تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804551510
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: پيشبيني موسوي از ائتلافهاي مجلس refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
پيشبيني موسوي از ائتلافهاي مجلس
واضح آرشیو وب فارسی:جهان نیوز: پيشبيني موسوي از ائتلافهاي مجلس
مديرعامل خبرگزاري فارس درباره علت ميزان مشاركت بالاي مردم در انتخابات مجلس نهم، نحوه فراكسيون بنديهاي آن و معادلات انتخابات رئيس نها قانونگذاري در دوره آينده با ويژه نامه پايان سال "مثلث" گفتوگويي را انجام داده كه متن آن به شرح ذيل است:
با توجه به هجمه تبليغاتي رسانههاي غربي عليه ميزان مشاركت عمومي در انتخابات رياست جمهوري ۸۸ حضوري دلگرمكننده را به نمايش گذاشتند كه موجب غافلگيري مقامات غربي شد، به نظر شما اين اتفاق چگونه قابل ارزيابي است؟
درباره انتخابات مجلس نهم آنچه مشخص و روشن است تبليغاتي است كه رسانههاي غربي داشتند و تاكيد ميكردند مشاركتي حداكثري صورت نميگيرد و حضور مردم پاي صندوقهاي رأي حداقلي و كمرنگ خواهد بود؛ مقام معظم رهبري حدود ۲ سال پيش بعد از ماجراي سال ۸۸ فرمودند: "در اولين انتخاباتي كه در جمهوري اسلامي برگزار شود دنيا به خوبي خواهد ديد كه مردم ايران چطور دوباره سر صندوقهاي راي حاضر ميشوند"، بنابراين رسانههاي غربي با يك القاي رواني براي كمرنگ كردن مشاركت مردم تلاش ميكردند.
نظرسنجيهاي متعدد كه قبل از انتخابات اخير از جانب نهادها و مراكز تحقيقاتي معتبر انجام ميشد بيانگر آن بود كه مردم حضور قابل توجهي در انتخابات خواهند داشت اما در هر حال بايد به اين نكته هم اشاره كرد كه شايد خيلي از نيروهاي متعهد نظام نيز انتظار مشاركت ۶۵ درصدي در انتخابات مجلس را از سوي مردم نداشتند اما عوامل متعددي باعث اين قضيه شد.
در درجه اول يك پيوند عميق بين نظام، مردم و رهبري اين حضور را ضروري كرد چون مقام معظم رهبري از مردم مطالبهاي داشتند كه در شرايط اعمال فشار و تهديد دشمنان مشاركت مردم در عرصه انتخابات ضروري است و اعتماد و اعتقاد مردم به جايگاه ولايت عامل اصلي اين حماسه بود.
نكته دوم بصيرت مردم است؛ يعني مردم ايران شناخت، آگاهي و زمانسنجي دقيق و به موقعي از قضايا دارند كه غربيها هنوز به عمق اين شناخت و بصيرت پي نبردهاند، وقتي مردم احساس كردند نظام و كشور به حضور آنها نياز دارند سيلآسا وارد عرصه شدند و شاهد بوديم كه انتخابات پرشور و گرمي در كشور برگزار شد.
عدهاي مثل جنبش سبز در انتخابات جزء تحريميها بودند و تئوري خانهنشيني را مطرح ميكردند اما اين تئوري با شكست مواجه شد، شما صحبت كرديد كه چطور شد مشاركت ۶۵ درصدي رخ داد، با توجه به اينكه خبرگزاري فارس بعد از شركت خاتمي در انتخابات نيز طي خبري صف اصلاحطلبان را از صف جنبش سبز جدا كرد، ارزيابي شما از نحوه شكست تئوري ياد شده چيست؟
خبرگزاري فارس چنين اعتقادي نداشت بلكه ميگفت دليل حضور آقاي خاتمي در انتخابات اين بود كه ميخواست به نوعي صف خود و اصلاحطلبان را از جنبش سبز جدا كند اما اين موضع فارس نبود خود آنها به اين نتيجه رسيدند.
*خاتمي مرزبندي دقيق و صريحي با جريان فتنه نداشت
اين گام موثري بود كه خاتمي براي جداسازي صف اصلاحطلبان از جنبش سبز برداشت؟
به نظر ميرسد كه خير؛ گام خيلي مؤثري نبود چون آقاي خاتمي و جريان اصلاحات از گذشته مرزبندي دقيق و صريحي با جريان ساختارشكن تحت عنوان فتنه نداشتند، اگر چه اينها در سال ۸۸ و ۸۹ در مقاطعي پشت صحنه آن حركتها را محكوم ميكردند اما صريحا مرزبندي مشخصي را با فتنه ۸۸ و ضد انقلاب اعلام نكردند.
اصلاحات و فتنه در آستانه انتخابات هر دو به اين نتيجه رسيده بودند كه بايد وارد انتخابات نشوند و بيشتر از كانال مهرههاي سفيد براي ورود به مجلس تلاش كنند اما در ظاهر ميخواستند به نوعي قهر از نظام را به نمايش بگذارند و از زاويه قهر از نظام امتياز بگيرند چون تصور ميكردند اگر اين جريان در رقابت سياسي حضور جدي نداشته باشد انتخابات كمرمق و كمرونق برگزار ميشود به طوريكه نظام مجبور ميشود در رقابتهاي سياسي آينده دوباره سراغ آنها بيايد.
براي همين تئوري خانهنشيني را مطرح كردند؟
بله، خبرگزاري فارس هم در خبر خودش آورد كه در آخرين روزهاي نزديك به انتخابات ليدرهاي اصلاحات و فتنه در جريان اخبار نظرسنجيهاي مختلفي قرار ميگرفتند و ميديدند كه عدم شركت و شرطگذاري براي حضور در انتخابات اشتباه بزرگي بود چرا كه انتخابات با شور و شوق برگزار ميشود و عدم حضور آنها به معناي حذف تاريخيشان از عرصه سياسي است، در حالي كه اصلاحطلبان دنبال كنارهگيري از قدرت نبودند بلكه به دنبال برنامه براي حضور در عرصه قدرت بودند حتي در اين انتخابات به رغم اينكه گفتند ليست نميدهند اما ليستهاي مختلفي به نام اصلاحطلبي در آمد و برنامهشان هم حضور با مهرههاي خاموش بود هرچند نتوانستند موفقيت جدي كسب كنند.
اما مسئله اين است كه آنها چند روز قبل از انتخابات مجلس نهم به اين نتيجه رسيدند كه بايد به نوعي در انتخابات حضور پيدا كنند كه متهم به قهر از صندوق رأي نشوند ولي در عين حال ميخواستند اين حركتشان خيلي با سروصدا و پر هياهو نباشد؛ بنابراين آقاي خاتمي به روستايي رفت و رأي داد اما چون وي چهرهاي نيست كه از چشم تيزبين رسانهها پنهان بماند، اقدامش پر رنگ شد.
*خاتمي اگر به نظام اعتقاد دارد مرز خود را با ضد انقلاب مشخص كند
فكر نميكنيد خاتمي با اطلاعيهاي كه بعد از شركت در انتخابات داد، ميخواست با همان تئوري خانهنشيني و قهر از صندوق راي مخالفت كند؟
خير، معتقدم بيانيه خاتمي در پاسخ به سايت ضد انقلاب كلمه بود، خاتمي تصور نميكرد حضورش در اين انتخابات توسط رسانهها رصد شود و بعد هم با اين واكنش سيار تند از طرف كساني كه به نوعي بدنه اجتماعي جريان فتنه هستند مواجه شود؛ خاتمي بعد از اين اقدام با سير عظيمي از هتاكيها و فحاشيها از سوي كساني روبهرو شد كه زماني خود را مريد وي ميدانستند و دليل آنكه خاتمي رفت و در يك روستا رأي داد، ترس از اين واكنشها بود.
خاتمي اگر به نظام و حركت درون نظام اعتقاد دارد، بايد مرز خود را با ضد انقلاب مشخص كند؛ در اطلاعيه اخير خود باز يكي به نعل و يكي به ميخ زد كه "من به جمهوري اسلامي اعتقاد دارم، ميخواهم درون نظام كار كنم". اگر ميخواست درون نظام كار كند چرا مرزش را با ضد انقلاب مشخص نكرد اين ايراد بزرگي است كه آقاي خاتمي دارد.
ضد انقلاب، خواهان تحريم انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي بود اما خاتمي حضور پيدا كرد، اين يك مرزبندي عملي حساب نميشود؟
بسياري از همفكران خاتمي نيامدند و راي ندادند؛ يعني اگر قرار وي به شركت در انتخابات بود صراحتا بيانيه ميداد اما اينكه در يك روستا رأي خود را به صندوق انداخت براي رفع مسئوليت بود، مگر رأي دادن در نظام جمهوري اسلامي خجالت دارد كه وي ميخواست پنهاني رأي دهد.
اين انتخابات ابعاد مختلفي داشت؛ يك بُعد آن است كه از ۲۲۵ نامزدي كه در دور اول به مجلس نهم راه يافتند. فقط ۶۳ نفر آنها در مجلس هشتم حضور دارند. ضمن آنكه از ۶۵ كرسي باقي مانده نيز كه تكليفشان در دور دوم انتخابات مشخص ميشود تنها ۴۳ نماينده قطعي امكان رقابت دوباره دارند، به عبارت ديگر تاكنون ۷۵ درصد نمايندگان مجلس هشتم از ورود به مجلس نهم باز ماندند، تحليل شما از اين واقعه چيست؟
اين روالي است كه در گذشته هم وجود داشته، معمولا در هر انتخابات مجلس دو سوم نمايندگان قبلي در مجلس بعدي حضور ندارند.
يعني يك اتفاق معمولي رخ داده است؟
تقريبا معمولي، البته اين دوره حجم آن بيشتر شده است، شايد يكي از دلايل اين اتفاق همان ماجراي فتنه بود، بسياري از مردم احساس كردند آن افرادي كه مواضع قوي و محكمي در قبال فتنه نداشتند، نبايد در دوره بعدي رأي بياورند، از اين رو چهرههاي شاخص فراكسيون اقليت مجلس هشتم مثل كواكبيان، عليخاني و خباز رأي نياوردند و اين معنادار است.
*كواكبيان در مقابل فتنه مرزبندي نداشت
حداقل آقاي كواكبيان كه مربندي روشني با فتنه ۸۸ داشت؟
مرزبندي وي در مقابل فتنه نبود؛ مردم تصور ميكردند در مجلس نهم آدمهايي بايد وارد شوند كه در بزنگاههاي جدي علاوه بر مرزبندي با دشمنان محكم و صريح در حمايت از مواضع نظام موضع بگيرند البته راي نياوردن يك نماينده مجلس علل و عوامل ديگري هم دارد؛ مثلا مردم آن حوزه انتخابيه احساس ميكنند مطالباتشان بيجواب مانده، پس به فرد ديگري رأي ميدهند.
فكر ميكنيد فراكسيون اقليت در مجلس نهم چگونه تشكيل شود؟
اگر منظور جريان اصلاحطلب باشد شايد فراكسيوني تقريبا ۴۵ نفري تشكيل شود كه از نظر كمي و كيفي نسبت به فراكسيون اقليت مجلس افت خواهد داشت.
به خاطر چهرههايي كه از دست داده، ميگوييد كيفيتاش كمتر خواهد بود؟
بله، به همين دليل ميگويم.
عدم استقبال مردم به برخي چهرههاي اصولگرا چه بود؛ مثلا اميدوار رضايي، احمد ناطق نوري و عباسپور كه اصلا رأي نياوردند، باهنر در رتبهبندي نهايي نفر بيست و ششم نامزدهاي تهران شد و اعضاي حزب مؤتلفه اسلامي همچون غفوري فرد، محمدنبي حبيبي و بادامچيان نزديك رتبه چهلم شدند؟
بخش عمده اين قصه به همان ماجراهاي سال ۸۸ برميگردد، مردم انتظار دارند كساني كه به عنوان نماينده در مجلس حضور پيدا ميكنند قاطع در حمايت از نظام و ولايت و مقابل دشمنان نظام موضع بگيرد؛ البته اين حرفها به معناي آن نيست كه افراد ياد شده مخالف نظام و انقلاب بودند، خير اينها معتقد به نظام، انقلاب و ولايت هستند اما مردم ميسنجند و بين افراد انتخاب ميكنند كه چه نامزدهايي محكمتر، سريعتر و صريحتر موضعگيري ميكنند.
اما آقاي فدايي دبيركل جمعيت ايثارگران نيز اسمش در رتبهبندي نامزدهاي تهران پائينتر از نام آقاي باهنر قرار گرفت؟
آقاي فدايي مسئلهاش فرق ميكند.
اينها چهرههاي شناخته شده مجلس بودند اما پائينتر از چهرههاي جديدتري همچون طبيبزاده، بذرپاش و نبويان قرار گرفتند، تحليل شما از اين موضوع چيست؟
خانم طبيبزاده در هر دو فهرست پايداري و جبهه متحد مشترك بود ضمن آنكه صرف چهره بودن دليل بر راي آوردن بيشتر نميشود در مجموع آقاي فدايي كمتر ظهور و بروز رسانهاي دارد چون معمولا يك چهره پشت صحنه است اما قابل قياس با بادامچيان، حبيبي و عباسپور نيست.
ميتوان نوع آراي مردم در تهران را بر اساس معيار سنتي و غير سنتي بودن نامزدها تحليل كرد؟
خير، البته منظور از سنتي چيست؟
منظور آنكه طيف اصولگرايان سنتي همچون مؤتلفه يا جامعه اسلامي مهندسين در مقابل چهرههاي جديد در اولويتهاي بعدي انتخاب مردم قرار گرفتند؟
باز هم معتقدم نوع موضعگيري افراد در قبال ماجراهاي سال 88 در اين باره موثر بود و چون وقتي صحبت از مدرن يا جديد ميشود يك پارادايم مخصوص به خود را ميطلبد، ما نميتوانيم بگوييم مثلا آقاتهراني، حداد عادل و ابوترابي از ديگران مدرنتر هستند ضمن آنكه علاوه بر شهرت برخيها عدهاي از نامزدها نيز تيپهاي جديدتري بودند كه اين فاكتور نيز ميتواند تاثيرگذار باشد؛ در نظر داشته باشيد در اين انتخابات دو فهرست از جانب طيف اصولگرا مطرح شد و بخش عمدهاي از كساني كه رأي بالايي آوردند مثل مرندي و مير كاظمي در هر دو فهرست مشترك بودند.
در مجلس آينده فراكسيون تحت عنوان اصولگرايان خواهيم داشت؟
شايد فراكسيون اصولگرايان به اين مفهومي كه در مجلس هفتم و هشتم وجود داشت ديگر نباشد بلكه احتمالا دو فراكسيون از جريان اصولگرا تشكيل شود؛ جبهه متحد اصولگرايان يك فراكسيون و جريان جبهه پايداري فراكسيون ديگر را تشكيل دهد كما اينكه در مجلس هشتم نيز فراكسيون انقلاب اسلامي را ايجاد كرد.
هر كدام به چه وزني؟
وزن جبهه متحد بر اساس آمار بيشتر است و جبهه پايداري در رتبه دوم قرار دارد.
طيف حاميان دولت هم ميتوانند فراكسيوني تشكيل دهند؟
خيلي حاميان دولت معني ندارد؛ اگر منظور جريان خاص باشد كه خيلي بعيد ميدانم.
منظور كساني هستند كه با پايداري نميخواهند يكجا تعريف شوند؟
خير، جبهه پايداري با توجه به آنكه ذيل گفتمان آيتالله مصباح يزدي حركت ميكند و مرزبندي ايشان نيز با دولت روشن است از اين رو به سمت دفاع از دولت نخواهد رفت؛ علاوه بر اين در مجلس آينده دولت به مفهوم دولت احمدينژاد خيلي موضوعيت ندارد چون وقتي مجلس در خرداد ماه شكل ميگيرد تا وارد كارهاي علمي و فراكسيون بندي و كميسيون بندي شود عملا عمري از دولت دهم باقي نمانده و تقريبا انتخابات رياست جمهوري شروع شده و مجلس در فضاي انتخابات بعدي قرار ميگيرد يعني انتخاب دولت بعدي اولويت پيدا ميكند، نه دولت دهم.
*در مجلس نهم فراكسيون قوي "مستقلها" شكل نميگيرد
تعداد زيادي از منتخبان مردم در حوزههاي انتخابيه مختلف مستقل و ناشناس هستند از اين رو آيا مثل مجلس پنجم فراكسيون مستقلي تشكيل خواهند شد؟
هيچ وقت در مجلس فراكسيون قوي و قدرتمندي به نام مستقلها نداشتيم چون در آرايش سياسي جامعه بايد از يك جرياني طرفداري كرد، بنابراين در مجلس نهم نيز فراكسيون قوي تحت عنوان مستقلها تشكيل نميشود و به نظر ميرسد فراكسيون جبهه متحد اصولگرايان، فراكسيون جبهه پايداري (انقلاب اسلامي) فراكسيون كوچك اقليت (اصلاحطلبان) و يك فراكسيون كوچكتر به نام مستقلها كه تاثيرگذاري زيادي هم نخواهند داشت، تشكيل ميشوند.
پس به نظر شما فراكسيون حاميان دولت قابليت تشكيل ندارند؟
تا ببينيم در آينده چه پيش ميآيد اما با چشم اندازي كه هنگام فراكسيون بندي مجلس نهم مشخص است چيزي از عمر دولت باقي نمانده است.
*جبهه پايداري نقش مؤثري در مجلس نهم خواهد داشت
كدام يك از دو فراكسيون جبهه متحد اصولگرايان جبهه پايداري دست بالا را خواهند داشت؟
به نظر ميرسد جبهه متحد دست بالا باشد اما جبهه پايداري هم قطعا نقش موثري در مجلس نهم خواهد داشت.
معادلات رياست در مجلس نهم چگونه رقم خواهد خورد؟
جبهه متحد بخش عمده مجلس را در اختيار خواهد داشت چون حداقل يك رقم قابل توجهي از نمايندگان در ليست اين جبهه بودند اما اين جبهه نيز خودش يك طيف متكثري از نمايندگان را تشكيل ميدهد، جبهه پيروان خط امام و رهبري و طيف تحول خواهان (رهپويان و ايثارگران) گرايش مختلفي از هم دارند، بنابراين در مجلس آينده شايد رقابت جديتري بين آقايان لاريجاني و آقاي حداد عادل شكل گيرد؛ چون اگر جبهه پايداري هم وزن قابل توجهي داشته باشد موقعيت حداد عادل نسبت به مجلس هشتم بسيار بالاتر خواهد رفت اما باز نميتوان با قاطعيت گفت وي رئيس مجلس خواهد شد.
*رقابت اصلي رياست مجلس بين علي لاريجاني و حدادعادل خواهد بود
آيا معادله رياست مجلس ميتواند بين لاريجاني، حداد عادل، آقاتهراني و ابوترابيفرد چهار قطبي شود؟
بعيد ميدانم، چون رقابت اصلي بين لاريجاني و حداد عادل خواهد بود جبهه پايداري شايد به تنهايي توان اينكه بخواهد به اين عرصه ورود پيدا كند را نداشته باشد، آقاي لاريجاني و جريان وي در مجلس هشتم نشان دادند كه جريان فراكسيون اصلاحطلبان را هم به جانب خودشان ميكشانند پس جريان پايداري به تنهايي نميتواند مقابل اينها قرار گيرد اما اگر پايداري بيايد در كنار طيف تحولخواه قرار بگيرد وزنش خيلي بيشتر خواهد بود.
با توجه به آنكه تحول خواهان از حداد عادل حمايت ميكنند، لاريجاني نماينده طيف سنتي اصولگرايان و اصلاحطلبان خواهد بود و آقاتهراني ميتواند جبهه پايداري را نمايندگي كند با اين تفاسير آيا شانس جبهه پايداري براي گرفتن فرد مورد نظرش بر جايگاه رياست در رقابت سه قطبي بيشتر نخواهد بود؟
بعيد ميدانم معتقدم رقابت بين آقاي حداد و لاريجاني رقم خواهد خورد؛ در نظر داشته باشيد كه آقاي حداد جزء سر ليستهاي جبهه پايداري هم بود.
يعني شما معتقديد منتخباني كه به صورت مستقل به مجلس راه يافتند وزن تحول خواهان و پايداري را سنگينتر از اصولگرايان سنتي ميكنند؟
شايد اينطور باشد به نظر من اين احتمال بيشتر است.
بنابراين تحول خواهان و پايداري دست بالا را در مجلس نهم خواهند داشت؟
اگر بتوانند با هم اتحاد كنند دست بالاي مجلس نهم با اينها خواهد بود.
از نظر شما اينطور نخواهد بود كه جبهه متحد اصولگرايان در يك نظر پرسي داخل فراكسيوني رئيس مجلس را انتخاب كند و بعد آن را به راي همه مجلس بگذارد؛ يعني همان رويهاي كه در مجلس هشتم بين آقاي لاريجاني و حداد عادل اتفاق افتاد دوباره تكرار شود؟
در آن دوره آقاي لاريجاني در يك فراكسيون اصولگرايان راي اكثريت را گرفت كه در مقابل فراكسيون اصلاحطلبان قرار داشت اما در دوره نهم احتمال دارد كه ديگر اين مدل وجود نداشته باشد؛ يعني دو فراكسيون از اصولگرايان داشته باشيم و نميتوان گفت لزوما اين دو جريان با هم يكي ميشوند و فراكسيون اصولگرايان را تشكيل ميدهند.
*جبهه پايداري و تحولخواهان حامي جدي رياست حدادعادل
فراكسيوني (فراكسيون جبهه متحد اصولگرايان) كه بخشي از آن بخواهد از همان ابتدا براي تعيين رياست مجلس جدا شود و با رقيب (جبهه پايداري) همراهي كند اصلا قابليت تشكيل دارد؟ يا بهتر بگويم در مجلس نهم، براي تعيين رياست سنتيها يك طرف قرار ميگيرند و پايداري و تحول خواهان طيف ديگر را تشكيل ميدهند؟
لزوما اينطور نخواهد شد اما هميشه ائتلافها در قبل و بعد از انتخابات شايد تغيير و تحولهايي را تجربه كنند، بنابراين اگر آقاي حداد عادل اعلام آمادگي براي رياست مجلس كند به طور طبيعي تحول خواهان در كنار جبهه پايداري حامي جدي رياست وي خواهند بود.
در شرايط شانس 50 ،50 هم آيا آقاي حداد عادل براي قرار گرفتن بر جايگاه رياست اعلام آمادگي ميكند؟
آقاي حداد عادل احساس كنند كه رقابت به نحوي است كه احتمال پيروزي وي وجود دارد، قطعا ميآيند.
زماني كه پيروزيشان را قطعي ميدانند براي رياست مجلس اعلام آمادگي ميكنند يا در شرايط 50 ، 50 نيز اين كار را نخواهند كرد؟
به نظرم در شرايط 50،50 هم آقاي حدادعادل به صحنه انتخابات رياست مجلس ميآيد.
حتي اگر سه قطبي شود؟
احتمال سه قطبي را خيلي كم ميدانم چون حداد عادل جزء سرليستهاي جبهه پايداري بود اين يك نشانه است كه جبهه پايداري به آقاي حداد عادل به عنوان يك گزينه رياست مجلس فكر ميكرده است.
پس انتخابات رياست مجلس نهم را دو قطبي ميدانيد؟
بيشتر دو قطبي ميدانم كه اگر رخ دهد قطب پايداري و تحول خواهان به آقاي حداد و جريان سنتي و اصلاحطلبان به آقاي لاريجاني راي خواهند داد.
*جريان فتنه و انحرافي خواهان سرد برگزار شدن انتخابات بودند
به عنوان آخرين سؤال اگر بعد ديگري از انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي در نظر شماست كه نياز به بسط و تحليل دارد، بفرماييد؟
در اين انتخابات بسياري از نيروهاي انقلابي و مردم در اصل حضور در انتخابات مسأله داشتند يعني بيش از آنكه نتيجه مد نظر باشد اصل حضور براي مردم قابل توجه بود؛ از طرف ديگر جريان فتنه و جريان انحرافي، خواهان سرد برگزار شدن انتخابات بودند چون تلقي ميكردند اگر حضور نداشته باشند انتخابات كم رونقي خواهد بود.
جريان امپرياليسم و استكبار نيز به شدت دنبال آن بود كه انتخابات سرد برگزار شود و عدم مشروعيت نظام را نتيجه بگيرد اما اين اتفاق نيفتاد چون آنها عمق ارتباط مردم با ولايت را نفهميده بودند به نظر من نظام از يك پيچ تاريخي عبور كرد و از اين به بعد يك آرايش جديد در صحنه جامعه و كشور را شاهد خواهيم بود و بسياري از مشكلات موجود حل خواهد شد.
چهارشنبه|ا|24|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جهان نیوز]
[مشاهده در: www.jahannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]
-
گوناگون
پربازدیدترینها