تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى لله  عليه  و  آله و بدترين ام...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804255596




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقد متروپل آخرین ساخته مسعود کیمیایی وقتی کیمیایی برای سینمای از دست رفته‌اش ماتم به پا می‌کند


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقد متروپل آخرین ساخته مسعود کیمیایی
وقتی کیمیایی برای سینمای از دست رفته‌اش ماتم به پا می‌کند
کیمیایی سال ها پیش در گفتگویی گفته بود : «به خون بچه ام قسم می خورم که من روشنفکر نیستم»، اما سینمای او هر وقت لطمه خورده،از همین سمت بوده است .

خبرگزاری فارس: وقتی کیمیایی برای سینمای از دست رفته‌اش ماتم به پا می‌کند


خبرگزاری فارس-گروه سینما : متروپل دوتا کیمیایی دارد، یکی پشت و دیگری مقابل دوربین. تجربه 28 فیلم قبل از این بازیگران جدید و قدیمی. فیلمبرداری محشر. عکس های خوب. موسیقی برانگیزنده مستقل. فضاهای جذاب پایین شهری و حتی داستان هم دارد (البته فقط برای 30 دقیقه)، ولی واقعا فیلم، در قد و قواره سینمایی که خود مسعود کیمیایی هم می پسندد، نشده است. این  یعنی مهمترین مساله. کیمیایی سال ها پیش در گفتگویی گفته بود : «به خون بچه ام قسم می خورم که من روشنفکر نیستم» ، اما سینمای او هر وقت لطمه خورده،از همین سمت بوده است . کیمیایی بی جهت سعی کرده کمی روشنفکربازی در آورد . انتلکتوئل به مفهومی که مورد نظر کیمیایی بوده ، یعنی جدا افتادگی از جامعه ، درک نکردن مردم ، ندیدن خون جاری بر اجتماع محل زندگی اش ، دوری از مناسبات حاکم برزیستن  مردم عادی ، پس زدن روابط فیمابین اقشار مختلف ، ندیدن تغییرات ، نپسندیدن تحولات ، عقب ماندن از قافله روبه جلو توسعه ، نگاه واپس گرایانه  مذهبی ، توجه کم رنگ به دین ، یک کاسه دیدن خرافات و آداب سنتی  و ... آیا متروپل غیر از این است ؟  کیمیایی هروقت مردم و روزگار هم عهدش را درک کرده است  ، فیلم بهتری ، به معنای سینما ساخته است ، اما هر گاه به خانه نشینی قانع و به ذهن و تخیلاتش اتکا داشته ، سینمایش در آسمان هم معنا پیدا نکرده است ! عقیم مانده است . متروپل حکایت همین جدا افتادگی است . متروپل روایت زنی شوهر مرده به نام خاتون (مهناز افشار) است که در برابر فشارهای عوامل هوو ( فخرالنسا با بازی شقایق فراهانی) و گروهی مزدور و دنیا طلب ، تصادفا ! سر از لاله زار و سینما متروپل (باشگاه بیلیارد) در می آورد  و با گروهی جوان از جنس دیگر (امیر، کاوه و خسرو با بازی  کیمیایی، فروتن و سهیلی) دم خور می شود. شبی در زندگی این زن رقم می خورد که درتداوم و کشمکش با زن قبلی شوهرش به فرجامی عجیب غیر منطقی ختم می شود. همین خط قصه ، آدرس می دهد که کیمیایی در متروپل ، نسبت به دیگر آثارش ، تغییر جهتی به نفع زنان داده است (بهتر آنکه به جای تغییر از کلمه تعویض استفاده کنیم) . جای خشونت مردانه را ، با وجود زن در کانون توجه ، خشونت علیه زنان گرفته است . اگر در فیلم های سنتی کیمیایی مردان می بریدند و می دوختند و زنان باید فقط حس ترحم برمی انگیختند در اینجا زن همه کاره است ، درعین قربانی بودن فرماندهی هم می کند ، اما نه به مفهوم فمنیستی مطلق ، البته گرایش به این سو دارد ، ولی نمی تواند به لحاظ شخصیت پردازی زن ستایانه  باشد. پاندول است. اساسا شخصیت به معنای کلاسیک و ارسطویی اش وجود ندارد . همه تخت هستند . جملگی گرد آمده اند تا فقط نوستالژی سینمای گذشته ایجاد کنند . غم خواری شود. اما وقتی شخصیتی درکار نیست همذات پنداری هم فراهم نمی شود. خاطره بازی هم درهمان سطح نسل اولی ها متوقف می ماند ، بالا نمی آید . سینما متروپل و لاله زار تطهیر و دوست داشتنی می شود ، بدون مرزکشیدن بین نوع بالنده و نخ نما شده ، توپ و چوب بیلیارد هم (با تمام تایم اضافی اش) کمکی به ایجاد حس و حال بیشتر از سطح نوستالژی بازها ، نمی کند . متروپل داد می زند که سینما مهم است . آخرین پناه است . سینما نباشد ، خراب شود ، چیزهای دیگری جایش را می گیرد ، به این حرف فوتن دقت کنید : «اینکه شما به سینما پناه آوردین خوبه» که این حرف درستی است . حرف هم که سینما نیست. آنهم تکرار چند باره اش ، یعنی فیلمی که دارد از «آن» سینما می گوید خودش سینما نشده است . قاب های خوبی هست . شاید بشود درجایگاه نمایشگاهی از قاب عکس های دیدنی پذیرفت . سوژه ها هم در  نقطه طلایی کادر گرفته شده اند. حتی بازی ها هم در نماهایی (نه به اندازه فصل) خوبند مخصوصا افشار و سهیلی برعکس فوتن و پولاد که کاریکاتوری هستند. رنگ آمیزی های ناشی از نوردهی خوب و تخصصی ، تصویرهای زیبایی به وجود آورده است ، همه این ها به جای خود ، ولی اساس کار می لنگد ، عناصر و عوامل قوت مند نام برده ، ارتباط دیالکتیکی ندارند ، درامی شکل نمی گیرد . انسجامی وجود ندارد . آدم ها معلوم نیست کجایی اند . نمایش  وقتی  شکل میگیرد که کشمکش باشد (بدیهی است که منظور از کشمکش ، زد و خورد وفرار و افتادن و زخمی شدن نیست ، این ها اکشن است) ، کشمکش هم صورت نمی گیرد مگر شخصیت (نه تیپ) پرداخت شده باشد . باورپذیری از وجود کاراکتر پرداخت شده (آدم چند وجهی) می آید . آدم ها باید مال امروز. با عقبه دیروز اما رو به فردا باشند . خاستگاه طبقاتی ، پایگاه اجتماعی ، حرفه ، باور ، فرهنگ ، دین و مذهب ، تمایلات فکری – قلبی شفافی داشته باشند . کدام یک از آدم های متروپل دارای این ویژگی ها هستند؟ کیمیایی مطمئنا می داند درام چیست ، چگونه شکل می گیرد و چه عواملی باید داشته باشد ، اما مشکل این است که همه چیز متروپل ذهنی و از رسوبات قبلی در فیلمساز می آید . آدابته نیست ، بنابراین غریبه می شود . آنچه از گذشته در نهاد فیلمساز رسوب کرده است با «حال» در تضاد است . هر تضادی هم زاینده نیست . واقعیت اینکه باید برای متروپل ها ، فاتحه خواند ، نه اینکه بدنبال دم مسیحایی برای به راه انداختن کالبدشان بود ، ایستادگی و پافشاری بر مقام و ارزش سینما ، با مدح متروپل ها ، دو چیز است ، عصر پردیس ها است ، نمی شود تراموا و دنده اتوماتیک را ول کرد و چسبید به درشکه و گاری ، هرچند هوای وسیله اسبی سینه فراخ کن باشد . متروپل در ظاهر و باطن بدنبال یک پدیده عقب مانده است . در فرم هم همین اتفاق افتاده است . زیباشناسی تصویری غالب برزیباشناختی دراماتیک شده است . بیشتر فیلم های کیمیایی حداقل دیالوگ های مغز دار جذابی داشتند ، اما در متروپل از این عنصر مهم هم خبری نیست ، جرقه هایی وجود دارد اما آتش نمی شود . مثلا «دیگه نمی شه به هیچی دل بست» شاید از کارهای قبلی کیمیایی بیاید ولی چقدر تکرار . واقعیت این است که کیمیایی برای سینمای از دست رفته خودش ماتم به پا می کند . دقت کنید : «ما سبیل مون تو سینما سبز شد» و یا «امشب سینما راه افتاد. فعلا که یک خانم اومده تو داستان» ، همچنین «یه زمانی فیلم ها آشتی می دادند» و ... اما کیمیایی حتی از برگزاری یک فینال سینمایی هم غافل می ماند . رودررویی دو زن را به یاد بیاورید و یا این مساله را که دریغ از یک زد و خورد در حد فیلمفارسی ها تا نوستالژی بازها راضی از سالن خارج شوند . اجرای پشت شیشه اوج این ضعف است ، خصوصا وقتی مردان بدون کمترین خراشی ظاهر می شوند . اما باید ز موسیقی بهزاد عبدی و صدا های خانزادی یاد کرد . موسیقی هم به تنهایی آدم را با خود می برد وگرنه از فیلم می زند بیرون مثل اینکه در یک سطل ، بخواهیم بشکه ای آب بریزیم . محمد تقی فهیم انتهای پیام / ا

92/11/15 - 14:17





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن