واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۳
دوم بهمنماه چهارمین سالروز درگذشت جعفر کوشآبادی است. به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، جعفر کوشآبادی متولد 1320 بود و در دومین روز بهمنماه 1388 در سن 68سالگی بر اثر ابتلا به سرطان در خانهاش از دنیا رفت. پیکر این شاعر در قطعهی دوم بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. کتابهای «سفر با صداها»، «ساز دیگر»، «اژدهای سیاه»، «چهار شقایق»، «منظومهی کوچکخان» و «در آینه» از آثار منتشرشده کوشآبادی هستند. علیرضا طبایی دربارهی این شاعر میگوید: در همان سالهای دهه 40 و 50 با شناختی که از شعر شاعران همنسل خود داشتم، فکر میکردم شعر سه - چهار نفر از آنها ارزش خواندن دارد و در آینده میتوانند جای خالی شاعران بزرگ را که به کهنسالی رسیدهاند، پر کنند. یکی از اینها، بیتردید، جعفر کوشآبادی بود. استناد من به زبان و پیام شعری کوشآبادی بود که اوج کارش را در اواخر سالهای دههی 40 تا اواخر سالهای دههی 50 میبینیم. از این شاعران، کمتر از تعداد انگشتان دست داشتیم؛ کسانی مثل محمدرضا شفیعی کدکنی، اسماعیلی خویی و سیاوش مطهری. حالا که نگاه میکنم، میبینم زیاد هم در قضاوتم به خطا نرفتهام و این شاعران شعرشان در حدی است که بتواند نام و آثارشان را ماندگار کند. این شاعر اظهار میکند: آثار اولیه کوشآبادی سبک و سیاق شعر نیمایی را داشت و تحت تأثیر شاعران معروف آن روزگار، سیاوش کسرایی، منوچهر آتشی، مهدی اخوان ثالث و خود نیما یوشیج و امثال آنها بود. زبان شعری کوشآبادی در حقیقت زبانی است که در عین حال که سعی میکند آن فخامت و روانی خود را حفظ کند، اما مقداری به زبان عامیانه نزدیک میشود. او مضامین شعر کوشآبادی را برگرفته از زندگی مردم کوچه و بازار و قشرهای پایین جامعه توصیف و اضافه میکند: در شعر کوشآبادی بیشتر زندگی اقشار پایین را میبینیم. شعر او تصویر زندگی، روحیه و خواستهای مردمی است که تنها هستند، از فقر رنج میبرند و مبارزه میکنند. شعر کوشآبادی دعوتی به همبستگیهای انسانی و اجتماعی است. او همواره برای رسیدن به آیندهی روشن تلاش میکرد و مردم را به این تلاش فرامیخواند. طبایی با اشاره به برخی کارهای شاخص کوشآبادی مثل «منظومهی کوچکخان» میگوید: شعرهای دیگر او هم با توجه به حال و هوای سالهای مبارزات مسلحانهی قبل از انقلاب، شور و التهاب خاص گروههای مبارز در سیاهکل و...، مبارزه و کشته شدن و از هم پاشیدن گروهها، سروده میشد و تحت تأثیر روزگار ملتهب و پرحادثهی سالهای دههی 50 بود. او میافزاید: کوشآبادی بعد از انقلاب، مثل خیلی از شاعران دیگر ترجیح داد مدتی را در سکوت و انزوا بگذارند. در این مدت شعرهایش گهگاه به دست خوانندگان آثارش میرسید؛ اما اوج کارش از سال 45- 46 به بعد تا زمان انقلاب است و از آن به بعد دیگر آن جوش و خروش را در شعرهایش نمیبینیم. بخشی از «منظومهی کوچکخان»: «ماسوله با رنگین کتلهای درختانش عزادار است ماسوله با چشم هزاران برگ میگرید ماسوله چون فریاد رسایی در گلوی درهها اینک گره خورده است ماسوله همچون مادر پیری به گاه مرگ فرزندش بر شانههای کوه افشان کرده گیسوی سپید آبشاران را در شیون بادی که میآید رخسار را با ناخن صدها هزاران شاخه میخاید * برخیز کوچک خان در کوچههای خاکی ماسوله هر روز فریادهای پتک و سندان دادخواهان است برخیز و این فریادهای آشنا را از سینه جنگل برون آور ...» انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]