واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ایرنا-شرايط روحي بيماران لاعلاج يا صعبالعلاج و نحوه صحيح برخورد بااين بيماران از مسايلي است كه به رغم پيشرفت علم و اطلاع رساني فراوان،هنوز هم اغلب مردم اطلاعات درست و زيادي از آن ندارند. اين در حالي است كه به اعتقاد پزشكان و روان شناسان، داشتن آگاهيهاي لازم و ضروري علمي، شرايط روحي پراضطراب و دلهرهآور افرادي را كه دچار بيماريهاي مزمن هستند، كاهش ميدهد. آنچه كه افراد در تعامل با مبتلايان به بيماريهاي مزمن و صعبالعلاج بايد بدانند، اطلاعات كافي پزشكي از نحوه بيماري، علت بيماري، شكل درمان، اميد به درمان، شناخت روحيات بيمار، آگاهي علمي از حالات رواني حاكم بر اين گونه بيماران و خانواده آنان و آشنايي با مختصات و ويژگيهاي فرهنگي و مذهبي جامعهاي است كه بيمار در آن زندگي ميكند. به اعتقاد كارشناسان مهمترين نكتهاي كه در برخورد با بيماران لاعلاج و يا صعب العلاج بايد به آن توجه داشت، نوع نگرششان به مرگ است.اين كه فرد بيمار، مرگ را پايان زندگي بداند و يا نقل مكان از جهاني به جهان ديگر، نيازمند دو شيوه متفاوت از روان درماني است. دكتر"محمد صادقمهدوي"، جامعهشناس خانواده معتقد است: گاهي مشكلات روحي ناشي از بيماري، فرد بيمار را تا آستانه "پايان زندگي" سوق ميدهد و هر بيمار به فراخور مجموعهاي از ويژگيهاي فردي، خانوادگي، مذهبي، فرهنگي و غيره به چنين وضعيتي واكنش نشان ميدهد. وي افزود: در حالي كه برخي از بيماران در چنين وضعيت روحي، همه غمها را در درون خود ميريزند و دم برنميآورند، برخي زبان به ناله، شكوه و نفرين و دعا ميگشايند و برخي ديگر هم كنترل عصبي خود را از دست داده،گاه پرخاشگري ميكنند و گاه افسرده و غمگين خود را به انزوا ميكشانند. اين جامعه شناس خانواده گفت:مهمترين كمك بهاين گونه بيماران در چنين شرايط روحي و رواني،يافتن راه حلي است كه فرد بيمار و خانوادهاش بتوانند بر اساس آن خودشان را با شرايط جديد وفق دهند يا به عبارتي سازگار كنند. مهدوي افزود:براي ايجاد يك چنين سازگاري، بايد شرايط جديدي ايجاد كرد كه ميان فرد،بيماري و خانواده او رابطهاي برقرار شود كه در آن احساس آرامش و امنيت كنند و برقراري اين ارتباط بايد به گونهاي تعليم داده شود تا دوباره تعادل جسمي، رواني ، رفتاري و شخصيتي فرد بيمار و اطرافيانش به آنان بازگردد. اين كارشناس گفت:در چنين شرايطي، آموزشها به طور كلي بر دو جنبه فعال كردن تواناييهاي دروني فرد بيمار و استفاده از نيروهاي خارج از فرد، مانند اطرافيان ، ابزار ، داروها و امكانات درماني تكيه دارد. وي افزود:مهمترين معرف و نشانه وجود سازگاري در افرادي كه سازگاري خود را از دست دادهاند، آن است كه از ميزان نگراني اطرافيان در مورد بيماري فرد كاسته شود و اندوه و نگراني بيمار نيز، تا حدودي كاهش يابد. يك جامعه شناس ديگر نيز گفت:در جامعه ما كه يك جامعه مذهبي است، اگر بتوان به ابعاد سازگاري كه داراي بعد "خود" و "محيط" است، بعد متافيزيكي را نيز اضافه كرد،بر ضريب توفيق براي ايجاد سازگاري تازه افزوده ميشود. دكتر "سعيد صديقي" افزود:از سوي ديگر،افراد بايد بدانند براي نحوه سازگاري با شرايط تازه، بويژه در مورد بيماريهاي مزمن، ميان گروهها و اقشار مختلف اجتماعي، هم براساس نوع بيماري و هم بر اساس تيپولوژي انسانها،راه حلهاي مختلفي وجود دارد. وي گفت: مهمترين وظيفه اطرافيان بيماران مزمن، كمك به درمان بيمار، تامين آرامش خاطر و كاستن از اضطرابها و فشارهاي رواني است كه اين بيماران از آنها رنج ميبرند. اين جامعهشناس افزود:بيمار وقتي تصور كند كه از يك بيماري جان سالم به در نخواهد برد،دچار ترس، پريشاني و اضطراب ميشود، به گونهاي كه نميخواهد تغييرات شديد در سلامتي و اختلالات جسمي خود را بروز دهد و حتي باور كند، زيرا قبول و باور كردن بيماري لاعلاج از منظر او به معناي قبول پايان زندگي است. دكتر مهدوي نيز معتقد است:احساس امنيت يكي از نيازهاي مهم دروني هر فردي است، بنا بر اين بيمار براي رسيدن به اين امنيت ، ميل دارد اطلاعات مربوط به بيماري خود را حفظ كند و ديگران را از نوع بيماري خود آگاه نسازد. وي افزود: در زماني كه فرد نميخواهد ديگران را از كم و كيف بيماري خود آگاه كند،ارتباطش با خانواده و نزديكان هم ممكن است كم شود و اين امر ميتواند مقدمهاي براي شروع "افسردگي" باشد. اين جامعه شناس گفت:البته همه اين بيماران، بيماري خود را به يك شكل كتمان نميكنند و نحوه برخورد هريك ازآنان با بيماري ، فرق ميكند. مطالعات نشان ميدهد كه پزشكان و مردم عادي در مقابل تهديدات بيماريهاي جدي،هيچ تفاوتي با هم ندارند و نيروهاي هيجاني را مانعي بر سر راه شناخت واقعي بيماري خود، قرار ميدهند. براي درمان بيماران مبتلا به بيماريهاي مهلك، دانستن اين نكته براي پزشك معالج و اطرافيان بيمار بسيار مهم است،كه او از بيماري خود چه ميداند؟از پيشرفت و شدت بيماري تا چه حد آگاه است و بالاخره از آينده خود و بيماريش چه انتظاري دارد؟ بهبود، بدتر شدن يا حفظ وضعيت موجود؟ صادق مهدوي معتقد است:هر گاه به طورمثال ،بيماري ميگويد كه "من سرطان ندارم "يا" بيماري كليه من قابل علاج و درمان است "، در واقع به ما اين اطلاعات را ميدهد كه او از نوع بيماريش و حتي مخاطرات آن آگاه است و از روبرو شدن با واقعيت ميخواهد فرار كند،يا به عبارتي از بيماري خود بسيار هراسناك است. به گفته اين جامعهشناس ،بعضي از بيماران مبتلا شدن به بيماري را نوعي عقوبت ميدانند كه در اثر انجام اعمال بد آنان نصيبشان شده است. وي افزود: احساس گناه و احساس كيفر اعمال نزد بيماران سرطاني ،بيشتراز ساير بيماريهاي مهلك ومزمن است، درعوض بيماران قلبي بيشتر ميل به انكار بيماري خود دارند و كمتر از بيماران سرطاني احساس گناه ميكنند. مهدوي معتقد است:براي شناخت اصول و نحوه برقراري رابطه با مبتلايان به بيماريهاي مهلك، لازم است ابتدا به منشا نگراني يا نگرانيهاي بيمار پي برد و زير بناي اضطرابهاي او را شناخت. وي افزود:مهمترين اصل، هنگام برقراري رابطه با بيماران مبتلا به بيماري مهلك، كمك به حفظ تعادل روحي و اميد به زندگي است. اين جامعه شناس گفت: بايد با زباني كه براي فرد قابل فهم است سخن گفت، در مورد بيماريش نبايد اطلاعاتي داد كه با واقعيت قابل لمس او در تضاد باشد و همه واقعيت و سرانجام بيماريش را نبايد به طور صريح بيان كرد. مهدوي افزود: خانوادهها به طور كلي بايد به نقش حمايتي خود واقف باشند اگر خانوادهاي بتواند در مواقع ضروري به عضو خود كمك كند و او را مورد حمايت قرار دهد، سپر بسيار خوبي در مقابل "استرس"،ايجاد كرده است. او گفت: اگر بيمار در سازگاري با شرايط جديد،توفيق نيابد ممكن است دچار يك يا چند مورد از علايم مرضي مانند افسردگي، رقت احساسات و گريستن ، ياس و نوميدي، اضطراب ونگراني، عصبانيت (باپرخاشگري صحبت كردن ، بدخلقي و بداخلاقي)، انزوا، گوشهگيري و بيرغبتي نسبت به شغل وكار شود. مهدوي افزود:به طور معمول، پزشكان وخامت اوضاع جسمي بيمار را به طور سنتي در جامعه ما به خود وي منتقل نميكنند، بلكه بسته به شرايط سني و وضعيت خانوادگي به فرزندان، همسر، والدين يا برادر و خواهر، واقعيت را كه حكايت از مهلك بودن بيماري فرد دارد، منتقل ميكنند. اين جامعه شناس گفت:در هر حال، هم بيمار و هم نزديكان وي بايد واقعيت را درباره بيماري آن فرد بدانند، اما اين دانستن بايد به طور حتم تدريجي باشد نه دفعي و يك مرتبه. به اعتقاد مهدوي، بهتر است در هر حال اطلاعات به صورت پلكاني داده شود، يعني در هر جلسه اطلاعات بيشتري به بيمار داده شود، ولي درهرحال اطرافيان بهتر است، چند گام جلوتر و زودتر اطلاعات را دريافت كنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]