واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۷
«مارتین اسکورسیزی»، «دیوید اوراسل» و «استیو مککویین» که جدیدترین آثارشان نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم شدهاند، به بیان انگیزهشان از ساخت این فیلمها پرداختهاند. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، کارگردانان فیلمهای مطرحی چون «12 سال بردگی»، «جاذبه»، «گرگ والاستریت» و «اخاذی آمریکایی» در گفتوگو با مجله «هالیوود ریپورتر»، از ایدههای شخصی، تجربیات و انگیزههایی سخن گفتند که روی ساخت آثار نامزد دریافت جایزه اسکارشان تاثیر گذاشته است.
کواران
«آلفونسو کواران»، کارگردان «جاذبه»: «جاذبه» یک فیلم جادهای بود که وقتی لوکیشن و هنرپیشگان رسید، شروع به کش آمدن کرد. در زندگیام همهچیز همیشه در حال از هم جدا شدن است. فیلمنامه را به «لوبزکی» فرستادم و گفتم فقط یک یا دو شخصیت دارد و میخواهیم خیلی سریع آن را تمام کنیم و به سراغ فیلم بعدی برویم. حسابهایم غلط از آب درآمد. منظورم این است که همهچیز را اشتباهی محاسبه کرده بودم. طی چهار سال و نیم بعد، او دائم به من زنگ میزد و میگفت: خب، گفته بودی که یک ساله تمام میشود! خیلی زود فهمیدیم که هیچ فناوری برای ساخت این فیلم وجود ندارد. بنابر این مجبور بودیم یک اختراع کنیم. ما به داستان علمی- تخیلی فکر نمیکردیم، اولین مکالمهمان دربارهی امکان استعاری فضا بود. شخصیتی داشتیم که از لحاظ روانی در حباب خودش زندگی میکرد. او فضای درونیش را به سمت خلاء ترک میکند، خیلی دورتر از زمین، جایی که زندگی و انسانها وجود دارند.
استیو مککویین
«استیو مککویین»، کارگردان «12 سال بردگی»: من این فیلم را ساختم چون میخواستم داستانی درباره بردهداری روایت کنم، موضوعی که در سینما فرصت ظهور نیافته است. خواندن درباره بردهداری یک چیز است و تماشای یک روایت چیز دیگر. حال اگر این اثر دربردارنده دیالوگ هم باشد، دیگر فوقالعاده میشود. اما برای من «12 سال بردگی»، درباره جان سالم به در بردن از یک موقعیت خطرناک است. امیدوارم این فیلم فراتر از مسائل نژادی باشد. نژاد بخشی از فیلم است، اما نه همه آن. «الکساندر پاین»، کارگردان «نبراسکا»: فیلمنامه 91 صفحهای «نبراسکا» سادگی کارهای اولیه «جیم جارموش» را داشت. فکر میکردم چندان آسان نیست، اما تا جاییکه در توانم هست باید بازیگران را در این چارچوب بگنجانم. بیش از نیمی از بازیگران، نابازیگر بودند. «خاله بتی» (گلندورا استیت) هرگز جلوی دوربین نرفته بود... جزییات هستند که اعتماد به نفس میآورند. مارتین اسکورسیزی در مستند دوست داشتنیاش «نامهای به الیا» میگوید وقتی روی اسکله را دیدم، به خودم گفتم: مثل این بود که افرادی که میشناسمشان برایم مهم هستند. من تقریبا چنین حسی داشتم، همیشه فکر میکنم آمریکا نیاز به فیلمهایی دارد که دربارهی آمریکاییها ساخته شدهاند نه اینکه توسط کارتونهای تولید دوستانمان در هالیوود که مردم را نشان نمیدهند به هم چسبانده شویم. ما نیازمند فیلمهایی هستیم که مثل یک آیینه از نزدیک خودمان را نشان دهند. این کاربرد هنر است.
دیوید اوراسل
«دیوید اوراسل»، کارگردان «اخاذی آمریکایی»: عشق آنها به زندگی است که برای من اهمیت دارد. من به افرادی که جنایتکار هستند یا فعالیتهایی خاصی را انجام میدهند علاقهمند نیستم. اگر کسی دوک النیگتون را دوست داشته باشد که یکی از محبوبترینهای من است معلوم میشود که عشق ویژه و از مدافتادهای به زندگی دارد. دوک النیگتون باور و شور مرا به زندگی تازه میکند. این چیزی است که در سه فیلم گذشتهام کشف کردهام. عاشق این هستم که شخصیتهایم چیزهایی دارند که دوستشان دارند یک حس عاشقانه در آن وجود دارد. وقتی یک موضوع واقعا حس میشود، دیگر برای من یک کلیشه نیست و باید آن را در فیلم داشته باشم. این افراد که زندگیشان در حال از هم پاشیدن است، درتمام طول فیلم سعی میکنند به زندگی باور داشته باشند و دوباره راهشان را پیدا کنند. «مارتین اسکورسیزی»، کارگردان «گرگ والاستریت»: واقعا نمیدانم بقیه چطور کار میکنند، اما من کنار «تلما شونمیگر» (تدوینگر) مینشینم،راشها را نگاه میکنم و از هر دری با او حرف میزنم. او مینویسد، تایپ میکند و بخشی از هر چیز را انتخاب میکند و این یک فرآیند خاص است. در طول فیلمبرداری طولانی مدتمان، خیلی با ماشین این طرف و آن طرف رفتیم و من وقت کافی نداشتم که بعضی از راشها ببینم. بنابراین وقتی فیلمبرداری تمام شد، تازه توانستم تمام راشها ببینم. اما جذب تصاویر و فکر کردن درباره شکل آن تنها بخشی از کار است. کنار هم گذاشتن همه صحنهها در اتاق تدوین، واقعا یک تجربه ویژه بود.
اسکورسیزی
انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]