تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827860343




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تنها کسی که حرفم را باور کرد


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: کسی به تو لبخند نمی‌زند، علت را در لبان فرو بسته خود جست‌وجو کن . اگر می‌بینی کسی به تو لبخند نمی‌زند، علت را در لبان فروبسته خود جست‌وجو کن. من یک عمر به خدا دروغ گفتم و خدا هیچگاه به خاطر دروغ‌هایم مرا تنبیه نکرد. می‌توانسته، اما رسوایم نساخت و مرا مورد قضاوت قرار نداد! هرچه خواستم عطا کرد و هرگاه خواندمش حاضر شد اما من هرگز حرف خدا را باور نکردم. وعده‌هایش را شنیدم اما نپذیرفتم. چشم‌ها و گوش‌هایم را بستم تا خدا را نبینم و صدایش را نشنوم. من از خـــدا گریختم بی‌خبر از آنکه او با من و در من بود! می‌خواستم کاخ آرزوهایم را آن طور که دلم می‌خواست بسازم نه آنگونه که خدا می‌خواهد. به همین دلیل اغلب ساخته‌هایم ویران شد و زیر خروارها بلا و مصیبت ماندم. از همه کس کمک خواستم اما هیچ کس فریادم را نشنید و یاریم نکرد. با شرمندگی فریاد زدم: خدایا اگر مرا نجات دهی‌، اگر ویرانه‌های زندگی‌ام را آباد کنی با تو پیمان می‌بندم هرچه بگویی همان را انجام دهم! اگر مرا باور کنی خودت را باور کردی. اگر عشقم را بپذیری وجودت آکنده از عشق می‌شود در آن زمان خدا تنها کسی بود که حرف‌هایم را باور کرد و مرا پذیرفت. نمی‌دانم چگونه اما در کمترین مدت خدا نجاتم داد. ـ گفتم: خدای عزیز بگو چه کنم تا محبت و لطف بی‌حد تو را جبران کنم؟ ـ گفت: هیچ. فقط عشقم را بپذیر و مرا باور کن و بدان در همه حال در کنار تو هستم. ـ گفتم: خدایا عشقت را پذیرفتم و از این لحظه عاشقت هستم. سپس بی‌آنکه نظر خدا را بپرسم به ساختن کاخ رویایی زندگیم ادامه دادم. اوایل کار هر آنچه از او می‌خواستم فراهم می‌شد. اما از درون خوشحال نبودم! مناجات نمی‌شد هم عاشق خدا شوم و هم به نظرات او بی‌توجه! با آنچه او می‌گفت من به آرزوهای بزرگی که داشتم نمی‌رسیدم. پس او را فراموش کردم تا راحت‌تر به آن چیزهایی که می‌خواهم برسم! برای ساختن کاخ رویاییم از رهگذران کمک می‌خواستم. آنان که خدا را می‌فهمیدند سری از تاسف تکان می‌دادند و رد می‌شدند و آن‌ها که جز سنگ‌های طــلایی قصـــرم چیزی نمی‌دیدند به کمکم آمدند تا آن‌ها نیز بهره‌ای ببرند که همان‌ها در آخر کار از پشت خنجرها زدند و رفتند! همانگونه از من گریختند که من از صدای خدا و وجدانم! ناامید از همه جا دوباره خدا را خواندم. کنارم حاضر بود! ـ گفتم: دیدی با من چه کردند؟ آنان را به جزای اعمالشان برسان ... ـ گفت: تو خودت آن‌ها را به زندگیت فراخواندی! از کسانی کمک خواستی که محتاج‌تر از هر کسی به کمک بودند. ـ گفتم: مرا عفو کن. من تو را فراموش کردم و به غیر تو روی آوردم. اگر دستم بگیری و بلندم کنی هرچه بگویی همان کنم. بازهم خدا تنها کسی بود که حرف‌ها و سوگندهایم را باور کرد. نمی‌دانم چگونه اما متوجه شدم که دوباره روی پای خود ایستاده‌ام. ـ گفتم: خدایا چه کنم؟ ـ گفت: هیچ. فقط عشقم را بپذیر و مرا باور کن و بدان که همیشه در کنارت هستم. ـ گفتم: چرا اصرار داری تو را باور کنم و عشقت را بپذیرم؟ ـ گفت: اگر مرا باور کنی خودت را باور کردی. اگر عشقم را بپذیری وجودت آکنده از عشق می‌شود. آن وقت به آن لذت عظیمی که در جست‌وجوی آنی، می‌رسی و دیگر نیازی نیست که خود را برای ساختن کاخ رویاهایت به زحمت بیاندازی! دیگر چیزی نیست که تو نیازمند آن باشی و به خاطرآن از من روی گردانی. وقتی مرا باور کردی حرف‌ها و وعده‌هایم را باور خواهی کرد! وقتی عاشقم شدی و باورم کردی به آنچه می‌گویم عمل می‌کنی، زیرا درستی آنها را باور داری و سعادت خود را در آن‌ها می‌بینی! خبرگزاری ایسنا




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن