واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
میراث جنون پدر برای پسر فرهنگ > سینما - حسین عیدیزاده
یک: «خانه پدری» داستان قتلی مخفی یا بگوییم محاکمه و اعدامی خانوادگی است که شرش دامن یک خانواده را در طول سالیان سال میگیرد. فیلم نشان میدهد چطور این خشونت علیه زنان در سه نسل به شکل موروثی انتقال پیدا میکند و چطور در طول سالیان مردان خشن خانواده به کاریکاتوری بدل میشوند و چطور زنان در طول این سالها کم کم قدرت میگیرند و در نهایت موازنه قدرت در این خانواده به یک تعادل میرسد. محتشم که در ابتدای فیلم به دستور پدر مرتکب قتل میشود، در جوانی مثل مترسک کتک خوردن خواهرش را نظاره میکند، در بزرگسالی میخواهد دخترش را شوهر دهد و در میانسالی مانع دخترش و برگزاری کلاس قالیبافی او میشود اما در پیری با دیدن جنازه خواهر سکته میکند. مسیری که محتشم در فیلم از یک قاتل ناآگاه تا پیرمردی درمانده طی میکند، جدا از معانی که میشود از آن استنباط کرد، اشاره به تحولی تاریخی در نظام خانوادگی ایران هم دارد: اینکه چطور زنان در طول هفتاد سال گذشته موفق شدند از جایگاه یک قربانی و وسیله اضافی به شان زنانگی خود برسند (هرچند نمای پایانی فیلم و حرکت دوربین به سمت تاریکی چندان امیدوارکننده نیست). دو: مردان در «خانه پدری» پس از قتل متعصبانه و بیرحمانه خود انگار نفرین میشوند و میراثی که برای فرزندان خود به جای میگذارند علیل شدن است و بیمار شدن. پدر محتشم در پیری تارهای صوتی خود را از دست میدهد و شبیه دلقکی میشود که دیگر نشانی از ابهت جوانی در آن نیست. برادر محتشم بااینکه در قتل سهیم نبوده اما از این قتل به او هم بهرهای میرسد و هرگز ما او را مردی استوار نمیبینیم و در حالات و رفتارش نوعی عقبماندگی به چشم میخورد. خود محتشم نیز در پیری چنان فرتوت شده و چنان زندگی سختی داشته که احتمالا سکته کردن سر قبر خواهرش بهترین اتفاق عمرش بوده. درعوض زنان فیلم با وجود تمام خشونتهایی که بر آنها روا شده، هرگز کمر خم نمیکنند و هرگز ردی از بیماری در آنها نمیبینیم؛ حتی عمه فرخنده زردمو که خانه شوهر هم نمیرود هیچ نشانی از بیماری ندارد. درواقع زنان «خانه پدری» کم کم یاد میگیرند به جای گریه کردن و سرکوب خود (ملوک با همه تلاشهایش پذیرفته که کشته شود و دختر محتشم تنها راه مبارزه با پدر را خودکشی میبیند)، صدایشان را بالا ببرند و از خود دفاع کنند (دختر کوچک محتشم با سماجت جلوی پدرش میایستد و در صحنه پایانی این زنان هستند که بار مردان (این جا محتشم نیمهجان) را به دوش میکشند. سه: «خانه پدری» یکی از استادانهترین کارگردانیهای سینمای ایران در چند سال اخیر را دارد. به شروع فیلم نگاه کنید؛ فصل به شدت تلخ آغازین فیلم خودش یک فیلم کوتاه است. در میزنند، دختری وارد خانه میشود، پدرش با خونسردی او را به زیرزمین و سر کارش میفرستد، دختر متوجه میشود برادر نوجوانش دارد گودالی میکند، دختر مشکوک میشود، سعی میکند از ماجرا سر دربیارود، چیزی بهش نمیگویند، دختر میفهمد این گودال گور اوست، سعی میکند فرار کند، جلوش را میگیرند، سعی میکند در زیرزمین پنهان شود، با زور وارد میشوند و با نهایت خشونت و با ضربه سنگ بر سرش او را میکشند، خاک میکنند، بر سر مرده فاتحه میخوانند، عمو و پسرعمویش برای اطمینان وارد میشوند، با شمشیری که در قبر فرو میرود و خونی میشود اطمینان پیدا میکنند و بعد دست پدر محتشم را میبوسند. بیشک این شروع، یکی از تکاندهندهترین شروعهای یک فیلم در سینمای ایران است. شروعی که فقط تکاندهنده نیست و جدا از اینکه شناسنامه فیلم است؛ به موضوع اصلی فیلم یعنی تعصب کورکورانه اشاره میکند و دو شخصیت اصلی فیلم یعنی محتشم بیزبان و پدر متعصبش را به درستی معرفی میکند. چهار: هر کارگردانی بزرگی در فیلمهایش سعی میکند با نقشمایههای بصری (موتیفهایی بصری) نوعی وحدت در فیلم خود خلق کند و یا او را متوجه مضمون فیلم بسازد. تاکید بر در این فیلم که هر بار آن را میبینیم متوجه گذر زمان میشویم و تابی که از پشت کنگره پنجره میبینیم دو موتیف بصری «خانه پدری» هستند که با اولی وارد زندگی خاندان پدر محتشم میشویم و با هر بار دیدن تاب در حال تکان خوردن از سوی مردان خانواده، فکر میکنند اتفاقی نیفتاده و زندگی هنوز در جریان است. اما آخرین بار از این در جسم نیمهجان محتشم بیرون برده میشود و آخرین بار تاب را شکسته و بیحرکت میبینم. «خانه پدری» ویران شده و انگار راهی نیست جز اینکه با خاک یکسانش کرد و دوباره بنایش کرد. پنج: «خانه پدری» یکی از بهترینهای سینمای ایران در چند سال اخیر است، ساختارش سینمایی است، نماهایش استاندارد است، بازیهایش از مهران رجبی گرفته تا مهدی و ناصر هاشمی، از نازنین فراهانی تا دیگر بازیگران کمترآشنای فیلم همگی یکدست هستند و پذیرفتی. «خانه پدری» فیلمی است تکاندهنده درباره یکی از واقعیتهای مخفی جامعه ایران، واقعیتی که خود آدمها بر آن سرپوش میگذارند و تعصب نمیگذارد چیزی از آن بگویند و همه با سکوت مهر تائیدی بر آن میزنند. سکوت در برابر این جنایات نابخشودنی است و زنان خانه پدر کم کم یاد میگیرند سکوت نکنند تا دیگر در زیرزمین به خاک و خون کشیده نشوند. هرچند هنوز هم ملوکهای بسیاری در خانه پدری ما در خفا و چه بسا آشکارا محکوم میشوند . 58241
یکشنبه 20 بهمن 1392 - 09:44:58
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]