واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
همه داریم فرار میکنیم/ مگر میشود از فضای سیاسی تاثیر نگرفت؟ فرهنگ > کتاب - بایرامی معتقد است در سالهای اخیر قصههای جادویی و جادوگری فضای غالب ترجمه و تالیف شده است؛ موهوماتی که با حقیقت اطراف ما فاصله دارد؛ به نوعی همه نویسندگان دارند از حقایق فرار میکنند.
به گزارش خبرآنلاین، ششمین شماره دو هفته نامه خبری - تحلیلی «ســـام» در حالی روی پیشخوان کتابفروشیها نشست که گفتگوی مفصل و متفاوتی با «محمد رضا بایرامی» در آن منتشر شده بود. او این روزها انگار دل پُری دارد. هم از نوشتن و هم از نوشتههایی که به نام داستان پیرامونش را فرا گرفته است. این را میشود از لابهلای تمامی حرفهایش حس کرد یعنی از هر دری که وارد شوی در نهایت به چیزی جز این نمیسی! بهانه این گفتگو با اینکه صحبت درباره تازهترین رمانش بود اما در نهایت به ماجرای فراری ختم شد که به اعتقاد او همه نویسندگان امروز ایران در مسیرش در حال قدم زدن هستند و به تعبیر او نه تنها گریزی از آن نیست بلکه شاید راه همین است؛ به تعبیر او شاید باید بگذاریم آنقدر داستانهای مزخرف منتشر شود تا روزی بالاخره همه بفهمند که این آثار را نمیشود ادبیات نامید تا شاید به سمت ادبیات حقیقی برگردند! گزیدهای از گفتگوی او را در ادامه می خوانید: - من برای نوشتن تصمیم نمیگیرم که مخاطبم چه کسی باشد، وقتی مینویسم قطعا میدانم کارم کودکانه نمیشود؛ میدانم نمیشود ولی از همان اول میدانم که بین بزرگسال و نوجوان که همیشه در رفت و آمد بودم از کار در خواهد آمد. برخی از داستانها و ماجراها و حوادث و تجربیات به کار نوجوان میخورد و به طور طبیعی در این بخش مینویسمشان و برخیها هم نمیخورد دیگر. داستانهای بزرگسال من معمولا تلخ و تند است؛ عصبیتها را میگذارم آنجا و بعدش میآیم به دنیای نوجوانان که دنیای پرتحرکی است و خیالانگیزتر و لطیفتر است و آرامش بیشتری به مخاطب میدهد. این رفت و آمد به صورت طبیعی همیشه در کارهای من وجود داشته است ولی معتقدم در کارهای نوجوان هم به بزرگسال نزدیکترم یعنی آثار من هیچ وقت فقط نوجوانانه محض نیست، نوجوان ـجوان است. - من حرفم را در هر حال میزنم اما بگذارید این را تصریح کنم که «ادبیات نوجوان» زنگ تفریح نیست و به شدت هم جدی است. ممکن است فرض کنید در «مردگان باغ سبز» و در آن حال و هوا میخواستم کار دیگری بنویسم و دست نگه داشتم چون حاشیههایی که برای مردگان به وجود آمد قطعا برای آن یکی هم به وجود میآمد. به هر حال وقتی میخواهید یک روایت تاریخی بگویید نمیتوانید یک طرفه به قاضی بروید؛ نمیتوانید روایت بعد از شکست فرقه را بگوییم و تندرویهای ارتش را و در واقع وضعیت مردم در این حادثه را نگوییم؛ این به طور طبیعی واکنشهای ناخواسته نامطلوبی را میتوانست ایجاد بکند. بالاخره در چنین شرایطی دست نگه داشتم ولی این دست نگه داشتن از سر محافظهکاری نبود.
- روحیه بر نوشتن تاثیر دارد؛ هوا وقتی خوب است تاثیر دارد و وقتی هوا کثیف است هم همینطور. گاهی طرحتان طرح خوبی است و انرژی مضاعفی به شما میدهد؛ یک وقت هم طرحتان به سامان نیست، انرژیتان کم میشود گاهی هم وضعیت اقتصادیتان به هم ریخته است یک نوع تاثیر میگیرید که شاید آشفتگی در آن موج بزند. از وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه هم حتما تاثیر میگیرم مگر میشود تاثیر نگرفت.
- در همین «سنگ سلام» ممکن است این تاثیرات کم و کممرئی باشد ولی به هر حال هست، به خصوص در شخصیت دایی. شما پیشینهاش را ببینید؛ آدم جنگ بوده و از آن فضای ذهنی نمیتواند جدا شود، به خیلی از اتفاقات زمان حاضر مشکوک است یک جاهایی به صراحت میگوید بالاخره ما نفهمیدیم این انسان دارد میسازد و یا دارد ویران میکند. بعد هم مصادیقش را میگوید. همین دایی در بخشی از دیالوگهایش میگوید همین سد که در داستان است، دارد جلوی آب را میگیرد و بسترهای مناسب را فراهم میکند و از طرف دیگر در جاهایی یک چیزهایی را دریغ میکند بعد مثال میزند که ثروت بادآورده خیلیها وقتی جمع میشود از یک جایی دریغ شده، این آبی که اینجا جمع شده از جایی دریغ شده است. او دارد به خیلی از چیزها شک میکند و این تجسم عینیت وضعیت امروز ماست. خیلی از اتفاقاتی که در زمان ما روی میدهد هم همین طور است، یک نفر که مردم 7، 8 سال پشت سر او سینه میزنند را یکی میآید و میگوید چه نشستهاید که طرف دروغگو بوده. او چه بگوید و چه نگوید ما به عنوان مردم عوام و کوچه و بازار این حوادث را احساس میکنیم تاثیرات آن را خودمان از آن میگیریم؛ نسبت به آن تحلیل داریم و اتفاقا خیلی وقتها از خواص هم بهتر میفهمیم، خیلی وقت آنها به روی خودشان نمیآورند ولی ما چون ذینفع نیستیم به روی خودمان میآوریم.
- در کارهای نوجوانانه این روزها کاری را پیدا نمیکنید که کاملا یا حدوداً مابهازای بیرونی داشته باشد و بشود تصویر نوجوان پیرامون خودمان را در آن ببینیم. این یک معضل است، همه نویسندگان دارند به سوی فانتری نویسی میگریزند در این گریز زدن هم قطعا از تاثیرات فضای ترجمه در امان نیستند. فضای غالب امروز ادبیات نوجوانانه ما ترجمه است که فقط میخواهد سرگرمی بیافریند. ولی این همه ماجرا نیست. شما در فضای روز نوجوان چه میخواهید بگویید؟ مثلا میخواهید بگویید یک دانشآموز پیشدانشگاهی امروز اگر بخواهد «موفق شود» باید بیست میلیون یا چیزی در حدود این رقم را هزینه بکند که یک شخص دیگر نمیتواند. وقتی بخواهید این را بگویید چه کار میکنید؟ میخواهید بگویید مقصر خودش است یا پدر و مادرش یا سیستم و مسئولان و... هم مقصر هستند؟ اگر هر کدام از اینها مقصر باشند باید تحلیلی در پی این تقصیر بیاید یعنی یک نوع جهتگیری سیاسی باید صورت پذیرد که این جهتگیری تبعاتی دارد. - خیلی از وقتها باید اجازه دهیم این فضاهای فانتزی اینقدر غالب شود و اینقدر داستانهای مزخرف چاپ شود که یک دفعه همه خسته شوند و روی بیاورند به کار رئال و اساسی. *** هموطنان شهرستانی و همچنین فارسی زبانان غیر ایرانی میتوانند با پرداخت هزار تومان از اینجـــــــــا نشریه سام را الکترونیکی خریداری کنند. 6060
سه شنبه 15 بهمن 1392 - 08:11:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]