واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: الكل باعث شد مادرم را بكشم گفتوگو با مردي كه دست به جنايت زد
بيست و پنج ساله است و متهم به قتل مادر و زخمي كردن خواهرش. فرامرز ميگويد وقتي دست به اين جنايت زد، تحت تاثير الكل بود و متوجه نشد ضربات كشندهاي به مادرش ميزند.او با درخواست قصاص از سوي خواهرش روبهرو شده و ميداند روزهاي سختي در انتظارش است. متهم كه دو هفته قبل در شعبه 71 دادگاه كيفرياستان تهران محاكمه شده است، جزئيات قتل را توضيح ميدهد.
اتهام قتل مادر و مجروح كردن خواهرت را قبول داري؟
بله قبول دارم. متاسفانه من مرتكب چنين كاري شدم و خيلي هم ناراحت هستم.
با اعضاي خانواده ات، اختلاف داشتي؟
با مادرم اختلاف داشتم اما با خواهرم مشكلي نداشتم. در آن لحظه اشتباه بزرگي كردم.
چرا مادرت را كشتي؟حالا كه به گذشته برمي گردي، فكر مي كني واقعا او مستحق مرگ بود؟
نه، او زن خوبي بود.من مادرم را دوست داشتم. به خاطر كاري كه كردم خيلي متاسف هستم.آن لحظه خيلي عصبي شدم و اشتباه بزرگي كردم.اصلا نمي خواستم اين كار را بكنم وقتي جرو بحث ميان ما شدت گرفت، انگار آدم ديگري شدم. ديگر آن فرامرز سابق نبودم.
چرا با مادرت اختلاف داشتي؟
او شب قبل از اين ماجرا مرا از خانه بيرون كرده بود. من آن روز رفته بودم درباره اين موضوع با مادرم حرف بزنم و او را قانع كنم تا اجازه دهد به خانه برگردم اما مادرم قبول نكرد و گفت ديگر اجازه نمي دهم در اين خانه بماني.
چرا مادرت تو را از خانه بيرون كرده بود؟ مادرها تا جايي كه امكان داشته باشد چنين كاري نمي كنند.
از كارهايي كه من مي كردم، خوشش نمي آمد و مي گفت نبايد اين طور زندگي كني. از اين كه مشروب مي خوردم، ناراحت بود. اختلافات زيادي با هم داشتيم او از اين كه سر كار نمي رفتم و شغلي نداشتم، از دستم عصباني بود.
اين كه گفته مي شود تو قصد داشتي سند خانه مادرت را بگيري و از آن سوءاستفاده كني، صحت دارد؟
نه درست نيست.البته من از مادرم پول مي گرفتم و منكر اين نيستم اما هيچ وقت قصد نداشتم او را اذيت كنم. من واقعا مادرم را دوست داشتم.
نمي شد اختلاف با مادرت را به نحو ديگري حل كني؟
ما سال ها بود با هم درگير بوديم.نمي دانم چه بگويم فقط مي توانم بگويم واقعا فكر نمي كردم دست به چنين كاري بزنم.
خواهرت را چرا زدي؟
با او مشكلي نداشتم تحت تاثير كاري كه با مادرم كرده بودم؛ به خواهرم حمله كردم و او را هم زدم. خيلي پشيمان هستم.
خواهرت قصد داشت جلوي درگيري شما را بگيرد؟
نه او اصلا زمان درگيري خانه نبود. بعد از اين كه مادرم را زدم، تازه از سر كار به خانه برگشته بود و چون به موضوع پي برد، خواستم او را هم بكشم. تا شاهد را از بين ببرم.
چند ضربه به خواهرت زدي؟
يادم نيست. آن موقع حالم خيلي بد بود.
چند بار تاكيد كردي حالت خوب نبود. مواد هم مصرف كرده بودي؟
نه موادي در كار نبود اما مقدار زيادي مشروب خورده بودم و حالت عادي نداشتم.
منظورت اين است كه تحت تاثير الكل متوجه رفتارت نبودي؟
مست بودم و همين هم عصبانيتم را بيشتر كرد. نمي خواهم از خودم سلب مسئوليت كنم.مادرم را كشتم و خوب به ياد دارم چه اتفاقي افتاد.
وقتي خواهرت را زدي؛ فكر مي كردي او هم فوت شده است؟
من فقط او را زدم. يادم نمي آيد بعدش چه اتفاقي افتاد اصلا صبر نكردم تا بدانم خواهرم در چه حالي است. سريع از خانه بيرون رفتم. مي خواستم فرار كنم.
چطور خواهرت نجات يافت؟
او با پليس تماس گرفته بود و به همين دليل هم نجات يافت. مي دانم به خاطر كاري كه با او كردم، مرا نمي بخشد.
آن روز پدرت كجا بود ؟ او در اين باره چه نظري دارد؟
پدرومادرم با هم اختلاف داشتند و هشت سال بود جدا از هم زندگي مي كردند. اما من و خواهرم با مادرم زندگي مي كرديم و به خاطر مشكلاتي كه داشتم، كمتر به پدرم سر مي زدم. نبود پدرم و اختلافي كه با مادرم داشت، لطمه بزرگي به من زد، من هيچ وقت در خانه احساس آرامش نمي كردم.
روز قبل از حادثه هم با مادرت جروبحث كرده بودي؟
بله. البته يك درگيري جزئي بود.
خواهرت گفته روز قبل از حادثه پس از بازگشت از محل كارش به خانه متوجه زخمي روي بدن مادرت شده و وقتي از او درباره جراحت پرسيده، مادرت ادعا كرده زخم به دليل تصادف است، در حالي كه اصلا زخم شبيه جراحت تصادف نبود. درباره اين حرف هاي خواهرت چه نظري داري؟
قبول دارم با او درگير شدم اما درباره زخمي كه گفته مي شود، چيزي به ياد ندارم و متوجه زخمي نشدم.
مادرت هنگامي كه تو را از خانه بيرون كرد،به تو چه گفت؟
مي گفت خودت بايد مسئوليت زندگي ات را به عهده بگيري و كاركني و ديگر نمي شود در اين خانه بماني مشكل من با مادرم اين بود كه من مشروب مي خورم و بيشتر وقتم را با دوستانم مي راندم.
تنها ولي دم پرونده، خواهرت است. او ضمن اين كه برايت به سبب قتل مادرتان درخواست قصاص كرده به دليل ضرباتي هم كه به خودش وارد كردي، از تو شكايت و درخواست ديه كرده است. مي تواني ديه را بپردازي؟
خواهرم مي داند من پولي ندارم كه بابت ديه يا هرچيز ديگري به او بدهم. مي دانم او دنبال پول نيست و مي خواهد مرا تنبيه كند. ما رابطه خوبي با هم داشتيم و هروقت از او چيزي خواستم، به من «نه» نگفته است. او از من حمايت مي كرد و هيچ وقت مرا تنها نمي گذاشت.
فكر مي كني خواهرت در نهايت درباره مجازات تو چه تصميمي بگيرد؟
نمي دانم چه بگويم اما هر تصميمي بگيرد، من اعتراضي نمي كنم. اشتباه بزرگي كرده ام و حرفي براي گفتن ندارم. اصلا نمي دانم با چه رويي بايد درباره اين موضوع با خواهرم صحبت كنم. شرايط بسيار بدي دارم. وضع من از قاتلان ديگر خيلي بدتر است و عذاب بيشتري مي كشم.
چرا فكر مي كني وضع بدتري داري؟
چون كسي را كه كشتم، مادرم بود. يك لحظه صورتش از جلوي چشمم پاك نمي شود و هرشب خوابش را مي بينم. بچگي هايم يادم مي آيد كه بغلم مي كرد و برايم غذا مي پخت و مرا به پارك مي برد و برايم لباس مي خريد و كارهايي كه برايم انجام داده، هيچ وقت يادم نمي رود. قاتلان ديگر، مادري دارند كه پيگير پرونده شان باشد.
خانواده شان از آنها حمايت مي كنند و خودشان هم مي كوشند اشتباهشان را هر طور شده جبران كنند اما من ديگر خانواده اي ندارم.كسي را كه كشتم، بزرگ ترين ياور و حامي ام بود و با اين كار خودم را به خاك سياه نشاندم. خواهرم را هم از خودم دور كردم، و رنجاندم. به خاطر كاري كه كردم، خيلي پشيمان هستم. اگر هزار بار اين حرف را بزنم، باز هم كم است.
به اين موضوع فكر كرده اي كه اگر خواهرت تو را ببخشد، چه خواهي كرد ؟
وقتي داشتم ضربات را به مادرم وارد مي كردم در واقع داشتم خودم را مي كشتم. حتي اگر خواهرم مرا ببخشد، من ديگر آدم عادي نمي شوم. پسري كه مادرش را كشته و خواهرش را با چاقو زده است، نمي تواند دوباره در جامعه زندگي كند. فكر مي كنم بهتر اين است كه مرا نبخشيد و آن قدر در زندان بمانم تا زمان مرگم فرا برسد.من يك موجود فنا شده ، هستم.
اگر به تو يك دقيقه وقت بدهند و بگويند درباره هر چيز يا كسي كه دوست داري، صحبت كن، چه كسي را انتخاب مي كني؟
اول مادرم. به او مي گويم به خاطر كارهايي كه كرده ام، حلالم كند و مرا ببخشد. بعد با پدرم صحبت مي كنم و از او مي پرسم چرا ما را تنها گذاشت تا به اين وضع بيفتيم.
سپس از خواهرم مي خواهم از خطاهايم بگذرد تا شايد از عذاب وجداني كه تحمل مي كنم، كاسته شود و به او مي گويم تنها كسي كه برايم مانده، تو هستي زندگي هميشه روي بدش را به من نشان داده است. فكر نمي كنم روي خوب هم براي من داشته باشد اما اين را هم مي دانم تاواني كه پس مي دهم به خاطر اشتباهات خودم است. / ضميمه تپش
مريم عفتي
پنجشنبه 28 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]