تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803637419




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

امام خميني و كرامت انسان


واضح آرشیو وب فارسی:جمهوري اسلامي: امام خميني و كرامت انسان
حضرت آيت‌الله جوادي آملي
حضرت امام كاري كه خود داشت، وصفي كه خود داشت، به جامعه كنوني منتقل كرد. آن وصف ممتاز امام اين بود كه خود كريمانه زندگي مي‌كرد، و كرامت خود را در قلمرو دين دانست. اين دو عنصر محوري باعث شد كه هم علوم را با هم هماهنگ كرد، هم نزاع عقل و نقل را به صلح مبدل كرد و اين عقل و نقل هماهنگ را به جامعه عرضه داشت، بعداً شيعه و سني و بعد كليمي، مسيحي، مسلمان و بالاخره جامعه انساني را با هم متحد كرد.
اگر در قانون اساسي اين سه محور آمده، محصول كرامت امام بود؛ در قانون اساسي وحدت ملي، وحدت الهي و وحدت انساني داريم؛ كه هر سه از سيره امام نشأت گرفته است. "وحدت ملي" همه مسلمانها را به هم مرتبط مي‌كند. "وحدت الهي" پيروان اديان الهي را به هم مرتبط مي‌كند. "وحدت انساني" مي‌گويد: هر كس انسان است، برادر انسان است؛ منتها در حوزه خاص خود. اگر إنما المؤمنون اخوه است، اين نداي وحدت ملي است. اگر يا اهل الكتاب، تعالوا إلي كلمه سواء بيننا و بينكم است، اين صلاي وحدت اديان الهي است. اگر لا ينها كم‌الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين سوره ممتحنه است كه متن اين پيام در قانون اساسي آمده است، اين نداي وحدت انساني است. انسان با انسان متحد است، موحد با موحد متحد است، مسلمان با مسلمان متحد است؛ اينها زير مجموعه "كرامت انساني" است. و كرامت انساني آن است كه در "قلمرو دين" مي‌گنجد.
قلمرو دين آن است كه انسان دين شناس باشد از يك سو، دين باور باشد از سوي ديگر، دين‌دار باشد از سوي سوم؛ معرفت او ديني است، گرايش او ديني است، منش او ديني؛ اين مثلث پربركت، شناسنامه امام بود. و اين را امام از قرآن كريم فرا گرفت.
"قرآن كريم" براي انسان اصالتي قائل است. آن را ضلع شاخص و عمود اين مثلث مي‌داند. يعني"جهان"، "انسان"، "پيوند انسان و جهان". انسان براي جهان نيست، بلكه به عكس؛ پيوند انسان و جهان به دست جهان نيست، بلكه به دست انسان است؛ كه قرآن از او به (تسخير) ياد مي‌كند. مي‌گويد: آسمان‌ها و اهل‌اش، زمين و اهل‌اش خلق شدند، اولاً اما مسخرات لكم. ما اينها را براي انسان مسخر كرديم. مسخر خداست، ولي در كنار سفره تسخير نشستن، در اختيار انسان است كه او را از عمق دريا تا اوج سپهر امانتدار باشد. محيط زيست را چه در عمق دريا، چه در اوج آسمان حفظ بكند. خدماتي ارائه كند و بهره‌برداري فراوان ببرد. عمود اين مثلث انسان است. بهره‌برداري‌اش از جهان و پيونداش در اختيار خود اوست.
خدا انسان را كريم خلق كرد، اين بين راه است، نه آغاز راه و نه پايان راه؛ بسياري از آيات ما را به حرمت نگه‌داري انسان دعوت كرده‌اند. در اين كريمه فرمود: چون او مكرم است، بايد خدمت او شتابان حركت كنيد. اما پايان راه چيست؟ اين سوال، جواب مي‌طلبد كه چرا انسان كريم است؟ اگر نظام مسخر انسان است. سوال به اين جواب مي‌رسد: چون او كريم است. اما اين سوال پاسخ ديگر مي‌طلبد كه چرا او كريم است؟ چرا لقد كرمنا بني آدم؟ پاسخ‌اش اين است: اني جاعل في الارض خليفه. تاي خليفه، تاي تأنيث نيست، تاي مبالغه است. اگر گفتند: زينب، عقيله بني هاشم است، حسين بن علي هم عقيله بني هاشم است. اين تا، تاي مبالغه علامه است، نه تاي تأنيث كه زينب بشود عقيله بني هاشم، و حسين بشود عقيل بني هاشم؛ هر دو عقيله بني هاشم‌اند. انسان نه خليف است، بلكه خليفه است. اينقدر خلافت او ارجمند است كه ذات أقدس إله با اين مبالغه از او ياد كرد: إني جاعلٌ في الارض خليفه. اين هم ايستگاه پاياني و آخر خط نيست؛ وقتي جهان مسخر انسان است كه انسان كريم باشد. وقتي انسان كرامت دارد كه خليفة‌الله باشد، اما الخلافة ما هي؟. وقتي انسان خليفه است كه حرف "مستخلف عنه" را بفهمد اولاً، باور كند ثانياً، اجراءكند ثالثاً، اگر به جاي او بنشيند، نان خلافت بخورد، حرف خودش را بزند، مي‌شود: كالأنعام بل هم أضل كه شما در فلسطين اشغالي مي‌بينيد، در عراق اشغالي مي‌بينيد، در افغانستان مي‌بينيد. اگر سفره خلافت را پهن كند؛ نان خلافت، نام خلافت، مهر خلافت در دست‌اش باشد، ولي سبعانه كار بكند، مي‌شود جزء شياطين الإنس و الجن! اگر خليفه است، جز حرف مستخلف عنه نبايد بگويد. جز نام و ياد او نبايد داشته باشد. جز پيام او را نبايد بفهمد و اجراء كند....
امام راحل (رضوان‌الله تعالي عليه) قبل از اينكه به جامعه تحويل داده بشود، حرف‌اش را به جامعه منتقل كرد، در طي اين 63 سال تقريباً خودش را ساخت، بعد فرمود روي منبر مسجد أعظم كه سن‌ام به 63 سالگي رسيد؛ پيامبر أعظم (عليه و علي آله آلاف التحيه و الثناء) در اين سن رحلت كرد، علي بن أبيطالب در اين سن رحلت كردند؛ مرا از چي مي‌ترسانيد؟ من آماده پروازم!
اول قلمرو دين را مشخص كرد و دين را تكريم كرد، انسان را تكريم كرد. نه گذاشت به دين ستم بشود نه گذاشت به انسان اهانت بشود؛ آنكه عقل انسان را از دين شناسي بيرون مي‌كند، اين تازيانه توهين در درست اوست، انسان را اهانت مي‌كند، نه كرامت؛ مي‌گويد: تو حق دين‌شناسي نداري! آنكه عقل را از حريم دين جدا مي‌كند، دين را در مدار نقل خلاصه مي‌كند، به دين ستم كرده است. زيرا ارباً اربا نموده؛ دست‌اش را جدا كرده، پايش را قطع كرده، قلب‌اش را ازش گرفته، گفته: دين همان كتاب و سنت است....
امام راحل (رضوان‌الله تعالي عليه) اصرار داشتند كه كرامت انسان را در همين فقه جامع بين فقه اكبر و اصغر و اوسط بدانند. يعني معارف الهي، اعتقاديات، اصول دين، اخلاقيات و احكام ديني. همه اينها را جزء مطالب اصلي دين بدانند و اين را در درون انسان جاسازي كنند، بگويند: اين سرمايه هست....
حالا بنگريد، ببينيد؛ ايشان گاهي دست به قلم مي‌كرد، اعلاميه مي‌داد، كتاب مي‌نوشت، فقه و فلسفه و امثال ذلك؛ دست به قلم مي‌كرد كه آثار نوراني داشت. يك وقتي هم اين دستها، اين انگشت‌ها را مشت كرد، گفت: من توي دهن اين دولت مي‌زنم و قبل از اينكه به دهن دولت بزند، دولت دهن بسته ساكت شد. خوب؛ اين چه دستي است كه اگر بازباشد، آن اعلاميه‌هاي جهان پسند؛ مشت بشود، عامل سقوط يك رژيم فاسد!! بنگريد، ببينيد كدام دست است كه اگر قهر كند، طاغوتي را ساقط مي‌كند؛ مهر كند، جامعه‌اي را به دين جذب مي‌كند!....
اگر نبود نماز شب امام، نبود خلوص او، نبود توسل او، نبود ضجه و ناله او، نبود آن اربعين گيري‌هاي او، اينقدر محفوظ نمي‌ماند در اين طوفان. هر روز ما در مملكت (سونامي) داريم. مگر سونامي اين است كه فقط بدن را رها كند؟ آنكه بتواند جان را منقلب كند، آن از هر سونامي بدتر است. اگر اين است، ما بايد خيلي مواظب‌مان باشيم. اين همايش‌ها براي همين است، كه ما كريم‌ايم. ما از آسمان بزرگتريم، از زمين بزرگتريم، از درياها بزرگتريم، از تمام معادن روي زمين، معدن گاز و نفت بزرگتريم. هر دو طرف‌اش در قرآن كريم است.

يکشنبه 24 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جمهوري اسلامي]
[مشاهده در: www.jomhourieslami.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن