واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: دبير: روح پهلواني ورزش زير سايه قهرمانپروري جان ميبازد
در سالهاي پس از انقلاب، ورزش ايران موفق به معرفي چهرههاي شاخص و افتخارآفريني شد كه سواي قهرماني و كسب افتخارات باارزش و غرورآفرين، فرهنگ تازهاي از ويژگيهاي قهرمان را از ابعاد اخلاقي و پهلواني به جهانيان معرفي و معنا كرد.
در سالهاي پس از انقلاب، ورزش ايران موفق به معرفي چهرههاي شاخص و افتخارآفريني شد كه سواي قهرماني و كسب افتخارات باارزش و غرورآفرين، فرهنگ تازهاي از ويژگيهاي قهرمان را از ابعاد اخلاقي و پهلواني به جهانيان معرفي و معنا كرد.
ورزش ايران در همين عمر كوتاه 30 ساله پس از انقلاب مفتخر به معرفي قهرمانان بزرگ و ماندگاري در عرصه مسابقههاي جهاني و حتي المپيك شد كه شايد هيچ خوشبيني آن را تصور نميكرد. از جمله صعود و فتح سكوهاي قهرماني در بازيهاي المپيك توسط دلاوراني چون رسول خادم، عليرضا دبير، حسين توكلي، حسين رضازاده، هادي ساعي و... نشاندهنده كميت قابل توجه و باارزش دستاورد ورزشكاران ايراني طي 30 سال گذشته است كه حتي نسبت و قياس به سالهاي قبل از انقلاب، حكايت از كارنامه قابل اعتنا و پرفروغ ورزش ايران دارد.
بدون شك عليرضا دبير از چهرههاي نادر و موفق و صاحبنظر در ورزش است كه به لطف سابقه و تجربه گرانقدر دوران قهرماني و پيامد آن گذراندن مدارج تحصيلي و مديريتي خيلي زود در قالب يك صاحبنظر اجتماعي و ورزشي خودنمايي كرد.
او با وجود آن كه در حال حاضر به شكل ظاهري و فيزيكي مجالي براي ورود و تعمق در مقولهاي كه خود همه مدارج آن را طي كرده است، ندارد؛ اما همچنان نسبت به پديده ورزش، دغدغه و حرف براي گفتن دارد.
عليرضا دبير، دارنده طلاي المپيك سيدني و قهرمان جهان در سال 98، در ارزيابياش از دستاوردهاي 30 ساله ورزش براي «جامجم» اين گونه نوشته است:
انقلاب اسلامي جريان جديدي را به جامعه ورزش تزريق كرد، در واقع تعريف تازهاي از ورزش را جايگزين برداشتهايي كرد كه در آن زمان وجود داشت.پس از انقلاب پهلواناني وارد عرصه ورزش شدند كه ريشه در فرهنگ انقلاب داشتند و روحيه جوانمردي را به گونهاي در ورزش رواج دادند كه تعريف جديدي در ورزش شكل گرفت.
زماني كه ورزشكاراني همچون رضاييمجد به درجه رفيع شهادت رسيدند و زندگي خود را نثار انقلاب كردند، نشان داده شد كه زندگي ورزشي چه معنايي دارد و يك پهلوان چگونه از خود براي رسيدن به اهداف متعالي ميگذرد. ورزش پس از انقلاب اسلامي كم از اين جوانمردان نداشت. مرادعلي شيراني قهرمان كشتي فرنگي كه به درجه جانبازي در جنگ و آزادسازي خرمشهر رسيد، يا 3 برادر شهيد پورزند.
اما هرچه از روزهاي شيرين انقلاب دورتر شديم، ورزش نيز با جريانات جديدي روبهرو شد. اتفاقات بيروني و دروني بر ورزش ما تاثير زيادي گذاشت. در اين دوران فوتبال ما از نو ساخته شد. المپيك را تحريم كرديم و در2 دوره در اين رقابتها (المپيك 1980 و 1984) نمايندهاي اعزام نكرديم؛ اما توانستيم ورزش خود را احيا و حتي به افتخارات ارزشمندي نيز در دورههاي بعد بازيهاي المپيك دست يابيم.ورزش ايران در سالهاي پس از انقلاب افتخارات قابل توجهي براي كشورمان به ارمغان آورد؛ اما پس از پايان جنگ روند و عملكرد ورزشكاران ما پررنگتر جلوه كرد.
بخصوص پس از 8 سال دفاع مقدس دوباره در مجامع بينالمللي شاهد درخشش چشمگير ايرانيها بوديم. بدون شك عليرضا سليماني پيشقراول و پرچمدار سير طلايي ورزشكاران ايراني در عرصههاي جهاني بود كه موفق شد به عنوان اولين ايراني، ورزش كشورمان را در سالهاي پس از انقلاب صاحب مدال طلاي جهاني كند. سليماني با كسب عنوان قهرماني جهان و اهتزاز پرچم جمهوري اسلامي ايران باعث شد مسوولان بلندمرتبه كشور ورزش را بيش از پيش جدي و مورد توجه قرار بدهند. به عبارتي طلاي سليماني باعث تحول و توجه در ورزش شد.
شكي نيست كشتي و كشتيگيران سهم عمدهاي در افتخارات به دست آمده طي 30 سال گذشته داشتهاند، اما همه موفقيتها منحصر به كشتي نبود. بعد از انقلاب اسلامي در بسياري از رشتههاي ورزشي، پيشرفتي سريع و باور نكردني نه تنها در آسيا بلكه در دنيا داشتيم. رشتههايي همچون واليبال، بسكتبال، جودو، تكواندو و غيره، اما آنچه باعث نگراني شده روندي است كه ورزش ما طي 32 سال اخير داشته، در اين مدت اتفاقاتي در ورزش رخ داده كه نگرانيهايي را دربرداشته، اين نگرانيها زماني شدت ميگيرد كه استمرار پيدا كند.
پس از انقلاب يكي از موضوعات مهم و مورد توجه رواج روحيه پهلوانپروري در فرهنگ ورزش بود. ورزش بهانهاي بود تا پهلواناني را به دنيا معرفي كنيم و ورزش پهلواني را براي همگان و حتي خارجيان معنا كنيم. اما افسوس در اين سالها نه پهلواني كه از ورزش قهرماني هم دور شدهايم.
در واقع حركتي كه ميتوانست روح تازهاي به ورزش ما بدهد در جهتي حركت كرد كه باعث شده بار ديگر ورزش را موشكافانه بررسي كنيم. به عنوان مثال رقابتهاي المپيك پكن مقطعي بود كه ورزشيها را با چالشي بزرگ روبهرو كرد.
ورزشكاران ما در اين رقابتها نشان دادند آنچه طي اين چند سال انجام شده در واقع برنامهريزي نبوده است. به اعتقاد من، ادامه اين روند به مصلحت ورزش نيست. بايد ياد روزهاي دشواري بيفتيم كه ورزش را از نو ساختيم و با دشواري بيشتر آن را حفظ كرديم.به هر صورت آنان كه اين ميوه را در اختيار دارند، بايد براي آيندگان حفظش كنند تا آنان كه در اين راه از خون خود گذشتند، از ما راضي و خشنود باشند.
پنجشنبه|ا|1|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]