واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایسنا:هر كس در هر دوره از عمر خود، به دوست نياز دارد. دوست، به انسان محبت مىكند و مهر مىورزد؛ در زمان ناراحتى و اندوه، با او همدردى مىكند و دلدارىاش مىدهد و آن گاه كه درمانده مىشود و نياز به كمك دارد، به حمايتش برمىخيزد. در كنار اين محبت، همدردى و حمايت، دوست، آدمى را درك مىكند؛ يعنى نيازها، آرزوها، غمها، مشكلات، ضعفها و توانايىهايش را اگر خوب هم نشناسد، تا اندازهاى مىداند و نسبت به آنها، برخوردى طبيعى و بدون تحقير و محكوم كردن دارد. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسندهي وبلاگ " دانستنيهايي از علوم مختلف" به نشاني http://safahan.parsiblog.com در ادامه نوشته است: سخنان پيشوايان معصوم، سرشار از توصيههاى علمى براى دوستيابى و نفوذ در دلهاست. كه در ادامه به برخى از آنها اشاره مىكنيم. * نيكخواهى براى اين كه محبوب دلها باشيم، بايد نخست از خود آغاز كنيم و نيكخواه ديگران باشيم. بايد ديگران را دوست بداريم تا آنان نيز ما را دوست بدارند. بايد به ديگران عشق بورزيم تا اثر آن، در خودمان آشكار شود و ديگران ما را دوست بدارند و محبت خود را ارزانى ما كنند. اگر ديگران متوجه صداقت و صميميت ما شوند، ناخواسته جذب ما شده، پيوند دوستى خود را استوار مىكنند. * خوشبينى خوشبينى، اساس ارتباط سالم و سازنده و ريشهي جهانبينى افراد موفق است. خوشبينى، يعنى نگاه به هستى، جامعه و خود. آدمهاى بدبين، پيشاپيش، به ديگران هشدار مىدهند كه به آنان نزديك نشوند و آنان را از خود مىرانند و هر روز، بيش از قبل، بر پيله بدبينى خود مىتنند. * خوشخويى براى اين كه با كسى ارتباط برقرار كنيم و باب گفتوگو را بگشاييم، سادهترين كار، لبخند زدن است و براى اين كه به كسى اجازه نزديك شدن به فضاى شخصى خود را ندهيم، كافى است كمى اخم كنيم؛ به همين سادگى مىتوانيم كسى را از خود دور يا به خود نزديك كنيم. * خوشزبانى بسيار ديدهايم كه سخنان گزندهي يك نفر، ديگران را رنجانده است. زخم زبان، زخم چركينى است كه درمان آن بسيار دشوار است. از سوى ديگر، بارها شاهد كسانى بودهايم كه با شيرين زبانى و خوش بيانى خود، نقل مجلس شدهاند و نظرها را به خود جلب كردهاند. با زبان خوش، بسيارى از موانع را مىتوان از سر راه برداشت و دشمنان را به دوستانى تازه تبديل كرد. * فروتنى راه رسيدن به ديگران و به دست آوردن دوستىها، دست كشيدن از غرور بىجاى خود و پا نهادن بر خصلت خود بزرگ بينى است. كسى كه خود را برتر و شايستهتر از ديگران مىداند، سدى برابر خود مىكشد و پيلهاى پيرامون خود مىتند كه رهايى از آن مشكل است. ما با فروتنى و بى آن كه از ارزش خود كاسته باشيم و به خود لطمه زده باشيم، مىتوانيم افراد را به سوى خود جلب كنيم و دريچههاى محبت را بر روى خود بگشاييم. * وفادارى صفت وفادارى، چنان براى ما حياتى است كه حتى بر اساس آن، موجودات پيرامون خود را به دو دسته باوفا و بىوفا تقسيم مىكنيم. هيچ كس دوست ندارد او را بىوفا بدانند؛ گرچه به واقع چنين باشد. وفادارى، عامل حفظ دوستىهاى كهن و استوار كردن دوستىهاى تازه است. ما همواره از دوستان خود انتظار وفادارى داريم؛ كارى كه آسان است و بىخرج و تنها نيازمند تصميمى درست و قاطع است. * انصاف داشتن انصاف، در همه كارها، كليد كاميابى است و راه نفوذ در دلها و سلطنت بر جانهاست. انصاف با خود و ديگران، آدمى را هوشيار مىكند و او را نسبت به خود و دوستان، بيدار نگه مىدارد و مانع از ضايع شدن حق ديگران مىشود. اين ويژگى، موجب اعتماد به نفس ديگران مىشود و نمايانگر ثبات شخصيتى و بلوغ اجتماعى اوست. * راستگويى صداقت با ديگران، براى آدمى، محبوبيت به ارمغان مىآورد و او را از تنگناها مىرهاند و راههاى تازهاى در زندگى برايش مىگشايد. راستگويى، گر چه ممكن است در مواردى خطرساز به نظر رسد، اما در حقيقت، عامل رهايىبخش انسان در همه جا و در برابر همه خطرهاست. و نكته آخر اين كه هر كسى شايسته دوستى نيست و اين نام، زيبنده هر كسى نيست. بايد با كسى دوست شد كه ما را رشد دهد و افقهاى تازهاى را فراروى ما بگشايد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]