واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
داستان انتظار وزیر امور خارجه سوئد در صف فرق ما با سوئد چیست در فرودگاه زوریخ در صف تحویل چمدان ایستاده بودم که ناگهان کسی مرا صدا کرد. هنگامی که برگشتم پشت سر خود، وزیر خارجه سوئد را دیدم. این بار سوم بودکه او را طی یک هفته میدیدم. ضمن اینکه با هم صحبت میکردیم 10 درصد از توجه من به این مساله بود که ببینم کسی او را همراهی میکند یا خیر. او هم مانند دیگران در صف ایستاده بود تا...
«مسوول مهم یک کشور چگونه کم هزینه می شود؟» عنوان یادداشتی است که به قلم دکتر محمود سریع القلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در روزنامه اعتماد منتشر شده است؛ در این یادداشت آمده است: امسال برای پانزدهمین بار به سلسله کنفرانس های داووس یا مجمع جهانی اقتصاد، دعوت شده بودم. 265 میزگرد در داووس امسال برگزار شد که طی پنج روز موفق شدم در 24 مورد که به حوزه پژوهشی من مربوط می شد شرکت کنم تا از زاویای مختلف، نظام بین الملل در حال ظهور را بهتر درک کنم. در 12 مورد از این میزگردها خود نیز مشارکت داشتم. می توان گفت سطح یادگیری از تحولات سیاسی، ژئوپولتیکی و اقتصادی جهان در داووس بی نظیر است. سال ها در رسانه ها خوانده بودم که مسوولان دولتی کشورهای اسکاندیناوی، مانند شهروندان دیگر رفتار می کنند و هیچ مزیتی نسبت به دیگران ندارند و حال، به چشم خودم این واقعیت را تجربه می کردم. 2500 نفر کارآفرین، مدیر، سیاستمدار و دانشگاهی گرد هم می آیند تا با تبادل آرا از هم بیاموزند. داووس محل تصمیم گیری نیست بلکه کانون یادگیری و اثرگذاری است. طی یک هفته در داووس، فرصت کردم تا با ده ها کارآفرین، محقق و مدیر صحبت کنم و به عنوان یک دانشگاهی، نمایی مثبت از ایران عزیز بجا گذارم. اما آنچه مهم ترین درس من از داووس امسال بود در لابه لای جلسات و گفت و شنودها به دست نیامد، بلکه زمانی بود که داووس را ترک کردم. در فرودگاه زوریخ در صف تحویل چمدان ایستاده بودم که ناگهان کسی مرا صدا کرد. هنگامی که برگشتم پشت سر خود، وزیر خارجه سوئد را دیدم. این بار سوم بودکه او را طی یک هفته می دیدم. ضمن اینکه با هم صحبت می کردیم 10 درصد از توجه من به این مساله بود که ببینم کسی او را همراهی می کند یا خیر. او هم مانند دیگران در صف ایستاده بود تا چمدان خود را تحویل داده و کارت سوار شدن به هواپیما ر ا بگیرد. باورم نمی شد. سال ها در رسانه ها خوانده بودم که مسوولان دولتی کشورهای اسکاندیناوی، مانند شهروندان دیگر رفتار می کنند و هیچ مزیتی نسبت به دیگران ندارند و حال، به چشم خودم این واقعیت را تجربه می کردم. من و او، چمدان خود را تحویل دادیم و مانند افراد عادی، کارت پرواز گرفتیم و چون به مقصدهای مختلفی می رفتیم از هم خداحافظی کردیم. از آن لحظه مرتب به این موضوع فکر می کردم که کدام ساختار، قواعد و قوانینی باعث می شود تا به این حد، مسوول مهم یک کشور کم هزینه باشد. سوئد با 5/9 میلیون جمعیت، 550 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و حدود 44000 دلار درآمد سرانه، از منظر شاخص های توسعه یافتگی، جزو پیشرفته ترین کشورهای جهان است. این کشور، میزبان حدود 130 هزار نفر مهاجر ایرانی نیز هست. چرا سوئد امکانات وسیعی در اختیار مدیران خود نمی گذارد؟ به عنوان مثال، بسیاری از مدیران این کشور با اتومبیل شخصی یا حمل و نقل عمومی به محل کار خود می روند. آیا این نتیجه نظام قانونی این کشور است؟ ولی همه کشورها، قانون دارند. چینی ها سخت ترین نظام های قانونی را طراحی کرده اند و در عین حال، در سال 2013 نزدیک به 182000 مسوول دولتی را به موجب سوءاستفاده مالی و اداری مجازات کرده اند. آیا وضعیت سوئد به خاطر فرهنگ، دانش و آگاهی مردم این کشور است؟ شاید این گونه باشد. اما با استمداد از نظریه های توسعه یافتگی احتمال بیشتر را به این نکته می دهم: در سوئد ساختاری به وجود آمده که مردم فقط از دولت و حکومت، انتظار ایجاد امنیت و نظارت بر قانون را دارند. حکومت و دولت، کانون ثروت و ثروت یابی نیست. می توان دقیق ترین نظام قانونی را طراحی کرد ولی وقتی 90درصد ثروت یک کشور نزد حکومت و دولت است، حداقل از لحاظ نظری نمی توان در انتظار توزیع ثروت و عدالت اجتماعی نشست. توسعه یافتگی نتیجه تفکیک قدرت اقتصادی از قدرت سیاسی یک کشور است؛ چون مردم سوئد مسئول معاش خود هستند، از حکومت و دولت بی نیازند و می توانند بدون نگرانی، حقوق اجتماعی خود را درخواست کنند و مدیران را به سمت پاسخگویی سوق دهند. همین که انسان نیاز مالی و اقتصادی پیدا کرد، مجبور است به خاطر بقای خود، بسیاری مسائل را کتمان کند. بی نیاری، بنیان آزادی است، بی نیازی بنیان رشد است. بی دلیل نیست که کشورهای اسکاندیناوی از بالاترین سطح توزیع ثروت و عدالت اجتماعی برخوردارند. اینجاست که نظریه ها و تجربه کشورهای دیگر به کمک ما می آیند تا بهتر رفتار مسئول سوئدی را بفهمیم. خاطرم هست هنوز 10 سالم نشده بود که پدربزرگم که فردی کارآفرین و بسیار متدین بود، مرتب تذکر می داد تا می توانید درآمدتان در زندگی نتیجه زحمات شخصی شما باشد. هم فکرتان مال خودتان می شود و هم تدین شما واقعی.
یکشنبه 13 بهمن 1392 21:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]