تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):اگر در عُمرت دو روز مهلت داده شدى ، يك روز آن را براى ادب خود قرار ده تا از آن بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805624425




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقد رسول يونان بر مجموعه‌ شعرهاي عليرضا بهرامي وقتي‏كه برف‌مي‌بارد


واضح آرشیو وب فارسی:ايران: نقد رسول يونان بر مجموعه‌ شعرهاي عليرضا بهرامي وقتي‏كه برف‌مي‌بارد
ما وقتي شعر مي‌گوييم، بايد چيزي براي پنهان كردن داشته باشيم كه با شكافته شدن ظواهر، درك تازه‌اي از سوژه‌ها به‌وجود بيايد. در ابتدا شاعران فقط غم قلبي داشتند. بعد اين غم‌ها با آمدن چت‌، فيس‌بوك و غيره عوض شد و ديگر نگاه ما بنيادگرا و بت‌ساز نيست. حالا بت‌ها، خصوصاً در شعر، شكسته
شده‌اند.
سال‌ها پيش من‌هم مشكل قلبي داشتم؛‌ عشق و اين چيزها. به خواستگاري كه رفتيم، پدر معشوق، گفت: تو چه داري؟ هرچه فكر كردم، ديدم چيزي ندارم. آن‌جا به ذهنم رسيد كه مدرك چيز مهمي است.
من‌ شاعر كه نمي‌توانم شعر را تعريف كنم، اما مدرك‌هاي خردي دارم كه به‌طور نسبي اين مقوله را براي من بازگو مي‌كنند؛ با تصوير‌، ايجاز‌، فضاسازي‌، ساخت‌هاي نحوي و غيره مي‌توان مداركي خرد براي شعر بودن ايجاد كرد. اما آيا شعر خود مي‌تواند مدركي براي واقعيت‌ها‌، ابژه‌ها و سوژه‌ها باشد؟
مدارك هم اصلي نيست، هميشه مدارك خرد ارائه مي‌كنيم. عليرضا بهرامي را از كتاب «تا آخر دنيا برايت مي‌نويسم» (نشر داستان‌سرا 1386) مي‌شناسم. اين كتاب براي من يك مجموعه شعر دوست‌داشتني است.
غزل‌هاي اين كتاب كه بعداً بخشي از آن‌ها در كتاب «غم صداي تو يعني...» (نشر نيماژ 1392) آمده، بسيار خوش‌ساخت و روان هستند؛ تا جايي‌كه ما گاهي يادمان مي‌رود كه شعر مي‌خوانيم. يعني ما را آن‌قدر با احساسات و رؤياها درگير مي‌كند كه يادمان مي‌رود در حال خواندن شعر هستيم، چه رسد
به غزل.
بهرامي در اين كتاب خيلي زيبا توانسته فاصله بين وزن و محتوا را كم كند. يعني مي‌خواهم بگويم نه وزن از شعرش بيرون زده و نه كلمات.
منظورم اين است كه محتوا، وزن، عنوان و قالب با هم سينك شده‌اند. بعد از آن، كتاب «وقتي‌كه برف مي‌بارد» (نشر امرود 1388) را از او ديدم. اين كتاب حاوي شعرهاي سپيد اوست. اين شعرها چهره ديگري را از شاعر
«تا آخر دنيا برايت مي‌نويسم» ارائه مي‌دهد. تا جايي كه يادم است، اغلب شعرها كوتاه بودند و سوژه‌هايش حول محور «عشق» و «مرگ» مي‌گرديد. بهرامي در اين كتاب فرصت خوبي ايجاد كرد تا با شعرهاي بي‌وزن او آشنا شويم. با خواندن اين كتاب، به اين موضوع پي مي‌بريم كه با شعر طرفيم، حالا اين شعرها هر كدام در چه سطحي هستند، جاي بحث دارد اما چيزي كه هست، فضاسازي و تركيب ريتم و موضوع در اين شعرها به‌وضوح به چشم مي‌خورد. گاهي ممكن است از برخي از شعرهاي اين كتاب خوشم بيايد و از برخي نيز خوشم نيايد. اين ديگر در دايره سليقه‌ها تعريف مي‌شود.
٭ ٭ ٭
ما آدم‌هاي خاطره‌بازي هستيم. ما شاعران خاطره‌باز كمتر پيشرفت مي‌كنيم. گاهي عبور از نيما و اميرخسرو دهلوي برايمان قرن‌ها طول مي‌كشد.
ما اول به يك شاعر علاقه پيدا مي‌كنيم، بعد درباره آن شخص به نظرات بنيادگرايانه مي‌رسيم. به همين دليل شعر ما هميشه از تكنولوژي عقب است. اين تحجر و نگاه متعصب به خاطره‌ها، باعث كم‌جاني شعر ما مي‌شود. گاهي شعر سپيد هم كه مي‌خوانم، به نظرم پير مي‌آيد. شعر تعريف واقعيت يا آينه واقعيت نيست. شعر فقط خودش است و خودش را توليد مي‌كند. شعر يك نوع اشرافيت براي سركوب نثر است. ما براي اين اشرافيت، تصوير، ايجاز و ايهام ايجاد مي‌كنيم. شعر يك نوع خشونت عليه نثر است، به اميد روزي هستم كه شعرها و نثرها يك‌جا جمع شوند.
٭ ٭ ٭
كتاب «اصلاً مهم كه نيست» (نشر آموت 1392) كتاب سوم بهرامي است كه تاكنون چهار مجموعه از شعرهايش را به چاپ رسانده. آقاي بهرامي در اين كتاب، تركيبي از شعرهاي سپيد و نيمايي را به مخاطب عرضه كرده است. من براي نمونه يكي از شعرهاي او را مي‌آورم:
«لوكوموتيوران پير
پيش از همه
منظره‌ها را مي‌بيند
اما به‌اندازه مسافري كه خواب رفته هم
لذت نمي‌برد
وضعيت عشق پس از وصل
اين‌چنين است!»
در نگاه اول، ما با يك شعر شنيدني روبه‌رو مي‌شويم ولي وقتي ساخت‌گشايي مي‌كنيم، در اين شعر به زيبايي، با استفاده شاعرانه مظاهر صنعتي كه شكل نوستالژيك يافته‌اند و تركيب آن با انديشه‌هاي امروزي بشري آشنا مي‌شويم. شعرهاي سپيد ديگر اين كتاب نيز از اين قاعده مستثنا نيستند. مثلاً اين شعر:
«ماهي من مرده است
صبح كه از خواب بيدار شدم ديدم
گوش‌ماهي‌ها هم ديگر
صداي دريا ندارند
حالا چطور مي‌توانم
بوي سواحل اقيانوس را حس كنم؟
چگونه بازوبه‌بازوي ملوان‌هاي مغرور
نفس عميق بكشم؟
موج‌سواري در اين شهر
چه خيال خنده‌داري است!
اينجا با يك ماهي گنديده
چه مي‌شود كرد؟!»
عليرضا بهرامي در كتاب «اصلاً مهم كه نيست» گاهي هم به سراغ وزن، از نوع نيمايي رفته است. اين‌كه وزن از الزامات شعر است يا نه، سؤالي است كه كمتر كسي مي‌تواند به آن پاسخ دهد، اما به نظر من لزومي ندارد وزن را دور بريزيم.
وزن بخشي از شعر است و تا وقتي انسان‌ها خوشحال و ناراحت كه مي‌شوند، آواز مي‌خوانند، وزن هم هست. گرايشي كه بهرامي به وزن در شعر سپيد دارد، به ساخت شعرهاي نيمايي منجر شده است. درباره خوب يا بد بودن اين امر قضاوت نمي‌كنم؛ چون بهرامي در مجموعه غزل‌هايش به‌خوبي از عهده وزن و قافيه برآمده است. فقط سؤال من اين است كه آيا او در اين اثر هم همان برخوردي را با سوژه‌ها داشته، كه در مجموعه قبلي داشت؟
همان‌طور كه مي‌دانيد، قالب نيمايي با توجه به اين‌كه ما را از قيود بسته‌ وزن آزاد مي‌كند، گاهي ممكن است به شعار نيز روي بياورد اما عليرضا بهرامي تا جايي كه توانسته، خودش را از اين شعارزدگي محفوظ نگه
داشته است.
درواقع درباره كتاب «اصلاً مهم كه نيست» بايد بگويم اصلاً مهم كه نيست من چه نظري دارم، مهم آن است كه ما در اين كتاب با يك شاعر دوست‌داشتني روبه‌رو مي‌شويم كه گاه تكنيكال و گاه قدرتمند است.
نكته‌ آخر كتاب اين است كه بدون آن‌كه حواسمان باشد، خرمالوها رسيده‌اند٭.
٭ اشاره‌اي دارد به يكي از شعرهاي كتاب: بدون آن‌كه اصلاً حواسم باشد/ خرمالوها رسيده‌اند...

سه شنبه 19 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايران]
[مشاهده در: www.iran-newspaper.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن