واضح آرشیو وب فارسی:الف: بازخواني يك قرارداد متفاوت در تاريخ ايران
نكته جالب اينجاست كه امير چنين قراردادي را در حالي امضا كرد كه ايران كاملا در موضع ضعف قرارداشت، موضعي كه در چند دهه گذشته بدان مبتلا بود. با اين حال درايت صدراعظم نشان داد كه كمي قابليت و وطندوستي ميتوانست از وقوع فجايعي چون گلستان و تركمانچاي جلوگيري كند.
خبرگزاري فارس: بازخواني يك قرارداد متفاوت در تاريخ ايران
يك تقارن شوم
دوران حكومت قاجارها را ميتوان به حق، نكبتبارترين دوران حكومتي در ايران ناميد. از بخت بد ما ايرانيان، اين دوره دقيقا مصادف با جهش هاي بلند عرصه فناوري و اقتصاد جهاني در مغرب زمين محسوب ميشود. دوراني كه اروپا با گذراندن دوره پر فراز و نشيب رنسانس (نوزايي) پاي در عرصه سوداگري جهاني نهاده و ولعي تام و تمام براي بلعيدن ثروت هاي ساير ملل پيدا كردهبود.
در همين دوره است كه شاهد انعقاد قراردادهايي هستيم كه با بازخواني آن ها عرق شرم بر پيشاني هر ايراني مينشيند و مي كوشد تا با سرعتي هر چه بيشتر اوراق تاريخ را براي بازيابي غرور ملي خويش ورق بزند. با اين حال عهد قاجار نيز خالي از كورسوهاي ميهن پرستي در قالب رجال غيرتمندي چون قائم مقام فراهاني و ميرزا تقيخان اميركبير نيست.
در اين مقاله كوتاه برانيم تا به بررسي يكي از اسناد ناگفته عهد قجر بپردازيم، سندي كه بر خلاف ساير موارد مشابهاش در اين عهد، حجتي محكم بر هوش سياسي رجال ميهن پرست ايراني است. هوشي كه غربيها سال ها، گستاخانه منكر حضورش بودند و با وادادگي رجال خودفروخته عصر قاجار و پهلوي كوشيدند تا ماهيتش را در عنصر ايراني خفه كنند.
شكست از پي شكست
عهد ۱۱ساله محمدشاه قاجار در حالي سپري شد كه ايران پس از شكست هاي پياپي از روسيه و وانهادن سرزمين هاي قفقاز بدانها، اينك بايد براي دفاع از كيان خود پنجه در پنجه حيلتهاي استعمار پير انگلستان ميافكند. محمدشاه با وجود غرور توخالي قجري، نتوانست شكستهاي مفتضحانه جدش، فتحعليشاه، را جبران كند؛ صدراعظم او حاجي ميرزا آقاسي، عنصر خودفروخته ايروانيالاصلي كه اصولا خود را تبعه دولت بهيه روس ميدانست و نه ممالك محروسه ايران، مرد اين ميدان نبود و به همين دليل در مدت كوتاهي، حاكم هرات، اين شهر را به عنوان شهري بزرگ در شرق خراسان، از قلمرو دولت مركزي خارج كرده و در پناه حمايت دولت فخيمه بريتانيا به دنبال پيوند با حكومت نيمه خودمختار كابل، براي تولد يك كشور جديد در منطقه بود. با مرگ محمدشاه، ناصرالدينميرزاي جوان، در حالي كه تنها ۱۶ سال سن داشت، با نام ناصرالدين شاه به تخت نشست و با برگزيدن ميرزا تقيخان، استاد و معلمش در تبريز، به سمت صدراعظم، و ملقب ساختن او به اميركبير، بارقههاي اميد را بر روي ايران غارت زده روشن كرد.
اميركبير و ميراث شوم قجر
ميرزا تقيخان در حالي زمام امور را به دست گرفت، كه از دورههاي قبل چيزي جز نكبت، حرمان و سرخوردگي باقي نمانده بود و او ميبايست به سامان دادن اين همه برخيزد. دولتهاي روس و انگليس، با توجه به منافع گسترده استعماري كه در دورههاي قبل به دست آوردهبودند، درصدد برآمدند تا قراردادهاي جديدي را براي بسط اين منافع بر ايران تحميل كنند. اما سفراي اين دولتها خيلي زود دريافتند كه امير همچون حاجي ميرزا آقاسي، يك واداده خودفروخته نيست. رفتار اميركبير در غائله علي محمدباب و اعدام او نشان داد كه امير اصولا حاضر نيست پيشرفت و سعادت يك ملت را با بازي هاي كودكانه مشتي ابله خودفروخته، كه از جانب دول خارجي مورد حمايت بودند، به تاخير انداخته و وانهد. با اين حال امير، به عنوان يك ديپلمات كاركشته به خوبي ميدانست كه نميتواند با دست خالي به جنگ دولتهاي تا دندان مسلح برود، اين بود كه كوشيد تا با تمسك به تدبير و سياست بر مشكلات چيره شود. با همين شيوه بود كه هرات مجددا به ايران بازگشت و حكومت آن مطيع ايران گرديد.
انگليس و سياست تسلط بر خليج فارس
مقارن اين حركتها بود كه انگلستان براي اعتلاي سلطه خود بر خليج فارس و بيرون راندن ساير دول رقيب كه به سوداي بازرگاني پاي در اين وادي ميگذاردند، تقاضاي انعقاد يك قرار داد تازه را به ايران ارائهكرد. قراردادي كه بر اساس آن امتياز تفتيش و بازرسي كشتيهاي بازرگاني در حال عبور از خليج فارس را به بهانه مبارزه با بردهداري، به دولت انگلستان ميبخشيد. با اين قرارداد ايران عملا حاكميت خود را بر خليج فارس از دست ميداد. از طرف ديگر ادعاهاي روسيه بر جزيره آشوراده، واقع در درياي خزر، افزايش يافته بود، و امير ميبايست اين دو غائله را با تدابير ديپلماتيك حل و فصل نمايد. به همين دليل و با وجود اكراه صدراعظم در انعقاد قرارداد، تن به قرارداد مورد نظر انگليسيها داد. اين تنها قراردادي بود كه اميركبير در دوران صدارتش با يك دولت خارجي منعقد كرد.
بر اساس اين قرارداد حق تفتيش و بازرسي كشتيها در خليج فارس براي مبارزه با برده داري، به نيروي دريايي انگلستان واگذار گرديد. در وهله اول ممكن است نگاه بدبين ايراني در خلال۲۰۰ سال گذشته، اين قرارداد را نيز چون ساير قراردادها ضربه سنگين به حيثيت كشور بداند، اما كافي است به مفاد آن بنگريم تا در بند بندش، نبوغ يك سياستمدار وطن دوست ايراني را مشاهده كنيم.
قرارداد از سه بند مجزا تشكيل شده كه مقدمه و موخره اي را نيز بدان افزودهاند. سه بند اصلي در برگيرنده اين مطالب هستند:
۱- اجازه ۱۱ساله كشتي هاي جنگي بريتانيا و نيز كمپاني هند شرقي براي وارسي كشتي هاي تجاري در حال عبور از خليج فارس براي جلوگيري از تجارت برده.
۲- عدم شمول اين قرارداد براي كشتي هاي دولتي متعلق به ايران.
۳- اتمام قرارداد در پايان ۱۱سال و عدم پيش بيني تجديد آن.
اما اين تمام مطلب نيست، ميرزا تقي خان مواد زير را به عنوان شرايط پذيرش قرارداد از سوي ايران به خورد انگليسيها داد و آن ها با آن همه ادعاي كياست تن به پذيرش آن دادند، صرفا براي اينكه بتوانند بر كار رقباي تجاري خود نظارت داشته باشند. اين شرايط عبارتند از:
۱- نمايندهاي از دولت ايران درون كشتيهاي انگليسي باشد كه كار تفتيش و بازرسي را او انجام دهد.
۲- كشتيها بيش از اندازه معطل نشوند و عبور و مرور مختل نگردد.
۳- كليه كشتيهايي كه پس از بازرسي مجرم شناخته شدهاند براي انجام محاكمه قانوني به دولت ايران تحويل داده شوند.
۴- از زمان تحرير قرارداد (۸ مرداد ۱۲۳۰ شمسي) تا اجراي رسمي قرارداد (۲ بهمن ۱۲۳۰ شمسي) شش ماه زمان براي تعيين و معرفي صاحب منصبان ايران تعيين شد.
نكته جالب اينجاست كه امير چنين قراردادي را در حالي امضا كرد كه ايران كاملا در موضع ضعف قرارداشت، موضعي كه در چند دهه گذشته متصلا بدان مبتلا بود. با اين حال درايت صدراعظم نشان داد كه كمي قابليت و وطندوستي ميتوانست از وقوع فجايعي چون گلستان و تركمانچاي جلوگيري كند. در ابتكار اميركبير چندين نكته حائز اهميت بود.
حضور ناظر ايراني
با حضور داشتن ناظر ايراني در كشتي جنگي انگليس و پرداختن به عمل تفتيش به وسيله او، ضمن جلوگيري از اعمال نفوذ بيحد و حصر انگليسي ها، افرادي قابل را براي آينده نيروي دريايي ايران كه در انديشه اميركبير جايگاه والايي داشت، تربيت مي نمود و ميتوانست در آينده هسته يك گارد ساحلي مناسب را براي ايران پيريزي كند. اين امر از آن رو اهميت دارد كه بدانيم اميركبير در همان زمان با خريد دو كشتي جنگي به دنبال تاسيس نخستين ناوگان جنگي ايران نيز بود.
محدوديت زمان قرارداد
امير تعمدا زمان قرارداد را به ۱۱سال محدود كرده بود. او در برآوردهاي خويش بدين نتيجه رسيده بود كه پس از گذشت اين مدت ايران خواهد توانست خود اختيار اداره خليج فارس را به عهده گرفته و به اخراج مهاجمان اروپايي از آن مبادرت ورزد. امير براي آغاز اين ساماندهي دستور جامعالاطرافي به ميرزا محمودخان، آجودان امور خارجه، مبني بر ساماندهي امر برخورد با تاجران برده و ايجاد تاسيسات و ادارات لازمه آن را داد تا از اين رهگذر هسته يك سيستم اداري منظم نيز ريخته شود.
مجازات مجرمان در ايران
امير با قراردادن شرط تحويل خاطيان به ايران ضمن تاكيد بر تماميت ارضي كشور جلوي زيادهرويهاي استعمارگران براي مهار جنبش هاي استقلال طلبانه را نيز گرفت. به اين ترتيب با اعمال نظر حكومت ايران رعاياي ايراني حاشيه خليج فارس نسبت به حكومت مركزي اطاعت بيشتري از خود نشان ميدادند.
فرجامي محنتزا
با اين وجود سياست امير در تمشيت امور چندان دوامي نيافت. دسيسههاي مخفياني سران قاجار و در راس آن ها مهدعليا، مادر شاه، كه تحمل ديدن دامادش را نداشت، در كنار حمايت سفارتخانه هاي روس و انگليس زمينه را براي خلع آن يگانه دوران فراهم ساخت. روز ۲۳ آبان ۱۲۳۰ خورشيدي، سه ماه مانده به شروع اجراي اين قرارداد، ناصرالدين شاه جوان و بيتجربه در خلال يك حكم براي او نوشت:«چون صدارت و وزارت كبري زحمت زياد دارد، و تحمل اين مشقت بر شما دشوار است، شما را از آن كار معاف كرديم؛ بايد به كمال اطمينان مشغول امارت نظام باشيد. و يك قبضه شمشير و يك نشان كه علامت كل عساكر است فرستاديم. به آن اقدام نماييد تا امر محاسبه و ساير امور را به ديگران از چاكران كه قابل باشند واگذاريم.»
اما اين وضع نيز چند ماهي بيشتر دوام نيافت، اطرافيان كه هراس بازگشت امير و رغبت دروني شاه به او نگران شان ساخته بود، در حالت مستي حكم قتل او را از شاه گرفته و به حيات آن رادمرد ايران زمين خاتمه دادند. به دنبال شهادت اميركبير، هرات از دست رفت، و معاهدهاي كه از آن سخن گفتيم به شكلي كاملا يكطرفانه اصلاح شد، و بر ايران آن رفت كه مي دانيد.
جواد نوائيان رودسري
منبع :رصد
يکشنبه|ا|9|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]