تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز زمين باقى نمى ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مى شن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835446661




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهی به دیالوگ‌‌ها و نماهای كلیدی «جدایی نادر از سیمین»


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در نمایی از فیلم، «ترمه» در پمپ بنزین به ماشین پدرش بنزین می‌زند. وقتی كه داخل ماشین می‌شود، می‌گوید «همه نگاه می‌كنن». پدر هم می‌گوید: «بذار نگاه كنن». نادر از دخترش می‌پرسد....    ترس، دروغ، شك و (...) به روایت فرهادی «جدایی نادر از سیمین» روایت فرهادی از ترس، دروغ و شك است كه او قصد دارد مخاطب راجع به آن قضاوت كند. او سعی كرده با استفاده از صحنه‌های حاشیه‌ای مثل پرسیدن سوال درسی از ترمه، حرف‌هایش را بزند. «جدایی نادر از سیمین» فیلمی از اصغر فرهادی است كه تاكنون جوایز بسیاری از جشنواره‌های برلین، فجر و آسیاپاسیفیك دریافت كرده است. داستان این فیلم درباره زن و شوهری (نادر و سیمین) است كه قصد دارند پس از 14 سال از هم جدا شوند. نادر و سیمین نمایندگانی از طبقه متوسط به بالای جامعه هستند. پدر نادر كه مبتلا به آلزایمر است، نیاز به مراقبت دارد و آن‌‌ها راضیه (ساره بیات) را برای انجام نگهداری پدر به خانه می‌آورند. راضیه كه فردی متدین است روزی برای رفتن به دكتر، دست پدر نادر را می‌بندد تا وقتی برمی‌گردد تكان نخورد و مشكلی برایش پیش نیاید. از قضا آن روز نادر زود به خانه می‌آید و چند بار در می‌زند ولی كسی در را باز نمی‌كند. در نهایت به داخل خانه می‌رود و با پدرش كه از روی تخت افتاده‌، مواجه می‌شود. نادر پس از تیمار كردن پدرش با راضیه مواجه می‌شود و با او بحث می‌كند و به او تهمت دزدی از كشوی داخل اتاق می‌زند. تماشاگر در ابتدای فیلم دیده است كه پول‌‌های داخل اتاق را سیمین به جهت حساب كردن پول كارگرها برداشته بود. در ادامه راضیه می‌گوید من دزدی نكردم و اگر دزدی كرده بودم الان اینجا حضور نداشتم. كشمكش ادامه می‌یابد تا این كه نادر، راضیه را -كه حامله است - به بیرون از خانه هل می‌دهد. پس از این حركت به نادر خبر می‌دهند كه راضیه حامله بوده و بچه‌اش در اثر ضربه تو سقط شده است. كار به شكایت و دعوا می‌رسد و حجت، همسر راضیه (شهاب حسینی) كه شخصی بدهكار است، بارها با نادر دعوا می‌كند. پس از شكایت راضیه از نادر، نادر هم از راضیه به دلیل بستن دست پدرش شكایت می‌كند. در این بین «ترمه» فرزند نادر و سیمین (با بازی سارینا فرهادی) شاهد كل ماجراست و به نوعی می‌خواهد تصمیم‌گیری كند. داستان ادامه می‌یابد تا اینكه نادر به حرف خود درباره آسیب دیدن پدرش توسط راضیه شك می‌كند و راضیه هم به سقط شدن بچه‌اش با ضربه نادر شك می‌كند. (راضیه روز قبل از حادثه با یك ماشین تصادف كرده بود و نادر هم برای بیرون آوردن پدرش از دستشویی به درب دستشویی ضربه زد). سیمین با همسر راضیه صحبت می‌كند تا مبلغی را بگیرند و ماجرا ختم شود. نادر كه در ابتدا راضی به این كار نمی‌شود و می‌گوید من پول زور به هیچ كس نمی‌دهم، به همراه همسر و فرزند خود به خانه راضیه و حجت می‌رود. طلب‌كارهای حجت هم نشسته‌اند و نادر می‌گوید من پول را می‌دهم ولی قبل از آن راضیه باید روی قرآن دست بگذارد و بگوید من باعث سقط شدن بچه او هستم. راضیه هم این كار را نمی‌كند و حجت متوجه ماجرا می‌شود و از خانه بیرون می‌رود. سكانس پایانی فیلم را هم یا دیده‌اید و یا خواهید دید. «اصغر فرهادی» در «جدایی نادر از سیمین» سعی كرده با استفاده از صحنه‌های حاشیه‌ای مثل پرسیدن سوال درسی از ترمه، حرف‌هایش را بزند. فیلم او با «درباره الی...» فاصله‌های زیادی دارد. در فیلم قبلی صحنه‌‌های اضافه دیده نمی‌شود ولی در این فیلم نماهای اضافه مثل سوار كردن پدر به ماشین یا بالا آوردن او و یا حضور ترمه در ماشین و نماهای بسیار دیگر می‌توانست حذف شود تا ریتم فیلم تند شود. با این كه موضوع فیلم، مخاطب را تا انتها سر صندلی سینما نگه می‌دارد ولی وجود صحنه‌های زاید، مخاطب را خسته و كلافه می‌كند. نكته دیگر در مورد این فیلم، عدم استفاده از موسیقی‌ است كه در برخی صحنه‌ها به شدت احساس می‌شود. البته پخش موسیقی‌های غیرمستقیم فیلم، یكی در داخل ماشین و از طریق ضبط و دو موسیقی دیگر از طریق رادیوی خانه نادر تا حدودی از این فضای كلافه‌كننده و عصبی تلطیف می‌كند كه البته كافی نیست. با تمام این تفاصیل، نمی‌توان از دوربین‌ روی دست‌های خوب محمود كلاری، فیلمنامه و كارگردانی قوی فرهادی چشم‌پوشی كرد ولی همه موافقان و مخالفان این فیلم تا رسیدن به «درباره الی...» فاصله‌ها دارد.   در ادامه این یادداشت شما را با برخی دیالوگ‌ها و نماهای كلیدی فیلم آشنا می‌كنم تا زمان تماشای فیلم توجه بیشتری به آن‌‌ها كنید و درباره موضوع و مضمون فیلم قضاوت كنید. - تیتراژ این فیلم با صحنه كپی از صفحات شناسنامه برای ارائه به دادگاه آغاز می‌شود و نادر (پیمان معادی) و سیمین (لیلا حاتمی) در دادگاه درباره اختلافات‌شان صحبت می‌كنند. - در سكانس ابتدایی فیلم در دادگاه، دلیل سیمین برای جدایی، رفتن به خارج از كشور است كه در این رابطه می‌گوید: «من ترجیح می‌دهم دخترم در این شرایط بزرگ نشود». - پس از پایان دادگاه، سیمین وسایلش را جمع می‌‌كند تا به خانه مادرش برود. لحظه رفتن سی‌دی شجریان را می‌برد و وقتی نادر به او می‌گوید هر كدام را كه می‌خوای ببر، می‌گوید: من فقط همین را می‌برم. - در نمایی از فیلم، «ترمه» در پمپ بنزین به ماشین پدرش بنزین می‌زند. وقتی كه داخل ماشین می‌شود، می‌گوید «همه نگاه می‌كنن». پدر هم می‌گوید: «بذار نگاه كنن». نادر از دخترش می‌پرسد بقیه پول را گرفتی، ترمه می‌گوید نه، بقیه‌اش انعام است. پدر می‌گوید «زمانی انعام می‌دهند كه خود طرف بنزین بزند». در نهایت او را مجبور می‌كند بقیه پول را پس بگیرد و در نهایت مابقی پول را هم به خود او می‌دهد. نادر با این كار به دخترش یاد می‌دهد حق‌اش را بگیرد. - در قسمتی از فیلم راضیه به دخترش می‌گوید كیسه آشغال‌ها را بیرون ببر. كیسه آشغال‌ها پاره و راه‌پله كثیف می‌‌شود. همسایه ‌آن‌ها از راضیه تقاضا می‌كند آشغال‌ها را با سطل بیرون ببرد كه راضیه می‌گوید ببخشید سرم گیج رفت و كیسه آشغال‌ها پاره شد. این دروغ كوچك جلوتر و در زمانی كه قرار است همسایه‌ها شهادت دهند، برایش مشكل‌ساز می‌‌شود. - در نمای مهمی از فیلم كه گویی فرهادی می‌خواهد شعار بدهد، نادر معنی لغاتی را از ترمه می‌پرسد. اولین كلمه «نهضت» است كه ترمه «جنبش» معنا می‌كند. كلمه دوم «بادیه» است كه ترمه به اشتباه می‌گوید «باد تند» و نادر آن را با واژه «بیابان» اصلاح می‌كند. كلمه سوم «گارانتی» است كه ترمه می‌گوید «ضمانت». نادر می‌گوید ضمانت عربی است و باید بگویی «پشتیبان». ترمه می‌گوید معلم‌مان گفته است. نادر هم می‌گوید: چیزی كه غلطه، غلطه! حالا هر كی می‌‌خواد گفته باشه یا هر جا می‌خواد نوشته باشه. - نادر زمانی كه وارد خانه مادرزنش می‌‌شود، مردی در حال تنظیم شبكه‌های ماهواره است و در بك‌گراند آن فردی در حال نماز خواندن. - وقتی معلم خصوصی ترمه، خانم قرایی (با بازی مریلا زارعی) برای شهادت دادن به دادگاه می‌آید، با سیمین برخورد می‌كند و از او می‌پرسد من چه چیزی باید بگویم. سیمین به او می‌گوید: «به نظرم واقعیت را بگویید.» -در نمای دیگری وقتی مادر سیمین از ترمه سوال درسی می‌پرسد، ترمه در جواب می‌گوید: «در زمان ساسانیان، مردم به دو دسته اشراف و بزرگان و مردم عادی تقسیم می‌شدند». - حجت (شهاب حسینی) به مامور دادگاه می‌گوید: «من رو از حبس می‌ترسونی، برو از خدا بترس. حرف نزنم كه چی، كه حقمُ بخورن». - زمانی كه نادر قصد دارد به همسایه‌شان زنگ بزند، ترمه از او می‌پرسد «چرا می‌خوای زنگ بزنی؟» نادر در جواب می‌گوید: «برای اینكه حواسش باشه برای تحقیقات میان». ترمه در ادامه می‌گوید: «اگه قراره راستش رو بگه، چرا باید حواسش باشه». - در جریان جر و بحث نادر و سیمین، نادر خطاب به او می‌گوید: «بچه تو باید همین جا بزرگ بشه كه مثل تو ترسو بار نیاد. تو می‌ترسی اینجا وایسی». - ترمه كه حواسش به همه چیز است، از پدرش می‌پرسد اگر نمی‌دانستی راضیه حامله است، از كجا فهمیدی خانم معلم به او شماره دكتر داده است. - نادر به دخترش می‌گوید: «قانون این چیزا حالیش نیست. میگه می‌دونستی یا نمی‌دونستی». - در صحنه‌ای، «ترمه» بچه كوچكی را با حسرت نگاه می‌كند كه به راحتی روی پای مادرش خوابیده است.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن