واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: نوبل ادبيات پايان نويسندگي من است/ قهرمان داستانهايم خودم هستم
دختر «آليس مونرو» روز گذشته (سهشنبه) به نيابت از اين نويسندهي سرشناس، جايزه نوبل ادبيات 2013 را در حالي دريافت كرد كه سخنراني 30 دقيقهاي مونرو به صورت ويدئويي براي حاضرين پخش شد و وي در آن اعلام كرد، ديگر از نويسندگي خسته شده و نياز به استراحت دارد و اين جايزه معتبر در واقع پاياني بر حرفه اوست.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، «آليس مونرو»، نويسنده 82 ساله كانادايي كه پيشتر اعلام كرده بود به علت بيماري و ضعف جسماني قادر به حضور در مراسم اعطاي نوبل ادبيات نخواهد بود، روز سهشنبه از طريق دخترش "جني" جايزه يك ميليون و 300 هزار دلاري نوبل به همراه ديپلم افتخار و مدال نوبل را به افتخاراتش افزود.
مصاحبه ويدئويي آليس مونرو با شبكه تلويزيوني CBC به عنوان سخنراني دريافت نوبل در نظر گرفته شد كه در آن مونرو درباره دوران كودكياش، افتخار كسب جايزه نوبل و همچنين فرستادن دخترش به سوئد براي دريافت اين جايزه صحبت كرد.
وي درباره واكنش خود به كسب اين افتخار بزرگ گفت: من يك زن هستم، اما زنان ديگري هم بودند كه اين جايزه را بردهاند. من عاشق اين افتخار هستم. اما پيش از آن فكر نميكردم كه آن را ببرم، زيرا بيشتر نويسندگان كارهاي خودشان را پس از اتمام دستكم ميگيرند. مسلماّ هيچكس از قبل به دوستانش نميگويد احتمالا جايزه نوبل را خواهد برد. خيلي خوشحالم كه جايزه نوبل را كسب كردم، اما هرگز اين تصور غلط كه كتابهاي من بهترين بودهاند را نداشتهام.
مونرو سپس درباره دوران كودكي خود اظهار كرد: من دختركي در جنوب غربي آنتاريو بودم كه داستان «پري دريايي» هانس كريستين اندرسون الهامبخش من شد تا داستانهاي خودم را با پاياني شادتر تصور كنم. راه من به مدرسه خيلي طولاني بود و در طول مسير معمولا داستانپردازي ميكردم. هرچه بزرگتر ميشدم داستانهايم را بيشتر و بيشتر درباره خودم مينوشتم. قهرمان داستانهايم خودم بودم كه در موقعيتهاي مختلف قرار ميگرفتم.
نويسنده كانادايي برنده نوبل ادبيات 2013 افزود: نميگذاشتم اطرافيانم بفهمند ميخواهم نويسنده شوم، چون ممكن بود برايشان مسخره به نظر برسد. اما بعدها وقتي خانهدار شدم و در بريتيش كلمبيا مادر دو دختر شدم، نويسنده شدن را جدي گرفتم.
آليس مونرو
او در ادامه افزود: دوران بزرگ شدن من و جايي كه در آن رشد كردم، خيلي ويژه و متفاوت بود؛ در واقع فقط زنان اهل مطالعه بودند، اگر قرار بر تحصيل و كسب علم بود، زنان بودند كه معلم مدرسه يا شغلي شبيه آن داشتند. دنياي نويسندگي و خواندن كتاب براي زنان بيشتر گسترده بود؛ مردها به دنبال كشاورزي و شغلهاي مانند آن ميرفتند. نويسندگان زن امروز بيش از گذشته وقت دارند و آثارشان جديتر گرفته ميشود. آنها زماني كه همه بيرون خانه هستند، مينويسند و ديگر كارشان مثل يك بازي كوچك تلقي نميشود. زنان ميتوانند همانند مردان، به نويسندگي بهطور جدي فكر كرده و آن را دنبال كنند.
آليس مونرو سپس درباره علت كنار رفتن از دنياي نويسندگي گفت: من نويسندگي را حدود يك سال پيش كنار گذاشتم، اين تصميم از سر نخواستن يا ناتواني در نوشتن نبود، بلكه ميخواستم مانند بقيه مردم جهان رفتار و زندگي كنم. زيرا وقتي تو مينويسي، در حال انجام كاري هستي كه ديگران از آن بياطلاع هستند و واقعا نميتوان درباره آن صحبت كرد. وقتي در دنياي واقعي كاري انجام ميدهي، در خلوت خودت هميشه راه ديگري را دنبال ميكني. من به گونهاي از اين كار خسته شده بودم، تمام عمرم در حال انجام اين كار بودم.
او همچنين گفت: من از نويسندگي دست كشيدهام، در ذهنم اين تصميمي دائمي است، زيرا من خيلي وقت است مينويسم؛ از همان دوراني كه دختري كوچك بودم و براي خودم داستانسرايي ميكردم و چاپ آثارم را پيش از اينكه 20 ساله شوم آغاز كردم. بنابراين زمان زيادي است مشغول اين كارم و حالا احساس رضايت ميكنم. فقط ميخواهم كمي استراحت كنم.
آليس مونرو هنگامي كه تصوير دخترش "جني" را در حال دريافت جايزه نوبل در استكهلم ديد گفت: از اين كه او به جاي من در اين مراسم شركت كرده احساس افتخار ميكنم.
اين نويسنده 82 ساله درباره مراسم اعطاي نوبل گفت: خيلي از اين اتفاق شگفتانگيز خوشحالم. اين اتفاقي است كه هرگز خواب آن را نديدهام. پس هنوز احساس گيجي ميكنم، اما خيلي خيلي رويداد خوشايندي است. اصلا انتظار نداشتم اين مراسم آنقدر باشكوه باشد. فكر ميكنم همه هموطنانم از ديدن اين همه جلال و شكوه شگفتزده شوند.
آليس مونرو
مونرو با اشاره به اينكه از حضور نيافتن در مراسم آكادمي نوبل پشيمان نيست، افزود: فكر ميكنم كمي خندهدار به نظر برسد، اما سفر به استكهلم تحمل زيادي طلب ميكرد. خيلي خوشحالم كه دخترم به جاي من به اين مراسم رفته و به نظرم او فوقالعاده به نظر ميرسد.
وي در ادامه صحبتهايش بارديگر به گذشته بازگشت و گفت: به عنوان يك دختر روستايي در آنتاريو، آرزوهاي غيرمنطقي زيادي در سر ميپروراندم. انتظار داشتم روزي مشهور شوم و دليلش اين بود كه در شهري كوچك زندگي ميكردم كه ديگران علاقهمنديهاي من را نداشتند. پس به طور طبيعي با خودم فكر ميكردم كه روزي كتابهايي خواهم نوشت و اين اتفاق به حقيقت پيوست. در واقع اين ايدهاي خيلي دور از دسترس بود. چون واقعا نميدانستم چگونه ميخواهم به اين آرزو دست پيدا كنم. فقط شروع كردم به داستانپردازي و مطمئن بودم روزي آنها را براي مردم خواهم گفت.
نويسنده خجالتي برنده نوبل سپس درباره شهرتش پس از كسب اين جايزه گفت: وقتي تمام اين ماجراها تمام شود، آنوقت ميتوانم درباره شهرت فكر كنم. اما كسب جايزه نوبل به نظرم نقطه پاياني بر پيشه نويسندگي من خواهد بود. بنابراين فكر نميكنم كه منتظر چيز ديگري بمانم. حس خيلي فوقالعادهاي دارم. فقط احساس ميكنم خيلي خستهام و بايد به سبك ديگري زندگي كنم، به روشي كه استراحت بيشتري در آن باشد.
مونرو همچنين در مصاحبهاش گفت: دوست دارم داستانهايم مردم را تكان بدهند. مهم نيست مخاطبانم مرد هستند يا زن و كودك. دوست دارم مردم هم از داستانهايم لذت ببرند و هم از آنها الهام بگيرند. ميُخواهم آنها كتابهايم را به زندگي خودشان نزديك بدانند.
پروفسور «پيتر انگلود»، دبير دائمي آكادمي نوبل پيش از اعطاي جايزه به دختر آليس مونرو در سخناني، آثار اين نويسنده كانادايي را تميز، شفاف، سطح بالا و با دقتي خيره كننده توصيف كرد و گفت: شايد يك پارادوكس به نظر برسد، اما اين قضيه كاملا منطقي است كه آنچه ما آن را ادبيات جهان ميناميم، به طور كلي ريشه در اشخاص و مناطق محلي آنها دارد.
آليس مونرو
وي افزود: مونرو در آثارش با دقتي فراوان و نگاهي انساندوستانه، زندگي روزمره و ساده مردماني را به تصوير ميكشد. اما سادگي داستانهاي او از هر جهت كه نگاه كني، واقعا اغواگرانه است. آرامش دنياي بيرون هميشه در آثار آليس مونرو به چشم ميخورد كه اين دريچهاي است به دنياي درون او كه در واقع متضاد اين جريان است. در طول سالهاي متمادي متفكران بسياري جوايزي را كه شايسته آن بودند دريافت كردند. دانشمنداني كه بسياري از معماهاي بزرگ جهان معاصر را حل كردند، اما تو آليس مونرو به همراه معدود شخصيتهاي ديگر به بزرگترين راز موجود خيلي نزديك شدهاند: قلب انسان و احساساتش.
«جني مونرو» كه حضورش در مراسم استكهلم را اتفاقي بزرگ توصيف كرد، در اينباره گفت: من قرار است ناقل عشق فراواني براي او باشم. مهم نيست علاقهمندان به او از كجا هستند ژاپن، چين، كوبا. مهم نيست آنها از شهري كوچك هستند يا بزرگ. نويسنده هستند يا نه. اين اتفاق خيلي خيلي هيجانانگيز است و اين كه درباره نوشتههايش قبل از كسب جايزه نوبل اطلاع داشته باشي خيلي فوقالعاده است. گستره مخاطبان او خيلي وسيعتر از آنچه بود كه ما تصور ميكرديم. من اين افتخار بزرگ را نه فقط براي مادرم، كه براي كشورم كسب ميكنم و براي كانادا خيلي مفتخرم. فكر ميكنم تنها كانادايي ديگري كه جايزه نوبل برده است «سول بيلو» است كه در 11 سالگي زادگاهش را ترك كرد و يك آمريكايي هم محسوب ميشود.
آليس مونرو، نويسندهي 82 ساله كانادايي با كسب نوبل ادبيات 2013 عنوان سيزدهمين زن و دومين نويسنده كانادايي را از آن خود كرد كه موفق به كسب اين جايزه شدند. آكادمي سوئدي نوبل وي را "استاد داستان كوتاه معاصر" خوانده شده است.
انتهاي پيام
چهارشنبه 20 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]