
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]
صفحات پیشنهادی
برشی از کتاب منتشر نشده «بچههای ورود ممنوع»/۱ اطلاعیههای امام از کدام رادیو پخش میشد؟
برشی از کتاب منتشر نشده بچههای ورود ممنوع ۱اطلاعیههای امام از کدام رادیو پخش میشد علاوه بر دستاندرکاران مهدیه رادیو انقلاب هم به انقلابیون خط میداد دستاندرکاران رادیو خیلی قشنگ برنامههای انقلاب را مدیریت میکردند اطلاعیههای حضرت امام از همین رادیو پخش میشد به گزاربرشی از کتاب منتشر نشده «بچههای ورود ممنوع»/۲ ماجرای ترس شاه از گارد شاهنشاهی
برشی از کتاب منتشر نشده بچههای ورود ممنوع ۲ماجرای ترس شاه از گارد شاهنشاهییکی از افسران گارد که با من رابطه خوبی داشت میگفت شاه بعد از این قضیه خیلی ترسید قبل از آن تصمیم داشت بماند حتی به قیمت راه انداختن حمام خون اما آن بچهها با کار بزرگی که کردند نظر شاه را دگرگونبازدید مسوولان مجمع ناشران انقلاب از انتشارات «رسول آفتاب» مخدومی: کتاب «بچههای ورود ممنوع
بازدید مسوولان مجمع ناشران انقلاب از انتشارات رسول آفتابمخدومی کتاب بچههای ورود ممنوع به نمایشگاه میرسدمدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی بههمراه اعضای هیئت مدیره و مدیران این مجمع از انتشارات و موسسه فرهنگی هنری رسول آفتاب در شهر ورامین بازدید کردند به گزارش خبرگزاری فارسکتاب «پیوست نگاری فرهنگی؛ ابهام زدایی و گفتمان سازی» منتشر شد
کتاب پیوست نگاری فرهنگی ابهام زدایی و گفتمان سازی منتشر شدکتاب پیوست نگاری فرهنگی ابهام زدایی و گفتمان سازی از سوی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر شد به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری فارس به نقل از دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی کتاب پیوست نگاری فرهنگی ابهام زدایدر مراسم رونمایی از کتاب کاریکاتورهای «عصر تباهی» عنوان شد امینی: «عصر تباهی» را برای خدا
در مراسم رونمایی از کتاب کاریکاتورهای عصر تباهی عنوان شدامینی عصر تباهی را برای خدا و شهدا منتشر کردهاممهدی امینی مؤلف کتاب مجموعه کاریکاتور پژوهشی هنری عصر تباهی در مراسم رونمایی این کتاب گفت کتاب عصر تباهی دارای سه وجه هنر پژوهش و ترجمه است که آن را برای خدا و شهدا منتشر کرکتاب «فلسفه گفتن مرگ بر آمریکا در قرآن» منتشر شد
کتاب فلسفه گفتن مرگ بر آمریکا در قرآن منتشر شدکتاب فلسفه گفتن مرگ بر آمریکا در قرآن تحلیلی پیرامون نفرت نفرین و مرگ دشمنان بشریت در قرآن و روایات تألیف اسدالله محمدینیا منتشر و روانه بازار نشر شد به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات باشگاه خبری فارس توانا کتاب فلسفه گفتن مرگ برمدیر اداره کتاب در گفتوگو با فارس: دستوری از دفتر رئیسجمهور برای ممانعت از چاپ کتاب «راز قطعنامه»
مدیر اداره کتاب در گفتوگو با فارس دستوری از دفتر رئیسجمهور برای ممانعت از چاپ کتاب راز قطعنامه واصل نشده استمدیر اداره کتاب وزارت ارشاد خبر دستور دفتر رئیس جمهور مبنی بر ممانعت از تجدید چاپ کتاب راز قطعنامه را تکذیب کرد علی شجاعی صائین مدیر اداره کتاب وزارت ارشاد در گفتوگو باپیشنهاد فارس برای مطالعه در ایام دهه فجر/ کتاب «تالار پذیرایی پایتخت» روایت تلخکامیها در روابط اربا
پیشنهاد فارس برای مطالعه در ایام دهه فجر کتاب تالار پذیرایی پایتختروایت تلخکامیها در روابط ارباب و رعیتیپیشنهاد امروز رمان تالار پذیرایی پایتخت از جمله آثار موفق در حوزه داستان انقلاب است که در جلب نظر منتقدان ادبی و کارشناسان و داوران جشنوارههای ادبی موفق بوده و تا به حال جوکتاب «توکل و «زهد و پارسایی» منتشر شد ماجرای دیدار نماینده شاه با امام خمینی؛ آنچه بنیانگذار ان
کتاب توکل و زهد و پارسایی منتشر شدماجرای دیدار نماینده شاه با امام خمینی آنچه بنیانگذار انقلاب به بهبودی گفتکتاب توکل و زهد و پارسایی از سری مجموعه کتابهای امام خمینی ره و مفاهیم اخلاقی منتشر و روانه بازار نشر شد به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات باشگاه خبری فارس توانا امامبرگزیده جایزه «گام اول» دو کتاب جدید منتشر میکند
برگزیده جایزه گام اول دو کتاب جدید منتشر میکندزیتا ملکی از انتشار دو مجموعه خود یکی در حوزه شعر و دیگری یادداشتهایش با عنوان زندگی روی دور تند و میترسم یادت برود دوستم داشتی تا نمایشگاه کتاب خبرداد زیتا ملکی شاعر در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس درباره مجموعهبرشی از کتاب «هدیه محمدی از عرشیان تا فرشیان» از منظر نبی اکرم (ص) عزت و شرافت انسان در چیست؟
برشی از کتاب هدیه محمدی از عرشیان تا فرشیاناز منظر نبی اکرم ص عزت و شرافت انسان در چیست در کتاب هدیه محمدی از عرشیان تا فرشیان آمده است که حضرت محمد ص فرمودهاند شرافت انسان به ثروت و مقام نیست بلکه باید کار و دستورات خداوند را عزیز و محترم شماری و بدان عمل نمایی تا خداونبا ترجمه «اکبر قندی» کتاب «۲۵۰ بازی ۵ دقیقهای با بچهها» منتشر شد
با ترجمه اکبر قندیکتاب ۲۵۰ بازی ۵ دقیقهای با بچهها منتشر شدکتاب ۲۵۰ بازی ۵ دقیقهای با بچهها در خانه و مهد و مدرسه با ترجمه اکبر قندی از سوی انتشارات قدیانی منتشر شد به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات باشگاه خبری فارس توانا بازیهای 5 دقیقهای را بدون این که به مقدمات طولانیتوضیح مدیر روابط عمومی تئاتر شهر: دکور «به مناسبت ورود اشکان» خارج از مجموعه تئاترشهر به سرقت رفته ا
توضیح مدیر روابط عمومی تئاتر شهر دکور به مناسبت ورود اشکان خارج از مجموعه تئاترشهر به سرقت رفته استمدیر روابط عمومی مجموعه تئاتر شهر گفت وسایل دکور نمایش به مناسبت ورود اشکان خارج از مجموعه و از مقابل کارگاه دکور دزدیده شده است سیدمحسن حسنزاده مدیر روابط مجموعه تئاتر شهر در گفگفتگویی منتشرنشده با «فرزانه»
شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۳ ۵۶ البرزنیوز گفتگویی منتشرنشده با مرحوم بهمن فرزانه - مترجم و نویسنده پیشکسوت ایرانی که پنجشنبه گذشته در 73 سالگی درگذشت - در خلال برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب سال 87 را منتشر کرده است به گزارش ایسنا مشروح این گفتگو در پی میآید نمایشگاه چگونه بودنظرآهاری به فارس خبر داد انتشار دوزبانه کتاب «قلبی بزرگتر از جهان» در روزهای آینده
نظرآهاری به فارس خبر دادانتشار دوزبانه کتاب قلبی بزرگتر از جهان در روزهای آیندهیک نویسنده گفت نسخه انگلیسی و فارسی کتاب قلبی بزرگتر از جهان تا دو هفته آینده همزمان با توزیع جهانی در ایران نیز توزیع میشود عرفان نظرآهاری نویسنده و شاعر در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات باشگچرا کتابهای «درِپیت» منتشر میشود؟
دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۱ ۰۱ کتابهایی که بر اساس کتابسازی تولید شدهاند نتیجه روندی نامناسب در بازار نشر هستند و بخشی از بازار کتاب را به خود اختصاص دادهاند شاید شما هم هنگام گشتن میان قفسههای کتاب و یا بعد از خریدن کتاب با آثاری مواجه شده باشید که جلد و عنوانی جذاب دارندگزارش فارس از نشست فیلم «بیگانه» در برج میلاد توکلی: شخصیت های «بیگانه» ناامید نیستند/کریم
گزارش فارس از نشست فیلم بیگانه در برج میلادتوکلی شخصیت های بیگانه ناامید نیستند کریمی هنگام ساخت بخشنامه سینمای امیدصادر نشده بودبهرام توکلی کارگرددان فیلم بیگانه در نشست فیلمش گفت شخصیت های این فیلم ناامید نیستند بلکه درگیری های جدی خود را دارند و چون خیلی شاد نیستند دلیلی ب-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها