واضح آرشیو وب فارسی:مهر: قصههايي متفاوت از آتوسا صالحي/ شير، ديگر سلطان جنگل نيست!
آدميزاد و بلبل و روباه و كلاغ و خيليهاي ديگر آمدند توي ذهن آتوسا صالحي كه قصههاي جديد ميخواهيم. پس نويسنده شروع به نوشتن كرد؛ نوشت و نوشت اما اينبار نه بز زنگولهپا گول ميخورد و نه شير، سلطان جنگل بود. نه لاكپشت در مسابقه برنده ميشد و نه....
به گزارش خبرنگار مهر، قصه، قالبي جذاب براي كودكان است. هنوز هم با وجود ماهواره و اينترنت و بازيهاي يارانهاي بچهها از شنيدن قصه لذت ميبرند. از اينروست كه هنوز هم براي كودكان قصه كميگويند و قصه مينويسند و ناشران به انتشار قصه ميپردازند.
«يكي بود يكي نبود» مجموعه چند قصه از آتوسا صالحي براي بچههاست. قصههايي تازه؛ چراكه آدميزاد و بلبل و روباه و كلاغ و خيليهاي ديگر آمدند توي ذهن نويسنده كه قصههاي جديد ميخواهيم. پس نويسنده شروع به نوشتن كرد؛ نوشت و نوشت اما اينبار نه بز زنگولهپا گول ميخورد و نه شير، سلطان جنگل بود. نه لاكپشت در مسابقه برنده ميشد و نه....
اينگونه شد كه نويسنده ماند و قصههايي كه كه نه قصه بودند و نه قصه نبودند. اينطور شد كه كلاغه به خانهاش رسيد اما قصه ما بهسر نرسيد...
«يكي بود يكي نبود» مجموعه 18 قصه از آتوسا صالحي با تصويرگري سحر خراساني است. زبان اين قصهها ساده و روايتگونه است. همه جانداران سخن ميگويند از گل خرزهره تا شير و روباه: «آن روز اولين صبحي بود كه گلهاي باغ با صداي چهچهه بلبل و آواز گنجشك از خواب بيدار نشدند. آن روز، صداي گريه دلخراش خرزهره آنها را از خواب پراند. خرزهره آه ميكشيد و گريه ميكرد. گلها كه پيش از اين هرگز، گريه گلي را نديده بودند غافلگير شدند. گل نسترن گفت: «نشانه خوبي نيست. شوم است. توفان ميشود....»
نويسنده افسانه و واقعيت، ديروز و امروز را در هم آميخته و به همه چيز شخصيت بخشيده است. در «افسانه سمندر» ميخوانيم: «روزنامهي صبح سه شنبه كه به چاپ رسيد، سمندر هم بيچاره شد. در صفحه حوادث آمده بود: عصر ديروز، در يك آتشسوزي، سمندر توانست از درخت گردويي كه در آتش ميسوخت بالا برود و در آخرين لحظه، جوجه گنجشكان را نجات دهد...»
سمندري كه روزنامه ميخواند و اصلا افسانهاي كه به روز شده است ميتواند براي مخاطب جذاب باشد. اصلا يكي از ويژگيهاي قصه به روز شدن آن است. اين همان رازي است كه موجب ماندگاري قصهها ميشود.
در قصههاي صالحي، دل شمع براي پروانه تنگ ميشود و بيبال به سوي او ميدود:
«يك روز پروانه كه دلش خيلي براي شمع تنگ شده بود، بالهايش را باز كرد و بالبالزنان به سمت شمع دويد. شمع ترسيد و گفت: «دوست من، مواظب باش يك وقت باد بالهايت، شعلهام را خاموش نكند... پروانه جواب داد: كدام بالها؟»
قصههاي اين مجموعه كوتاه است و با حوصله مخاطب امروز همخواني دارد. تصاوير سحر خراساني، جنبه تزئيني دارند و كاملكننده متن نيستند.
«يكي بود يكي نبود» تازهترين مجموعه آتوسا صالحي است كه در 1500 نسخه و به قيمت 7500 تومان از سوي نشر پيدايش منتشر شده است. از صالحي تاكنون بيش از 50 عنوان كتاب براي كودكان و نوجوانان منتشر شده. او جوايز بسياري را از جشنوارههاي ادبي دريافت كرده كه كتاب برگزيده «كلاغ سفيد» (كتابخانه مونيخ) و جايزه پروين اعتصامي از آن جمله است.
كد خبر: 2199775
تاريخ مخابره : ۱۳۹۲/۹/۳۰ - ۱۱:۴۳
شنبه 30 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]