واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: گفتگویی جذاب با بازیگر زن و ستاره افسانهای سینمای فرانسه + تصاویر
گفتگوی پیش روی شما، گفتگوی استودیو سینه لایو با ژان مورو ستاره افسانهای سینمای فرانسه است. محال است کسی «ژول و ژیم» فرانسوآ تروفو را دیده باشد و مجذوب بازی سحرکننده ژان مورو نشده باشد.
محال است کسی «ژول و ژیم» فرانسوآ تروفو را دیده باشد و مجذوب بازی سحرکنندۀ ژان مورو نشده باشد. این فیلم تروفو بر مبنای جذبۀ پررمز و راز شخصیت کاترین بنا شده و مورو با ترکیب ظریف آزادی و اسارت، آرامش و بیقراری، و معصومیت و بدویت نقش، این شخصیت را بسیار متفاوت جلوه میدهد و روح تماشاگر را تسخیر میکند. مورو با حضور دلپذیرش در بسیاری از آثار شاخص دهۀ 1960، تبدیل به شمایلی از یک زنِ خواهنده شد و به صورت یکی از مشخصههای فیلمهای موج نوی فرانسه درآمد. او با نمایش ریزترین جزئیات نقشهایش، زن مدرن اروپایی آن دوران را به روانترین و زندهترین شکل به تصویر کشید و به فیلمها گرما و شور درونی خاصی بخشید.متنی که در ادامه میخوانید، گفتگوی استودیو سینه لایو با ژان مورو به سال 2007 است. ستارۀ افسانهای سینمای فرانسه؛ که حضور بهیادماندنیاش در آثار فیلمسازان بزرگی همچون ژاک بکر (به پول دست نزن)، لوئی مال (آسانسور به سوی سکوی اعدام، دلباختگان، امید بیهوده، زندهباد ماریا!)، پیتر بروک (مدراتو کانتابیله)، میکلآنجلو آنتونیونی (شب)، فرانسوآ تروفو (ژول و ژیم، عروس سیاهپوش)، اورسن ولز (محاکمه، زنگهای نیمهشب، داستان ابدی)، ژاک دمی (خلیج فرشتگان)، لوئیس بونوئل (خاطرات یک مستخدمه)، برتران بلیه (رقصندگان والس)، تئو آنجلوپولوس (گام معلق لکلک) و ... لذتبخشترین لحظههای تاریخ سینما را برای همۀ عشاق سینما رقم زده است.
*به عقیدۀ شما ورود به عرصۀ بازیگری برای بازیگران زنِ امروز آسانتر از گذشته است؟کاملا برعکس! فکر میکنم خیلی سختتر شده است. در دوران ما راههایی کاملا مشخص برای شروع بازیگری وجود داشت و معمولا اولین راهی که به ذهن همه میرسید حضور در کلاسهای بازیگری رنه سیمون بود. اما برای این کار پول زیادی لازم بود و خانوادۀ من هم وضع مالی خوبی نداشت. خوشبختانه یک کنسرواتوآر هم بود که بدون اطلاع پدرم در آن ثبتنام کردم و آنجا بود که شیوۀ بازیگری را آموختم. من از 14 سالگی با همکاری و همدستی مادرم زندگی دوگانه و مخفیانهای را شروع کردم. آن موقع هنوز مسألۀ رسانه چندان مطرح نشده بود.*یعنی یک بازیگر زن جوان کمتر در معرض نمایش قرار میگرفت؟بهتر است بگویم که بیشتر محافظت میشد. مثلا در سالهایی که عضو کمدی فرانسز بودم، حرفزدن با خبرنگاران غیرقابلتصور بود. البته این موضوع نتوانست مانع از آزادیام شود و آن سالها یک جاروجنجال به راه انداختم. من در سال 1948 در کمدی فرانسز شروع به فعالیت کردم و همان سال نیز اولین قرارداد سینماییام را امضا کردم! اشتیاق و کنجکاوی و نگاههای مضطرب همکارانِ پا به سن گذاشتهام در پشت صحنه را به یاد میآورم، که در واقع همهشان رؤیای همکاری در فیلمهای سینمایی را در سر داشتند.
*شما همیشه به قدر کافی آنتیکنفورمیست (ناسازگار با جماعت) بودهاید. شاید هم یککم سرکش و نافرمان.نمیتوان گفت "سرکش"؛ چون من در مقابل چیزی نافرمانی نکردم. شاید بینهایت خودپسندانه به نظر برسد؛ اما خواستهها و آرزوهای من در چنان هالهای از اسرار و ابهام احاطه شده بود و آنقدر اسیر و درگیر زندگی مخفیانهام شده بودم که سرنوشتم اینگونه رقم خورد. من زندگی را به کمک مطالعه یاد گرفتم. و کمکم که زمان گذشت، تمام زنهایی که مجسمشان کردم یا تلاش کردم مجسمشان کنم من را به عمق طبیعت انسان کشاندند و کمکم تبدیل به یک غارشناس شدم! بنابراین وقتی میگویم عاشق زیبایی هستم به این خاطر است که چیزهای زشتی مثل ترس و وحشت و بدتر از آن را میشناسم.*شما خیلی سریع با فرانسوآ تروفو، لوئی مال، و سایر فیلمسازان جوانی که بعدها تبدیل به فیلمسازان بزرگی شدند همکاری کردید. آیا خودتان این دیدارها را میسر کردید؟من تمام زندگیام را با همکاری با فیلمسازان جوان گذراندهام. برای باقی مسیرم هیچ پیشبینیای نمیتوانم بکنم و این بخش شگفتانگیز کارم است. وکیلام دوست نداشت با لوئی مال کار کنم و به من گفت: «میخواهی به کسی اعتماد کنی که از ماهیها فیلم گرفته است؟!» آن موقع لوئی مال با ژاک-ایو کوستو فیلم «دنیای سکوت» را ساخته بود. وقتی با لوئی در راهروی کاخ جشنوارۀ کن قدم میزدم، مرد بسیار جوانی را دیدم که یک سیگار ژیتان گوشۀ لباش داشت. او فرانسوآ تروفو بود.من از سوی قدیمیهای این عرصه طرد شدم. ژولین دوویویه به وکیلام گفته بود: «ژان با چهرۀ نامتقارن و چشمهای گرد و فیزیک خاصی که دارد هرگز در این حرفه موفق نخواهد شد. قبول دارم که او بازیگر خیلی خوبیست. اما این به تنهایی کافی نیست.»
*و بالاخره ناسازگاری شما بهتان فرصت داد در مسیر آدمهایی قرار بگیرید که به اندازۀ شما به آزادی نیاز داشتند؟من یک شانس فوقالعاده داشتم و آن این بود که شروع کارم همزمان با دورانی شد که زن بزرگترین معمای دنیای مردانه بود. تنها قهرمانان زن در آن سالها از قرن نوزدهم بر جای مانده بودند.*در حال حاضر بازیگر محبوبتان بین بازیگران زن جوان فرانسوی کیست؟به نظرم سسیل دو فرانس یک کشف فوقالعاده درخشان است. همینطور ناتاشا رنیه و الودی بوشه. امیلی دوکن هم بازی اعجابانگیزی دارد. از ژولی دوپاردیو هم یاد کنم که استعدادی اصیل و بیسابقه است. شخصیت گیرا و ظرافت مارینا هندز را هم تحسین میکنم.*برای نسل نوی بازیگران زن چه توصیهای دارید؟داشتن سلامتی کامل جسمی و روحی، مقاومت در برابر سختیها، و مخصوصا دیوانگی و عقلانیت توأمان!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]