تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835061339
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: هموطن :آخرین فیلم پاچینو در جشنواره فیلم فجر سال گذشته به نمایش درآمد و بخشهایی از این گفت و گو مربوط به همین فیلم است. «رابین وود» یکی از سرشناس ترین ناقدان سینمایی در یکی از مقالههای درخشانش مینویسد که نوشتن و تحلیل بازی یکی از آن چیزهای غیرممکن است و هیچ کلمه (کلماتی) نمیتوانند آن رفتارهایی را که از بازیگر سر میزند توضیح دهند. بازیگری از منظر او، صحرایی است با شنهای نرم که کافی است پا در آن بگذارید تا بلغزید و لحظهای بعد حتی جای پای شما باقی نمانده باشد. اینگونه است که معمولا تحلیلهایی که از سوی ناقدان سینمایی ارائه میشود، مورد پسند بازیگران نیست. گاهی دستهای از بازیگران (آنها که به مرتبت استادی رسیدهاند) حاصل عمر را در قالب کتابها و رسالههایی در اختیار همگان میگذارند و گاهی ناقدان و گفتوگوگران بنا را بر این میگذارند که همه چیز را از زبان بازیگران بشنوند و لارنس گرابل، گفتوگوگر خبره و قابل، یکی از همین جمع است. پیش از این کتاب گفتوگو با مارلون براندو (ترجمه امیرهوشنگ هاشمی که توسط انتشارات کتاب پنجره چاپ شد) را از او خوانده بودیم که بی شک یکی از بهترین گفتوگوهای سینمایی است. گفت و گوی حاضر نیز که با یکی دیگر از غولهای بازیگری سینمای جهان انجام شده نشان دهنده وسعت دید و رابطه صمیمانه او با چنین استادی است. آخرین فیلم پاچینو، یعنی تاجر ونیزی، در جشنواره فیلم فجر سال گذشته به نمایش درآمد و بخشهایی از این گفت و گو نیز مربوط به همین فیلم است. این روزها، از زمانی که «آنتون» و «الیویا»، دوقلوهای «آل پاچینو» به دنیا آمدهاند پیداکردن او در انظار عمومی دیگر مثل سابق کار دشواری نیست. حالا دیگر میتوان او را در «سنترال پارک» یا یکی از پارکهای [منطقه] «بورلی هیلز» دید که مراقب دوقلوهاست که در زمین بازی مشغول سرسره سواری یا الاکلنگ بازی هستند و با آنها میوه و آبمیوه میخورد. وقتی مردم به او نزدیک میشوند تا بگویند چقدر کارهایش را دوست دارند از آنها تشکر میکند و میگوید: «اینها، بچههای من هستند.» یکی را بر شانه گرفته و دیگری را در یک چهارچرخه دنبال خود میکشد. پاچینوی 64 ساله زندگی در دو سوی مختلف آمریکا را تجربه میکند، این که تابستانها در نیویورک و در سالهای پیش از مدرسه در لس آنجلس از دوقلوها که مادرشان «بورلی دی آنجلوی» بازیگر است مراقبت کند. پیشنهادهای بازیگری را بررسی میکند که در یکی میتواند به اسپانیا برود تا نقش «سالوادور دالی» را بازی کند و در دیگری در نیویورک بماند تا در اقتباسی سینمایی از کتاب «حیوان محتضر» نوشته «فیلیپ راث» بازی کند؛ این روزها در کنار «ماتیو مک کانووی» و «رنه روسو» مشغول بازی در فیلم «2 نفر به دنبال پول» در ونکوور است و تعطیلات آخر هفته را در لسآنجلس میگذراند. حالا با توجه به مدت دوری از فرزندان تصمیمهای کاری اش را اتخاذ میکند. گفتهاند قرار است در فیلمهای پرهزینهای درباره «ناپلئون» و «انزو فراری» طراح اتومبیل ایتالیایی، حضور داشته باشد، اما هنوز در این موارد تصمیمی نگرفته است. در فکر ساختن نسخه سینمایی «Hughie» یوجین اونیل یا «سالومه» اسکار وایلد است که هر 2 را بر صحنه تئاتر اجرا کرده است. در اوایل سال 2005 بالاخره قصد دارد 2 فیلم کوچک و شخصیاش «بدنامهای محلی» درباره دو کاکنی فقیر که در مسابقات سگ دوانی شرکت میکنند و درباره ماهیت شهرت با همدیگر بحث دارند و «قهوه چینی» درباره نویسندهای آسوپاس و دوست عکاسش را روی DVD منتشر کند، همین طور فیلم «در جست و جوی ریچارد» (1996) را که اثری نیمه مستند درباره «نمایشنامه» «ریچارد سوم» شکسپیر است. آخرین فیلمهای او برخی پرفروش (بی خوابی و عضو جدید) و بعضی دیگر کم فروغ بود (سیمونه و کسانی که میشناسم) اما بازی او در نقش «روی کوهن» در سریال تلویزیونی «فرشتگان در آمریکا» محصول شبکه HBO برایش جوایز امی و گلدن گلوب را به ارمغان آورد. می گوید: «بازیگری استفاده از قابلیتهاست. همیشه با خودم میگفتم حق باختن نداری، استفاده کن. بعضی خصوصیتها را میشود حذف کرد تا کارایی آنها بیشتر شود. در مورد روی کوهن این خصوصیت ناامیدی بود. آنچه برای من به شکل استعاری کارایی داشت این بود که او شخصی تنها و جسور بود و در جایگاه وحشتناک خود به تنهایی آرامش داشت.»آخرین نقش آفرینی او _ «شایلاک» در اقتباس سینمایی «تاجر ونیزی» به کارگردانی «مایکل ردفورد» در کنار بازیگرانی چون «جرمی آیرنز»، «جوزف فاینس» و «لین کالینز» - بازگشت به همان چیزی است که بیش از همه دوست دارد: «بر زبان آوردن کلمات شکسپیر». نمایشنامه و بخصوص شخصیت شایلاک مشکلاتی برای تماشاگر امروزی ایجاد میکند، اما پاچینو که هرگز از چالش رو برنمی گرداند در این شخصیت عمق و قدرتی یافت که استادان فن اغلب نادیده گرفته بودند و کوشید تا با اجرایی نوین به کلیشه حرص و خباثت شکلی جدید بدهد. وقتی برای مصاحبه در هتل بورلی ویلز شایر به دیدنش رفتم حالتی فکورانه داشت. بعد از صرف ناهار به خانه اجارهای او رفتیم تا در حین بازی شطرنج که براحتی مرا شکست داد گفت و گو را ادامه بدهیم. در طول این همه سال که او را میشناسم _ اولین بار در سال 1979 با او مصاحبه کردم _ میتوانم با اطمینان بگویم که حالا خیلی بهتر شطرنج بازی میکند. * شایلاک یکی از شخصیتهای بحث انگیز شکسپیر است - به همین دلیل نقش را قبول کردی؟ به نظر من او مردی است در برابر یک نظام و من اینجور نقشها را دوست دارم. از جنس نقشهایم در «سرپیکو» و «بعدازظهر نحس» است. مردی است که با او بد تا کردهاند خیلی هم بد تا کردهاند. من شایلاک را چنان بحث انگیز نمیبینم فیلم به سمت شناخت شخصیتی میرود که پرشور است. امیدوارم فیلم از این زاویه دیده شود. شخصیتهای بزرگ بزرگ هستند. شمایلی کاملا انسانی دارند و امیدوارم این وجه انسانی را در این نقش خلق کرده باشم. * «هارولد بلوم»، مفسر ادبی در کتابش «شکسپیر قدرت خلاقه انسان» مینویسد« آدم باید کور، کر و لال باشد که تشخیص ندهد کمدی بی نظیر و 2 پهلوی شکسپیر تاجر ونیزی با تمام اوصاف اثری بشدت ضدیهودی است.» می دانم مضمونی ضدیهودی دارد، اما امیدوار بودم نسخه سینمایی آن را تعدیل کند تا تماشاگر با روایت و جنبههای بصری تر فیلم بتواند بفهمد که شایلاک از کجا میآید. * به اعتقاد بلوم، شایلاک یک شخصیت منفی با جنبههای کمیک است. من شایلاک را نه شخصیت منفی میدانم و نه کمیک. تعبیر من از شایلاک آدمی است که از او سوء استفاده شده، قربانی شده و خشم او باعث میشود در چاهی که خود کنده بیافتد. از دید من شایلاک مردی عمیقا افسرده است که همسرش را از دست داده و تحت فشارهای جامعه مسیحی ونیز زندگی میکند. دخترش او را ترک میکند تا با یک مسیحی ازدواج کند پس به خود حق میدهد تا انتقام بگیرد. او مرد خوشبختی نیست، اما خیلی با وقار و پردل و جرات است. […] شکسپیر نمیتوانست انسان نباشد نبوغ او همین بود. * پس چرا فکر میکنی بلوم اصرار دارد که «اگر شایلاک حالت کمیک نداشت شخصیتی بسیار خبیث میشد»؟ بخصوص که تعبیر تو چنین نیست. چه خوب میشد اگر هارولد بلوم نقش شایلاک را بازی میکرد. بگذار این کار را بکند، بعد حرفش را بزند. من مفسر نیستم. اطلاعات او را ندارم. اما بعد از سالها بازیگری مسلما میدانم که نقشها تفسیر میشوند چیزی که «ادموند کین» را یک پدیده کرد تفسیر او از نقش شایلاک بود و او همه حالتی داشت الا کمیک. بی رحم بود. مثل این که بگویی «صورت زخمی» ضد کوبا بود؟ * شایلاک نیم کیلو گوشتش را میخواهد، واقعا میخواهد جان «آنتونیو» را بستاند، همین او را یکی از به یاد ماندنی ترین شخصیتهای آثار شکسپیر میکند این همان چیزی است که تصویر یهودیها را تا 4 قرن لکه دار کرده است. رفتار او در صحنه دادگاه، وقتی که اصرار میکند در عوض 2 برابر پولی که طلبکار است همان گوشت را بگیرد، برای یک بازیگر چالش بزرگی به حساب میآید. چه طور این قسمت را آن طور بازی کردی؟ در صحنه دادگاه کارگردان فیلم، «مایکل رد فورد»، مدام به من میگفت شایلاک رفتاری مبارزه جویانه دارد و من مدام فکر میکردم چه غلطی باید بکنم تا رفتارم مبارزه جویانه شود؟ بازی کنم؟ منطقی نبود. آن را حس نکرده بودم، سراغم نیامده بود. پس کاری را که کارگردان میخواست انجام نمیدادم. او سرش را به علامت نفی تکان میداد. فایده نداشت. بالاخره درکش کردم: شایلاک هشیار بود. وقتی میگفت نیم کیلو گوشت آنتونیو را میخواهد نوعی هشیاری در وجود او بود. ربطی به بی رحمی و از این چیزها نداشت. همه چیز برایم روشن شد. او هشیار بود. * فکر میکنی اگر مبارزه نمیکرد نیم کیلو گوشت را میگرفت؟ به نظر من خودش را در چاهی انداخته بود که نمیدانست از آن خلاصی دارد یا نه. سعی دارد خود را خلاص کند، اما با درگیر شدن در این ماجرا ممکن بود دیوانه شود. ماجرای غمانگیزی است. مثل حرفی که درباره «بعد از ظهر نحس» زدند که: وقتاش رسیده که این مرد حرفش را در دادگاه بزند. اهانت نهایی این که صرفا به خاطر یهودی بودن قراردادی را که بسته با بیقیدی بررسی میکنند؛ انتظار دارند در برابر خواسته غیرمنطقی شان که نقض قرارداد است سر تسلیم فرود بیاورد. همه علیه او بسیج شدهاند. با عکسالعملاش میخواهد بگوید: «دیگر بر ما تف نیاندازید!» مثل وقتی که «مایکل کورلئونه» برادرش را رها میکند. بخشی از هویتش در این حرکت است. شایلاک اول یک انسان است، دوم یک یهودی. قبل از آن که درباره یهودیت حکم صادر کنید او را یک انسان ببینید. چون بقیه یهودیهای نمایشنامه رفتاری دلسوزانه دارند؛ به دادگاه میروند تا از او حمایت کنند تا احساس نکند تنها است، اما با خواسته او موافق نیستند. * در پایان که او را مجبور میکنند بین مسیحی شدن و مرگ یکی را انتخاب کند، شایلاک زنده ماندن را انتخاب میکند و میگوید: «راضی هستم.» این گفته او تا چه حد کنایی است؟ مسئله این است که او زیاده روی کرده است. بی عدالتی که در حق او میشود به همین خاطر است. حالا مجازات به خاطر اشتباه خود اوست. جمله «راضی هستم» در حقیقت عزای یک نجات یافته است. از سر ناچاری تسلیم می شود. خطر را حس میکند و میداند که گریزی نیست، گرفتارش کردهاند و کسی که جان به در برده میداند در چنین موقعیتی چه باید بکند - قبلا این مسیر را رفته - میداند که آن عوضیها میخواهند او را گیر بیاندازند. در کاری که میکند خبره است و میداند هنوز کاری از دستش ساخته است. *انگار داری خودت را توصیف میکنی. نمی دانم؛ احساس میکنم اخیرا خلاء عاطفی داشتهام. منتظر چیزی هستی که بیاید و تخیلات را بارور کند تا بدین طریق ارتباطی برقرار کنیم. منظورم دیگر رابطهای جنسی نیست، این که چطور نقشی را پویا و گویا بازی کنم تا خودم هم سروسامانی بگیرم. یک مکاشفه است. «در جستوجوی ریچارد» برای من چنین حالتی داشت. من ستاره سینما نیاز داشتم یک کار شکسپیری انجام بدهم. چطور میشود فرصت بازی کردن در نقش ریچارد را پیدا کنی و آن را بازی کنی بدون آن که بگویند: «10 سال سریال بازی کرده و حالا دیگر میخواهد کنار بکشد و نقش «هملت» را بازی کند.» این لطیفه را شنیدهای که «جان وین» هملت بازی میکند؟ وقتی کار تمام می شود کنار چراغهای جلو صحنه میرود چون همه او را هو کردند، بعد به تماشاگرها نگاه میکند و میگوید: «چه میخواهید؟ من این مزخرفات را ننوشتهام.» اگر برای شماست برای شماست، اگر هم نیست که نیست. مسئله مهمی نیست. جان وین در کاری که میکرد عالی بود؛ چرا به خاطر این که نمیتواند هملت باشد او را تحقیر میکنیم؟ ابلهانه است. نمیشود از «همفری بوگارت» خواست نقش «هاتسپر» را بازی کند. مثل این است که از «بتهوون» بخواهید موسیقی راک بسازد. * برای فیلم ریچارد که خودت آن را کارگردانی کردی، روش خاصی را انتخاب کرده بودی. اشتیاقی واقعی برای انجام آن داشتم، عشقی که شاید در کار دیده شود. چون میخواستم برخی از مشکلات و رموزی را که در آثار شکسپیر با آن مواجه هستیم منتقل کنم، اما از طرفی اجرای نمایش ریچارد سوم بود. کار کمی آشفتگی داشت. دوستش دارم. در نهایت میخواستم سوالهایی را مطرح کنم، اما الزاما به آنها پاسخ ندهم. میخواستم مردم شکسپیر را احساس کنند بدون آن که دنبال دلیل باشند. آن فیلم خیلی برایم لذت بخش بود. - مثل «صورت زخمی» که دوباره مطرح شده و یکی از پرفروش ترین DVDهایی است که تاکنون عرضه شده است. یکی از فیلمهای مورد علاقه خودت هم هست، مگر نه؟ اما وقتی اکران شد توجهی به آن نکردند. ولی میدانستم «الیور استون» فیلمنامههایی مینویسد که جهانی میشوند؛ در او خشم و انرژی و حساسیت خاصی موجود بود. وقتی فیلم را دیدم تمام این احساسات را یافتم که در فیلم موج میزد. احساس میکردم به هیچ فیلمی تا به این حد نزدیک نشدهام. فکر میکردم به دل تماشاگر نشستهام و همین طور هم بود. برایم ملموس بود. بعضی از رپها فیلمی ویدئویی درباره صورت زخمی ساختند، به عنوان یک انقلاب و یک داستان اخلاقی. حرفهایی که در DVD راجع به آن میزنند خیلی جالب است. * با بازی در نقش «تونی مونتانا» به چه شناختی از خودت رسیدی؟ در دورهای که نقش تونی مونتانا را بازی میکردم یک روز سگی به من حمله کرد و من ضربهای به پوزهاش زدم. باورم نمیشد چنین کاری کرده باشم. من عاشق سگها هستم، اما او به من پریده بود. طبیعتا باید فرار میکردم، اما نترس شده بودم و همین نترس بودن آن شخصیت را دوست داشتم. یکی از عالی ترین جنبههای بازیگری همین است که ناگهان به کسی که یک اره برقی جلو صورتت گرفته بگویی آن را [...] کمتر کسی پیدا میشود که وقتی بخواهند سرش را ببرند بگوید برو گورت را گم کن. و لهجه قسمتی از کار بود. مثل عبور از سنگهای وسط رودخانه یا تخته پرش است؛ به حالت دهانم توجه کن، با حالت دهان خودم خیلی فرق دارد. آن تغییر حاصل تمرین مداوم و استفاده از آن لهجه بود. بنابراین مجبور نبودند مرا گریم کنند؛ دهان همانی بود که باید باشد. فقط با آن طرز صحبت کردن ذهن و بدنم به نقطه خاصی رسید و من توانستم به نقش برسم. این واقعیت را دوست دارم که به نظر من، تونی مونتانا شخصیتی دوبعدی بود. نمیخواستم از او شخصیتی 3 بعدی بسازم. هر چه را که میبینی به همان میرسی. در مورد او این حالت را دوست دارم _ این واقعیت را که زیاد اهل اندیشه نبود - برای همین وقتی دوستش را کشت آن طور آشفته شد. نتوانست تحمل کند، پس در همان حالت باقی ماند و به همین دلیل به کوکائین پناه برد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]
صفحات پیشنهادی
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش-هموطن :آخرین فیلم پاچینو در جشنواره فیلم فجر سال گذشته به نمایش درآمد و بخشهایی از این گفت و گو مربوط به همین فیلم است.
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش-هموطن :آخرین فیلم پاچینو در جشنواره فیلم فجر سال گذشته به نمایش درآمد و بخشهایی از این گفت و گو مربوط به همین فیلم است.
شیوه بازیگری آل پاچینو
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش. ... گفت و گوی حاضر نیز که با یکی دیگر از غولهای بازیگری سینمای جهان انجام شده نشان دهنده وسعت دید و رابطه صمیمانه او با .
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش. ... گفت و گوی حاضر نیز که با یکی دیگر از غولهای بازیگری سینمای جهان انجام شده نشان دهنده وسعت دید و رابطه صمیمانه او با .
2 پسربچه شاهد قتل هولناک پدر و مادر
2 پسربچه شاهد قتل هولناک پدر و مادر · درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش ... خندهای كه تبدیل به نوری در تاریكی شد به متولدین هر ماه چه هدیهای بدهیم؟ ... راز دو جنایت در ...
2 پسربچه شاهد قتل هولناک پدر و مادر · درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش ... خندهای كه تبدیل به نوری در تاریكی شد به متولدین هر ماه چه هدیهای بدهیم؟ ... راز دو جنایت در ...
به متولدین هر ماه چه هدیهای بدهیم؟
2 پسربچه شاهد قتل هولناک پدر و مادر · درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش ... خندهای كه تبدیل به نوری در تاریكی شد به متولدین هر ماه چه هدیهای بدهیم؟ سپاهان - الاهلی امارات ...
2 پسربچه شاهد قتل هولناک پدر و مادر · درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش ... خندهای كه تبدیل به نوری در تاریكی شد به متولدین هر ماه چه هدیهای بدهیم؟ سپاهان - الاهلی امارات ...
دو كتاب جديد با ترجمه «مخبر»
بازی برد - برد با ترجمه به زبان بینالمللی دو كتاب جديد با ترجمه «مخبر» ... درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش پیش از این کتاب گفتوگو با مارلون براندو (ترجمه ...
بازی برد - برد با ترجمه به زبان بینالمللی دو كتاب جديد با ترجمه «مخبر» ... درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش پیش از این کتاب گفتوگو با مارلون براندو (ترجمه ...
تصادف منجر به کشف مواد مخدر از معده قاچاقچی شد
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش · حوزه آيت الله يثربي كاشان مردم را به شركت درراهپيمايي13آبان دعوت كرد · تصادف منجر به کشف مواد مخدر از معده قاچاقچی شد .
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش · حوزه آيت الله يثربي كاشان مردم را به شركت درراهپيمايي13آبان دعوت كرد · تصادف منجر به کشف مواد مخدر از معده قاچاقچی شد .
مردی که شرک را از روی او ساختند!! ()
«مأمور ما در هاوانا» را ساختند که یک داستان جاسوسی مسخره و سرگرمکننده در مورد ... درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش ... محلی» درباره دو کاکنی فقیر که در مسابقات سگ ...
«مأمور ما در هاوانا» را ساختند که یک داستان جاسوسی مسخره و سرگرمکننده در مورد ... درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش ... محلی» درباره دو کاکنی فقیر که در مسابقات سگ ...
رپها را بگیر
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش ... نیست، این که چطور نقشی را پویا و گویا بازی کنم تا خودم هم سروسامانی بگیرم. ... بعضی از رپها فیلمی ویدئویی درباره صورت ...
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش ... نیست، این که چطور نقشی را پویا و گویا بازی کنم تا خودم هم سروسامانی بگیرم. ... بعضی از رپها فیلمی ویدئویی درباره صورت ...
پیشنهادهایی جالب برای احساس خوشبختی کردن
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش او مرد خوشبختی نیست، اما خیلی با وقار و پردل و جرات است. ... دارند؛ به دادگاه میروند تا از او حمایت کنند تا احساس نکند تنها است، اما ...
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش او مرد خوشبختی نیست، اما خیلی با وقار و پردل و جرات است. ... دارند؛ به دادگاه میروند تا از او حمایت کنند تا احساس نکند تنها است، اما ...
اكران مشهورترين آثار اليور استون
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش ... پنجره چاپ شد) را از او خوانده بودیم که بی شک یکی از بهترین گفتوگوهای سینمایی است. .... چون میخواستم برخی از مشکلات و ...
درباره آلپاچینو و بازیهای ماندگارش ... پنجره چاپ شد) را از او خوانده بودیم که بی شک یکی از بهترین گفتوگوهای سینمایی است. .... چون میخواستم برخی از مشکلات و ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها