واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جریان یك عروسی ایرانی (از عقدكنان تا پاتختی)از تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه عقدكنان:
سوزنی ترمهای میانداختند و مجلس عقد را طوری ترتیب میدادند كه در موقعی كه در اطاق مجاور ملا مشغول خواندن خطبه عقد میشود، عروس رو به قبله نشسته و آئینه قدی و یك جفت جار دو سه الی پنج شاخه كه از خانه داماد با خونچه اسفند و رنگ و حنا آورده بودند، باید در این مجلس حاضر باشد، آئینه روبهروی عروس به دیوار تكیه داشت و جارها در طرفین گذاشته شده بود و از وقتی عروس قدم به اطاق عقد میگذاشت تا خاتمه تشریفات شمعهای آن اگر چه روز و اطاق هم روشن بود، باید بسوزد. خونچه اسفند كه عطار مشتری خانه داماد ترتیب داده و با قلمههای دارچین زرورق زده خانه بندی و در هر یك از خانهها مقداری اسفند و دانههای دیگر و رنگ نسابیده (وسمه) و حنا گسترده بود نزدیك عروس گذاشته بودند، منقل آتش هم برای سوزاندن اسفند در گوشه دیگر حاضر بود. سلیقه عطار در رنگ آمیزی خانههای خونچه و مباركبادی كه با اسفند سیاه روی دانههای سفید دیگری كه در خانه اصلی وسطی نوشته و همچنین نقش و نگاری كه با دانههای رنگ كرده و در خانههای اطراف انداخته بود مایه تحسین حضار میشد، جلو عروس جانماز ترمه یا مخمل مروارید دوز زیبایی كه حكماً عروسها جزو جهاز خود داشتند، گسترده و قرآنی كه جز مهر میكردند، در قاب اطلس یا ترمه یا مخمل پهلوی آن گذاشته شده بود. سلیقه عطار در رنگ آمیزی خانههای خونچه و مباركبادی كه با اسفند سیاه روی دانههای سفید دیگری كه در خانه اصلی وسطی نوشته و همچنین نقش و نگاری كه با دانههای رنگ كرده و در خانههای اطراف انداخته بود مایه تحسین حضار میشد...چیزهایی كه از خانه داماد میآوردند منحصر به آینه و جار و خونچه هفتسین پای عقد نبود، بلكه چهل پنجاه و گاهی صد خونچه دیگر كه در هر یك دو كله قند و یك كاسه نبات بود و ده دوازده خونچه حنا و صابون و كفشهای زنانه و ده بیست سی خونچه شیرینی و بالاخره یكی دو خونچه محتوی كیسههای پول (شیربها) و طاقههای شال و محفظههای جواهر و بقچههای پارچة نابریده ضمیمه داشت.
خونچهها و قند و نبات و شیرینی در مجلس مردانه و زنانه چیده میشد، شیرینی در همان روز به مصرف میرسید، چه دعوتشدگان میخوردند و چه به نوكرهایی آنها تقسیم میشد، قند و نبات را روز بعد از مجلس عقد برای دعوتشدگان میفرستادند و در عقدكنانهای اعیانی دلمه هم به دعوتشدگان میدادند. در عقدكنانهایی كه دلمه هم میدادند برادر بزرگتر یا عمو یا دایی داماد با كیسه ای كه در آن به اندازه لزوم اشرفی یا لامحاله پنج هزاری طلا بود، در پایین مجلس مینشست دو سه تا قاب بزرگ كه در آنها هم شاخههای نبات بقدر لزوم چیده بودند، در جلو او بود همین كه صیغه عقد بین وكلای عروس و داماد اجرا میشد، برای هر یك از حضار یك دانه پول طلا و یك شاخ نبات در ظرف بلور گذاشته با سینیهای چهار گوش كوچك پیشخدمتها نزد آنها میبردند. سكههای طلا در كیفهای پول و شاخههای نبات در دستمالهای سفید پیچیده و به جیبها منتقل میشد. اجرا كننده های صیغه تكلیف خود را میدانستند، بعد از اجرای صیغة عقد، پا سفت نمیكردند و همینكه آنها خارج میشدند صدای اركستر نظامیكه در حیاط دور حوض را گرفته بودند، بلند میشد. من هیچ خاطر ندارم كه در مجلس عقد مطرب دائره و تنبك زن دیده باشم. تا یكی دو ساعت دنباله مجلس امتداد پیدا میكرد و حضور داماد ولو در مجلس مردانه رسم نبود.در عقدكنانهایی كه دلمه هم میدادند برادر بزرگتر یا عمو یا دایی داماد با كیسه ای كه در آن به اندازه لزوم اشرفی یا لامحاله پنج هزاری طلا بود، در پایین مجلس مینشست...رسم خیلی بدی كه هنوز هم در عقدكنان حاجی عمواقلیها ورنیفتاده است، جواب ندادن دختر به سؤال اول، راجع به قبول ازدواج بود كه باید سه بار خطبه و میزان مهر و سؤال از اینكه آیا خانم راضی هستند؟ تكرار شود. سابق رسم بود مادر داماد كه در مجلس عقد زنانه حاضر بود، مقداری پول طلا بعنوان زیر لفظی تقدیم خانم میكرد تا خانم التفات فرموده رضایت خود را كه اظهر من الشمس بود به كلمه «بلی» اظهار كند.
در عقدكنان برادرم چون عجله داشتند، مجلس خیلی مختصر و حضار منحصر به برادرهای بزرگ داماد و چند نفر حاشیه و ملاهای عاقد بوده اند . در خانواده ما رسم نبود عروس را عقد كرده بنشانند. همیشه فاصله بین عقد و عروسی بیش از یكی دو روز و منتهی یك هفته نبود و میگفتند این كار به خانواده نمیآید هر وقت كه اتفاقاً فاصلة زیادتری پیدا میشد، یكی از خانواده میمرد و قهراً فاصله را زیادتر میكرد، این بود كه عقدكنان در خانواده ما اكثر بطور اختصار برگزار میشد و گاهی هم كه دختری از خانواده به خارج شوهر میدادند، حتی المقدور سعی میكردند فاصله كم باشد.ادامه دارد ... عبدالله مستوفی تنظیم : بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]