واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: در كنفرانس گوادلوپ چه گذشت؟ پاسخ امام به آن چه بود؟
پس از پايان اجلاس گوادلوپ، كارتر به توصيه ژيسكاردستن و همچنين همراهان خود از جمله ساير وسونس، وزير خارجه و برژينسكي، مشاور امنيت ملي آمريكا، تصميم گرفت امام خميني را به وضعيتي ميان سقوط رژيم شاه و پيروزي انقلاب اسلامي متقاعد سازد...
گروه سياسي «خبرگزاري دانشجو»؛ 14 دي ماه سال 1357 گردهمايي سه روزه سران 4 كشور اروپايي يعني فرانسه، انگلستان، آمريكا و آلمان در جزيره گوادلوپ برگزار شد، البته هدف از تشكيل اين كنفرانس صرفاً بررسي انقلاب ايران نبود بلكه موضوعاتي چون اوضاع كامبوج، خشونت هاي آفريقاي جنوبي و از همه مهمتر نفوذ روز افزون شوروي در خليج فارس و كودتاي افغانستان نيز در دستور كار اين كنفرانس بود.
اوضاع وقت ايران
در نيمه دوم سال 1357، مدارس و دانشگاه ها در جريان انقلاب اسلامي تعطيل بودند، اعتصاب در سراسر كشور برقرار بود. صدور نفت متوقف شده بود، تظاهرات خشمآلود مردمي همهروزه در شهرها جريان داشت. دولتهاي كم دوام شاه در برابر مردم تاب مقاومت نداشته يكي پس از ديگري ساقط ميشدند. در چنين وضعيتي و بخصوص در آستانه خروج شاه از كشور، اكثر دولتهاي جهان خود را براي تعامل با دولتي كه مولود انقلاب مردم ايران باشد آماده كرده بودند.
نگراني غرب از وضعيت ايران و تشكيل كنفرانس
در اوائل دي 1357 والري ژيسكاردستن، رئيس جمهوري فرانسه از كارتر، رئيس جمهور امريكا، جيمز كالاهان، نخست وزير انگليس و هلموت اشميت، صدراعظم آلمان غربي دعوت كرد تا تعطيلات ژانويه را در گوادلوپ جمع شوند تا راجع به مسائل مهم تبادل نظر كنند. از سران دولتهاي آمريكا، انگلستان و آلمان درخواست كرد به گوادلوپ سفر كنند تا بهطور غير رسمي راجع به بحران هاي بينالمللي با يكديگر به بحث و تبادلنظر بپردازند.
ژيسكاردستن آنگونه كه در خاطرات خود ميگويد هنوز باور نداشت كه كار شاه به پايان رسيده است. او گزارش هاي ارسالي «رائول دلاي» سفير فرانسه در تهران را كه تأكيد ميكرد راهي جز خروج شاه از كشور وجود ندارد بدبينانه خوانده و به همين دليل براي آگاهي از اوضاع ايران ميشل پونياتوسكي فرستاده ويژه خود را كه دوست شاه نيز بود، به تهران اعزام كرده بود.
از اينرو وقتي گزارشهاي پونياتوسكي را نيز با جمعبندي سفير فرانسه يكسان يافت، در يك سردرگمي سياسي دعوتنامههايي براي جيميكارتر، رئيس جمهور آمريكا، جيمز كالاهان، نخستوزير انگلستان و هلموت اشميت، صدراعظم آلمان فرستاد و آنها را به گوادلوپ دعوت كرد تا به مشورت پرداخته، راهبردهاي سياسي خود را با آنها همسو سازد و چاره مشتركي براي حفظ منافع خويش در ايران بيابند.
ژيسكاردستن در ابتدا تحت تأثير اظهارات شاه به «پونيا توسكي» فرستاده ويژه كاخ اليزه، صرفاً تحليلهاي محمدرضا پهلوي را مطرح كرد. او گفت: خطر سقوط شاه و احتمال مداخله شوروي، مهمترين عللي هستند كه بايد دولتهاي غربي در جلوگيري از وقوع آنها بكوشند. شاه از من تقاضا كرده است براي كاستن از فشار شوروي، بهطور مشترك اقدام كنيم.
به نظر من لازم است از طرف سران به شوروي هشدار داده شود تا شورويها بدانند كه اين سران مستقيماً درگير و نگران اوضاع هستند. بايد از شاه پشتيباني شود؛ زيرا با وجود اينكه، او تنها ضعيف شده، ولي ديد واقع بينانهاي! به مسائل دارد و تنها نيرويي است كه در برابر جريان مذهبي، ارتش را در اختيار دارد. از طرف ديگر اين امكان وجود دارد كه مشكلات فزايندة اقتصادي، در سطح طبقه متوسط كه تعداد آنها در تهران زياد است و از نفوذ قابل توجهي هم برخوردارند تغييراتي به وجود آورد و ابتكار سياسي آنها را در آينده ممكن سازد.
تنها راه حل
كارتر در سخنان خود گفته بود: شاه ديگر قادر به ماندن و ادامه حكومت نيست؛ زيرا مردم ايران به هيچ روي خواهان او نيستند. بهعلاوه دولت يا دولتمردان وجيهالمله ديگري برجاي نمانده تا حاضر به همياري و همكاري با او باشد.
اما ژيسكاردستن معتقد بود كارتر بايد براي تثبيت دولتي كه پس از رفتن شاه از كشور در ايران شكل ميگيرد، به تماس با امام خميني بهعنوان راهحل نهايي متقاعد گردد.
پس از پايان اجلاس گوادلوپ، كارتر به توصيه ژيسكار دستن و همچنين همراهان خود از جمله ساير وسونس وزير خارجه و برژينسكي مشاور امنيت ملي آمريكا، تصميم گرفت امام خميني را به وضعيتي ميان سقوط رژيم شاه و پيروزي انقلاب اسلامي متقاعد سازد.
پس از پايان اجلاس ـ 18 دي ـ كارتر پيغام خود را بهطور غيرمستقيم و توسط دو تن از مقامات فرانسوي به اطلاع امام خميني رساند. او در پيام خود از امام خميني خواست تا تمام نيرو و اهتمام خويش را جهت جلوگيري از مخالفت مردم عليه بختيار به كار بندد. وي در اين پيام به قطعي بودن خروج شاه اشاره كرد و سپس تهديد كرد كه تهاجم به بختيار به مثابه قماري است كه تلفات فراوان برجاي خواهد گذاشت و وخامت اوضاع به مداخله ارتش خواهد انجاميد.
پاسخ تاريخي امام
امام در پاسخ درخواست كارتر را قاطعانه رد كردند و فرمودند:
پيام آقاي كارتر دو جهت داشت يكي موافقت با دولت بختيار يا دست كم سكوت در شرايط فترت موجود و دوم راجع به احتمال كودتاي نظامي يا پيشبيني وقوع آن. در باب موضوع اول امام تأكيد كرد كه همه مصائب و خون هاي ريخته شده ملت براي رهايي از زير بارگران سلسله پهلوي است. ملت ما حاضر نيست با دولت بختيار بهعنوان ميراث شاه و يا با تدابيري چون تشكيل شوراي سلطنت كه همه آنها غيرقانوني است، كنار آيد.
اما درباره حفظ آرامش ما بارها تأكيد كردهايم كه همواره خواهان مملكتي آرام و با ثبات بودهايم. اما با وجود شاه آرامش هيچگاه باز نخواهد گشت. آقاي كارتر اگر حسن نيت دارند ميبايست از پشتيباني كودتا يا دخالت در امور ايران دست بكشند، تا خواسته مشروع ملت محقق گردد و آرامش و ثبات دائمي برقرار شود. ملت ايران نيز از كودتاي نظامي هيج هراسي به خود راه نخواهد داد؛ زيرا چندين ماه است كه رژيم با خشونت و قهر و غلبه نظامي و با حادترين شكل آن با مردم رفتار كرده است.
مردم ايران براي من پيام فرستادهاند كه در صورت بروز كودتاي نظامي بايد حكم جهاد مقدس داد. من كودتا را نه به صلاح ملت ايران ميدانم و نه به صلاح ملت امريكا. اما اگر چنانچه كودتايي صورت پذيرد ملت ايران از چشم شما خواهد ديد. من به حكم اين كه يك روحاني هستم هميشه مصلحت بشر را در نظر ميگيرم. لذا به شما توصيه ميكنم كه جلوي اين خونريزيها را بگيرند و ايران را به حال خود واگذارند. در اين صورت است كه نه تسليم شرق خواهد شد و نه تسليم غرب.
ملت را به حال خود واگذاريد تا من از اشخاص پاكدامن براي انتقال قدرت، يك شوراي انقلاب تأسيس كنم تا امكانات مناسب جهت به ثمر نشستن حكومت مبعوث ملت انجام پذيرد، در غير اين صورت اميد به آرامش نيست. اكنون در سازمان نيروهاي مسلح ايران اختلاف عميق و اساسي بروز كرده است و در صورت كودتا بسياري را ارتشيان كه به ما پيوستهاند اين تلاش را در نطفه خفه خواهند نمود...
چهارشنبه|ا|14|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]