واضح آرشیو وب فارسی:مهر: روزگاري نقاشيخط را قرتيبازي ميدانستند/ قالب كردن فرمهاي درهم و برهم بهنام خط
نصرالله افجهاي و جليل رسولي دو استاد عرصه خطاطي و نقاشيخط در گالري ايده به بررسي نقاشيخط پرداختند و برخي نقاط ضعف و قوت اين جريان را بيان كردند.
به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسي هنر نقاشيخط با حضور نصرالله افجهاي و جليل رسولي از استادان اين عرصه هنري شب گذشته جمعه 22 آذر ماه در گالري ايده برگزار شد.
افجه اي در توصيف اين كه چگونه يك خوشنويس به نقاشيخط روي مي آورد، گفت: اينگونه نيست كه نقاشيخط ناگهاني و يك روزه در يك هنرمند خوشنويس بروز كند. براي كار در حوزه نقاشيخط سالها ممارست و داشتن هوش هنري نياز است البته در كنار همه اينها وجود نقاشي و خطاطي در ضمير ناخودآگاه افراد نيز لازم است.
وي افزود: خاطرم هست هشت ساله كه بودم به خوشنويسي علاقه زيادي داشتم. شبي هوس نوشتن به سرم زد و چون قلم و كاغذ نداشتم با يك ميله كوچك روي ظرف غذاپزي مادرم خطاطي كردم البته به خاطر اين كارم صبح از مادرم كتك مفصلي خوردم. اين را تعريف كردم تا به اين نكته برسم كه خوشنويسي و نقاشيخط در ضمير ناخودآگاه كساني كه به اين هنر ميپردازند، وجود دارد.
اين استاد پيشكسوت نقاشيخط به سابقه و دوران شاگرديش اشاره كرد و گفت: من كمي دير شاگردي را شروع كردم. سال 52 دوراني را خدمت استاد حسن ميرخاني و استاد كاوه بودم كه آثار اين دو استاد بزرگ در تاريخ هنر معاصر مثال زدني است. من خوشنويسي را بلد بودم ولي فوت و فن كار را از اين دو استاد بزرگوار آموختم.
افجهاي در پاسخ به پرسش يكي از حاضران در جمع در مورد ميزان الهامگيري وي در حوزه نقاشيخط از طبيعت توضيح داد: نقاشيخط بر خلاف خوشنويسي بيشتر الهام گرفتني و احساسي است. شبي از راديو داستان مبعث پيامبر را مي شنيدم كه اين داستان مرا به وجد آورد و مجموعهاي با مطلع "اقرا" كار كردم. اين يك احساس است كه بر آدم تاثير گذاشته و باعث ميشود كه فرد به كار هنري روي آورد.
اين استاد خوشنويسي، خوشنويسي و نقاشيخط را دو صنعت ناميد و گفت: خوشنويسي تا مرز استادي يك صنعت است ولي از استادي به بعد ميتواند به هنر تبديل شود يعني شاخصه وجودي افراد است كه صنعت را به هنر تبديل ميكند.
وي در مورد پديدآورندگان نقاشيخط در دوره معاصر توضيح داد: نقاشيخط به دوران قاجار باز ميگردد ولي در دوران معاصر و 50 سال اخير به تكامل رسيد. محمد احصايي يك سري كارها در دوران دانشجويي خود انجام داد كه نقاشيخط بودند ولي قبلتر از آن و در بين سالهاي 30 تا 35 صادق تبريزي حروف سربي را در چيدماني زيبا كنار هم قرار داد و فرمي به وجود آورد كه نقاشيخط بود. كار تبريزي يك ابداع بود ولي به عقيده من نميتوان يك فرد خاص را مبدا نقاشيخط دوره معاصر ناميد. ما گروهي بوديم كه كنار هم كار كرده و آن چيزي را كه امروز نقاشيخط ناميده ميشود به وجود آورديم.
افجهاي در پايان سخنان خود در مورد رابطه گرافيك با نقاشيخط گفت: گرافيك يعني خلاصه گويي كه اگر به نقاشيخط اضافه شود شان هنري آن را بالاتر ميبرد و بر جلاي كار ميافزايد.
در ادامه اين نشست جليل رسولي گفت: نگاه امروز هنرمندان و جامعه هنري به نقاشيخط فرق كرده است. من سال 53 در خدمت استاد حسن ميرخاني با قلم درشت و مركب رنگي كار ميكردم. بودند آن زمان اساتيد خوشنويسي كه كار امثال من را قرتيبازي مي دانستند و معتقد بودند كه خوشنويسي يعني قلم و ني و مركب سياه.
وي افزود: در سال 1352 اولين نمايشگاه نقاشيخطم را در گالري سيحون برپا كردم كه در آن نمايشگاه علاوه بر حفظ حرمت خط كارهاي رنگي و بزرگ نقاشيخط ارائه كردم كه بسيار مورد تشويق و حمايت قرار گرفت بعد از آن بسياري از خوشنويسان كه چوب لاي چرخ ما ميگذاشتند نيز به نقاشيخط روي آوردند.
وي يكي ديگر از دلايل زياد شدن كساني كه به نقاشيخط ميپردازند، رشد چشمگير اقتصاد نقاشيخط دانست و گفت: بسياري از كساني كه روزگاري ما را قرتيباز ميدانستند امروز خود را اساتيد نقاشيخط مينامند. روزگار عجيبي شده است.
رسولي به انتقاد از كساني كه هر روز اعلام ميكنند يك خط جديد اختراع كردهاند، گفت: هر روز ميخوانم و ميبينم كه فلان به اصطلاح هنرمند يك خط جديد اختراع كرده است. خط يكي را ديدم و برايم جالب بود كه كار كاملا كپي است اما وي با غرور و نخوت ميگفت كه كار ابداعي خودم است. اين افراد اسمهاي عجيب و غريب روي خط هاي كج و ماوج خود ميگذارند و با حمايت برخي افراد ديگر به افراد ناآگاه ميفروشند.
وي در پاسخ به سوالي در مورد نگاهش به خوشنويسي و نقاشيخط توضيح داد: نگاه من به خوشنويسي يا نقاشي كلاسيك نيست. هر هنرمند در هر دوره خاص نگاهي خاص به يك جريان دارد اين گونه نيست كه يك هنرمند تصميم بگيرد كه در يك روز يك كار خاص را انجام دهد. چندين و چند سال تمرين و ممارست لازمه رسيدن به يك جريان جديد هنري است.
اين هنرمند پيشكسوت در پاسخ به سوال يكي از حاضران در مورد نظرش در مورد كارهاي فرامرز پيلارام، حسين زندهرودي و صادق تبريزي گفت: خاطرم هست زندهرودي و پيلارام در گالري انجمن ايران- امريكا نمايشگاهي گذاشته بودند كه من با ديدن كارهاي آنها بينهايت ذوق زده شدم. گو اين كه روح از بدنم خارج شد ولي نظري در مورد كارهاي صادق تبريزي ندارم.
اين استاد خوشنويسي در پاسخ به خبرنگار مهر در مورد علت عدم حضورش در حراجيها بينالمللي توضيح داد: خودم نخواستم به حراجها بروم چراكه معتقدم خدا نخواست كه در اين برنامهها باشم اصولا زياد با فروش كارهايم ميانه خوبي ندارم.
وي به كار بر روي "آيت الكرسي" اشاره كرد و اضافه كرد: آيت الكرسي قلب قرآن است من به اين آيه علاقه زيادي دارم. چهار سال 40 فرم از اين آيه را كار كردم و چون فضاي اين آيه فضاي شادي است رنگهاي بسيار شاد به كار بردم. اين جريان را گفتم كه نشان دهم يك هنرمند چقدر مي تواند به علايق خود در هنر نزديك شود.
رسولي در توصيف نقاشيخط در رابطه با فرم و رنگ آن بيان كرد: در نقاشيخط هم فرم مهم است و هم رنگ كه بايد هر دو در جهت بيان يك حرف خاص قدم بردارند. اين دو بايد كنار هم معنا پيدا كنند.
وي در پايان سخنان خود گفت: آنچه كه در نقاشيخط رخ ميدهد به هيچ عنوان در نقاشي و خوشنويسي كلاسيك روي نمي دهد. نقاشيخط بازي با فرم و رنگ و كمپزسيون است اما خوشنويسي صرف يك محتوا و صنعت است.
كد خبر: 2194773
تاريخ مخابره : ۱۳۹۲/۹/۲۳ - ۰۹:۴۸
شنبه 23 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]