واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ماجرای خسارت 100 میلیارد تومانی قاچاق فیلم به سینمای ایران، استقبال تماشاگران از فیلمهای ژانر وحشت و رفع ابهامها از داوری جشن خانه سینما از سایه روشنهای فرهنگ و هنر در هفته گذشته است. به گزارش خبرنگار مهر، معضل قاچاق فیلم که با ورود سی دی های قاچاق فیلم "نقاب" آن هم هنگام اوج فروش فیلم در سینماها به بحثی دامنه دار بدل شد، همچنان سینمای ایران را تهدید می کند. همین هفته گذشته بود که با فروش رو به رشد فیلم "سنگ، کاغذ، قیچی" سی دی های قاچاق این فیلم هم به بازار راه پیدا کرد، در حالی که کارگردان از کم و کیف این مسئله بی خبر بود. شورای سیاستگذاری و نظارت ستاد مبارزه با سرقت و تکثیر غیرمجاز آثار سینمایی هفته گذشته با حضور مهندس جعفری جلوه معاون سینمایی وزارت ارشاد تشکیل جلسه داد. در این جلسه با عنوان شدن خسارت 100 میلیارد تومانی بازار قاچاق فیلم به سینمای ایران، راهکار حضور جدی دستگاه تعزیرات حکومتی برای مبارزه با این معضل پیشنهاد شد. این رقم "100 میلیارد تومان" هم از آن ارقامی است که فقط میتوان بر زبان راند و به تبعاتش نیندیشد. 100 میلیارد تومان یعنی تولید سالانه 500 فیلم 200 میلیونی یا 400 فیلم 250 میلیونی یا فروش سالانه 100 میلیون نسخه فیلم قاچاق 1000 تومانی! یعنی تقریبا هر کدام از جمعیت سرزمین ایران سالی یک تا دو سی دی قاچاق از دستفروشها یا مغازهها بخرند و ببرند خانه، از نوزاد یکروزه گرفته تا پیرمرد و پیرزن 100 ساله و حتی عوامل همان فیلم قاچاق! تازه جور دیگر هم میشود حساب و کتاب کرد؛ فروش روزانه تقریبا 275 هزار، ساعتی 11500 و دقیقه ای 190 نسخه فیلم قاچاق 1000 تومانی! حالا خودتان حساب کنید ببینید با این رقم 100 میلیارد تومان میتوان سالانه چند سالن سینما ساخت، چند سالن را بازسازی کرد، چقدر فیلم خارجی خرید و نشان داد. راستی یکی بگوید مگر کل بودجه فرهنگ و هنر این مملکت چقدر است که فقط قاچاق فیلم میتواند 100 میلیارد تومان به آن ضرر و خسارت بزند. جالبتر اینکه پس از این جلسه یعنی از روزهای قبل از ایام سوگواری، این حرکت نهادینه شد و در یک حرکت گسترده سی دی های غیرمجاز فیلم های ایرانی روی پرده نه تنها از فروشگاههای غیرمجاز بلکه از بساط دستفروش ها هم جمع آوری شد، دست فروشانی که وقتی از آنها می پرسیدی سی دی "نقاب" یا "سنگ، کاغذ، قیچی" را دارند، با نگاهی وحشتزده منکر وجود این سی دی ها می شدند. اینکه این حرکت تا کجا می تواند دوام پیدا کند و اصولاً قرار است نهادینه شود یا به عنوان راهکاری مقطعی در هنگام بالا گرفتن تب قاچاق فیلم سینمایی انجام شده، بماند. اما آنچه مهم است اینکه اگر واقعاً تصمیم برای انجام شدن حرکتی گرفته شود، هر چقدر هم دور از ذهن و غیرممکن به نظر بیاید عملی می شود، اگر و اگر ... تصمیم گرفته شود که تصمیم گرفته شده عملی شود! * فیلم "پارک وی" دهمین ساخته فریدون جیرانی از چهارشنبه دوم خرداد به اکران سینماهای تهران آمد. فیلم با قرار گرفتن در گونه سینمایی وحشت، نوعی نگاه سهل به وحشت آفرینی از نوع غیرایرانی دارد. گونه سینمایی که سابقه کمرنگی در سینمای ایران دارد و همین وجه می تواند فروش غیرقابل پیش بینی فیلم را به نوعی توجیه کند. "پارک وی" وقتی در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد مخالفان بسیاری پیدا کرد که بخش عمده آنها پیگیر سینمای جیرانی بودند، ولی فیلم را به جهت آشفتگی، سهل انگاری در پرداخت، شخصیت پردازی، انتخاب بازیگر نقش اصلی و ... اثری ضعیف تحلیل کردند که نمی تواند با مخاطب هم ارتباط برقرار کند و بیش از هر چیز هجو سینمای وحشت است. هر چند فیلمساز در جلسه مطبوعاتی با تکیه بر "فیلمِ ژانر" بودن قصد توجیه همه کاستی و نقاط ضعف اثر را داشت. جالب اینکه فیلم در 10 روزی که از نمایش آن گذشت، برخلاف همه پیش بینی ها فروش خوبی داشته و همین فروش خوب هم هوادارانی برای فیلم جلب کرده است. فروش 700/810/73 تومان پس از 10 روز نمایش و رکورد فروش روزانه در پنجشنبه 10 خرداد با 12 میلیون تومان، از اتفاقات عجیب و قابل تحلیل و البته دلپذیر برای سینمای ایران است. به نظر می آید یا سلیقه مخاطب ایرانی جهش های دور از ذهن داشته یا اینکه پائین افتادن دوز ترسیدن و وحشت کردن در مخاطب باعث شده "پارک وی" با همه نقاط ضعف مشهود مخاطب کنجکاو را به سینماها بکشاند. به نظر می آید آن چهار انگشتی که با ضربه چاقو قطع می شوند، کار خودش را کرده است. می توان فروش خیرهکننده فیلم وحشتناک "کینه" را هم در این تحلیل مورد ارزیابی قرار داد. این فیلم که نزدیک شش ماه است در تنها یک سینمای پایتخت روی پرده رفته، در 161 روز اکران حدود 82 میلیون تومان فروخته که رقمی استثنایی برای یک فیلم خارجی است. گرچه برخی فیلمهای پرخرج وطنی هم آرزوی رسیدن به همین رقم فروش را دارند، ولی با اکران در بیش از 10 سینما با فروشی حداکثر 50 میلیونی به پایان راه میرسند. به نظر میرسد ژانر وحشت و علاقه به ترسیدن هم میتواند در کنار کمدی یکی از راههای کشاندن مردم به سالنهای سینما باشد. * رئیس سازمان صدا و سیما در گفتگویی درباره نگرانی برخی برنامهسازان نسبت به اینکه هیچ مرکز و ارگانی از ساخت فیلمی در پاسخ به "300" و آثار تاریخی درباره تمدن ایران اعلام حمایت نکرده، اعلام کرد که مطبوعات و خبرگزاری ها می توانند با کسانی که از عهده تولید چنین کاری برمی آیند گفتگو و آنها را به سازمان صدا و سیما معرفی کنند. در ادامه هم قول سفارش به مرکز فرهنگی هنری صبا برای حمایت از طرح هایی که در پاسخ به فیلم "300" هستند از طرف ایشان داده شد. اما در ادامه خبرها می شنویم پیگیری گروه سازنده انیمیشن "لوح شکسته" پس از گذشت 10 روز از تحویل طرح این پروژه به سازمان همچنان بی نتیجه و جواب مانده است. به نظر می آید یا عوامل سازنده این انیمیشن و کارهای مشابهی که به قصد پاسخ به "300" طراحی شده، جوگیر و به سرعت برای احیاء فرهنگ و ریشه های تاریخی کشور وارد میدان شده اند یا اینکه صدا و سیما هم فقط برای اینکه در میدان حضور داشته باشد، اعلام حضور کرده است. گزینه سومی هم وجود دارد، آن هم اینکه شاید آنقدر در حرکت های فرهنگی تعلل کرده ایم که وقتی هم واقعاً قصد انجامش را داریم، ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست می دهند تا کار فرهنگی نکنیم. * علی معلم، سخنگو و نایب رئیس خانه سینما، هفته گذشته به برخی تغییرات آئیننامه ای در داوری جشن خانه سینما اشاره و مشروح آن را به جلسه مطبوعاتی با حضور پرویز پرستویی دبیر جشن موکول کرد. در این صحبت ها اعلام شد داوری آکادمی سال های گذشته به دلیل الگوبرداری نادرست و برخی ابهامات نیاز به بازنگری دارد که با تحقیقات گسترده درباره نحوه داوری آکادمیهای مختلف در جهان، تا پایان سال جاری به نتیجه ای در خور جشن خانه سینما منجر خواهد شد. اینکه داوری سال های گذشته به دلیل نامشخص بودن اینکه چه کسانی میتوانند عضو آکادمی باشند، باعث شده بسیاری از افراد برگزیده در رایگیریها شرکت نکنند، از مباحثی است که نیاز به تحلیل دارد تا مشخص شود دلیل شرکت نکردن عده ای قلیل در داوری به علت مشخص نبودن فیلتر انتخاب اعضا بوده یا ناهماهنگی در اعلام برنامه به داوران و استفاده از حضور آنها؟ به علاوه نفس نامشخص بودن چگونگی عضویت افراد در آکادمی هم جای سئوال دارد. غیر از این است که هیئتی متشکل از سینماگران و افراد فرهنگی از انجمن های صنفی مختلف که عضو خانه سینما هستند، عده ای را بر اساس قابلیت ها و ... صنفی از میان این اعضا برگزیدند؟ در این صورت کلمه "نامشخص" بیشتر مفهومی سلیقه ای پیدا می کند بیش از اینکه به متخصص بودن این افراد بازگردد. ای کاش این دو حیطه و مرز باریک میان آن در صحبت های سخنگو و نایب رئیس خانه سینما مشخص می شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]