تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع): با علما معاشرت كن تا علمت زياد، ادبت نيكو و جانت پاك شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804258188




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زده‌ام فالي و فرياد رسي مي‌آيد


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: زده‌ام فالي و فرياد رسي مي‌آيد


شب يلدا يا به تعبيري شب چله آخرين شب فصل پاييز، شب بدرود با فصل خزان و معارفه با زمستان، دراز‌ترين شب سال و خلاصه شب فال حافظ است. اين شب همواره براي ايرانيان يادآور حافظ بوده است. چرا كه در اين شب گذشته از برپايي مراسم شب چله، در اكثر قريب باتفاق خانواده‌ها حافظ و ديوان او حضوري هميشگي داشته و خرد وكلان به ديوان او دستي گشوده و از سر اخلاص و نيت تفاّل زده و در ميان اشعار غزل او به دنبال مراد و مقصود گشته‌اند. رواج اين سنت دير پا از سده‌هاي گذشته و شايد از زمان تدوين ديوان خواجه در ايران معمول بوده، به طوري كه شهرت حافظ به «لسان‌الغيب» و «ترجمان الاسرار» از همين مساله نشأت گرفته است. دكتر محمد رضا جلالي ناييني، يكي از حافظ پژوهان معاصر، در اين باره مي‌گويد:

«در اوايل سده نهم هجري كه ديوان حافظ جمع آوري شد، فال گرفتن از ديوان مرسوم نبوده. اين كار مبناي علمي و پايه درستي ندارد و ظاهرا از ابدعات سده دهم هجري است. در سنه 907 هجري پس از گذشت يكصد و شانزده سال از وفات حافظ مجمعي از حافظ شناسان و سخنرانان به سرپرستي شاهزاده ابوالفتح فريدون بهادر پسر سلطان حسين بايقرا كه به گردآوري ديوان حافظ پرداخته بود، كار خود را تمام كرد و از نو ديوان حافظ جمع آوري شد و در مقدمه ديوان جمع آوري شده موصوف به خواجه لقب «لسان‌الغيب» داده شد و از آن تاريخ به بعد اين لقب جزو عناوين حافظ درآمده و فال گيرِ ظاهرا از همين لقب ناشي گشته است و به تدريج مرسوم و معمول...»2

فال چيست؟ ‏

فال در لغت به معني شگون، طالع و بخت، پيش‌بيني و غيب‌گويي و علم فال به دانشي گويند كه به وسيله آن برخي از حوادث آينده دانسته مي‌شود و اين كار از طريق تعبير كلام مسموع يا گشودن قرآن يا كتب بزرگان مثل ديوان حافظ، مثنوي معنوي و نظاير آن كه به تفال شهرت دارد، انجام مي‌پذيرد3. تفال ضد تطير است و اين دو در اصطلاح به عملي گفته مي‌شود كه شخص مبتني بر پيش ساخته ذهني و پسند‌ها و ناپسند‌هاي خود از روي شعر و شاعري چون حافظ يا سخن افراد ديگر و رويداد‌هاي مختلف با ديدن پرندگان نظير كبوتر و باز و جغد و زاغ كه به رغم عوامل سعد و خجسته يا نحس و ناميمون شناخته شده‌اند، حكم به مثبت و منفي بودن، خوبي يا بدي و عملي شدن يا نشدن امري مي‌كند و احيانا اگر پيش بيني و گمان او محقق شود و جامه عمل پوشد، تفال و تطير خويش را در خوشبختي يا سيه روزيش موثر مي‌شمرد. از لحاظ دانش روان شناسي مي‌توان تفال را تا حد تلقيني قوي كه قادر است اميدواري و اعتماد به نفس را تا مدتي نسبت به امري در اشخاص ايجاد كند، مؤثر و نافذ دانست.

چگونگي تفال از ديوان حافظ ‏

‏ ايرانيان با قرآن استخاره مي‌كنند. به ديوان حافظ نيز فال مي‌زنند و از او راه صواب مي‌جويند. اين موضوع به اندازه‌اي در ميان جماعت ايراني معمول است كه هر كس از فقير و غني، عارف و عامي، پير تا جوان به آن علاقه مند و پاي‌بند هستند. گويي خواجه شيراز ديوانش را صرفا براي اين كار سروده است.

اشخاصي در اين مورد به حدي به فال حافظ اعتقاد پيدا كرده‌اند كه به محض ديدن ديوان حافظ، بي درنگ صلوات و سلامي به روح خواجه فرستاده، و سپس به نيت گشودن فال خطاب به روح شاعر، اين جملات را به زبان مي‌آورند: «اي خواجه حافظ شيرازي، تو كاشف هر رازي، من طالب يك فالم، بر من نظر اندازي». آنگاه با نهايت ادب و احترام كتاب را گشوده، شروع به خواندن نموده و گفته خواجه را با نيت خود تطبيق مي‌دهند و گاهي به امر و نهي او عمل مي‌كنند. فال حافظ شرايط و آداب خاصي هم دارد. معمولا اولين غزلي كه بر سر صفحه سمت راست است فال محسوب شده و بيت اول يا هفتم از غزلي كه بلافاصله بعد از فال مي‌آيد، شاهد آن به شمار مي‌رود. بعضي ارباب ذوق، جدول‌ها و فالنامه‌هايي ترتيب داده و انواع فال حافظ را تدوين كرده اند.

نمونه‌اي از جوابگويي‌هاي حافظ

‏ نويسندگان تذكره‌ها و كساني كه درباره حافظ قلم زده‌اند، گهگاه حكايات شنيدني و در عين حال جالب از فال حافظ نقل كرده‌اند كه ذكر همه آن در حوصله اين گفتار نيست ولي براي پي بردن به اعتقاد عامه بر اين گونه مسايل، نمونه‌هايي نقل مي‌شود.

حكايت است از شاه اسماعيل اول موسس سلسله صفويه كه مذهب تشيع را ديانت رسمي ايران قرار داد. اين پادشاه وقتي به اتفاق شخصي از ملا‌هاي جاهل و متعصب معروف به ملا مگس به زيارت قبر حافظ رفت، ملا مگس نزد شاه اصرار بليغ مي‌نمود كه امر به انهدام بقعه حافظ كند و او را به پيروي طريقه سنت و جماعت متهم مي‌ساخت، همانطور كه حتي معاصرينش نيز حافظ را متهم مي‌كردند هم او را فاسق مي‌خواندند. شاه انجام اين كار را موكول به تفال به ديوان حافظ نمود و چون آن را گشود اين مطلع بر آمد:

جوزا سحر نهاد حمايل برابرم

يعني غلام شاهم و سوگند مي‌خورم

‏ شاه اين را به منزله سوگند و وفاداري و بيعت به خود دانسته، بسيار خشنود و خرم گرديد. چون ملا مگس باز در ابرام و اصرار مبالغه كرد، شاه دوباره ديوان گشود. اين بيت بر آمد كه ظاهرا روي سخن به مصاحب شاه داشته است:

اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه تست

عرض خود مي‌بري و زحمت ما مي‌داري

‏ بعد از آن ملا مگس زبان در كام خاموشي نهاد و دم بر نياورد.

هم از زمان حافظ حكايتي منقول است و آن اين است كه چون شاعر وفات يافت، بعضي از انتقاد كنندگان وي مانع شدند او را در قبرستان مسلمانان دفن كنند. چون در اين باب بر آن شدند كه از ديوان او فالي بر گرفته و هر چه از آن فال حاصل شده حاكم قضيه باشد، ديوان را به تفال گشودند. اين بيت مناسب آمد:

قــدم دريـغ مدار از جـنازه حـافــظ

كه گر چه غرق گناه است مي‌رود به بهشت

‏ واقعه ديگر راجع به جواني است موسوم به فتحعلي سلطان فرزند امامقلي خان كه جواني با حسن و ملاحت بوده است. روزي آن جوان با سري از باده مست و قبايي سبز زربفت بر تن به رعنايي و طنازي بسيار به مقبره حافظ مي‌رود و چون ديوان حافظ را باز مي‌كند و فالي مي‌زند، اين بيت بر مي‌آيد:

سرمست با قباي زر افشان چو بگذري

يك بوسه نذر حافظ پشمينه پوش كن

‏ نوجوان به سر خوشي خنده مي‌زند و مي‌گويد يك بوسه چيست؟ ما دو بوسه خواهيم داد. هفته ديگر باز فتحعلي سلطان را به مزار خواجه گذر مي‌افتد و فالي ديگر بر مي‌گيرد و اين شعر را مي‌خواند:

گفته بودي كه شوم مست و دو بوست بدهم

وعده از حد بشد و ما نه دو ديديم و نه يك

‏ جوان باز مي‌خندد و مي‌گويد دو بوسه كدام است؟ ما سه بوسه خواهيم داد و بي آنكه نذر خود را ادا كند، دنبال كار خود مي‌رود. هفته ديگر باز به بقعه حافظيه مي‌آيد و فالي ديگر مي‌زند. اين شعر را مي‌خواند:

سه بوسه كز دو لبت كرده‌اي حوالت من

اگر ادا نكني قرض دار [يا وام دار] من باشي4

‏ سيد عبدالرحيم خلخالي از نخستين كساني كه به چاپ ديوان حافظ پرداخته است در كتاب «حافظ نامه» مي‌نويسد:

«شنيده‌ام كه شش نفر از بانوان شيراز بر سر تربت خواجه گرد آمده، هر يك به ديگري مي‌گويد كه خواجه حافظ مرا دوست مي‌دارد. اين گفتگو به درازا مي‌كشد و در پايان براي قطع قال و مقال به تفال از ديوان خواجه متوسل مي‌شوند. اين بيت مي‌آيد:

شهري است پر كرشمه و خوبان ز شش جهت

چيزيم نيست ورنه خريدار هر ششم5

‏ شادروان «حسين پژمان بختياري» يكي ديگر از مصححان و پژوهشگران حافظ در مقدمه ديوان حافظ مصحح خود مي‌نويسد:

«در زمان جنگ بين‌المللي بنده را با وجود صغر سن شوري در سر بوده و سعي به اخبار جنگي داشته، همواره نتيجه آن جدال خانمان سوز را از ديوان خواجه استفسار نموده و چون جوابي موافق منظور نشنيده بل آن را مخالف با ظواهر امر مي‌ديد، سئوال خود را تكرار مي‌كرد. بالاخره اين شعر آمد:

ما قصه سكندر و داد دارا نخوانده‌ايم

از ما بجز حكايت مهر و وفا مپرس6

‏ همو مي‌نويسد:

«حاجي فرهاد ميرزا معتمدالدوله به مناسبتي وعده كرده بود كه آرامگاه خواجه را مرمت كند، ولي مدتي گذشت و به عهد خود وفا نكرد، فقط در روز عيدي از ديوان خواجه فالي مي‌گرفت، اين بيت بر آمد و او را به ايفاي وعده واداشت:

ساقيا آمدن عيد مبارك بادت

وان مواعيد كه كردي مرواد از يادت7

‏ نگارنده اين سطور بعد از درگذشت نخستين فرزندم نيما در سال 1364 جهت انتخاب شعري براي سنگ مزار كودك ناكام خود ديوان حافظ را گشود كه تفالي به خواجه شيرازي زند تا شعر مورد نظر از ميان غزل انتخاب شود. با كمال تعجب اين شعر آمد:

بلبلي خون دلي خورد و گلي حاصل كرد

باد غيرت به صدش خار پريشان دل كرد

و عجيب‌تر آنكه با مراجعه به كتاب‌هاي حافظ شناسي معلوم شد كه اين غزل را حافظ در مورد مرگ فرزند خود سروده است.

باري، روايات و حكايات در مورد فال حافظ در كتب تذكره و كتاب‌هاي ديگر فراوان است. در اينجا نظر يكي از حافظ شناسان معاصر را در باره فال حافظ نقل و اين گفتار را به پايان مي‌رسانيم.

«اعم از آنكه به لسان الغيب بودن حافظ معتقد باشيم يا نباشيم، فال حافظ قابل توجه است. من با لسان الغيب بودن حافظ كاري ندارم و مساله فال را از ديدگاه متافيزيكي نمي‌نگرم، بلكه آن را صرفا از ديدگاه علمي و اثباتي مي‌بينم و بر آنم كه امري است موجه، به ياد آوريم كه هيچ شاعري چون حافظ دردهاي انساني و اجتماعي مردم را حس نكرده و هيچ كس چون او هنرمندانه آنها را بيان نداشته است. منطقا مي‌توانيم بپذيريم كه فال موجه است و تفال درست و بازگوينده آرزوها و خواست‌ها و دردهاي آنكه تفال مي‌زند.8»

در پايان شعري از زنده ياد فريدون مشيري با عنوان فال حافظ زينت بخش اين مقاله مي‌گردد:

در آمــــد از در، خندان لب و گشاده جبين

كنــار مـــن بنــــشست و غبار غم بنشاند

فشـــرده حافظ محبوب را به سينه خويش

دلم به سينه فرو ريخت تا چه خواهد خواند

بــه ناز چشم فرو بست و صفحه‌اي بگشود

ز فـــرط شادي كوبيد پاي و دست افشاند

مرا فشرده در آغوش و خنده‌اي زد و گفت:

«رسيــــد مژده كه ايام غم نخواهد ماند»

هــــــزار بـــــوسه زدم بر تـــرانه استاد

هــزار بــــــار بر آن روح پاك رحمت باد

پانوشت:‏

‏1ـ تيتر مطلب ، مصراعي از حافظ است.

‏2ـ كيهان فرهنگي، حافظيه، شماره مخصوص حافظ، سال پنجم، شماره 8، آبان 1367.‏

‏3ـ علي اكبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، شماره 179 ف - فراز، صص 35- 36.‏

‏4ـ ادوارد براون، تاريخ ادبي ايران (از سعدي تا جامي)، ترجمه علي اصغر حكمت، امير كبير، تهران 1357. صص 17-318.‏

‏5ـ سيد عبدالرحيم خلخالي، حافظ نامه، انتشارات هيرمند، تهران 1366، ص 61. ‏

‏6ـ ديوان حافظ شيرازي، باهتمام حسين پژمان بختياري، فروغي، تهران، 1338. ص165. ‏

‏7ـ همان، ص 166. ‏

‏8ـ اصغر دادبه، كيهان فرهنگي، (حافظيه) آبان 1367. ‏



چهارشنبه 27 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن