تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804675505
روايت ايستادگي مردان بي ادعا
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: روايت ايستادگي مردان بي ادعا
اشاره: در سال هاي دفاع مقدس رزمندگان در عمليات بر تعدادي شركت كردند ولي پيروزي يا احتمالا شكست عمليات ها موضوع اصلي نبود بلكه رشادت و دلاورمردي جوانان اين كشور، نمود بيشتري داشت به نحوي كه صحنه هاي جنگ را به دانشگاهي تبديل كرده بود.
يادآوري ايستادگي اين عزيزان كه بدون هيچ ادعايي و فقط با اخلاص، جان خود را فداي دفاع از كشور كردند، موضوعي است كه نبايد هيچگاه از ياد برد و به طور حتم هر اقدامي براي نشر فداكاري و ايثار شهدا و رزمندگان، قدم گذاشتن در اين راه مقدس است.
روزنامه اطلاعات بر اساس وظيفه ذاتي خود كه همان دفاع از ارزش هاي ناب انقلاب اسلامي و دفاع مقدس است، از ابتداي جنگ ضمن انتشار اخبار و وقايع جنگ، ويژه نامه اي هم منتشر مي كرد و پس از آن صفحه حماسه پايداري اين مسئوليت خطير را به عهده گرفت. روايت جانفشاني رزمندگان در جريان عمليات هاي مختلف موضوعي است كه از اين پس به طور ويژه به نقل از رزمندگان در اين صفحه منتشر خواهد شد.
لذا از همه راويان و رزمندگان عزيز دعوت مي كنيم در اين راه ما را ياري و خاطرات خود را براي چاپ، به طور مكتوب به روزنامه ارسال كنند.
نبرد يگان جنگاوران
ايستادگي رزمندگان يكي از درس هايي بود كه رزمندگان به درستي آن را به نمايش گذاشتند. در اين شماره از صفحه حماسه پايداري،نمونه اي از مقاوت دليرمندان كشورمان را كه توسط سرگرد زينال ماكويي روايت شده است، به نقل از فارس مي خوانيم.
حدود ساعت چهار صبح بود كه ماموريت يافتيم از پادگان مهاباد به سوي منطقه عملياتي حاج عمران حركت كنيم. فرمانداري منطقه، چند دستگاه خودرو شخصي براي جابه‌جايي نيروها در اختيار واحدهاي ما قرار داد. با اين حال به خاطر تجهيزات زيادي كه همراه داشتيم، نقل و انتقال ما بيشتر از حد معمول به طول انجاميد.سرانجام با تلاش بي‌وقفه رزمندگان به پيرانشهر رسيديم. پشت پادگان پيرانشهر روستايي بود به نام « بن دره»كه وسايل خود را در آن جا پياده كرديم و منتظر مانديم تا هوا به طور كامل تاريك شود.
با تاريك شدن هوا به همراه چند نفر از دوستان براي شناسايي منطقه حاج عمران به راه افتاديم. رزمندگان گردان 162 همچنان مقاومت مي‌كردند و جلو پيشروي دشمن را سد كرده بودند. چند نفر از آنها اطلاعات لازم را درباره محور درگيري در اختيار ما گذاشتند. پس از شناسايي منطقه و محاسبه زمان تقريبي عمليات و محورهاي اجرايي عمليات به محل تجمع يگان بازگشتيم و نيروها را شبانه به سوي منطقه عملياتي حركت داديم.به محض اين كه دوباره به منطقه رسيديم با سربازان گردان 162 به طور ادغامي در « يال كدو»مستقر شديم تا شب بعد عمليات را از همان جا آغاز كنيم.
بنا به دستور فرمانده، رأس ساعت مقرر به سوي ارتفاع 2519 حركت كرديم. با روشن شدن هوا درگيري آغاز شد. نيروهاي بعثي در فرصتي كه داشتند موقعيت خود را تثبيت و سرسختانه مقاومت كردند. به همين دليل گروهان خط‌شكن ما براي تصرف آن ارتفاع، تلفاتي سنگين را متحمل شد.
گروهان يكم پس از حدود يك ساعت درگيري شديد از منطقه‌اي صعب‌العبور گذشت و به گروهان سوم ملحق شد ولي درست در همان لحظه كه فرمانده گروهان يكم به وسيله بي سيم اعلام كرد: ما به تپه موردنظر رسيده‌ايم و آماده حركت به سمت جلو هستيم. براي چند لحظه، سكوت در بي‌سيم حاكم شد. بعد متوجه شديم كه در همان لحظه فرمانده گروهان سوم و معاونش كه براي هماهنگي با فرمانده گروهان يكم به سمت او در حركت بودند، بر اثر انفجار گلوله خمپاره به شهادت رسيده‌اند.
از آنجا كه نيروهاي عراقي در ارتفاع حساس 2519 داراي استحكامات نفوذناپذيري بودند، عمليات آن روز موفقيتي به همراه نداشت. سرهنگ آذرفر فرمانده جديد لشكر 64 به رزمندگان اين لشكر قول داد در آينده‌اي نزديك عملياتي گسترده را براي تصرف اين ارتفاع طراحي كند.
سرهنگ آذرفر مسئوليت حفاظت از مهمترين ارتفاع منطقه، يعني ارتفاع كدو را به گردان سوار زرهي واگذار كرد و گردان 115 را از خط، آزاد كرد و آن را براي آموزش و سازماندهي به عقب منتقل كرد. پس از ورود گردان 162 به منطقه، گردان 103 نيز كه به عنوان احتياط لشكر بود تحت آموزش قرار گرفت، سپس دسته‌هاي شناسايي سه گردان «167، 103 و 115» را از واحدهايشان جدا و آنها را در يگاني مستقل به نام يگان جنگاوران سازماندهي كرد و در روستايي به نام تمرچين در حاج عمران تحت آموزش‌هاي ويژه قرار داد.
شرايط جوي حاكم بر منطقه اجازه نمي‌داد كه در فصل زمستان هيچ نيرويي در منطقه بماند. لذا با بارش نخستين برف، نيروهاي ما كه در ارتفاعات سياه كوه مستقر بودند به سمت شهر اشنويه عقب‌نشيني كردند و بعد از مدتي به نيروهاي ما پيوستند.
بارش برف در منطقه حاج عمران به اندازه‌اي بود كه ارتباط سنگرها فقط با ايجاد تونل در ميان برف‌ها امكان‌پذير مي‌شد و يگان ما تنها واحد مستقر در خط بود و يگان‌هاي عمل‌كننده و تكاور مي‌بايست براي اجراي عمليات از ميان واحد ما مي‌گذشتند.
علاوه بر استقرار خمپاره‌انداز، واحدهاي توپخانه و كاتيوشا هم در محل‌هاي خود مستقر شدند و ثبت تيرهايشان را انجام دادند. برف و كولاك روز به روز بيشتر مي شد. فرمانده لشكر، تيمسار آذرفر، فرمانده واحدهاي شركت‌كننده در عمليات را احضار كرد و در مورد چگونگي عمليات به آنها توضيحاتي داد. طبق گفته‌هاي فرمانده لشكر، عمليات مي‌بايست در كولاك شديد انجام مي‌گرفت.همه چيز براي اجراي عمليات آماده بود. حتي پست‌هاي امداد و ايستگاه‌هاي انتقال مجروحان، باندهاي هلي‌كوپتر و نقاط جمع‌آوري اسرا و ديگر موارد ضروري براي انجام يك عمليات موفق پيش‌بيني شد.
سرانجام در اسفند 65 نيروهاي ما براي تصرف ارتفاع 2519 وارد عمل شدند. تقريبا اوايل شب بود كه به يگان جنگاوران دستور حركت داده شد. آنان از روستاي تمرچين به سمت يال كدو به راه افتادند تا در اوايل ارتفاع 2519 به رزمندگان ديگر ملحق شوند.
آنان بايد در حدود 30 كيلومتر پياده‌روي مي‌كردند. مسير حركت پوشيده از يخ بود و پياده روي در برف دشوار. نزديك صبح فرمانده يگان جنگاوران با بي‌سيم اعلام كرد كه خودروها در برف گير كرده‌اند. فرمانده لشكر دستور داد تا خودروهاي همه يگان‌ها براي ترابري يگان جنگاوران به منطقه اعزام شوند. چند دستگاه بلدوزر هم جاده را براي عبور خودروها پاكسازي مي‌كردند.
با تلاش زياد، سربازان سلحشور يگان جنگاوران تا نزديك غروب به خطوط پدافندي تپه اول رسيدند. آن شب نيروهاي يگان جنگاوران به طور ادغامي با نيروهاي مستقر در خطوط پدافندي در سنگرها به استراحت پرداختند. همان شب گردان‌هاي 103 و 115 نيز راهي منطقه عملياتي شدند. در ضمن ديدگاهي هم براي فرمانده لشكر ترتيب داده شد تا از آنجا نيروهاي خودي و دشمن را كنترل كند.
سرانجام زمان عمليات، فرا رسيد، اما به دليل اين كه دشمن متوجه عمليات ما شده بود به حال آماده‌باش درآمد. به همين دليل، عمليات ما متوقف شد. نيروهاي بعثي پس از دو روز انتظار از حالت آماده‌باش خارج شدند و به خيال اين كه عملياتي از سوي ما انجام نخواهد گرفت با آرامش خاطر به سنگرهاي خود پناه بردند و به استراحت مشغول شدند.فرمانده لشكر هم با آگاهي از اين مساله، بلافاصله به يگان جنگاوران دستور حركت داد. يگان جنگاوران از تپه اول به سمت هدف دوم به راه افتاد و پس از رسيدن به نزديكي سنگرهاي دشمن با ما تماس گرفت و اعلام كرد كه نگهبان‌ها و گشتي‌هاي دشمن بيدار هستند و اگر كمي جلوتر برويم ما را خواهند ديد. آن شب هم به علت هوشياري نگهبان‌هاي بعثي عمليات انجام نشد.
شب بعد هوا سردتر شد و برف و كولاك شدت بيشتري يافت، طوري كه به زحمت مي‌توانستيم فاصله دو متري خود را ببينيم. بلافاصله دستور حركت صادر شد و يگان جنگاوران دوباره به سمت مواضع دشمن حركت كرد و پس از به هلاكت رساندن نگهبان‌هاي بعثي كه از سرما به سنگرهاي خود پناه برده بودند، وارد كانال‌هاي دشمن شد و هدف دوم را بدون درگيري،تصرف كرد؛ در همان لحظات آغاز عمليات بيش از 50 نفر از مزدوران بعثي به اسارت درآمدند و به سرعت به پشت خط منتقل شدند.
رزمندگان بلافاصله پس از تصرف هدف دوم به سمت هدف سوم حركت كردند. هدف سوم هم در مدت كوتاهي به وسيله آنان تصرف شد. نيروهاي بعثي كاملا غافلگير شده بودند. هدف‌هاي چهار، پنج و شش زير آتش سنگين و پرحجم سلاح‌هاي ما قرار داشت. طولي نكشيد كه هدف چهارم هم كاملا به تصرف آنان درآمد.نيروهاي بعثي مستقر در هدف پنجم هم پس از مدتي مقاومت زيرپوش‌هاي سفيد خود را به نشانه تسليم درآوردند. تكاوران غيور بدون فوت وقت، در هدف پنجم مستقر شدند و ما هم بدون معطلي آتش خود را بر روي هدف ششم منتقل كرديم. مزدوران بعثي، سرسختانه مقاومت مي‌كردند و جلو پيشروي يگان جنگاوران را گرفته بودند در همين زمان گردان 103 وارد عمل شد. رزمندگان يگان جنگاوران پس از دو شبانه‌روز درگيري كاملا خسته شده بودند. لذا تصرف هدف ششم به گردان 103 محول شد.
فرماندهي اين گردان را سرگرد غفاري برعهده داشت. همه نيروهايي كه از هدف‌هاي قبلي عقب‌نشيني كرده بودند، در هدف ششم جمع شده بودند. علاوه بر اين نيروهاي كمكي هم هر لحظه به آنها مي‌پيوستند.با همه اين احوال سرگرد غفاري دستور حركت داد، ولي در همان لحظات اول، حركت آنها متوقف شد. سرگرد غفاري بلافاصله با فرمانده لشكر تماس گرفت و اوضاع را براي او تشريح و اعلام كرد: پيشروي غيرممكن است. مكالمه آنها را از پشت بي‌سيم مي‌شنيديم و از اين موضوع سخت ناراحت بوديم.
فرمانده لشكر ادامه داد كه جناب سرگرد درس‌هايي را كه در دوره تكاوري آموخته‌اي بايد اكنون اجرا كني وگرنه قبولت ندارم. فرمانده گردان هم با صداي گرفته‌اي جواب داد، استاد به شما قول مي‌دهم كه هدف ششم را تصرف كنم.
لحظات به سختي سپري مي‌شد ولي گردان 103 در پناه آتش توپخانه دوباره حركت خود را آغاز كرد، سربازان گردان استوار پيش مي‌رفتند. مواضع دشمن را هاله‌اي از دود و آتش فرا گرفته بود. رزمندگان همچنان به پيشروي خود ادامه مي‌دادند و چون سيلي خروشان پيش مي‌رفتند، به طوري كه هيچ نيرويي قدرت ايستادگي در برابر آنان را نداشت.
نيروهاي بعثي به تدريج دست از مقاومت كشيدند و شروع به عقب‌نشيني كردند. شمار زيادي از مزدوران هنگام فرار به هلاكت رسيدند و گروهي هم خود را تسليم رزمندگان كردند . به اين ترتيب با رشادت‌ها و دلاوري‌هاي بي‌باكانه رزمندگان غيور، مجموعه ارتفاعات 2519 با كمترين تلفات به تصرف سربازان نيرومند اسلام در آمد.
سه شنبه 26 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها