محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843275166
شکستن سکوت 2 ساله حاتمی کیا در میان خانوده شهدا/ جسارت کردم و فیلم چمران را ساختم/ خدا کند در بستر عافیت نمیرم
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: مراسم تجلیل از هنرمرد روزهای آتش و خون و سردار بینشان "ابراهیم حاتمیکیا"؛
شکستن سکوت 2 ساله "حاتمی کیا "در میان خانوده شهدا/ جسارت کردم و فیلم "چمران" را ساختم/ خدا کند در بستر عافیت نمیرم
"ابراهیم حاتمی کیا" در مراسم تجلیل خود در جمع خانواده شهدا بعد از سکوتی 2 ساله از خاطرات جنگ و دفاع مقدس سخن گفت.
به گزارش خبرنگار حوزه سینما باشگاه خبرنگاران، مراسم تجلیل از "ابراهیم حاتمیکیا"؛ نویسنده و کارگردان برجسته سینمای دفاع مقدس عصر روز 7 بهمن ماه به میزبانی جمعی از فرزندان شهدا در "نخلستان اوج" برگزار شد.
"ابراهیم حاتمیکیا"، کارگردان برجسته سینمای دفاع مقدس، در مراسمی که برای تجلیل از او در بین فرزندان شهدا برگزار میشد بعد از شکستن سکوتی 2 ساله به ایراد سخنرانی پرداخت که متن این سخنرانی به شرح زیر است:
"از این فضا برای صحبت کردن در این شب عزیز الهام میگیرم شاید این خاطرهای که میخواهم بگویم تکراری باشد، اما باز هم تکرار می کنم. در جریان عملیات بدر، ما برای فیلسمازی به منطقهای در هویزه رفته بودیم. هوا و فضا بسیار زیبا و خوش بود.آسمان آبی و یک دشت سراسری و از دور که نگاه میکردی همه چیز تصویری و روشن است.
من به عنوان مسئول یک تیم فیلمبرداری از قایق پیاده شدم و حرکت کردم به سمت جایی که می گفتند خط بچهها آنجاست. همه چیز قشنگ و زیبا و حتی من صدای بلبلهای وحشی آنجا را هم هنوز به خاطرم هست که منظرهای که ما از دور میدیدیم را بسیار شاعرانه و زیبا میکرد.هیچ صدای انفجاری هم نبود و کسی که نمیدانست در آن منطقه جنگ است که واقعا چه منظره طبیعی شگرفی خیال میکرد.
صد متر، دویست متر حرکت کردم تا به دشتی بسیار زیبا رسیدم که چشمانداز زیبایی را جلوی افق دیدمان قرار میداد. آسمان آبی بود و اگر قرار به عکسبرداری بود، عکس قشنگی از آب درمیآمد، کم کم دیدم که ستون هایی دورادور به اندازه نقطههایی کوچک به این سمت می آیند. شروع به فیلمبرداری کردم ، باز هم منظره خیلی زیبا و قشنگ بود. نقطهها به تدریج نزدیک و نزدیکتر می شدند و میتوانستم آدمها را تشخیص بدهم.
عدهای زخمی بودند و عده ای هم در حال کمک به آنها. تا به ما رسیدند. اولی تا ما را دید رو به دوربین گفت: دیرآمدی برادر؛ الان چه وقت آمدن است. دومی هم آمد و گفت: بهت توصیه میکنم جلوتر نروی.
دیگری گفت:جرات نداشتید در شب عملیات بیایید، الان آمدید؟ ما جلوتر می رفتیم و حرفهایی این رزمندهها را میشنیدیم که بعضی نیش بود و بعضی نوش. کمکم، داشت تصویری واقعی از جنگ به من منتقل میشد و هولی به جان همه ما افتاده بود.
این کارگردان دفاع مقدس اظهار داشت: صدای آتش به ما نزدیک شد و یک هلیکوپتر سنگین عراقی را با آن عظمت دیدیم که آمد بالای سر ما و خیلی راحت شروع به تیراندازی کرد. بچه ها با ضدهوایی می زدند اما اثر نمیکرد. من هم اول شروع کردم به فیلم گرفتن از هلیکوپتر اما بعد دیدم که فایده ندارد و این هلیکوپتر افتادنی نیست و رها کردم.
دشت خلوت بود و فضایی هم برای پناه گرفتن نداشت. یک لحظه حس کردم که هلیکوپتر مماس به سمت ماست و بعد خیلی سریع دیدم آتشی از هلیکوپتر رها شد. گمان کردیم ما را میخواهد بزند و در یک لحظه همه فرار کردیم و پراکنده شدیم. راکت بزرگی بین ما فاصله انداخت و زمین را شخم زد بدون اینکه راکت را ببینم میدیدم که زمین در حال شخم خوردن است. راکت نترکید؛ اما صدای نعره شخم زدن آن می آمد. من حیرت زده، فقط نگاه میکردم و این نقطه عطف ورود من به میدان جنگ بود. اینکه جنگ به این زیبایی هم نیست و روی دیگری هم دارد.
وی افزود: بعد از این اتفاق بین بچه ها حرف افتاد، یکی میگفت برویم جلوتر و یکی میگفت عقبنشینی کنیم و نهایتا به این نتیجه رسیدیم که جلو رفتن فایدهای ندارد. برگشتیم به جایی که آنجا را ترک کرده بودیم . آنجا دیگر خیلی واضح گلوله های رسام سرخی که به سمت ما می آمدند را میدیدیم. کاملا شفاف و واقعی و فضا خیلی تصویری شده بود.در آن میانه سربازی بلند شد که سرک بکشد که ببیند کجاست و چه خبر است که گلولهای به طرز واضحی به او خورد، دوباره بلند شد و دوباره تیر به او خورد و دوباره و دوباره. من از نزدیک نگاه میکردم و باورم نمی شد که جلوی چشمم چنین تصویری رخ داده. سرانجام بچه ها او را کشیدند پایین.
عقب نشینی شروع شد و به موزات مکانی که آنجا بودیم عقب میرفتیم. من بودم و دستیار فیلمبردارم و صدابردار و پسرعموی من، عباس که عکاس جنگ بود.
در زمینی که عقب نشینی میکردیم حالتی وجود داشت که باید به دفعات از آن رد میشدیم و ناچارا برای چند لحظه در امتداد و مماس با تیر مستقیم قرار میگرفتیم. گل زمین هم حرکت را به شدت سخت می کرد. از معبر اولی که میخواستیم رد شویم؛ پسرعموی من زودتر رد شد و جلوتر از من رفت. من با خودم گفتم که معلوم است که من رد نمیشوم و گلوله حتما به پس کله من می خورد، اما زنده ماندم و رد شدم. اما کم کم رد شدن از هر کدام از آن معبرها برای من ترس وحشتناکی به وجود آورد. همه موضوع 5 ثانیه هم بیشتر طول نمیکشید اما من تشییع جنازه خودم را هم میدیدم، تنها بچه ام را میدیدم و حتی ازدواج محمود با همسر خودم را هم میدیدم.از معبر بعدی، این بار من رد شدم و محمود عقب ماند و این بار حس میکردم زنعموی من، من را دیده است و به سراغ من آمده است و می گوید چرا او را تنها گذاشتی و رهایش کردی تا شهید شود. این بار حتما او شهید میشود.
به تدریج جلو میرفتیم تا آتش خمپاره ها آنقدر قوت گرفت که پناه بردیم به سنگری که تا دیشب برای عراقیها بود. داخل سنگر شدیم و دیدیم که عراقیها دیشب در داخل آن خرابکاری هم کردهاند و باید فقط دور این سنگر بنشنیم. دور سنگر نشستیم در سکوت محض.
سکوت ما را سربازی که در جمع ما بود شکست. سرباز بدون مقدمه گفت من نمیتوانم به اسرائیل بروم. و بعد شروع کرد با خودش حرف زدن که اصلا چهطوری ویزا بگیریم و نمیشود و از این حرفها. تا مدتی کسی صدایش درنیامد تا بالاخره یکی پرسید برادر اصلا اسرائیل چرا میخواهی بروی؟ گفت من بیسیمچیام و دیشب بیسیمام را جا گذاشتم و فرمانده ما میگوید این نوع بیسیمها را فقط از اسرائیل می شود خرید و من حالا چه طوری برم اسرائیل؟
صدایی از بیرون آمد که فریاد میزد آرپیجیزن ها بیایند بیرون.سریع بیایند بیرون. این بنده خدا آرپی جی زن گروه ما نشسته بود و بیرون نمیرفت و نشنیده میگرفت تا بالاخره یکی به او گفت برادر بیرون شما را میخواهد، و آرپیجیزن رو کرد به او و آرپیجی اش را به او داد و گفت بیا برو، اگر میتوانی برو خودت.
از بیرون خبرهای مختلقی میآمد و لحظه به لحظه آتش قویتر می شود. اما ما میشنیدیم که سرداری به اسم عباس کریمی فریاد میزند و آرپی جیهای به زمین افتاده را پیدا میکند و خودش تانک ها را می زند وهر کس به او میگوید بیا عقب نشینی کن. فقط میگوید که :" بچه هام بچههام"
آمدیم جلوتر و رسیدیم به قایقها و خوشحال از اینکه توانستیم زنده بمانیم. زمین گلی بود و اذیت می کرد، در حال عبور بودیم که یکهو یکی پای من را گرفت. برگشتم و دیدم کسی است که نیمی از بدنش در آب و نیمی بیرون است. پای من را به قوت چسبیبده و بچه ها هم دارند رد می شوند. سفت پای من را چسبیده بود. پرسیدم برادر چه کار داری؟ حرفی نمیتوانست بزند، صورتش سفید سفید در اوج معصومیت. من اگر بخواهیم یک پری دریایی مردانه را تمثیل کنم به او اشاره میکنم. آمده بود من را به امتحان بکشد. پای من را ول نمی کرد و آدم ها داشتند میرفتند و خمپاره ها قوت میگرفتند.می دانستم استمداد جان میکند، اما چارهای نداشتم. شروع کردم انگشتانش را نرم نرم باز کردم، سعی می کردم بدون اینکه فشاری به آنها بیاید پای خودم را نجات بدهم و سر آخر گفتم من می روم به امدادگرها میگویم که بیایید کمک.
لازم میدانم بگویم که همچنان جای دست آن عزیز، هنوز روی پای من چسبیده است و از من جدا نمیشود.
عزیزان، ما همان موقع هم قرارمان بر این نبود. عشق سینما ما را به این عالم نکشیده بود. علاقه داشتیم، اما مساله ما سینمای صرف نبود احساس من این بود که باید همین حرفها را بزنم.
همین ساختمانی که داخلش هستید ساختمان سپاه تهران بود و من دم همین در کشیکها دادم از اینجا به ماموریت ها رفتم و کلی خاطره دارم از این ساختمان در آن 8 سال.
دیدم در حرفها و محبتهایی که میکنید حرمت نگه میدارید و البته با اشاره ظریفی از برخی فیلمها میگذرید. اما من باید بگویم که هنرمند و اهل هنر اگر برای آنچه باید بگوید به اجبار بیفتد آن اثر دیگر اثر نمیشود. من هم مثل همه شما در این جامعه زندگی میکنم طغیان بشریت را می بینم و آزارم میدهد و از آنچه طغیان بشریت علیه خداوند مینامم در «دعوت» سخن میگویم. برخی میگویند تو فقط از جهاد و باروت و خون بگو؛ اما من این طغیان را می بینم و نمیتوانم از آن بگذرم. من باید از جوان ها بگویم باید «گزارش یک جشن» بسازم و این گزارش در تاریخ این ممکلت بماند، هر چند ممکن است خیلیها هم خوششان نیاید.
آقای کشوری(فرزند شهید کشوری) امیدواریم زنده بمانم و فیلم شما را از پدرتان ببینم و چه کسی بهتر از شما.خودتان وارد شوید و بسازید و درک کنید که این چه مسیری است.چه قدر سخت و پیچیده.
این نشست خیلی دیرهنگام شکل گرفته است، اما من بیگناهم. من با تک تک شما ارتباط داشتم به انواع مختلف. ولی نگهبان بالای سر شما، بنیاد شهید؛ وقتی که میخواهد خیلی از حرفهای انقلابی و آرمانی در لایههای تکراری و دیکته شده و کلیشه شده طرح شود این امکان را از من میگیرد. من فکر میکنم که آرنولد شوارتزنگر هم باشم کم میآورم. البته باید بگویم که بحثم سیاسی نیست و اصلا نمی دانم الان رئیس بنیاد شهیدکیست. منظورم شخص خاصی نیست.
من خیلی جسارت کردم و فیلم چمران را ساختم، اما باید بگویم که این فیلم صرفا فقط در مورد چمران نیست. واقعا واقعیت آن ماجراها انقدر غلیظ و پیچیده است که ما یا اصلا حرف نمی زنیم یا اینکه اصلا گفتی نیست. اما من تیرم را رها کردم و "ما رمیت اذ رمیت..." و بقیه اش را نمیدانم چه اتفاقی بیفتد.
من را دعا کنید. خدا نکند که من در بستر عافیت بمیرم. در قنوت سحر همیشه میگویم که اصلا قرار ما این نبود. هر وقت از این ساختمان خارج می شدیم با پیکانی که دست ما بود به این قصد می رفتیم که برنگردیم و به خیل این کاروان بپیوندیم. اما چارهای نیست، ما بازماندگان قطعا به چیزهای دیگری هم مشغول میشویم این را رد نمی کنم، مثل خود شماها . شماها هم همه از ذریه آدم هستید. اما وقتی از ما انتخاب را بگیرند از شعور انسانی دور میشویم. ما نسل انتخاب گری بودیم و این راه را انتخاب کردیم. دعا کنید من وقف این عالم باشم، اما وقف این عالم بودن فقط باروت و جنگ نیست که «دعوت» جنگی ترین فیلم من است در شکلی که من به آن اعتقاد دارم.
من اعتقاد دارم که جنگ سلسه خوبان است و اگر اختلافی هم هست از جنس ابوذر و سلمان است. دیدم که خطاهایی هم بوده اصلا این ها را رد نمیکنم، اما این نسلی که دست خالی در بین المقدس بود و یک گردان وارد منطقه می شد بدون اسلحه و فرماندهشان با آنها اتمام حجت می کرد که می توانید برگردید و کسی برنمیگشت آدمهایی واقعی در تاریخ این مملکت بودند. رفتند این بچه ها و عملیت دفاع مقدس را با آن غربت و دست خالی فتح کردند.
امیدوارم خدا به من این اجل را بدهد که سر صحنه ای بمیرم که شرمنده نباشم. انشاا.. که دعای خیر شما پشت سر من باشد و نفس شما مطهر کند این مسیری را که من می روم.
گفتنی است علیرضا رضا داد؛ دبیر جشنواره فجر؛ پژمان لشگریپور، احسان محمدحسنی و مهدی چمران و خانوادههای شهیدان محمدجواد تندگویان، محمدابراهیم همت، محمود کاوه، عباس کریمی، عباس ورامینی، مهدی زینالدین، حمید باکری و... نیز در این مراسم حضور داشتند.
در این مراسم جمعی از فرزندان و خانواده شهیدان از جمله لیلا زینالدین، فاطمه مرقاتی، ناصرنامدار، حسن آزما، رضا رودکی، مهدی همت، رضا کاوند با اهدای کتاب "خون نوشته" از این هنرمند سینمای دفاعی مقدس تجلیل کردند.
"خون نوشته" کتابی است که جمعی از فرزندان شهدا آن را نوشته و شامل دلنوشتههای آنان میباشد.
انتهای پیام/ اس
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۳:۱۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]
صفحات پیشنهادی
عکسهای جدید از فیلم «چ» حاتمیکیا؛ عربنیا با گریم شهید چمران
عکسهای جدید از فیلم چ حاتمیکیا عربنیا با گریم شهید چمرانآخرین ساختهی ابراهیم حاتمیکیا مراحل تولید را در سکوت خبری سپری کرد و مدتی است در فضای مجازی اطلاعرسانی تازهای دربارهی آن صورت میگیرد فیلم چ که یک روز و یک شب از زندگی شهید چمران را روایت میکند همزمان با پپاسداشت ابراهیم حاتمیکیا در جمع فرزندان شهدا
فرهنگ و هنر سینمای ایران پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا در جمع فرزندان شهدا مراسم پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا به پاس یک عمر تلاش مجاهدانه در عرصه سینمای دفاع مقدس به میزبانی جمعی از فرزندان شهدا برگزار میشود به گزارش خبرگزاری مهر ابراهيم حاتميكيا نویسنده و کارگردان سینما متفرزندان شهدا با اهدای یک جلد کتاب از حاتمیکیا تجلیل کردند
دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۰ ۵۳ فرزندان شهدا با اهدای یک جلد کتاب از خوننوشتههای دلشان از ابراهیم حاتمیکیا تجلیل کردند به گزارش خبرنگار بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا مراسم تجلیل از ابراهیم حاتمیکیا که شامگاه روز دوشنبه هفتم بهمنماه در موسسه نخلستان اوج برگزار شدفرزندان شهدا از «ابراهیم حاتمیکیا» تجلیل کردند
فرهنگ و هنر سینمای ایران فرزندان شهدا از ابراهیم حاتمیکیا تجلیل کردند به پاس یک عمر تلاش در سینمای دفاع مقدس فرزندان شهدا از ابراهیم حاتمی کیا تجلیل کردند به گزارش خبرنگار مهر فرزندان شهدای دفاع مقدس در مراسمی که در سازمان سینمایی اوج برگزار شد از ابراهیم حاتمی کیا تجلیل کرتجلیل از حاتمیکیا در جمع فرزندان شهدا
تجلیل از حاتمیکیا در جمع فرزندان شهداتاریخ انتشار دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۲۱ ۴۴ دو سال سکوت حاتمیکیا دقایقی پیش با شکستن بغض فروخفته او شکست به گزارش تسنیم ابراهیم حاتمیکیا کارگردان برجسته سینمای دفاع مقدس دقایقی پیش در مراسمی که برای تجلیل از او در بین فرزندان شبه بهانه بازگشت به سینمای دفاع مقدس فیلم سینمایی «چ» حاتمیکیا به روایت تصویر
به بهانه بازگشت به سینمای دفاع مقدسفیلم سینمایی چ حاتمیکیا به روایت تصویر20 عکس صحنه و 10عکس پشت صحنه فیلم سینمایی چ به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا را باهم مرور میکنیم به گزارش خبرگزاری فارس 20 عکس صحنه فیلم سینمایی چ و عکس های پشت صحنه را به نقل از سایت رسمی این فیلم سینمبه میزبانی جمعی از فرزندان شهدا انجام میشود؛ پاسداشت «ابراهیم حاتمیکیا» به پاس یک عمر تلاش در سینمای دفاع مق
به میزبانی جمعی از فرزندان شهدا انجام میشود پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا به پاس یک عمر تلاش در سینمای دفاع مقدسمراسم پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا به پاس یک عمر تلاش مجاهدانه در عرصهی سینمای دفاع مقدس به میزبانی جمعی از فرزندان شهدا برگزار میشود به گزارش خبرگزاری فارس ابراهیم حدقایقی پیش آغاز شد تجلیل از ابراهیم حاتمیکیا با حضور فرزندان و خانواده شهدا
دقایقی پیش آغاز شدتجلیل از ابراهیم حاتمیکیا با حضور فرزندان و خانواده شهدامراسم تجلیل از ابراهیم حاتمیکیا کارگردان برجسته سینمای دفاع مقدس با حضور فرزندان و خانواده شهدا در سازمان هنری و رسانهای اوج آغاز شد به گزارش خبرنگار فرهنگی فارس مراسم تجلیل از ابراهیم حاتمیکیا کارگردتقدیر فرزندان شهدا از ابراهیم حاتمی کیا
تقدیر فرزندان شهدا از ابراهیم حاتمی کیا مراسم پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا به پاس یک عمر تلاش مجاهدانه در عرصه سینمای دفاع مقدس به میزبانی جمعی از فرزندان شهدا برگزار میشود خبرگزاری فارس مراسم پاسداشت ابراهیم حاتمیکیا به پاس یک عمر تلاش مجاهدانه در عرصه سینمای دفاع محاتمی کیا سکوت خود را شکست/ خدا کند در بستر عافیت نمیرم
فرهنگ و هنر سینمای ایران در میان فرزندان شهدا حاتمی کیا سکوت خود را شکست خدا کند در بستر عافیت نمیرم ابراهیم حاتمی کیا عصر امروز 7 بهمن ماه در میان فرزندان شهدا سکوت خود را شکست و از ساخت فیلم چمران گفت به گزارش خبرنگار مهر ابراهیم حاتمیکیا کارگردان مطرح سینمای دحاتمیکیا با «چ» در فیسبوک سلام کرد
حاتمیکیا با چ در فیسبوک سلام کرد فیلم سینمایی چ جدیدترین ساخته ابراهیم حاتمیکیا که قرار است در جشنواره فیلم فجر رونمایی شود در هنگام فیلمبرداری و پس از ساخت در سکوت خبری مراحل تولیدش را سپری کرد اما با ایجاد صفحه فیلم چ در فیس بوک گویا قرار است اطلاعرسانی این فیلمافخمی خطاب به حاتمی کیا: خدا زیادت کند
افخمی خطاب به حاتمی کیا خدا زیادت کند بهروز افخمی خطاب به ابراهیم حاتمیکیا نوشته و دعا کرده است که خدا عمرت را طولانی و پربرکت قرار دهد و از امثال تو فیلمسازان دیگری نصیب ما بفرماید خبرگزاری ایسنا بهروز افخمی خطاب به ابراهیم حاتمیکیا نوشته و دعا کرده است که خدا عمرواکنش حاتمی کیا به لغو جشن «چلچراغ»
واکنش حاتمی کیا به لغو جشن چلچراغ ابراهیم حاتمیکیا کارگردان سینما با انتشار دست نوشتهای در صفحه فیس بوک فیلم چ از لغو برنامه شب چله مجله چلچراغ گلایه کرد خبرآنلاین ابراهیم حاتمیکیا کارگردان سینما با انتشار دست نوشتهای در صفحه فیس بوک فیلم چ از لغو برنامه شب چله مجل-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها