واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در گفتوگو با فارسراز دانههاي انار «شب يلدا»/ بلندترين شب سال آبستن خورشيد است
يك استاد زبان و ادبيات فارسي با بيان اينكه بلندترين شب سال نه آبستن ماه، بلكه آبستن خورشيد است، گفت: يلدا شب زايش خورشيد است و اين ظريفترين نكتهاي است كه در دل اين اسطوره قرار گرفته، چرا كه بلندترين شب سال نه آبستن ماه، بلكه آبستن خورشيد است. اين پارادوكس، زيباترين تصويري است كه ميتوان براي يك زايش فرض كرد.
سعيد تقديري استاد زبان و ادبيات فارسي در گفتوگو با خبرنگار كتاب و ادبيات خبرگزاري فارس درباره يلدا و بازتاب آن در ادب فارسي اظهار داشت: شب يلدا يكي از آيينهاي كهن در فرهنگ ايراني است، كه هرسال مصادف با يكم دي ماه برگزار ميشود و از جهاتي با جشنهاي اقوام ديگر شباهتهايي دارد.
به گفته اين استاد دانشگاه، واژه «يلدا» از ريشه زبان سرياني به معني «تولد» و «ولادت» و منظور از آن زايش خورشيد (ميترا/ مهر) است. ابوريحان نيز از آن با عنوان «ميلاد اكبر» يا «ميلاد خورشيد» ياد ميكند.
تقديري با تاكيد بر اينكه اصطلاح فارسي «شب چله» هم از نامهاي ديگر اوست و علت نامگذاري آن به «شب چله» آن است كه «چله» در لفظ به معني «منسوب به چهل» از لغات مربوط به آيينهاي زايش و مرگ است، خاطرنشان كرد: دو چله در آيينهاي قديم وجود داشت: يكي «چله بزرگ» -از اول دي تا دهم بهمن (چهل روز)- و ديگري «چله كوچك» - از دهم بهمن تا آخر بهمن(بيست روز)- كه شب چله بزرگ، شب شروع زمستان بود. اصولا واژه چله با زايمان و ولادت مربوط است: چله زن آبستن، چله كودك نوزاد، و همين طور با تولدي ديگر يعني مرگ مربوط است: چهلم متوفي، چله صوفيان هم در حقيقت آييني براي رسيدن به تولد ديگر بوده است.
وي ضمن بيان اينكه «يلدا» شب زايش خورشيد است و اين ظريفترين نكتهاي است كه در دل اين اسطوره قرار گرفته، تصريح كرد: يلدا شب زايش خورشيد است و اين ظريفترين نكتهاي است كه در دل اين اسطوره قرار گرفته، چرا كه بلندترين شب سال نه آبستن ماه، بلكه آبستن خورشيد است. اين پارادوكس، زيباترين تصويري است كه ميتوان براي يك زايش فرض كرد. براي توضيح اين مساله كه شب چه ارتباطي ميتواند با تولد خورشيد داشته باشد بايد به چند نكته توجه كرد: نخست آنكه در اساطير ايران خداوند به شكل نور متجلي ميشود و قرآن كريم نيز در آيه 35 سوره مباركه نور بر اين امر اشاره كرده، و ميفرمايد: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (معني: خداوند نور آسمانها و زمين است. دستان نورش مانند مشكاتي است كه در آن چراغي باشد و آن چراغ در ميان شيشهاي كه تلالو آن گويي ستاره ايست درخشان و روشن از درخت مبارك زيتون كه با آنكه شرقي و غربي نيست، شرق و غرب جهان بدان فروزان است و بي آنكه آتشي زيت آن را برفروزد خود به خود جهاني را روشني بخشد كه پرتو آن نور حقيقت بر روي نور و معرفت قرار گرفته و خدا هركه را خواهد به نور خود هدايت كند و اين مثلها خدا براي مردم ميزند و خدا به همه امور آگاه است.) اما ايرانيان بر اين اعتقاد بودند كه نور خداوندي بر روي زمين در آتش بوده و اين نور در آسمان، ابتدا در خورشيد، سپس در ماه و بعد در ستارگان وجود داشته است؛ ازين روي به نماد خورشيد (ميترا/مهر) توجه خاصي داشتهاند. ديگر آنكه اعتقاد آنان بر ثنويت بوده، به اين معني كه جهان را به دو عنصر نيروهاي خوب و نيروهاي بد تقسيم ميكردند و همه پديدههاي عالم را در اين تقسيم بندي جاي ميدادند. به عنوان مثال: دروغ، سياهي، خشكسالي، سردي و... زيرمجموعه پديدههاي بد و راستي، سپيدي، شادابي، گرمي و... زيرمجموعه نيروهاي خوب بود.
وي متذكر شد، با توجه به اين مقدمه پيداست كه شب و سياهي را از آفريدههاي اهريمن ميپنداشتند و بر اين باور بودند كه اهريمن و عمالش در جدالي سخت و طولاني، سعي دارند تا هركجا روشنايي و سپيدي هست، آن را به تاريكي و سياهي كشند؛ بنابراين در شب يلدا كه بلندترين شب سال است، اهريمن نيز نيرو و توان بيشتري دارد تا بر نيروهاي خوب بتازد. ازين روست كه نياكان ما با شروع اين شب، در اجاق خانهها و فانوسها آتش ميافروختند، سفرهاي به نام «ميزد» Myzad يا «لرك» Lork را ميگستردند، پيرترين عضو خانه به قصه خواني ميپرداخت و همه اهل خانه به خوردن انواع ميوههاي خشك و تر مشغول ميشده، با يكديگر سخن ميگفتند تا ذرهاي يأس، نوميدي و غم به دل خود راه ندهند و بتوانند بر نحسي و سياهي اين شب طولاني چيره شوند. تقديري به بيان رسمهاي اين شب همچنين خوراكيهاي تناول شده، گفت: علت خوردن ميوههايي چون انار، هندوانه و يا استفاده از آجيل دراين شب نيز همين است. اتحاد دانههاي به هم پيوسته انار، هستههاي پربار يك هندوانه باشد–كه نمادي از زمين هم ميتواند باشد- و مغزهاي دانههاي آجيل همگي نماد پرمايگي هستند تا بر كم مايگي اهريمن بتازند و در اين پيكار به پيروزي رسند.
دكتراي زبان و ادبيات فارسي در ادامه خاطرنشان كرد: با همه اين اوصاف سوال اساسي اينجاست كه چرا زايش خورشيد گرما بخش، مصادف با شروع زمستان است و آغاز فصل سرد؟ برخي چنين تصور كردهاند كه تولد خورشيد، نويد شكست اهريمن را دارد در صورتي كه اگر چنين فرض شود، براي غلبه كردن سرما بر گرما با شروع زمستان و كوتاه شدن روز و همچنين كمتر شدن قدرت خورشيد چه پاسخي بايد داد؟!
تقديري بيان كرد: به قطع يقين مراسم شب يلدا در دوران باستان به نحو ديگري غير از شكل و سياق امروزي برگزار ميشده، اما پس از اسلام آوردن ايرانيان، به مصداق: «شير خدا و رستم دستانم آرزوست» اين آيين نيز چهره ايراني-اسلامي به خود گرفته و دستخوش تغييراتي گشته است. به عنوان مثال تفأل به ديوان حافظ شايد چند سدهاي است كه رواج پيدا كرده و جايگزين فال گردو شده باشد كه در اين فال از روي شكستن پوست گردو، به سبب پوك يا مغزدار بودن آن به پيش بيني آينده ميپرداختند و يا انواع و اقسام فال هاي ديگر كه به انجام آن مبادرت ميكردند.
اين استاد ادبيات اضافه كرد: در ادبيات فارسي، شعرا تعابير مختلفي از «شب يلدا» داشتهاند و بيشتر «زلف يار» و «ايام هجران» را از جهت «سياهي» و «بلندي» به يلدا تشبيه كردهاند:
برآي اي صبح مشتاقان، اگر هنگام روز آمد/ كه بگرفت اين شب يلدا، ملال از ماه و پروينم (سعدي)
همه شب هاي غم آبستن روز طرب است/ يوسف روز به چاه شب يلدا بينند (خاقاني)
امروز مراسم آييني شب يلدا در نقاط مختلف ايران به شيوه و رسم محلي همان منطقه برگزار ميشود و اين رسم در ميان مردم محبوبيت بسياري دارد؛ هم از آن روست كه ساليان سال اين فرهنگ كهن در دل مردم جاي گرفته است.
انتهاي پيام/
شنبه 30 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]