تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی ایران شناخته می‌شود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820202095
ميهمان شبانه، نمك خورد و ...
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: داخلی - آزاده مختاري: ميهمان نا اهل وقتي با دعوت مرد صاحبخانه تصميم گرفت شب را در خانه آنها بماند نقشه شومي به ذهنش رسيد. او كه قصد سرقت از خانه دوستش را داشت زمانيكه تنها مانع اجراي نقشه را دختربچه خانواده ديد دست به جنايتي مخوف زد. « نمي‌دانم چگونه مرتكب اين جنايت شدم، آن شب ميهمان دوستم بودم كه وسوسه سرقت مثل خوره به جانم افتاد. همه اعضاي خانواده به خاطر قرص‌هاي خواب‌آوري كه در غذا ريخته بودم خوابيده بودند به‌جز دختر كوچك دوستم. او آنقدر بي‌تابي مي‌كرد كه يك دفعه كنترلم را از دست دادم و او را كشتم.» مرد جوان مقابل افسر كلانتري 150 تهرانسر نشسته بود و در حالي كه بغض گلويش را مي‌فشرد همه ماجراي آن شب لعنتي را مو به مو براي وي بازگو مي‌كرد. او كه پس از قتل دختر كوچك دوستش دچار عذاب وجدان شديدي شده بود، عصر دوشنبه گذشته با پاي خودش به كلانتري آمده بود تا به كابوسي كه هر لحظه جلوي چشمانش بود پايان دهد. « شب حادثه من و شريكم كه از دوستان قديمي بوديم تا دير وقت در كارگاهمان كار مي‌كرديم. پس از پايان كار او كه احمد نام داشت به خاطر طولاني بودن مسير خانه‌ام از من دعوت كرد آن شب را مهمان آنها باشم، من هم قبول كردم. شب وقتي به خانه احمد رفتم با ديدن طلاهايي كه در دستان همسرش بود وسوسه سرقت مثل خوره به جانم افتاد. براي همين وقتي حرف خريد شام به ميان كشيده شد، ناگهان نقشه‌اي شوم به ذهنم رسيد، با گفتن اين جمله كه امشب همگي شما ميهمان من هستيد به سرعت از خانه خارج شدم پس از خريد چند پيتزا، مقداري قرص خواب‌آور خريداري كرده و روي آنها ريختم. با خوردن شام تمام اعضاي خانواده بيهوش شدند و من شروع به سرقت كردم. اما در همين هنگام دختر كوچك دوستم كه در اثر مصرف قرص‌ها بي‌تاب شده بود از خواب بيدار شد. براي اينكه بتوانم نقشه‌ام را به پايان برسانم سعي كردم او را بخوابانم ولي دخترك بي‌تابي مي‌كرد و من كه عصباني شده بودم در يك لحظه او را خفه كردم.» مرد درحالي‌كه گريه مي‌كرد ادامه داد: خيلي ترسيده بودم، براي همين به قصد از بين بردن هر گونه ردي ازخودم با ريختن نفت در چند گوشه خانه، آن‌جا را به آتش كشيدم و پا به فرار گذاشتم. اما عذاب وجدان رهايم نكرد و به همين خاطر تصميم گرفتم خودم را تسليم كنم. پس از اظهارات مردجوان، وي به شعبه سوم بازپرسي در دادسراي جنايي تهران منتقل شد اما وقتي مقابل بازپرس روشن قرار گرفت ادعا كرد در هنگام جنايت در حالت عادي نبوده است. در حالي كه والدين دخترخردسال كه پس از آتش‌سوزي توانسته بودند خود را از مرگ نجات دهند با حضور در دادسراي جنايي از مرد جنايتكار به اتهام قتل دخترشان شكايت كرده‌‌اند، بازپرس پرونده، متهم را براي انجام تحقيقات تكميلي تحويل كارآگاهان اداره 10 آگاهي تهران ويژه قتل، داد تا راز اصلي مرگ اين دختر 10 ساله فاش شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]
-
گوناگون
پربازدیدترینها