محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
دکتر عرفان فدایی وکیل پایه یک دادگستری
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1802601819
در نامه‌اي سرگشاده صورت پذيرفتدرخواست انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه تهران براي مناظره عبدي و ديني در دانشگاه
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در نامه‌اي سرگشاده صورت پذيرفتدرخواست انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه تهران براي مناظره عبدي و ديني در دانشگاه
علي عبدي دبير انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه تهران در نامه‌اي سرگشاده به مصطفي ديني دبير انجمن اسلامي دانشگاه تهران، وي را به مناظره‌اي در حضور دانشجويان دعوت كرد.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاري فارس، علي عبدي دبير انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه تهران در نامه‌اي سرگشاده به مصطفي ديني دبير انجمن اسلامي دانشگاه تهران، وي را به مناظره‌اي در حضور دانشجويان دعوت كرد.
متن كامل نامه علي عبدي به شرح زير است:
"دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران، با احترام و تسليت فرارسيدن اربعين حضرت سيدالشهداء (ع)، آنچه موجب نگارش اين نامه خطاب به جنابعالي و به صورت سرگشاده شد، مجموعه مواضع و اقداماتي است كه تشكل متبوع شما در چند ماه اخير بدان پرداخته است.
البته، لا اقل براي بنده و دوستانم نه امر جديدي است و نه خلاف انتظار؛ چه اينكه اين مسير، همان راه و رسمي است كه اسلاف شما، دستِ كم در 2 دهه اخير طي كرده‌اند، لكن به نظر مي رسد لازم است موارد فوق الذكر كه در ادامه نامه به برخي از مصاديق آن اشاره خواهم كرد، در پيشگاه افكار عمومي دانشجويان دانشگاه تهران به نقد و نظر گذاشته شود؛ چه بسا ممكن است برخي دانشجويان، به اقتضاي سال ورودشان به دانشگاه، با سابقه و پيشينه رويكردها و برنامه‌هاي انجمن تهران آشنا نباشند.
بديهي است در نهايت اين مخاطبان فهيم و هوشمند هستند كه با اتكاء به خرد و سلامت و عزت نفس شان به قضاوت خواهند پرداخت.
با ذكر اين مقدمه كوتاه، توجه شما را به موارد ذيل جلب مي‌كنم و اميدوارم جنابعالي، با رعايت انصاف و بدور از تعصبات تشكيلاتي و سياسي با آنها برخورد داشته باشيد:
اول آنكه تشكل متبوع شما كه پسوند اسلامي را با خود به يدك مي‌كشد، بايستي نسبت و موضع خود را در رابطه با اين قيد مهم و راهبردي به طور شفاف بيان و مشخص كند كه منظورتان از اسلام چيست؟ مشخصا شما و دوستان از كدام اسلام سخن مي‌گوييد؟
آيا اسلام مد نظر شما آن اسلامي است كه بزرگاني همچون امام خميني (ره)، شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد مفتح و ... آن را در عصر حاضر ما تبيين كرده‌اند؟ يا اينكه به قرائت ديگري از اسلام معتقد هستيد؟
وقتي شما و دوستانتان پدر معنوي خود را آقاي مهندس بازرگان مي‌دانيد و در نتيجه شما هم فرزند معنوي ايشان و امثال ايشان هستيد، لابد دينداريتان و اسلام خواهي‌تان هم برگرفته از آقاي بازرگان و حزب ايشان يعني “نهضت به اصطلاح آزادي” است.
اين موارد مستند به گفتار و رفتار خود شما و دوستان شما و تشكل مطبوع‌تان است و نمونه آخر آن، همين برنامه 16 آذر تشكل شما است كه در آن با آب و تاب از بازرگان به عنوان پدر معنوي ياد كرديد و به افتخارِ نام نهضت آزادي و عزت الله سحابي و هاله سحابي كف زديد و سوت كشيديد!
چون مجال نامه كوتاه است و براي اينكه خوانندگان، نسبت آقاي بازرگان و نهضت آزادي را با اسلام مد نظر حضرت امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي بدانند، توجه شما را به اين فراز از نامه تاريخي حضرت امام (ره) جلب مي‌كنم: "نهضت به اصطلاح آزادي صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانون‌گذاري يا قضايي را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آن كه متظاهر به اسلام هستند و با اين حربه جوانان عزيز ما را منحرف خواهند كرد و نيز با دخالت بي‌مورد در تفسير قرآن كريم و احاديث شريفه و تاويل‌هاي جاهلانه موجب فساد عظيم ممكن است بشوند، از ضرر گروهك‌هاي ديگر، حتي منافقان اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان، بيشتر و بالاتر است... نهضت آزادي و افراد آن از اسلام اطلاعي ندارند."
آقايان مدعي انجمن اسلامي!
لطفا تكليف ما را معلوم كنيد كه بالاخره معتقد به اسلام مورد نظر حضرت امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي هستيد و يا آنچنان كه در بيانيه سراسر تناقض‌تان در برنامه 16 آذر امسال عنوان كرديد خود را پرورش يافته مكتب آقاي بازرگان مي‌دانيد و ايشان را پدر معنوي خود!
آقايان مدعي انجمن اسلامي!
چطور مي‌شود از اسلام ناب و امام خميني (ره) دم زد و آقاي دكتر مصدق و “جبهه به اصطلاح ملي” را الگوي خود قرار داد؟ آيا اسلام مد نظر شما همان اسلام مد نظر آقاي مصدق و جبهه ملي است؟
باز هم توجه شما را به نظر حضرت امام (ره) در رابطه با جبهه ملي، در جريان مقابله اين جبهه با حكم قرآنيِ قصاص جلب مي‌كنم، آنجا كه فرمودند: ”اين‌ها [جبهه ملي] مرتد اند! جبهه ملي از امروز محكوم به ارتداد است!“
در جاي ديگري و در ادامه ماجراي لايحه قصاص، امام خميني (ره) ماهيت واقعي آقاي مصدق و جبهه ملي را عيان مي‌كنند و مي‌فرمايند: ”او[ مُصدّق، رهبر جبهۀ ملّي] هم مُسلِم نبود. من در آن روز در منزل يكي از علماي تهران بودم كه اين خبر را شنيدم كه يك سگي را عينك زده‌اند و به اسم “آيت اللّه “ توي خيابان‌ها مي‌گردانند. من به آن آقا عرض كردم كه اين ديگر مخالفت با شخص نيست؛ اين[مُصدّق] سيلي خواهد خورد. و طولي نكشيد كه سيلي را خورد. و اگر مانده بود سيلي بر اسلام مي‌زد. اين‌ها تفاله‌هاي آن جمعيت هستند كه حالا قصاص را، حكم ضروري اسلام را، غير انساني مي‌خوانند. ”(صحيفه نور، جلد 15)
آري، پدران فكري و معنوي شما چنين جايگاهي در نزد امام (ره) داشتند و اين موضوعي است كه شما و دوستانتان در انجمن تهران كه شعار مي‌دهيد دانستن حق همه است، هميشه از مخاطبان‌تان پنهان مي‌كنيد.
چرا به دانشجويان مي‌گوييد كه آقاي بازرگان موسس انجمن اسلامي و جنبش دانشجويي در كشور بوده است؟ چرا نمي‌گوييد كه انجمن اسلامي در دانشكده پزشكي تاسيس شد، در حاليكه آقاي مهندس بازرگان اساسا پزشك نبوده است؟ چرا به دانشجويان نمي‌گوييد كه در زمان تاسيس انجمن اسلامي دانشجويان، آقاي مهندس بازرگان اصلا دانشجو نبوده و استاد دانشكده فني بوده است؟ چرا تاريخ را قلب مي‌كنيد و وارونه جلوه مي‌دهيد؟
البته به اعتقاد بنده، اشكال شما بيش از آنكه حمايت و پيروي از بازرگان و مصدق و نهضت آزادي و جبهه ملي باشد، ادعاي توأمان شما در پيروي از خط امام (ره) و خط بازرگان و مصدق است!
بياييد براي يك بار هم كه شده، آزادانه و با شهامت بگوييد كه كدام دين و خط فكري را قبول داريد؟ دين و خط امام خميني (ره)را قبول داريد يا دين و خط مصدق و بازرگان را؟
البته در اين رابطه نكات زيادي است كه بايستي باب بحث را باز گذاشت.
دوم اينكه از نگاه و برداشت شما و دوستانتان در رابطه با اسلام كه بگذريم، موضوعي كه قابل توجه است، روايتي است كه شما و حاميان حزبيِ خارج دانشگاهي‌تان از انقلاب اسلامي و تاريخ انقلاب نقل مي‌كنيد.
شما در مقاطع مختلف، از مرحوم منتظري به عنوان الگوي يك روحاني انقلابي و عدالتخواه و كسي كه به خاطر مردم به قدرت پشت پا زد ياد مي‌كنيد كه البته اين تمجيد و تجليل هم توأم است با ادعاي مضحك پيروي از خط امام خميني (ره) است!
باز هم چاره‌اي ندارم تا نظر حضرت امام (ره) را در نامه ايشان در رابطه با عزل آقاي منتظري از سمت قائم مقامي رهبري به شما و دوستانتان يادآوري كنم: " از آنجا كه روشن شده است كه شما [منتظري] اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرال‌ها و از كانال آنها به منافقان مي‌‌سپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام را از دست داده‌ايد. شما در اكثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضع‌گيري‌هايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرال‌ها و منافقان، بايد بر كشور حكومت كنند."
به قدري مطالبي كه مي‌گفتيد ديكته شده منافقان بود كه من فايده‌اي براي جواب به آنها نمي‌ديدم. در مسئله مهدي هاشميِ قاتل، شما او را از همه متدينان متدين‌تر مي‌دانستيد و با اينكه برايتان ثابت شده بود كه او قاتل است مرتب پيغام مي‌داديد كه او را نكشيد! از قضاياي مثل قضيه مهدي هاشمي كه بسيار است و من حال بازگو كردن تمام آنها را ندارم."(صحيفه امام، جلد 21، صفحه 330)
خيلي جالب است كه شما خود را دانشجويان خط امامي معرفي مي‌كنيد و درجاي ديگر پيرو مرحوم منتظري هستيد!
متاسفانه مجال آن نيست كه به بازخواني نامه‌ها و سخنان ديگر حضرت امام (ره) و مرحوم حاج سيد احمد خميني در رابطه با آقاي منتظري بپردازم و آنچه شما و دوستانتان در رابطه با اين مسائل به مخاطبان برنامه‌هايتان نمي‌گوييد و در مواضع‌تان نمي‌آوريد را بازگو كنم.
اگر شهيد چمران، شهيد همت، شهيد باكري، شهيد زين الدين و ... كه شما در برنامه 16 آذر امسال‌تان در كنار بازرگان و مصدق و منتظري قرارشان داديد، به هنگام اين تمجيدي كه شما و دوستانتان در انجمن تهران از مخالفان و معاندان امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي كرديد، حضور داشتند، چه مي‌گفتند؟ به نظر شما اين شهيدان با امام بودند يا با بازرگان؟ با امام بودند يا با مصدق؟ با امام بودند يا با آقاي منتظري؟...
باز هم متاسفم كه شما و هم قطارانتان با دانشجويان صادقانه سخن نمي‌گوييد؟ از پسوند اسلام استفاده مي‌كنيد و منظورتان را از اسلام نمي‌گوييد! از امام (ره) دم مي‌زنيد و افرادي كه خون به دل امام و مردم كردند را به عنوان الگو معرفي مي‌كنيد.
سوم آنكه نكته ديگري كه در مواضع و رويكردهاي شما و تشكل متبوع‌تان قابل تامل است، حمايت از فتنه گران و قانون شكنان سال 88 است.
البته مي‌دانم كه سخن به ميان آوردن از ديكتاتورمآبي‌هاي سران فتنه براي شما ملال آور است؛ اما چاره اي نيست جز اينكه براي چندمين بار برخي مسائل را در رابطه با اقدامات احزاب حامي شما و دوستانتان در فتنه 88 بازخواني كنم.
گرچه در اين رابطه معتقدم؛ گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ما، آنچه البته به جايي نرسد فرياد است!
اولا چرا سعي مي‌كنيد دروغ بزرگ تقلب در انتخابات 88 كه آقاي موسوي در كمال بي مسئوليتي آن را قبل از پايان زمان راي گيري و شمارش آراء بيان كرد به فراموشي بسپاريد؟ بالاخره اثبات ماجراي تقلب در انتخابات 88 چه شد؟ چرا حتي يك دليل هم اقامه نكرديد؟ بزرگان هم حزبيِ اصلاح طلبتان هم كه وسوسه رسيدن به قدرت در دولت يازدهم دغدغه اصلي‌شان شده بود، به صراحت اذعان كردند كه تقلب نبوده است؟ اگر تقلب نبوده – كه قطعا نبوده و اگر بود بايد اثبات مي‌كرديد- چرا به مردم و جوانان دروغ گفتيد؟
چرا رهبران اصلاح طلب شما كه ادعاي دموكراسي و مردم‌سالاري‌شان گوش فلك را كر كرده، حاضر نشدند به آراء مردم تن دهند و به جاي پذيرش نتيجه انتخابات، مردم را به خيابان‌ها كشاندند؟ آيا مقصر خون‌هايي كه ريخته شد آمران به آشوب و دروغ گويان مدعي تقلب نبوده‌اند؟ حال آنكه نظام اسلامي پس از يازدهمين انتخابات رياست جمهوري نه تنها مثل شما قواعد بازي را برهم نزد، بلكه تنها از 250هزار رأي كانديداي پيروز نيز حراست كرد و وي را رئيس جمهور قانوني و شرعي كشور دانست.
تشكل متبوع شما كه خود را مريد آقاي خاتمي مي‌داند و وي را بزرگ آموزگار ادب و شكيبايي مي‌خواند، آيا تا به حال از آقاي خاتمي پرسيده است كه دليل و سند ايشان و جريان سياسي متبوع‌شان براي بيان تقلب در انتخابات 88 چه بوده است؟ آيا از آقاي خاتمي سوال كرده‌ايد كه فحاشي به مردم، صدمه زدن به اموال عمومي و از همه مهم‌تر، هتك حرمت عاشوراي امام حسين (ع) چه نسبتي با دينداري و ادب و شكيبايي مورد ادعاي ايشان دارد؟ چرا ايشان هيچ موضعي نگرفتند و به فكر مردم و كشور نبودند؟
متاسفانه مجال آن نيست كه به تفصيل به اين مورد بپردازم، چه اينكه باب بحث در همه موارد مربوط به فتنه 88 باز خواهد بود.
چهارم آنكه انتقاد بنده به يكسويه بودن برنامه‌هاي تشكل متبوع شماست. باوجود تصوير تكثرگرايانه‌اي كه تلاش مي‌كنيد از خود به نمايش بگذاريد، تحمل منتقد و مخالف را نداريد و در مقابل تفكر مخالف‌تان “هو” مي‌كشيد و جنجال مي‌كنيد!
چرا اجازه صحبت و ارائه نظر به منتقدان خود را نمي‌دهيد؟ چرا خود را تمام حق مي‌دانيد و طرف مقابل را تمام باطل؟ چرا در برنامه 16 آذر امسال حتي اجازه حضور خبرنگاران منتقد را نداديد؟ مگر در برنامه‌هاي شما چه چيزي قرار است اتفاق بيافتد كه فقط خودتان محرم آن هستيد و باقي نامحرم!
اميدوارم كه به سياق احزاب و رسانه‌هاي همسوي‌تان، پاسخ موارد بالا را با فرافكني و بكار گيري الفاظ تكراري و نخ نما شده ندهيد و اجازه دهيد دانشجويان آزادانه با مسائل روبرو شوند و قضاوت كنند.
در پايان، از آن جا كه معتقدم، شان دانشگاه ايجاب مي‌كند كه موضوعات اصلي مورد دغدغه دانشجويان به بحث آزادانه گذاشته شود، جنابعالي را به مناظره پيرامون موارد مورد اشاره در اين نامه و ساير موضوعات از اين دست دعوت مي‌كنم.
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه تهران اين آمادگي را دارد تا در فضايي منطقي و در جلسات متعدد، ميزبان اين مناظره در صحن دانشگاه باشد.
انتهاي پيام/
يکشنبه 1 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]
-
گوناگون
پربازدیدترینها