تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836340431




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عصاره مثنوي عشق است


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: يك متخصص اديان و عرفان گفت: اگر عصاره 26 هزار بيت مثنوي را بگيريم عصاره‌اي جز عشق باقي‌نمي‌ماند كه آن هم مخصوص خداست. به گزارش فارس، دويست و نود و دومين نشست سراي اهل قلم اختصاص به نقد و بررسي سلسله بحث‌هاي مولوي‌پژوهي و انسان‌شناسي و اشعار مولوي با حضور بخشعلي قنبري و پرويز عباسي داكاني عصر ديروز برگزار شد. * داكاني: مثنوي كتابي در انسان‌شناسي است در ابتداي اين نشست پرويز عباسي داكاني، محقق و پژوهشگر و استاد دانشگاه گفت: مي‌دانيم و مي‌توانيم به يك معنا مولانا و اكثر عرفا را به عنوان انسان‌شناسان بزرگ تصور كنيم و برخي روانكاوان معاصر مولانا را به عنوان يكي از بزرگترين انسان شناسان مي‌دانند و نظرات وي را به بحث مي‌نشينند. داكاني افزود: مثنوي كتابي در انسانشناسي است و موضوع اصلي مولانا مثل هر عارف ديگري شناخت انسان است. وي با اشاره به اين موضوع كه انسان در تلقي عارفانه چگونه وجودي است و انسان چيست، گفت: شايد اساسي‌ترين پرسش عرفان همين مسئله باشد و مولانا نيز از همان آغاز (بشنو از ني) اين پرسش از ني را كه پرسش از حقيقت آدمي است، بيان و مطرح مي‌كند. اين محقق اضافه كرد: مولانا از همان آغاز تصور خويش را از انسان بيان مي‌كند. انسان ني است كه از نيستان اعلي به دور افتاده است. وي با اشاره به ديد مولانا در مورد انسان گفت: انسان در ديد مولانا يك درد مشترك دارد. دردي كه همه بشر در طول تاريخ اين درد مشترك را فرياد كرده است و آن نداي غربت است. همان نداي دور افتادگي از اصل. داكاني ادامه داد: ما از يك مكاني از يك نمي‌دانم كجايي به دور افتاده‌ايم. از نيستان اعلي به دور افتاده‌ايم و به قول خود مولانا از : "جانب بي‌جانبي، هر كبوتر مي‌پرد زي جانبي ، اين كبوتر جانب بي جانبي ". داكاني اظهار داشت: همان جا كه به قول سهروردي انگشت اشارت ره بدان سو ندارد. ناكجا آباد يعني همان جا كه همه آدميان در تمامي فرهنگ‌ها فهميده‌اند كه انسان فقط تير و تخته و ظاهر عالم برايش كفايت نمي‌كند. اين پژوهشگر تصريح كرد: انسان پرتاب شده به هستي است. حبوط از ديد مولانا پرتاب شدگي به هستي است. انسان از يك فرازي به اين فرود آمده است. وي به مصراعي از مولانا اشاره كرد و گفت: "تو درون چاه رفتستي زكاخ " يعني ما از كاخي به دور افتاده‌ايم و به اين چاه تبعيد شده‌ايم ولي آيا از ديد مولانا همه انسان‌ها در يك سطح هستند و آيا اصل آدمي بر خير است؟ شر در انسان چگونه پيدا مي‌شود؟ آيا انسان وجود تك بعدي است؟ داكاني اظهار داشت: بنظر مي‌رسد حضرت مولانا از وحدت به وحدت مي‌رود. مولانا در جايي مي‌گويد: "مثنوي ما دكان وحدت است " يعني تمامي كتاب در پي بيان وحدت است. وي گفت: مولانا نمي‌خواهد از انسان به خدا برسد. بنظر مي‌رسد كه براي مولانا خدا محور است. تفكر در دوره جديد و پس از رنسانس انسان محور است و تفكر عرفاني ما هرگز اومانيسم نيست. داكاني ادامه داد: مولانا از وحدت آغاز مي‌كند و مي‌گويد: "متحد بوديم و يك گوهر همه، بي سر و بي پا بوديم آن سر همه ". عالمي كه ما در آن هستيم عالم صورت و ظاهر است و يك معنا بيش ندارد: "المعنا و الله شاه دين " و معني فقط خداست و براي مولانا يك حقيقت بيشتر وجود ندارد و آن نسبت يافتگي با خدا است. اين استاد دانشگاه افزود: مولوي و ابن‌عربي بر اين عقيده‌اند كه اگر نفس بتواند از تعين خود جدا شود خداست. و اين قول بسيار مهمي است. وي با بيان اين كه مولانا از وحدت آغاز كرده و در نهايت دعوتش هم به وحدت است، خاطرنشان كرد: در انسان شناسي مولانا اين ابيات بسيار اهميت دارد: "از جمادي مردم و نامي شدم " يا "پس عدم گردم عدم چون ارغنون، گويدم انا اليه راجعون ". داكاني گفت: درك خودي با بي‌خودي ممكن است و براي مولانا خودي و بي‌خودي با هم معنا مي‌يابد. مولوي مي‌گويد: "جمله عالم ز اختيار و هست خود، مي‌گريزد در سر سرمست خود، تا دمي از هوشياري وارهند، ننگ خمر و بنگ بر خود مي‌دهند ". وي گفت: مسئله روح و تقدم آن بر تن، هم از لحاظ ارزشي و هم وجودي براي مولانا بسيار اساسي است. * قنبري: همه عرفا انسان‌شناس هستند در ادامه اين نشست بخشعلي قنبري متخصص اديان و عرفان در مورد انسان‌شناسي و اشعار مولوي گفت: مولوي انسان‌شناسي بزرگ است؛ چراكه نه تنها مولوي بلكه همه عرفا انسان‌شناس هستند. وي افزود: هنر عرفا كاويدن خود است. اگر ديگران در تصرف جهان بيرون از خود توفيق بدست آورده‌اند عارفان ما در تصرف درون خويش توفيقات روز افزوني داشته‌اند. وي اظهار داشت: عرفا حقيقتا به خود بازگشتند و اين قدر سفر در درون براي اين قشر جذابيت داشته است كه حتي فرصت نگاه كردن به بيرون را نداشته‌اند. قنبري تصريح كرد: به تعبير بسيار زيباتر كه يكي از عرفاي مغرب زمين بيان داشته و اين مطلب در مورد مولوي هم صدق مي‌كند آن كه عرفا پيش از اين كه سفر خود را آغاز كنند نيم نگاهي به درون و بيرون افكنده‌ و اين دو را با هم قياس كرده‌اند. وي در قياس اين دو گفت: وقتي قياس پيش آمد زيبايي‌هايي كه در هر دو به چشم و ديده عرفا رسيد با هم مقايسه كردند و ديدند آن قدر فاصله زياد است كه وقتي به درون خود مراجعه مي‌كنند اجازه خارج شدن از آن فضا و باغ‌ دل انگيز را نمي‌دهند. قنبري اظهار داشت: كتاب "كاخ درون " ترزا داراي تشبهات بسيار زيبايي است كه اتفاقا اين تشبيهات در مثنوي مولوي هم يافت مي‌شود و آن جا بيان مي‌كند كه در وجود انسان قصري هفت طبقه وجود دارد. وي در مورد اين قصر افزود: برخي از آن به عنوان هفت عمارت ياد مي‌كنند كه عمارت مركزي اين ساختمان دروني جايگاهي است كه پادشاه در آنجا سكني گزيده است و اين عمارت به واسطه وجود پادشاه تمامي عمارت‌هاي كنار را روشن كرده است. وي افزود: آدميان در مواجهه با اين عمارت به چند دسته تقسيم مي‌شوند. دسته‌اي ظاهر كاخ را ديده و عبور مي‌كنند چرا كه بيرون و ظاهر كاخ دل انگيز است و ديوار كاخ از سنگ‌هاي گرانبها و بلورين درست شده است. قنبري تأكيد كرد: دسته ديگر كساني هستند كه به اين نگاه بيروني قناعت نمي‌كنند و منتظر ورود به داخل كاخ هستند. وي افزود: ترزا معتقد است كه آخرين فردي كه وارد عمارت مي‌شود به عمارت اول، دوم، سوم قناعت نكرده و به عمارت پنجم مي‌رسد و در اين مكان لحظاتي پادشاه را مي‌بيند. وي تصريح كرد: سالك چشمش به جمال پادشاه افتاد. پادشاه بخشي از زيبايي خود را در چهره سالك وارد شده به عمارت ديده و عاشق مي‌شود و اجازه نامزدي به اين شخص را مي‌دهد. اين متخصص اديان و عرفان گفت: سالك نامزد پادشاه مي‌شود و از اين عمارت به عمارت ششم مي‌رود و در آنجا براي زمان كوتاهي به وصال رسيده و به شناخت مي‌پردازند. وي گفت: وقتي به عمارت هفتم مي‌رسند در آنجا نكاح روحاني مي‌كنند. بايد افزود كه ام‌المعارف عرفاي ما شناخت خود است و در داستان‌هاي عرفاني ما نيز نظير اين موضوع بسيار زياد است. تمامي اين موارد نشان مي‌دهد كه در واقع مولوي وقتي به عنوان عارف به درون خود نگاه مي‌كند تا زماني كه جذابيت‌ها و صحنه‌هاي جالبي در درون خود مشاهده نكند از زيبايي‌هاي بيرون چشم نمي‌پوشد. قنبري بيان داشت: عرفا در درون خود چيزي مي‌ديدند كه بسيار واضح و مشخص است و چيزي را يافتند كه در مقايسه با يافته‌هاي بيروني به مراتب بالاتر است. اين متخصص اديان و عرفان اظهار داشت: در دين مسيحييت از قرن شانزدهم به بعد تحولي در الهيات مسيحي پديد آمد؛ تا قرن شانزدهم الهي‌دانان مسيحي براي شناخت مسائل، الهيات را از خدا آغاز مي‌كردند. وي ادامه داد: براساس اين نوع نگرش در الهيات، انسان در طول خدا مطرح مي‌شد؛ يعني اول خدا و سپس انسان مطرح شد. وي در ادامه تصريح كرد: مثنوي خود انسان است: "اي دوستان اين داستان خود زبان حال ماست " و بايد گفت مثنوي خود مولوي است و خود مولوي در قلب او و قلب او قصر درون مولوي و در ميان اين قصر خود خدا نشسته است. قنبري در پايان گفت: اگر عصاره 26 هزار بيت مثنوي را بگيريم عصاره‌اي جز عشق باقي‌نمي‌ماند كه آن هم مخصوص خداست.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 924]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن