تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835909777
از منظر حقوق شهروندي، عهدنامه مالك اشتر را مطالعه كنيم
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: از منظر حقوق شهروندي، عهدنامه مالك اشتر را مطالعه كنيم
اين فرمان را براى مالك اشتر نخعى نوشت ، هنگامى كه او را امارت مصر و توابع آن داد . در آن هنگام كه كار بر محمد بن ابى بكر آشفته شده بود . اين فرمان درازترين فرمانهاست و از ديگر نامه هاى او محاسن بيشترى در بردارد .
به نام خداوند بخشاينده مهربان اين فرمانى است از بنده خدا ، على امير المؤمنين ، به مالك بن الحارث الاشتر . در پيمانى كه با او مىنهد ، هنگامى كه او را فرمانروايى مصر داد تا خراج آنجا را گرد آورد و با دشمنانش پيكار كند و كار مردمش را به صلاح آورد و شهرهايش را آباد سازد .
او را به ترس از خدا و برگزيدن طاعت او بر ديگر كارها و پيروى از هر چه در كتاب خود بدان فرمان داده ، از واجبات و سنتهايى كه كس به سعادت نرسد مگر به پيروى از آنها ، و به شقاوت نيفتد ، مگر به انكار آنها و ضايع گذاشتن آنها . و بايد كه خداى سبحان را يارى نمايد به دل و دست و زبان خود ، كه خداى جلّ اسمه ، يارى كردن هر كس را كه ياريش كند و عزيز داشتن هر كس را كه عزيزش دارد بر عهده گرفته است . و او را فرمان مىدهد كه زمام نفس خويش در برابر شهوتها به دست گيرد و از سركشيهايش باز دارد ، زيرا نفس همواره به بدى فرمان دهد ، مگر آنكه خداوند رحمت آورد .
اى مالك ، بدان كه تو را به بلادى فرستادهام كه پيش از تو دولتها ديده ، برخى دادگر و برخى ستمگر . و مردم در كارهاى تو به همان چشم مىنگرند كه تو در كارهاى واليان پيش از خود مىنگرى و درباره تو همان گويند كه تو درباره آنها مىگويى و نيكوكاران را از آنچه خداوند درباره آنها بر زبان مردم جارى ساخته ،
توان شناخت .
بايد بهترين اندوختهها در نزد تو ، اندوخته كار نيك باشد . پس زمام هواهاى
نفس خويش فروگير و بر نفس خود ، در آنچه براى او روا نيست ، بخل بورز كه بخل ورزيدن بر نفس ، انصاف دادن است در آنچه دوست دارد يا ناخوش مىشمارد . مهربانى به رعيت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ايشان را شعار دل خود ساز . چونان حيوانى درنده مباش كه خوردنشان را غنيمت شمارى ، زيرا آنان دو گروهند يا همكيشان تو هستند يا همانندان تو در آفرينش . از آنها خطاها سر خواهد زد و علتهايى عارضشان خواهد شد و ، بعمد يا خطا ، لغزشهايى كنند ،
پس ، از عفو و بخشايش خويش نصيبشان ده ، همانگونه كه دوست دارى كه خداوند نيز از عفو و بخشايش خود تو را نصيب دهد . زيرا تو برتر از آنها هستى و ،
آنكه تو را بر آن سرزمين ولايت داده ، برتر از توست و خداوند برتر از كسى است كه تو را ولايت داده است . ساختن كارشان را از تو خواسته و تو را به آنها آزموده است .
اى مالك ، خود را براى جنگ با خدا بسيج مكن كه تو را در برابر خشم او توانى نيست و از عفو و بخشايش او هرگز بىنياز نخواهى بود . هرگاه كسى را بخشودى ، از كرده خود پشيمان مشو و هرگاه كسى را عقوبت نمودى ، از كرده خود شادمان مباش .
هرگز به خشمى ، كه از آنت امكان رهايى هست ، مشتاب و مگوى كه مرا بر شما امير ساختهاند و بايد فرمان من اطاعت شود . زيرا ، چنين پندارى سبب فساد دل و سستى دين و نزديك شدن دگرگونيها در نعمتهاست . هرگاه ، از سلطه و قدرتى كه در آن هستى در تو نخوتى يا غرورى پديد آمد به عظمت ملك خداوند بنگر كه برتر از توست و بر كارهايى تواناست كه تو را بر آنها توانايى نيست . اين نگريستن سركشى تو را تسكين مىدهد و تندى و سرافرازى را فرو مىكاهد و خردى را كه از تو گريخته است به تو باز مىگرداند .
بپرهيز از اينكه خود را در عظمت با خدا برابر دارى يا در كبريا و جبروت ، خود را به او همانند سازى كه خدا هر جبارى را خوار كند و هر خودكامهاى را پست و بيمقدار سازد . هر چه خدا بر تو فريضه كرده است ، ادا كن و درباره خواص
خويشاوندانت و از افراد رعيت ، هركس را كه دوستش مىدارى ، انصاف را رعايت نماى . كه اگر نه چنين كنى ، ستم كردهاى و هر كه بر بندگان خدا ستم كند ، افزون بر بندگان ، خدا نيز خصم او بود . و خدا با هر كه خصومت كند ، حجتش را نادرست سازد و همواره با او در جنگ باشد تا از اين كار باز ايستد و توبه كند . هيچ چيز چون ستمكارى ، نعمت خدا را ديگرگون نكند و خشم خدا را برنينگيزد ، زيرا خدا دعاى ستمديدگان را مىشنود و در كمين ستمكاران است .
بايد كه محبوبترين كارها در نزد تو ، كارهايى باشد كه با ميانهروى سازگارتر بود و با عدالت دمسازتر و خشنودى رعيت را در پى داشته باشد زيرا خشم تودههاى مردم ،
خشنودى نزديكان را زير پاى بسپرد و حال آنكه ، خشم نزديكان اگر تودههاى مردم از تو خشنود باشند ، ناچيز گردد . خواص و نزديكان كسانى هستند كه به هنگام فراخى و آسايش بر دوش والى بارى گراناند و چون حادثهاى پيش آيد كمتر از هر كس به ياريش برخيزند و خوش ندارند كه به انصاف درباره آنان قضاوت شود . اينان همه چيز را به اصرار از والى مىطلبند و اگر عطايى يابند ، كمتر از همه سپاس مىگويند و اگر به آنان ندهند ، ديرتر از ديگران پوزش مىپذيرند . در برابر سختيهاى روزگار ،
شكيباييشان بس اندك است . اما ستون دين و انبوهى مسلمانان و ساز و برگ در برابر دشمنان ، عامه مردم هستند ، پس ، بايد توجه تو به آنان بيشتر و ميل تو به ايشان افزونتر باشد .
و بايد كه دورترين افراد رعيت از تو و دشمنترين آنان در نزد تو ، كسى باشد كه بيش از ديگران عيبجوى مردم است . زيرا در مردم عيبهايى است و والى از هر كس ديگر به پوشيدن آنها سزاوارتر است . از عيبهاى مردم آنچه از نظرت پنهان است ،
مخواه كه آشكار شود ، زيرا آنچه بر عهده توست ، پاكيزه ساختن چيزهايى است كه بر تو آشكار است و خداست كه بر آنچه از نظرت پوشيده است ، داورى كند . تا توانى عيبهاى ديگران را بپوشان ، تا خداوند عيبهاى تو را كه خواهى از رعيت مستور بماند ، بپوشاند . و از مردم گره هر كينهاى را بگشاى و از دل بيرون كن و رشته هر
عداوت را بگسل و خود را از آنچه از تو پوشيده داشتهاند ، به تغافل زن و گفته سخن چين را تصديق مكن . زيرا سخن چين ، خيانتكار است ، هر چند ، خود را چون نيكخواهان وانمايد .
با بخيلان رأى مزن كه تو را از جود و بخشش باز دارند و نه با حريصان ، زيرا حرص و طمع را در چشم تو مىآرايند كه بخل و ترس و آزمندى ، خصلتهايى گوناگون هستند كه سوء ظن به خدا همه را دربر دارد . بدترين وزيران تو ، وزيرى است كه وزير بدكاران پيش از تو بوده است و شريك گناهان ايشان . مبادا كه اينان همراز و همدم تو شوند ، زيرا ياور گناهكاران و مددكار ستم پيشگان بودهاند . در حالى كه ، تو مىتوانى بهترين جانشين را برايشان بيابى از كسانى كه در رأى و انديشه و كاردانى همانند ايشان باشند ولى بار گناهى چون بار گناه آنان بر دوش ندارند ، از كسانى كه ستمگرى را در ستمش و بزهكارى را در بزهش يارى نكرده باشند . رنج اينان بر تو كمتر است و ياريشان بهتر و مهربانيشان بيشتر و دوستيشان با غير تو كمتر است .
اينان را در خلوت و جلوت به دوستى برگزين . و بايد كه برگزيدهترين وزيران تو كسانى باشند كه سخن حق بر زبان آرند ، هر چند ، حق تلخ باشد و در كارهايى كه خداوند بر دوستانش نمىپسندد كمتر تو را يارى كنند ، هر چند ، كه اين سخنان و كارها تو را ناخوش آيد . به پرهيزگاران و راست گويان بپيوند ، سپس ، از آنان بخواه كه تو را فراوان نستايند و به باطلى كه مرتكب آن نشدهاى ، شادمانت ندارند ، زيرا ستايش آميخته به تملق ، سبب خودپسندى شود و آدمى را به سركشى وادارد .
و نبايد كه نيكوكار و بدكار در نزد تو برابر باشند ، زيرا اين كار سبب شود كه نيكوكاران را به نيكوكارى رغبتى نماند ، ولى بدكاران را به بدكارى رغبت بيفزايد . با هر يك چنان رفتار كن كه او خود را بدان ملزم ساخته است . و بدان ، بهترين چيزى كه حسن ظن والى را نسبت به رعيتش سبب مىشود ، نيكى كردن والى است در حق
رعيت و كاستن است از بار رنج آنان و به اكراه وادار نكردنشان به انجام دادن كارهايى كه بدان ملزم نيستند . و تو بايد در اين باره چنان باشى كه حسن ظن رعيت براى تو فراهم آيد . زيرا حسن ظن آنان ، رنج بسيارى را از تو دور مىسازد . به حسن ظن تو ،
كسى سزاوارتر است كه در حق او بيشتر احسان كرده باشى و به بدگمانى ، آن سزاوارتر كه در حق او بدى كرده باشى .
سنت نيكويى را كه بزرگان اين امت به آن عمل كردهاند و رعيت بر آن سنت به نظام آمده و حالش نيكو شده است ، مشكن و سنتى مياور كه به سنتهاى نيكوى گذشته زيان رساند ، آنگاه پاداش نيك بهره كسانى شود كه آن سنتهاى نيكو نهادهاند و گناه بر تو ماند كه آنها را شكستهاى . تا كار كشورت به سامان آيد و نظامهاى نيكويى ،
كه پيش از تو مردم برپاى داشته بودند برقرار بماند ، با دانشمندان و حكيمان ، فراوان ،
گفتگو كن در تثبيت آنچه امور بلاد تو را به صلاح مىآورد و آن نظم و آيين كه مردم پيش از تو بر پاى داشتهاند .
بدان ، كه رعيت را صنفهايى است كه كارشان جز به يكديگر اصلاح نشود و از يكديگر بىنياز نباشند . صنفى از ايشان لشكرهاى خداىاند و صنفى ، دبيران خاص يا عام و صنفى قاضيان عدالت گسترند و صنفى ، كارگزاراناند كه بايد در كار خود انصاف و مدارا را به كار دارند و صنفى جزيه دهندگان و خراجگزارانند ، چه ذمى و چه مسلمان و صنفى بازرگاناناند و صنعتگران و صنفى فرودين كه حاجتمندان و مستمندان باشند . هر يك را خداوند سهمى معين كرده و ميزان آن را در كتاب خود و سنت پيامبرش ( صلى الله عليه و آله ) بيان فرموده و دستورى داده كه در نزد ما نگهدارى مىشود .
اما لشكرها ، به فرمان خدا دژهاى استوار رعيتاند و زينت واليان . دين به آنها عزّت يابد و راهها به آنها امن گردد و كار رعيت جز به آنها استقامت نپذيرد . و كار لشكر سامان نيابد ، جز به خراجى كه خداوند براى ايشان مقرر داشته تا در جهاد با دشمنانشان نيرو گيرند و به آن در به سامان آوردن كارهاى خويش اعتماد كنند و
نيازهايشان را برآورد . اين دو صنف ، برپاى نمانند مگر به صنف سوم كه قاضيان و كارگزاران و دبيراناند ، اينان عقدها و معاهدهها را مىبندند و منافع حكومت را گرد مىآورند و در هر كار ، چه خصوصى و چه عمومى ، به آنها متكى توان بود . و اينها كه برشمردم ، استوار نمانند مگر به بازرگانان و صنعتگران كه گردهم مىآيند و تا سودى حاصل كنند ، بازارها را برپاى مىدارند و به كارهايى كه ديگران در انجام دادن آنها ناتواناند امور رعيت را سامان مىدهند . آنگاه ، صنف فرودين ، يعنى نيازمندان و مسكيناناند و سزاوار است كه والى آنان را به بخشش خود بنوازد و ياريشان كند . در نزد خداوند ، براى هر يك از اين اصناف ، گشايشى است . و هر يك را بر والى حقى است ، آن قدر كه حال او نيكو دارد و كارش را به صلاح آورد . و والى از عهده آنچه خدا بر او مقرر داشته ، بر نيايد مگر ، به كوشش و يارى خواستن از خداى و ملزم ساختن خويش به اجراى حق و شكيبايى ورزيدن در كارها ، خواه بر او دشوار آيد يا آسان نمايد .
آنگاه از لشكريان خود آن را كه در نظرت نيكخواهترين آنها به خدا و پيامبر او و امام توست ، به كار برگمار . اينان بايد پاكدامنترين و شكيباترين افراد سپاه باشند ،
دير خشمناك شوند و چون از آنها پوزش خواهند ، آرامش يابند . به ناتوانان ، مهربان و بر زورمندان ، سختگير باشند . درشتيشان به ستم بر نينگيرد و نرميشان برجاى ننشاند . آنگاه به مردم صاحب حسب و خوشنام بپيوند ، از خاندانهاى صالح كه سابقهاى نيكو دارند و نيز پيوند خود با سلحشوران و دليران و سخاوتمندان و جوانمردان استوار نماى ، زيرا اينان مجموعههاى كرماند و شاخههاى احسان و خوبى . آنگاه به كارهايشان آنچنان بپرداز كه پدر و مادر به كار فرزند خويش مىپردازند . اگر كارى كردهاى كه سبب نيرومندى آنها شده است ، نبايد در نظرت بزرگ آيد و نيز نبايد لطف و احسان تو در حق آنان هر چند خرد باشد ، در نظرت اندك جلوه كند . زيرا لطف و احسان تو سبب مىشود كه نصيحت خود از تو دريغ ندارند و به تو حسن ظن يابند . نبايد بدين بهانه ، كه به كارهاى بزرگ مىپردازى ، از كارهاى
كوچكشان غافل مانى ، زيرا الطاف كوچك را جايى است كه از آن بهرهمند مىشوند و توجه به كارهاى بزرگ را هم جايى است كه از آن بىنياز نخواهند بود .
بايد برگزيدهترين سران سپاه تو ، در نزد تو ، كسى باشد كه در بخشش به افراد سپاه قصور نورزد و به آنان يارى رساند و از مال خويش چندان بهرهمندشان سازد كه هزينه خود و خانوادهشان را ، كه بر جاى نهادهاند ، كفايت كند ، تا يكدل و يك رأى روى به جهاد دشمن آورند ، زيرا مهربانى تو به آنها دلهايشان را به تو مهربان سازد . و بايد كه بهترين مايه شادمانى واليان برپاىداشتن عدالت در بلاد باشد و پديد آمدن دوستى در ميان افراد رعيت . و اين دوستى پديد نيايد ، مگر به سلامت دلهاشان . و نيكخواهيشان درست نبود ، مگر آنگاه كه براى كارهاى خود بر گرد واليان خود باشند و بار دولت ايشان را بر دوش خويش سنگين نشمارند و از دير كشيدن فرمانرواييشان ملول نشوند . پس اميدهايشان را نيك برآور و پيوسته به نيكيشان بستاى و رنجهايى را كه تحمل كردهاند ، همواره بر زبان آر ، زيرا ياد كردن از كارهاى نيكشان ، دليران را برمىانگيزد و از كارماندگان را به كار ترغيب مىكند . ان شاء الله . و همواره در نظر دار كه هر يك در چه كارى تحمل رنجى كردهاند ، تا رنجى را كه يكى تحمل كرده به حساب ديگرى نگذارى و كمتر از رنج و محنتى كه تحمل كرده ،
پاداشش مده . شرف و بزرگى كسى تو را واندارد كه رنج اندكش را بزرگ شمرى و فرودستى كسى تو را واندارد كه رنج بزرگش را خرد به حساب آورى .
چون كارى بر تو دشوار گردد و شبهه آميز شود در آن كار به خدا و رسولش رجوع كن . زيرا خداى تعالى به قومى كه دوستدار هدايتشان بود ، گفته است : « اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا اطاعت كنيد و از رسول و الوالامر خويش فرمان بريد و چون در امرى اختلاف كرديد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد به خدا و پيامبر رجوع كنيد . » 1
رجوع به خدا ، گرفتن محكمات كتاب اوست و رجوع به رسول ، گرفتن سنت جامع اوست ، سنتى كه مسلمانان را گرد مىآورد و پراكنده نمىسازد . و براى داورى در ميان مردم ، يكى از افراد رعيت را بگزين كه در نزد تو برتر از ديگران بود . از آن كسان ، كه كارها بر او دشوار نمىآيد و از عهده كار قضا برمىآيد . مردى كه مدعيان با ستيزه و لجاج ، رأى خود را بر او تحميل نتوانند كرد و اگر مرتكب خطايى شد ، بر آن اصرار نورزد و چون حقيقت را شناخت در گرايش به آن درنگ ننمايد و نفسش به آزمندى متمايل نگردد و به اندك فهم ، بىآنكه به عمق حقيقت رسد ، بسنده نكند .
قاضى تو بايد ، از هر كس ديگر موارد شبهه را بهتر بشناسد و بيش از همه به دليل متكى باشد و از مراجعه صاحبان دعوا كمتر از ديگران ملول شود و در كشف حقيقت ، شكيباتر از همه باشد و چون حكم آشكار شد ، قاطع رأى دهد .
چربزبانى و ستايش به خودپسنديش نكشاند . از تشويق و ترغيب ديگران به يكى از دو طرف دعوا متمايل نشود . چنين كسان اندك به دست آيند ، پس داورى مردى چون او را نيكو تعهد كن و نيكو نگهدار . و در بذل مال به او ، گشاده دستى به خرج ده تا گرفتاريش برطرف شود و نيازش به مردم نيفتد . و او را در نزد خود چنان منزلتى ده كه نزديكانت درباره او طمع نكنند و در نزد تو از آسيب ديگران در امان ماند .
در اين كار ، نيكو نظر كن كه اين دين در دست بدكاران اسير است . از روى هوا و هوس در آن عمل مىكنند و آن را وسيله طلب دنيا قرار دادهاند .
در كار كارگزارانت بنگر و پس از آزمايش به كارشان برگمار ، نه به سبب دوستى با آنها . و بىمشورت ديگران به كارشان مگمار ، زيرا به رأى خود كار كردن و از ديگران مشورت نخواستن ، گونهاى از ستم و خيانت است . كارگزاران شايسته را در ميان گروهى بجوى كه اهل تجربت و حيا هستند و از خاندانهاى صالح ، آنها كه در اسلام سابقهاى ديرين دارند . اينان به اخلاق شايستهترند و آبرويشان محفوظتر است و از طمعكارى بيشتر رويگرداناند و در عواقب كارها بيشتر مىنگرند .
در ارزاقشان بيفزاى ، زيرا فراوانى ارزاق ، آنان را بر اصلاح خود نيرو دهد و از دست اندازى به مالى كه در تصرف دارند ، باز مىدارد . و نيز براى آنها حجت است ،
اگر فرمانت را مخالفت كنند يا در امانتت خللى پديد آورند . پس در كارهايشان تفقد كن و كاوش نماى و جاسوسانى از مردم راستگوى و وفادار به خود بر آنان بگمار .
زيرا مراقبت نهانى تو در كارهايشان آنان را به رعايت امانت و مدارا در حق رعيت وامىدارد . و بنگر تا ياران كارگزارانت تو را به خيانت نيالايند . هر گاه يكى از ايشان دست به خيانت گشود و اخبار جاسوسان در نزد تو به خيانت او گرد آمد و همه بدان گواهى دادند ، همين خبرها تو را بس بود . بايد به سبب خيانتى كه كرده تنش را به تنبيه بيازارى و از كارى كه كرده است ، بازخواست نمايى . سپس ، خوار و ذليلش سازى و مهر خيانت بر او زنى و ننك تهمت را بر گردنش آويزى .
در كار خراج نيكو نظر كن ، به گونهاى كه به صلاح خراجگزاران باشد . زيرا صلاح كار خراج و خراجگزاران ، صلاح كار ديگران است و ديگران حالشان نيكو نشود ، مگر به نيكوشدن حال خراجگزاران ، زيرا همه مردم روزيخوار خراج و خراجگزاراناند .
ولى بايد بيش از تحصيل خراج در انديشه زمين باشى ، زيرا خراج حاصل نشود ، مگر به آبادانى زمين و هر كه خراج طلبد و زمين را آباد نسازد ، شهرها و مردم را هلاك كرده است و كارش استقامت نيابد ، مگر اندكى . هرگاه از سنگينى خراج يا آفت محصول يا بريدن آب يا نيامدن باران يا دگرگون شدن زمين ، چون در آب فرو رفتن آن يا بىآبى ،
شكايت نزد تو آوردند ، از هزينه و رنجشان بكاه ، آنقدر كه اميد مىدارى كه كارشان را سامان دهد . و كاستن از خراج بر تو گران نيايد ، زيرا اندوختهاى شود براى آبادانى بلاد تو و زيور حكومت تو باشد ، كه ستايش آنها را به خود جلب كردهاى و سبب شادمانى دل تو گردد ، كه عدالت را در ميانشان گستردهاى و به افزودن ارزاقشان و به آنچه در نزد ايشان اندوختهاى از آسايش خاطرشان و اعتمادشان به دادگرى خود و مدارا در حق ايشان ، براى خود تكيهگاهى استوار ساختهاى . چه بسا كارها پيش آيد كه اگر رفع مشكل را بر عهده آنها گذارى ، به خوشدلى به انجامش رسانند . زيرا چون بلاد آباد گردد ، هر چه بر عهده مردمش نهى ، انجام دهند كه ويرانى زمين را تنگدستى مردم آن سبب شود و مردم زمانى تنگدست گردند كه همت واليان ، همه گردآوردن
مال بود و به ماندن خود بر سر كار اطمينان نداشته باشند و از آنچه مايه عبرت است ، سود برنگيرند .
سپس ، به دبيرانت نظر كن و بهترين آنان را بر كارهاى خود بگمار و نامههايى را كه در آن تدبيرها و اسرار حكومتت آمده است ، از جمع دبيران ، به كسى اختصاص ده كه به اخلاق از ديگران شايستهتر باشد . از آن گروه كه اكرام تو سرمستش نسازد يا چنان دليرش نكند كه در مخالفت با تو ، بر سر جمع سخن گويد و غفلتش سبب نشود كه نامههاى عاملانت را به تو نرساند يا در نوشتن پاسخ درست تو به آنها درنگ روا دارد ، يا در آنچه براى تو مىستاند يا از سوى تو مىدهد ، سهلانگارى كند ، يا پيمانى را كه به سود تو بسته ، سست گرداند و از فسخ پيمانى كه به زيان توست ،
ناتوان باشد . دبير بايد به پايگاه و مقام خويش در كارها آگاه باشد زيرا كسى كه مقدار خويش را نداند ، به طريق اولى ، مقدار ديگران را نتواند شناخت . مباد كه در گزينش آنها بر فراست و اعتماد و حسن ظن خود تكيه كنى . زيرا مردان با ظاهر آرايى و نيكو خدمتى ، خويشتن را در چشم واليان عزيز گردانند . ولى ، در پس اين ظاهر آراسته و خدمت نيكو ، نه نشانى از نيكخواهى است و نه امانت .
دبيرانت را به كارهايى كه براى حكام پيش از تو بر عهده داشتهاند ، بيازماى و از آن ميان ، بهترين آنها را كه در ميان مردم اثرى نيكوتر نهادهاند و به امانت چهرهاى شناختهاند ، اختيار كن . كه اگر چنين كنى اين كار دليل نيكخواهى تو براى خداوند است و هم به آن كس كه كار خود را بر عهده تو نهاده . بر سر هر كارى از كارهاى خود از ميان ايشان ، رئيسى برگمار . كسى كه بزرگى كار مقهورش نسازد و بسيارى آنها سبب پراكندگى خاطرش نشود . اگر در دبيران تو عيبى يافته شود و تو از آن غفلت كرده باشى ، تو را به آن بازخواست كنند .
اينك سفارش مرا در حق بازرگانان و پيشهوران بپذير و درباره آنها به كارگزارانت نيكو سفارش كن . خواه آنها كه بر يك جاى مقيماند و خواه آنها كه با سرمايه خويش اين سو و آن سو سفر كنند و با دسترنج خود زندگى نمايند . زيرا اين گروه ، خود
مايههاى منافعاند و اسباب رفاه و آسودگى و به دست آورندگان آن از راههاى دشوار و دور و خشكى و دريا و دشتها و كوهساران و جايهايى كه مردم در آن جايها گرد نيايند و جرئت رفتن به آن جايها ننمايند . اينان مردمى مسالمتجوىاند كه نه از فتنهگريهايشان بيمى است و نه از شر و فسادشان وحشتى . در كارشان نظر كن ، خواه در حضرت تو باشند يا در شهرهاى تو . با اينهمه بدان كه بسيارى از ايشان را روشى ناشايسته است و حريصاند و بخيل . احتكار مىكنند و به ميل خود براى كالاى خود بها مىگذارند ، با اين كار به مردم زيان مىرسانند و براى واليان هم مايه ننگ و عيب هستند .
پس از احتكار منع كن كه رسول الله ( صلى الله عليه و آله ) از آن منع كرده است و بايد خريد و فروش به آسانى صورت گيرد و بر موازين عدل ، به گونهاى كه در بها ، نه فروشنده زيان بيند و نه بر خريدار اجحاف شود . پس از آنكه احتكار را ممنوع داشتى ، اگر كسى باز هم دست به احتكار كالا زد ، كيفرش ده و عقوبتش كن تا سبب عبرت ديگران گردد ولى كار به اسراف نكشد .
خدا را ، خدا را ، در باب طبقه فرودين : كسانى كه بيچارگاناند از مساكين و نيازمندان و بينوايان و زمينگيران . در اين طبقه ، مردمى هستند سائل و مردمى هستند ، كه در عين نياز روى سؤال ندارند . خداوند حقى براى ايشان مقرر داشته و از تو خواسته است كه آن را رعايت كنى ، پس ، در نگهداشت آن بكوش . براى اينان در بيت المال خود حقى مقرر دار و نيز بخشى از غلات اراضى خالصه اسلام را ، در هر شهرى ، به آنان اختصاص ده . زيرا براى دورترينشان همان حقى است كه نزديكترينشان از آن برخوردارند . و از تو خواستهاند كه حق همه را ، اعم از دور و نزديك ، نيكو رعايت كنى . سرمستى و غرور ، تو را از ايشان غافل نسازد ، زيرا اين بهانه كه كارهاى خرد را به سبب پرداختن به كارهاى مهم و بزرگ از دست هشتن ،
هرگز پذيرفته نخواهد شد .
پس همت خود را از پرداختن به نيازهايشان دريغ مدار و به تكبر بر آنان چهره دژم منماى و كارهاى كسانى را كه به تو دست نتوانند يافت ، خود ، تفقد و بازجست نماى . اينان مردمى هستند كه در نظر ديگران بيمقدارند و مورد تحقير رجال حكومت . كسانى از امينان خود را كه خداى ترس و فروتن باشند ، براى نگريستن در كارهايشان برگمار تا نيازهايشان را به تو گزارش كنند
با مردم چنان باش ، كه در روز حساب كه خدا را ديدار مىكنى ، عذرت پذيرفته آيد كه گروه ناتوانان و بينوايان به عدالت تو نيازمندتر از ديگراناند و چنان باش كه براى يك يك آنان در پيشگاه خداوندى ، در اداى حق ايشان ، عذرى توانى داشت .
تيمار دار يتيمان باش و غمخوار پيران از كار افتاده كه بيچارهاند و دست سؤال پيش كس دراز نكنند و اين كار بر واليان دشوار و گران است و هرگونه حقى دشوار و گران آيد . و گاه باشد كه خداوند اين دشواريها را براى كسانى كه خواستار عاقبت نيك هستند ، آسان مىسازد . آنان خود را به شكيبايى وامىدارند و به وعده راست خداوند ، درباره خود اطمينان دارند .
براى كسانى كه به تو نياز دارند ، زمانى معين كن كه در آن فارغ از هر كارى به آنان پردازى . براى ديدار با ايشان به مجلس عام بنشين ، مجلسى كه همگان در آن حاضر توانند شد و ، براى خدايى كه آفريدگار توست ، در برابرشان فروتنى نمايى و بفرماى تا سپاهيان و ياران و نگهبانان و پاسپانان به يك سو شوند ، تا سخنگويشان بىهراس و بىلكنت زبان سخن خويش بگويد . كه من از رسول الله ( صلى الله عليه و آله ) بارها شنيدم كه مىگفت : پاك و آراسته نيست امتى كه در آن امت ، زيردست نتواند بدون لكنت زبان حق خود را از قوى دست بستاند . پس تحمل نماى ، درشتگويى يا عجز آنها را در سخن گفتن . و تنگ حوصلگى و خودپسندى را از خود دور ساز تا خداوند درهاى رحمتش را به روى تو بگشايد و ثواب طاعتش را به تو عنايت فرمايد . اگر چيزى مىبخشى ، چنان بخش كه گويى تو را گوارا افتاده است و اگر منع مىكنى ، بايد كه منع تو با مهربانى و پوزشخواهى همراه بود .
سپس كارهايى است كه بايد خود به انجام دادنشان پردازى . از آن جمله ، پاسخ دادن است به كارگزاران در جايى كه دبيرانت درمانده شوند . ديگر برآوردن نيازهاى مردم است در روزى كه بر تو عرضه مىشوند ، ولى دستيارانت در اداى آنها درنگ و گرانى مىكنند . كار هر روز را در همان روز به انجام رسان ، زيرا هر روز را كارى است خاص خود .
بهترين وقتها و بيشترين ساعات عمرت را براى آنچه ميان تو و خداست ، قرار ده اگر چه در همه وقتها ، كار تو براى خداست ، هرگاه نيتت صادق باشد و رعيت را در آن آسايش رسد .
بايد در اقامه فرايضى ، كه خاص خداوند است ، نيت خويش خالص گردانى و در اوقاتى باشد كه بدان اختصاص دارد . پس در بخشى از شبانهروز ، تن خود را در طاعت خداى بگمار و اعمالى را كه سبب نزديكى تو به خداى مىشود به انجام رسان و بكوش تا اعمالت بىهيچ عيب و نقصى گزارده آيد ، هر چند ، سبب فرسودن جسم تو گردد . چون با مردم نماز مىگزارى ، چنان مكن كه آنان را رنجيده سازى يا نمازت را ضايع گردانى ، زيرا برخى از نمازگزاران بيمارند و برخى نيازمند . از رسول الله ( صلى الله عليه و آله ) هنگامى كه مرا به يمن مىفرستاد ، پرسيدم كه چگونه با مردم نمازگزارم ؟ فرمود : به قدر توان ناتوانترين آنها و بر مؤمنان مهربان باش .
به هر حال ، روى پوشيدنت از مردم به دراز نكشد ، زيرا روى پوشيدن واليان از رعيت خود ، گونهاى نامهربانى است به آنها و سبب مىشود كه از امور ملك آگاهى اندكى داشته باشند . اگر والى از مردم رخ بپوشد ، چگونه تواند از شوربختيها و رنجهاى آنان آگاه شود . آن وقت ، بسا بزرگا ، كه در نظر مردم خرد آيد و بسا خردا ، كه بزرگ جلوه كند و زيبا ، زشت و زشت ، زيبا نمايد و حق و باطل به هم بياميزند . زيرا والى انسان است و نمىتواند به كارهاى مردم كه از نظر او پنهان مانده ، آگاه گردد .
و حق را هم نشانههايى نيست كه به آنها انواع راست از دروغ شناخته شود . و تو يكى از اين دو تن هستى : يا مردى هستى در اجراى حق گشادهدست و سخاوتمند ، پس چرا بايد روى پنهان دارى و از اداى حق واجبى كه بر عهده توست دريغ فرمايى و در كار نيكى ، كه بايد به انجام رسانى ، درنگ روا دارى . يا مردى هستى كه هيچ خواهشى را و نيازى را برنمىآورى ، در اين حال ، مردم ، ديگر از تو چيزى نخواهند و از يارى تو نوميد شوند ، با اينكه نيازمنديهاى مردم براى تو رنجى پديد نياورد ، زيرا آنچه از تو مىخواهند يا شكايت از ستمى است يا درخواست عدالت در معاملتى .
و بدان ، كه والى را خويشاوندان و نزديكان است و در ايشان خوى برترىجويى و گردنكشى است و در معاملت با مردم رعايت انصاف نكنند . ريشه ايشان را با قطع موجبات آن صفات قطع كن . به هيچيك از اطرافيان و خويشاوندانت زمينى را به اقطاع مده ، مبادا به سبب نزديكى به تو ، پيمانى بندند كه صاحبان زمينهاى مجاورشان را در سهمى كه از آب دارند يا كارى كه بايد به اشتراك انجام دهند ، زيان برسانند و بخواهند بار زحمت خود بر دوش آنان نهند . پس لذت و گوارايى ، نصيب ايشان شود و ننگ آن در دنيا و آخرت بهره تو گردد . اجراى حق را درباره هر كه باشد ،
چه خويشاوند و چه بيگانه ، لازم بدار و در اين كار شكيبايى به خرج ده كه خداوند پاداش شكيبايى تو را خواهد داد . هر چند ، در اجراى عدالت ، خويشاوندان و نزديكان تو را زيان رسد . پس چشم به عاقبت دار ، هر چند ، تحمل آن بر تو سنگين آيد كه عاقبتى نيك و پسنديده است .
اگر رعيت بر تو به ستمگرى گمان برد ، عذر خود را به آشكارا با آنان در ميانه نه و با اين كار از بدگمانيشان بكاه ، كه چون چنين كنى ، خود را به عدالت پرودهاى و با رعيت مدارا نمودهاى . عذرى كه مىآورى سبب مىشود كه تو به مقصود خود رسى و آنان نيز به حق راه يابند .
اگر دشمنت تو را به صلح فراخواند ، از آن روى برمتاب كه خشنودى خداى در آن نهفته است . صلح سبب بر آسودن سپاهيانت شود و تو را از غم و رنج برهاند و كشورت را امنيت بخشد . ولى ، پس از پيمان صلح ، از دشمن برحذر باش و نيك برحذر باش . زيرا دشمن ، چه بسا نزديكى كند تا تو را به غفلت فرو گيرد . پس دورانديشى را از دست منه و حسن ظن را به يك سو نه و اگر ميان خود و دشمنت پيمان دوستى بستى و امانش دادى به عهد خويش وفا كن و امانى را كه دادهاى ، نيك ، رعايت نماى .
در برابر پيمانى كه بستهاى و امانى كه دادهاى خود را سپر ساز ، زيرا هيچ يك از واجبات خداوندى كه مردم با وجود اختلاف در آرا و عقايد ، در آن همداستان و همرأى هستند ، بزرگتر از وفاى به عهد و پيمان نيست . حتى مشركان هم وفاى به عهد را در ميان خود لازم مىشمردند ، زيرا عواقب ناگوار غدر و پيمان شكنى را دريافته بودند . پس در آنچه بر عهده گرفتهاى ، خيانت مكن و پيمانت را مشكن و خصمت را به پيمان مفريب . زيرا تنها نادانان شقى در برابر خداى تعالى ، دليرى كنند . خداوند پيمان و زينهار خود را به سبب رحمت و محبتى ، كه بر بندگان خود دارد ، امان قرار داده و آن را چون حريمى ساخته كه در سايهسار استوار آن زندگى كنند و به جوار آن پناه آورند . پس نه خيانت را جايى براى خودنمايى است و نه فريب را و نه حيلهگرى را . پيمانى مبند كه در آن تأويل را راه تواند بود و پس از بستن و استوار كردن پيمان براى بر هم زدنش به عبارتهاى دو پهلو كه در آنها ايهامى باشد ، تكيه منماى . و مبادا كه سختى اجراى پيمانى كه بر گردن گرفتهاى و بايد عهد خدا را در آن رعايت كنى ، تو را به شكستن و فسخ آن وادارد ، بىآنكه در آن حقى داشته باشى . زيرا پايدارى تو در برابر كار دشوارى كه اميد به گشايش آن بستهاى و عاقبت خوشش را چشم مىدارى ، از غدرى كه از سرانجامش بيمناك هستى بسى بهتر است . و نيز به از آن است كه خداوندت بازخواست كند و راه طلب بخشايش در دنيا و آخرت بر تو بسته شود . بپرهيز از خونها و خونريزيهاى بناحق . زيرا هيچ چيز ، بيش از خونريزى بناحق ، موجب كيفر خداوند نشود و بازخواستش را سبب نگردد و نعمتش را به زوال نكشد.و رشته عمر را نبرد . خداوند سبحان ، چون در روز حساب به داورى در ميان مردم پردازد ، نخستين داورى او درباره خونهايى است كه مردم از يكديگر ريختهاند . پس مباد كه حكومت خود را با ريختن خون حرام تقويت كنى ، زيرا ريختن چنان خونى نه تنها حكومت را ناتوان و سست سازد ، بلكه آن را از ميان برمىدارد يا به ديگران مىسپارد . اگر مرتكب قتل عمدى شوى ، نه در برابر خدا معذورى ، نه در برابر من ، زيرا قتل عمد موجب قصاص مىشود . اگر به خطايى دچار گشتى و كسى را كشتى يا تازيانهات ، يا شمشيرت ، يا دستت در عقوبت از حد درگذرانيد يا به مشت زدن و يا بالاتر از آن ، به ناخواسته ، مرتكب قتلى شدى ، نبايد گردنكشى و غرور قدرت تو مانع آيد كه خونبهاى مقتول را به خانوادهاش بپردازى .
از خودپسندى و از اعتماد به آنچه موجب اعجابت شده و نيز از دلبستگى به ستايش و چربزبانيهاى ديگران ، پرهيز كن ، زيرا يكى از بهترين فرصتهاى شيطان است براى تاختن تا كردارهاى نيكوى نيكوكاران را نابود سازد . زنهار از اينكه به احسان خود بر رعيت منت گذارى يا آنچه براى آنها كردهاى ، بزرگش شمارى يا وعده دهى و خلاف آن كنى . زيرا منت نهادن احسان را باطل كند و بزرگ شمردن كار ، نور حق را خاموش گرداند و خلف وعده ، سبب برانگيختن خشم خدا و مردم شود .
خداى تعالى فرمايد : خداوند سخت به خشم مىآيد كه چيزى بگوييد و به جاى نياوريد . 1 از شتاب كردن در كارها پيش از رسيدن زمان آنها بپرهيز و نيز ، از سستى در انجام دادن كارى كه زمان آن فرا رسيده است و از لجاج و اصرار در كارى كه سررشتهاش ناپيدا بود و از سستى كردن در كارها ، هنگامى كه راه رسيدن به هدف باز و روشن است ، حذر نماى . پس هر چيز را به جاى خود بنه و هر كار را به هنگامش به انجام رسان .
و بپرهيز از اينكه به خود اختصاص دهى ، چيزى را كه همگان را در آن حقى است يا خود را به نادانى زنى در آنچه توجه تو به آن ضرورى است و همه از آن آگاهاند . زيرا بزودى آن را از تو مىستانند و به ديگرى مىدهند . زودا كه حجاب از برابر ديدگانت برداشته خواهد شد و بينى كه داد مظلومان را از تو مىستانند . به هنگام خشم خويشتندار باش و از شدت تندى و تيزى خود بكاه و دست به روى كس بر مدار و سخن زشت بر زبان مياور و از اينهمه ، خود را در امان دار باز ايستادن از دشنامگويى و به تأخيرافكندن قهر خصم ، تا خشمت فرو نشيند و زمام اختيارت به دستت آيد . و تو بر خود مسلط نشوى مگر آنگاه كه بيشتر همّت ياد بازگشت به سوى پروردگارت شود .
بر تو واجب آمد كه همواره به ياد داشته باشى ، آنچه كه بر واليان پيش از تو رفته است ، از حكومت عادلانهاى كه داشتهاند يا سنت نيكويى كه نهادهاند يا چيزى از پيامبر ، ( صلى الله عليه و آله ) كه آوردهاند يا فريضهاى كه در كتاب خداست و آن را برپاى داشتهاند . پس اقتدا كنى به آنچه ما بدان عمل مىكردهايم و بكوشى تا از هر چه در اين عهدنامه بر عهده تو نهادهام و حجت خود در آن بر تو استوار كردهام ، پيروى كنى ، تا هنگامى كه نفست به هوا و هوس شتاب آرد ، بهانهاى نداشته باشى . و جز خداى كس نيست كه از بدى نگهدارد و به نيكى توفيق دهد .
از وصايا و عهود رسول الله ( صلى الله عليه و آله ) با من ترغيب به نماز بود و دادن زكات و مهربانى با غلامانتان . و من اين عهدنامه را كه براى تو نوشتهام به وصيت او پايان مىدهم و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم .
از خداى مىطلبم كه به رحمت واسعه خود و قدرت عظيمش در برآوردن هر مطلوبى مرا و تو را توفيق دهد به چيزى كه خشنوديش در آن است ، از داشتن عذرى آشكار در برابر او و آفريدگانش و آوازه نيك در ميان بندگانش و نشانههاى نيك در بلادش و كمال نعمت او و فراوانى كرمش . و اينكه كار من و تو را به سعادت و شهادت به پايان رساند ، به آنچه در نزد اوست مشتاقيم و السلام على رسول الله صلى الله عليه و آله الطيبين الطاهرين .
يکشنبه 24 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]
صفحات پیشنهادی
مشكلات تلقيح مصنوعي از منظر حقوقي
مشكلات تلقيح مصنوعي از منظر حقوقي پيشرفت سريع دانش پزشكي در دهههاي اخير به طرح مسائلي نو در حوزههاي اخلاق پزشكي و به تبع آن حقوق پزشكي انجاميده است مسائلي كه هنوز باز و محتاج پاسخند از واكنش هاي انكاري تا استقبال هاي بي قيد و شرط طيفي از پاسخ ها را در برابر اين قبيل مسائل محنیف عمران زاده در کنار مالك اشتر+ عكس
حنیف عمران زاده در کنار مالك اشتر عكسحنیف عمران زاده در صفحه اینستاگرامش عكس زیر را منتشر كرده است در این تصویر مدافع استقلال را در كنار داریوش ارجمند بازیگر نقش مالك اشتر می بینیم 1392 10 20بچه غول با مالك اشتر عكس گرفت
بچه غول با مالك اشتر عكس گرفت حنيف عمران زاده در صفحه اينستاگرامش عكس زير را منتشر كرده است در اين تصوير مدافع استقلال را در كنار داريوش ارجمند بازيگر نقش مالك اشتر مي بينيم 109 ۱۳۹۲ ۱۰ ۱۹ - ۲۱ ۵۳ارزیابی عملکرد غرب در زمینه حقوق بشر از منظر امام خمینی(ره)؛
حقوق بشر به سبک غربی 41 ارزیابی عملکرد غرب در زمینه حقوق بشر از منظر امام خمینی ره از این پس در مجله شبانه باشگاه خبرنگاران به پرونده هایی می پردازیم که نشان دهنده نقض حقوق بشر در کشورهای مدعی غربی است این کشورها که خود دم از حقوق بشر می زنند در موارد بسیاری آن را زیر پاگذاطرحهای مقابله با آلودگی هوا از منظرحقوقی
طرحهای مقابله با آلودگی هوا از منظرحقوقی مدتهای زیادی است که آلودگی هوای کلانشهرهای کشور به دغدغه مسئولان بدل شده است موضوعی که سلامتی انسانها را نشان گرفته است و از آن با نام قاتل زنجیرهای یاد میکنند افزون بر این به اعتقاد کارشناسان بیتوجهی به مدیریت آلودگی هوا عاملنظام حقوقي جهيزيه در ايران
نظام حقوقي جهيزيه در ايران اشاره نظام حقوقي جهيزيه در ايران عنوان مقالهاي است كه بخش دوم آن در شماره قبلي صفحه حقوقي اطلاعات چاپ شد بخش سوم اين مقاله را ميخوانيم در اين حالت در صورت تعدي و تفريط احتمالي مذكور و يا مطالبه بعدي زوجه و عدم استرداد زوج و يا تخريب احتماليبررسي انتحار از ديدگاه فقهي و حقوقي
بررسي انتحار از ديدگاه فقهي و حقوقي اشاره بررسي انتحار از ديدگاه فقهي و حقوقي عنوان مقالهاي است كه بخش چهارم آن در شماره قبلي صفحه حقوقي اطلاعات چاپ شد بخش پنجم اين مقاله را ميخوانيم جالب است بدانيم كه در حقوق جزاي انگلستان پيمان خودكشي Suicide Pact سبب ميشوتصاويري ديدني از پيادهروي اربعين ۹۲از حضور عمار حكيم و نوريالمالكي تا پيادهروي شيعيان تركيهاي
تصاويري ديدني از پيادهروي اربعين ۹۲از حضور عمار حكيم و نوريالمالكي تا پيادهروي شيعيان تركيهاي ميليونها عاشق دلباخته هرساله در ايام اربعين امام حسين ع پياده و سواره خودشان را به حرم سيدالشهدا ميرسانند به گزارش سرويس فضاي مجازي خبرگزاري فارس ميليونها عاشق دلباخته هرسالهمجلسرئيس كميته حقوق بشر مجلس: هيئت پارلماني ايران به بروكسل مي رود
مجلسرئيس كميته حقوق بشر مجلس هيئت پارلماني ايران به بروكسل مي رود انوار- ديدار و گفت وگوهاي ايران و اروپا درباره حقوق بشر ادامه خواهد يافت هادي شوشتري رئيس كميته حقوق بشر مجلس در گفت وگو با خراسان با اعلام اين خبر تاكيد كرد موضوع حقوق بشر بعد از بحث هسته اي از جمله موضوع هاي چدفتر حقوق بشر سازمان ملل از وضعيت فعال عربستاني ابراز نگراني كرد
دفتر حقوق بشر سازمان ملل از وضعيت فعال عربستاني ابراز نگراني كرد تهران واحد مركزي خبر سياسي 1392 09 30 00 40 25 00 شوراي حقوق بشر سازمان ملل درباره رفتار با يك فعال ضد پادشاهي در عربستان سعودي هشدار داد و خواستار آزادي وي شد به گزارش شبكه تلويزيوني پرس تي وي راوينه شمداسانيواكنش به تصويب قطعنامه حقوق بشري عليه ايران
واكنش به تصويب قطعنامه حقوق بشري عليه ايران سخنگوي وزارت امور خارجه حقوق بشر را مبناي ترقي و كمال انسانها و منبع همزيستي مسالمتآميز كشورها توصيف و استفاده ابزاري و سياسي از حقوق بشر عليه كشورهاي مستقل را مردود دانست مرضيه افخم در واكنش به تصويب قطعنامه حقوق بشري عليه ايران دربازي رژيم صهيونيستي با حقوق بشر با استفاده از نقصهاي قوانين بين المللي
بازي رژيم صهيونيستي با حقوق بشر با استفاده از نقصهاي قوانين بين المللي هماكنون و در آستانه آغاز تعطيلات سال نو مسيحي دو نكته است كه باعث ميشود تصورات اخلاقي بسياري نسبت به اسرائيل تغيير كند يكي مسئله وضعيت اسفبار كارگران مهاجر در سرزمينهاي اشغالي كه وضع آنان به دليل عدم ثبتواكنش وزارت خارجه به قطعنامه حقوق بشري عليه ايران
واكنش وزارت خارجه به قطعنامه حقوق بشري عليه ايران سخنگوي وزارت امور خارجه حقوق بشر را مبناي ترقي و كمال انسانها و منبع همزيستي مسالمت آميز كشورها توصيف كرد و استفاده ابزاري و سياسي از حقوق بشر عليه كشورهاي مستقل را مردود دانست مرضيه افخم در واكنش به تصويب قطعنامه حقوق بشري علي-
گوناگون
پربازدیدترینها