واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: حمله تند فاطمه رجبی به محتشمی پور او كه جنايتكار مطرود بنام مسلماني چون خالدبن وليد، الگوي اعتقادي و عملياش است، چه حق دارد مسلمانان پس از فتح مكه را توبيخ كند؟ ثانيا بايد به مردم بگوييد، شخص او و محمد خاتمي و ديگر غاصبان لباس روحاني در زمره كدام مسلمانانند؟ مسلمانان شام يا كوفه؟! فاطمه رجبی در سایت خود در یادداشتی تحت عنوان "غاصبان دين، موتوا بغيظكم" نوشت: امروز شاهد آنيم كه اين «غاصبان لباس روحانيت» با «بغض مرگبار» نشر و نفوذ گسترده انديشه تابناك آيت الله مصباح را در ترويج اسلام ناب به تهاجم ميگيرند. ميگويم: موتوا بغيظكم كه «مصباح دين» با طراوش افكارش، انديشه و راه روشن اسلام ناب حضرت خميني را به جهانيان عرضه كرده، و مشتاقان به استقبال از آن روي آوردهاند.یاوهگوييهاي «محتشميپور» عليه ساحت مقدس و والاي حضرت آيتالله مصباح، حرف و حركت تازهاي نيست. دستور مافياي قدرت و ثروت، ابزارهايي رذل ميطلبد تا «عرصه سيمرغ» را مورد تهاجم قرار دهند.محتشميپور كيست؟ روحانيت او چيست؟ علم، تقوا، فرهنگ و ادب روحانياش چگونه و چه ميزان است؟ كافي است يك سخنراني! او از سيماي جمهوري اسلامي پخش شود، تا مردمان بدانند اين فرد حتي در «نحوه بيان و قدرت استدلال، و واژگان كاربردي» چگونه لنگ است و پا به پاي فرومايگان حركت ميكند.2. محتشميپور سوابق درخشان بسيار دارد. هم تئوريك و هم عملي! او در مجلس سوم نطق تاريخي «دفاع از صدام» را در كارنامه دارد. آري! دفاع جاننثارانه از «صدام كافر» كه به بهانه حمله نخست امريكا به عراق از سوي محتشميپور اعلان گرديد! اين جاننثار صدامي، در آن نطق رسوا، «صدام كافر» را به عنوان «خالد بن وليد ثاني» تجليل و تحسين كرد، و جانبازي در راه او را واجب شمرد! همان نطق افشاگر ميزان علم و اعتقاد محتشميپور به تاريخ اسلام و احكام قرآن كريم بود.3. محتشميپور ميدانست يا نميدانست كه خالد بن وليد، شمشيرزني جنايتكار بوده است. وي همان كسي است كه به دليل دلباختگي به همسر يك مسلمان، شوهر او را كشت و زنش را بدون نگه داشتن عده به همسري گرفت، و البته شوهر او را متهم به نامسلماني كرد تا خون او حلال شود! خالد بن وليد براي انجام اين جنايت هولناك مورد توبيخ و طرد پيامبر خاتم صليالله عليه و آله و سلم قرار گرفت. آيا از محتشميپور با اين «الگوي قهرماني از اسلام» ميتوان توقعي بيش از آنچه ميگويد، داشت؟4. محتشميپور جداي از شيادي و عوامفريبي به مردم بگويد: جبهه و جنگ كجا بودهاند؟ جهاد و شهادت چه معنايي دارند؟ او و همطيفانش «چند ساعت» در جبهه عكس گرفتهاند؟ آيا بهانه «سفارت در سوريه»، و «تكيهزدن به كرسي مجلس» و «وزارت» و ... و در يك كلمه هميشه در قدرت و رفاه و عافيت بودن، «خط امام» است؟5. محتشميپور حقيرتر از آن است كه بداند فقط 30 شهيد سرافراز دستپرورده حضرت آيت الله مصباح در مؤسسه در «راه حق» و مؤسسه «امام خميني» هستند، و حضور فرزندان و شاگردان برجسته حضرت مصباح، علاوه بر حضور مفتخرانه و تاثيرگذار شخص ايشان در جبههها است.6. محتشميپور به تبعيت از رؤساي قوم، هاشمي و خاتمي و كروبي، نهايت علم و باور به قرآن و سنت را علني كرده است. اين فرد كه مانند نامبُردگان پس از شكست و اخراج از حاكميت توسط ملت، بسيار مردمگرا شده است، راي مردم را از اصول اسلامي خوانده كه تا مردم بيعت نكنند و راي ندهند، هيچكس مشروعيت پيدا نميكند. زهي تأسف براي روحانيت پاسدار قرآن و حافظ حريم عترت و سنت! شرم باد بر اين غاصبان لباس روحاني كه در راستاي مطامع بيگانگان اينگونه ريشهكني از دين و قرآن ميكنند! در اين جا روشن ميشود كه «اصول اسلامي» در باور اين مسلمانان چه معنايي دارد.7. محتشميپور، جداي از شيادي، به مردم بگويد وي و ديگر همپالكيهايش در 8 سال جنگ صدام كافر – اين محبوب و الگوي اسلامي او – جز لانهكردن در دفتر حضرت امام و پست داشتن و قدرت گرفتن چه خدمتي به اسلام كردهاند؟ در راه نظام اسلامي چه قدمي برداشتهاند؟ براي ملت جز سوار شدن بر گُردهشان، كدام مسؤوليت را انجام دادهاند؟ آيا انفجار بمب «پر مسأله» در سفارت سوريه، «جانبازي محتشميپور را ثبت كرد و همان كافياست»؟! «مسألهاي» كه به صراحت از سوي مرحوم خلخالي در يك نطق پيش از دستور گوشزد شد.8. اين دينفروشان به دنيا، و اين نانخوران از لباس روحاني، بايد براي مردم افشا شوند كه به چه بهايي، و كدام مأموريت، هجمه به روحانيت اصيل را عهدهدار گرديدهاند؟ آيا به فرموده حضرت امام، آنها بر آن نيستند كه تا با سركوب روحانيت اصيل، موانع پيش پاي امريكا و اسرائيل را در ورود به كشور بردارند؟9. طيف غاصبان لباس روحانيت، كه محتشميپور يكي از آن زمره است در پرونده خود، فساد مالي و مسايل ضداخلاق دارند. نسل سوم بايد بداند كه اين پروندهها از آن كساني است كه در جرگه به اصطلاح روحانيون اصلاحطلب جايگاههاي بالاي علمي دارند؟ آنها كساني هستند كه به دليل همين پروندهها، يا به عدم تاييد صلاحيت گرفتار شدند، يا با استعفاي مخفيانه، مقام قضايي خود را واگذاردند!10. نسل سوم بايد بداند، سالهاي پيش يكي از همين غاصبان لباس روحاني، در «درگيري قدرتطلبانه گروهي» اعتراف كرد كه «برخي هملباسهايش از طيف روحانيون اصلاحطلب توان خواندن قرآن را از رو ندارند». به همين جهت آنگاه كه انديمشند برجسته اين طيف براي يك مناظره تلويزيوني با حضرت آيتالله مصباح، در دوران سياه اصلاحات انتخاب شد، مردم شاهد بيآبرويي علمي و اعتقادي اين گروه شدند و ...11. محتشميپور، پيروان انديشه مقدس و مطهر حضرت مصباح را "مسلمانان پس از فتح مكه» خوانده است. بايد گفت: اولا او كه جنايتكار مطرود بنام مسلماني چون خالدبن وليد، الگوي اعتقادي و عملياش است، چه حق دارد مسلمانان پس از فتح مكه را توبيخ كند؟ ثانيا بايد به مردم بگوييد، شخص او و محمد خاتمي و ديگر غاصبان لباس روحاني در زمره كدام مسلمانانند؟ مسلمانان شام يا كوفه؟!12. مكرر ميگويم حوزههاي علميه، مرجعيت عظيمالشأن و دادگاه ويژه روحانيت همه و همه موظفند تا تكليف «اين غاصبان لباس دين» كه از دين و روحانيت كمترين بويي نبردهاند، و با گفتار و رفتار دينستيز خود، آبروي روحانيت و آبروي امام خميني را در مخاطره ميافكنند، روشن كنند. فردا دير است و همه در پيشگاه خداوند و پيامبر اكرم صليالله عليه و آله و نسلهاي آينده مسؤول خواهند بود.13. محتشميپور و ديگراني از اين دست كه با انتساب به امام، چه به عنوان ياران امام، و چه منسوبين امام، در پي بازگشت به قدرت يا حفظ قدرت نابهجا با عوامفريبي و دروغپردازي و بدون داشتن جايگاه و صلاحيت، تفسيري منافقانه از اسلام و انديشه امام ارايه ميدهند، با آبروي امام بازي ميكنند. حفظ حيثيت و آبروي امام ضروري است، و اين گروه مهاجم تشنه قدرت، براي اهداف نفساني خود با آن به معامله برخاستهاند.14. شنيده و ديده و مطمئن بوديم كه روشنفكري سرسپرده، نسبت به «محبوبيت و نفوذ مردمي» روحانيت اصيل و مرجعيت، حسد ميورزد و كينه دارد. و ميدانستيم كه اين كينه و حسد علاوه بر مأموريت بيگانهپرستانه او، آتش روحانيتستيزي و دينسوزي را توسط روشنفكران شعلهورتر ميكند، اما امروز شاهد آنيم كه اين «غاصبان لباس روحانيت» با «بغض مرگبار» نشر و نفوذ گسترده انديشه تابناك آيت الله مصباح را در ترويج اسلام ناب به تهاجم ميگيرند. ميگويم: موتوا بغيظكم كه «مصباح دين» با طراوش افكارش، انديشه و راه روشن اسلام ناب حضرت خميني را به جهانيان عرضه كرده، و مشتاقان به استقبال از آن روي آوردهاند.15. بخشي از يك تحليل كارشناسانه از سوي پژوهشگران امريكايي، «مهدويت در ايدئولوژي آيت الله مصباح يزدي» نام دارد. در اين تحليل «سياسي شدن دكترين مهدويت توسط حضرت آيت الله مصباح يزدي را داراي حاميان بسيار در سراسر كشور يافته است و البته براي منافع امريكا يك خط ميداند! آيا تهاجم محتشميپور و همپالكيهايش، يك مهديستيزي آشكار و در خط امريكا نيست؟ آيا سفيانيان راه به جايي خواهند برد؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]