واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: محمدعلي سپانلو: بدون تحقيق، رمان ننويسيد
محمدعلي سپانلو در نقد رمان «تريو تهران» گفت: نويسندگان جوان بدون تداركات، تحقيق و آگاهي دست به نوشتن رمان نزنند.
به گزارش خبرنگار ادبيات و نشر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين شاعر و نويسنده پيشكسوت كه در نشست نقد رمان «تريو تهران» نوشته راضيه انصاري در مؤسسه بهاران سخن ميگفت، اظهار كرد: از داستانهاي مهم ادبيات معاصر ايران در يك سده اخير حافظه خوبي دارم. مخصوصا با موضوع شهريور 1320 از سوم تا 25 اين ماه نويسندگان متعددي اعم از اسلام كاظمي، احسان طبري، ابراهيم گلستان، بهرام بيضايي و بسياري كسان ديگر درباره اشغال ايران داستان نوشتهاند و از اينرو داستانهاي خوب در اينباره كم نداريم. اما در كتاب «تريو تهران» اشتباههاي مسلم تاريخي درباره آن مقطع به متن داستان آمده است. در آن هنگام و واقعه پليس براي يافتن پرچم ايران به خانه مردم نميرفت، بلكه در پي نيروها و جاسوسهاي رايش بود. نويسنده اين موضوع را نميداند و اين بدل ميشود به اينكه پليس در پي دستگيري وطنپرستهاست؛ بنابراين لازم است وقت نوشتن داستان، مخصوصا روايتهايي در ارتباط با تاريخ، نويسنده اطلاعات دقيق و وثيقي داشته باشد. من با خواندن اين اثر رضيه انصاري رضايتم جلب نشد و معتقدم كتاب قبلي اين داستاننويس جوان (شبيه عطري در نسيم) خيلي بهتر از اين اثر است.
او در بخش ديگري از صحبتهايش اظهار كرد: به دليل ايرادهاي تاريخي، قصه اول كتاب رد است. در مورد داستان دوم كه با نگاهي به قصه «آرامش در حضور ديگران» اثر غلامحسين ساعدي نوشته شده، بايد بگويم ميتوانست موفقترين قصه اين مجموعه شود، اگر روي نثر آن كار ميشد. اما اين اتفاق نيفتاده است. نويسندگي مسؤوليت و تعهد ميآورد و بايد به اين مسائل دقت شود. داستان سوم هم يك قصه رمانتيك آبكي است و براي سوزاندن دل معشوق، راوي جا به جاي متن دفترچه خاطراتش را پيش كشيده است. من اين حرفها را با تجربه يك عمر داستانخواني ميگويم و داستانهاي بسياري خواندهام. نويسندگان بايد با احساس مسؤوليت بيشتري بنويسند. اگر روايت تاريخي را پيش ميكشند، ضرورت دارد با نثر آن روزگار آشنا باشند. كساني كه به ما سخت ميگيرند، حق دارند. در دوره جواني ما هم همينطور بوده است. اين سختگيريها سبب ميشود نويسنده با دقت، وسواس و احساس مسؤوليت بيشتري بنويسد. البته تكههاي خوبي هم در بخشهايي از داستان هست كه به آنها نميچسبد و اي كاش روي اين موارد به طور جدي كار ميشد.
محمود حسينيزاد نيز با بيان اينكه نقدهاي متعدد نوشتهشده بر كتاب «تريو تهران» را مرور كرده، گفت: به اعتقاد من همانطور هم كه سپانلو گفت، كتاب «شبيه عطري در نسيم» بهتر از «تريو تهران» است. در نخستين كتاب رضيه انصاري ما با تجربه خالصتر و دلچسبتري روبهرو هستيم. به نظرم آن دو فصلي كه با نگاهي به «اشغال» اثر بيضايي و «آرامش در حضور ديگران» غلامحسين ساعدي نوشته، اداي ديني به آن نويسندگان بوده است. ناگفته نماند سعي شده ورسيون ديگري از آن آثار به دست داده شود، اما آنطور كه بايد، موفق نبوده است.
اين نويسنده و مترجم پيشكسوت در ادامه، نويسنده كتاب «تريو تهران» را مخاطب قرار داد و پرسيد چرا شخصيتهاي زن در كتاب شابلوني هستند؟ رضيه انصاري در پاسخ گفت: دو نكته است؛ اول اينكه من فقط در پي اداي دين صرف به غلامحسين ساعدي و بهرام بيضايي نبودم؛ آگاهانه اين موضوع را پيش گرفتم، مانند تضمين كه در شعر صورت ميگيرد، ميخواستم با نيمنگاهي به آثار آن نويسندگان، داستان خودم را خلق كنم و شخصيتها را بسازم و به هم ربط دهم. از اينرو، كتاب يك اثر اقتباسي نيست، البته سعي شده آنجا كه اقتضاي روايت است، فضا و نثر اثر بيضايي و ساعدي حفظ شود، به نوعي درباره شخصيتها هم سعي كردم در فرايند روايت تحولي ولو جزيي داشته باشند.
حسينيزاد درباره داستان دوم كتاب «تريو تهران» گفت: منيژه وقتي وارد روايت ميشود، ما را ياد ثريا قاسمي در فيلم «آرامش در حضور ديگران» اثر ناصر تقوايي مياندازد. به اعتقاد من اگر در پرداخت اين داستان دقت بيشتري ميشد، ميتوانست بهترين داستان كتاب باشد. در داستان سوم نيز تجربههاي زيست فردي نويسنده و فرنگ رفتن آن ديده ميشود و بيشتر از اينكه راه به داستان پيدا كند، خاطرههايي را مرور ميكند.
سپس رضيه انصاري در پاسخ به سؤال حسينيزاد مبني بر اينكه داستانهايش را بازنويسي ميكند يا نه، گفت: قطعا در وهله اول آنچه را كه ميآيد، مينويسم، اما در ادامه كار حتما آنها را باز نويسي ميكنم و از نظر مشورتي ديگران هم بهره ميگيرم تا در فرايند بازبيني و بازنويسي اثر شكل نهايياش را پيدا كند؛ البته خوب ممكن است گاهي وقتها آدم اطلاعات اشتباهي هم وارد متن كند.
حسينيزاد همچنين گفت: از حُسنهاي كتاب ميتوان به اين موضوع اشاره كرد كه كتاب «تريو تهران» در شمار روايتهاي معمول آپارتماني نيست و سعي كرده است كه منظري روايي به تاريخ و موقعيت زن داشته باشد، البته بر خلاف نقدهاي نوشتهشده بر كتاب، من معتقد نيستم سه زن حاضر در اين داستانها هر كدام بازتابدهنده دوره خاصي از زيست و زندگي زنهاي ايراني هستند. از طرفي به اعتقاد من نثر داستانها شابلوني است.
در بخش پاياني اين نشست، محمدعلي سپانلو با آوردن مثالهايي از «تريو تهران»، موارد خلاف واقع و غيرمستند را برشمرد و تأكيد كرد: بدون تداركات و آگاهي نسبت به مسائل تاريخي نميتوان به سراغ نوشتن رمان رفت. داستان بايد قائم به ذات باشد، بايد با فضاسازي، موقعيت را براي مخاطب شكل داد و نبايد به معلومات او تكيه كنيم.
در پايان اين نشست نيز رضيه انصاري گفت: آنچه در روايت اين داستان آوردهام، بخش عمدهاش را شفاهي از ديگران شنيدهام و از طرفي ما براي تحقيق با محدوديت منابع روبهرو هستيم و منبع نيست. درباره نثر داستان هم فكر ميكنم اين نثر من است و حتا جاهايي سعي كردهام در اثر واژهسازي كنم. من نبايد از كتاب دفاع كنم، البته معتقدم كه اين اثر قابل دفاع است. يك مقدار هم راست بگويم، در برخي مواقع دانش موضوعي نبوده است. من سعي كردهام براساس تخيل سه شخصيت زن را آوانگارد خلق كنم و تلاشم بر اين بوده سه شخصيت را در بستر يك خانه در ادوار مختلف به همديگر پيوند دهم؛ زنهايي كه به دلايل مسائل سياسي اجتماعي شوهرشان را از دست دادهاند و دستشان به جايي بند نيست.
انتهاي پيام
شنبه 23 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]