واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
فرهنگ و ادب > ادیبات ایران در سی امین نشست عصر تجربه عنوان شد
منیژه آرمین : آدمها در داستانهای عامهپسند شناسنامه ندارند
نویسنده کتاب«ای کاش گل سرخ نبود» با انتقاد از کتابهای عامهپسند گفت: در این کتابها،هیچ تاریخ و زمان و مکانی وجود ندارد. دختر و پسر با هم آشنا میشوند اما مخاطب نمیداند این دو از کجا آمدهاند؛ پدر و مادرشان کیست؟ هیچکدام از آدمها شناسنامه ندارند. معلوم است که منِ خواننده نمیتوانم فضای این داستانها را لمس کنم.
به گزارش خبرنگار مهر، عصر روز گذشته، 13 بهمن ماه، منیژه آرمین به بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان آمده و مهمان«عصر تجربه» بود. آرمین، بیان تجربههای خود در زمینه نوشتن را اینگونه آغاز کرد: من 40 سال است که مینویسم و نوشتن کار بسیار دشواری است. بگذریم که برخی آن را کار سادهای میپندارند اما کسی نیست به این افراد بگوید خوب بنشینید و بنویسید تا متوجه شوید، نویسندگی چه کار سختی است حتی اگر شخصیتهای ما معلوم باشند. نویسنده کتاب«ای کاش گل سرخ نبود» با انتقاد از کتابهای عامهپسند گفت: در این کتابها هیچ تاریخ و زمان و مکانی وجود ندارد. دختر و پسر با هم آشنا میشوند اما مخاطب نمیداند این دو از کجا آمدهاند؛ پدر و مادرشان کیست؟ هیچکدام از آدمها شناسنامه ندارند و خاستگاهشان مشخص نیست. معلوم است که منِ خواننده نمیتوانم فضای این داستانها را لمس کنم. نمیدانم چرا بعضی فکر میکنند، هنر مزرعه بلال است در صورتیکه یک مساله کاملا جدی است و کسی که مینویسد باید بداند چه میکند و باید بتواند ابهامات را برطرف کند. آرمین، تجربه روزنامهنگاری خود را تجربهای ارزشمند در زمینه نویسندگی دانست و افزود: بسیاری از نویسندگان چون مارکز و آل احمد با روزنامهنگاری شروع کردهاند من نمیخواهم خود را با این دو مقایسه کنم اما حضور در مطبوعات برای من تجربه خوب و ارزشمندی بود. از سوی دیگر من زیادنویسی را هم موثر بر نویسندگی میدانم. خود من اوایل انقلاب بسیار مینوشتم و این مساله تاثیر خوبی بر کارهای من گذشت. نویسنده کتاب«بوی خاک» در پاسخ به اینکه رشته روانشناسی تا چه اندازه بر نوشتههای او تاثیر گذاشته است گفت: من کارشناس ارشد روانشناسی هستم و به جرات میتوانم بگویم تحصیل در این رشته هیچ تاثیری بر نوشتههای من نگذاشته؛ روانشناسی به نظر من عمق ندارد؛ البته یک دوره کار مشاوره انجام میدادم و این کار برایم جالب بود چون با آدمها و داستانهاشان ارتباط برقرار میکردم. آرمین به تاثیر سفرهای بسیاری که داشته بر نوشتههایش اشاره و بیان کرد: من بین سالهای 52 تا 55 به شهرهای مختلف ایران سفر کردهام و این سفرها بر نوشتههای من تاثیر گذاشتهاند. انگار به من فضا داده و مرا با آداب و رسوم و ویژگیهای خاص هر منطقه آشنا کردهاند. هنوز هم هر زمان لازم باشد سفر میکنم. برای مثال من برای رسیدن به فضای اواخر دوره قاجار در داستان«شب و قلندر» به بافت قدیمی اصفهان رفتم. هرچند فکر میکنم اگر بر گذشته متمرکز شویم،«منِ تاریخی»مان فعال میشود و گاهی هم امدادهای غیبی به کمک میآیند. نویسنده کتاب«شباویز» با اشاره به اینکه تاکنون هیچ مجسمهسازی نتوانسته چون استاد علیاکبر صنعتی، کاراکتر بسازد گفت: من مجسمههای غربی بسیار دیدهام برای مثال کارهای میکلآنژ به لحاظ آناتومی در اوج هستند اما همه شبیه یکدیگرند اما کافی است شما به موزه استاد علیاکبر صنعتی در میدان امام خمینی بروید و ببینید که این مجسمهساز از نظر کارآکترسازی، یگانه است. امیدوارم متولیان فرهنگی برای موزه و آثار بسیار ارزشمندی که در حال نابودی است درمانی بیندیشند. آرمین در ادامه سخنان خود گفت: «کیمیاگران نقش» به زندگی هفت هنرمند تجسمی میپردازد؛ یکی از این هنرمندان علیاکبر صنعتی است من با اینکه گفتگوهای مفصلی با استاد داشتم اما هرچه میکردم نمیتوانستم به داستان خود فضا بدهم برای درک این فضا ناچار شدم به کرمان بروم و پرورشگاهی را ببینم که استاد در آن بزرگ شده و موزه و بازار و خلاصه همان آن فضایی که استاد صنعتی در آن زندگی کرده را دیدم و تجربه کردم. او به اینکه مطالعه، لازمه رسیدن به یک شخصیتپردازی خوب است، اشاره کرد و افزود: هرچه اطلاعات ما درباره یک شخصیت بیشتر باشد بهتر میتوانیم دربارهاش بنویسیم. به همینخاطر باید مطالعه کنیم و کتاب بخوانیم و یک شخصیت را از وجوه مختلف بشناسیم. به گفته آرمین همان اطلاعاتی که برای نوشتن یک رمان بلند لازم است برای نگارش یک داستان مینیمال هم به کار میآید چراکه تا نویسنده، موضوعی را به خوبی درک نکند نمیتواند آن را به مخاطب خود انتقال دهد. از سوی دیگر من به دیالوگنویسی بسیار اهمیت میدهم زیرا آدمها همانطور حرف میزنند که زندگی میکنند. نویسنده کتاب«شباویز» با اتشاره به اینکه هر نویسندهای مخاطبان خاص خود را دارد گفت: نباید انتظار داشته باشیم که نویسندگان، مخاطب 100 درصدی داشته باشند؛ چنین چیزی امکانپذیر نیست. هر نویسنده مخاطب خاص خود را دارد و آنچه مهم است اینکه اگر بتوانیم به یک زبان مردمی برسیم که عوامزده هم نباشد کار مهمی کردهایم. آرمین به اهمیت توجه به ریتم داستان اشاره و بیان کرد: نباید اجازه دهیم ریتم از بین برود. برای این کار گاهی لازم است بین یک بند با بند دیگر یا میان دو موضوع ارتباط برقرار کنیم گاهی هم باید سکوت کنیم. این سکوت، بسیار کارساز است.از دیدگاه این نویسنده فرم و محتوا، هر دو با ارزش هستند و نویسنده باید به هردو اهمیت دهد. نشست های عصر تجربه، یکشنبه هرهفته و به همت بنیاد ادبیات داستانی برگزار می شود.
۱۳۹۲/۱۱/۱۴ - ۱۰:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]