تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1806667657
مشروح؛ در گفتگوي يك كارشناس صهيونيسم پژوهي با فارس مطرح شدبررسي چرايي حمايت بي چون و چراي غرب از رژيم صهيونيستي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مشروح؛ در گفتگوي يك كارشناس صهيونيسم پژوهي با فارس مطرح شدبررسي چرايي حمايت بي چون و چراي غرب از رژيم صهيونيستي
خبرگزاري فارس: يك كارشناس صهيونيسم پژوهي در گفتگويي مفصل با خبرنگاران فارس به بررسي چرايي حمايت بي چون و چراي غرب از رژيم صهيونيستي پرداخت.
«محمدتقي تقيپور» كارشناس و پژوهشگر در گفتگويي مشروح با خبرنگاران سياست خارجي خبرگزاري فارس، ضمن تشريح سوابق مبارزاتي مردم غزه و متمايز دانستن آن از سوابق مبارزاتي ساير فلسطينيان از جمله اهالي كرانه غربي رود اردن، كينه منحصر به فرد صهيونيستها از مردم غزه را ناشي از همين سوابق عنوان كرد و در ادامه يكي از دلايل قساوت نظاميان صهيونيست در حملات اخير به غزه را القاي اين معنا به فلسطينيان دانست كه اگر دوباره به گروههاي اسلامگرا و معتقد به مشي مقاومت و مبارزه راي دهند وضع همين است كه در غزه جريان دارد و لذا به نفع آنهاست كه مثلا در انتخابات رهبري تشكيلات خودگردان به اين موضوع توجه داشته باشند.
وي همچنين در ادامه به تشريح مباني اعتقادي يهوديان و صهيونيستها پرداخت و با اشاره به بخشهايي از كتب عهد قديم و تلمود، قساوت و بيرحمي آنها در قبال فلسطينيان را نشأت گرفته از اعتقادت مذهبي و ويژگيهاي شخصي و اجتماعي شكل گرفته بر اين مباني اعتقادي دانست.
در بخش پاياني اين مصاحبه نيز تقيپور به تشريح چگونگي شكلگيري حمايت تام و تمام قدرتهاي جهاني از شكلگيري و جنايات بي حد و حساب صهيونيستها گفت و بيان كرد كه چرا در مقطع فاصله زماني بين دو جنگ جهاني در حالي كه صهيونيستها همواره ادعا دارند تا آن تاريخ مورد ظلم واقع ميشدهاند به يكباره حمايت رمزآلود و بيدريغ قدرتهاي جهاني را به دست آوردهاند.
* فارس: جناب آقاي تقيپور با توجه به سوابق مطالعاتي و پژوهشي شما در موضوع صهيونيسم شناسي آيا ميتوانيم در اين مصاحبه با شما از اين زاويه وارد بحث شويم كه ببينيم اگر در مباني اعتقادي و باورهاي صهيونيستها كنكاش كنيم و دقيق شويم آيا به مواردي در اعتقادات آنها و مباني اعتقاديشان بر ميخوريم كه جنايات و كشتارهاي بينظير آنها از ابتداي پايهگذاري موجوديتي به نام اسرائيل را توجيه كند.
يعني آيا به مسائلي در اعتقادات يهوديان بر ميخوريم كه كشتارهاي بيسابقه در تاريخ حدقل چند قرن اخير را براي ايشان توجيه و مشروع كند. آدمكشيهايي كه مثلا "صبرا و شتيلا" و "قانا" در لبنان و امروز غزه در فلسطين به دفعات از سوي آنها تكرار شده است و هيچ تاثر و تاثيري را هم گويا بر آنها نگذاشته است.
اصلا ميشود اينگونه و از اين منظر و زاويه وارد بحث شد.
* تقيپور: ببينيد از هر منظري ميشود وارد اين بحث شد. از سه منظر ميشود وارد اين بحث شد كه يكي همين منظر و زاويهاي است كه شما گفتيد، يكي ديگر علل و عوامل راهبردي و استراتژيك اين كشتارهاست كه خوب عقبه اعتقادي هم دارد و زاويه ديگر اين است كه ما ببينيم وضعيت فعلي در غزه چرا بوجود آمده است و چرا اين همه تهاجم عليه غزه ايجاد شده و سابقه غزه چيست و وضعيت حال و آينده غزه چيست؟
** سوابق مبارزاتي اهالي غزه باعث خشم اسرائيليها از آنهاست
اجازه بدهيد ما يك سابقهاي از اينكه چرا وضعيت فعلي در غزه پيش آمده است و چرا غزه اسرائيليها را وادار كرد كه تمام خشم و عصبانيت خود را بر روي سر مردم غزه تخليه كنند، اين عقبهاي دارد و بايد آنچه در دو سه سال گذشته در غزه رخ داده است را بررسي و بيان كرد تا بهتر بفهميم كه امروز در غزه چه ميگذرد.
مباحثي كه درباره فلسطين و صهيونيسم و يهوديان در رسانههاي ما مطرح ميشود عمدتا يا بحثهاي كليشهاي است يا مقطعي و فصلي. متاسفانه مخاطبان ما هم بيشتر تحت تاثير همين اخبار و گزارشها و تحليلهايي است كه يا كليشهاي مطرح ميشوند و يا مقطعي و فصلي و فرقي هم نميكند كه مخاطب ما دانشجو و استاد دانشگاه است يا يك زن خانهدار.
ببينيد غزه در سال 1346 شمسي يعني 1967 ميلادي در جنگ سوم اعراب و اسرائيل يا همان جنگ شش روزه يا جنگ ژوئن از سوي رژيم صهيونيستي اشغال شده است. اين سرزمين بخشي از سرزمين فلسطين است و نه مصر. مصر در جنگ اول اعراب و اسرائيل اينجا را اشغال كرده است و هيچگاه اين سرزمين برخلاف آنچه امروز متاسفانه در تحليلها عنوان ميشود جزء مصر نبوده است. غزه نوار باريكي است در كناره شرقي درياي مديترانه كه از جنوب به صحراي سينا و مصر اتصال دارد و از شمال و شرق به اراضي اشغالي ختم ميشود. كل مساحت غزه در حدود 360 كيلومتر مربع است و عرض آن از 2 كيلومتر در شماليترين نقطه تا 10 كيلومتر در جنوب ميرسد و طول آن نيز به طور متوسط 40 كيلومتر است و با يك و نيم ميليون نفر جمعيت متراكمترين نقطه جمعيتي دنياست.
وقتي اسرائيليها در سال 1967 اينجا را اشغال كردند اين در راستاي تشكيل همان كشور بزرگ يهودي بود كه بخشي از آن همان دولت اسرائيل بزرگ بود. اسرائيليها براي پيشبرد استراتژي خود شروع كردند در غزه نيز به مانند ساير سرزمينهاي اشغالي شهركسازي كردند و تا حدود سه سال قبل همين غزه به كلي تحت اشغال اسرائيل بود و حدود 45 درصد جغرافياي غزه را يهوديها مستقيما سكونت داشته، تحت تسلط آنها بود و 21 شهرك يهودي مثل "كفر داروم" و "نتصاريم" و غيره در آن ايجاد كرده بودند. يعني در همين محدوده كه الان ما شاهد اين جنايات هستيم 21 شهرك يهودي وجود داشت كه در آن حدود هشت تا هشت و نيم هزار يهودي زندگي ميكردند كه آمده بودند تا اينجا بمانند و تازه اين مناطق يهودينشين را توسعه دهند در راستاي همان آرمان اسرائيل بزرگ.
ناگفته نماند كه طي اين مقطع تاريخي يعني شهركسازيهايي كه از سال 1967 تا همين حدود سه سال قبل در غزه شروع شد يهوديان ضمن اشغال اين محدوده 45 درصدي جغرافيايي از غزه كه كاملا در اختيار داشتند و ايجاد 21 شهرك يهودينشين 80 درصد آب زراعي غزه را در اختيار خود داشتند و 20 درصد آب در اختيار يك و نيم ميليون نفر اهالي غزه بود اما حركتي كه در غزه از آذر سال 1366 شمسي يعني دسامبر سال 1987 ميلادي شروع شد، يعني اولين انتفاضه فلسطينيان وقتي شروع شد، غزهاي كه در هنگام اشغال در سال 1967 جمعا حدود 15 مسجد داشت در آغاز انتفاضه اول تعداد مساجدش به بيش از 200 مسجد رسيده بود و بدون اينكه ما خودمان هم متوجه باشيم، رصد كرده باشيم يا اقدامي كرده باشيم موج انقلاب اسلامي در غزه غوغا كرده بود و در جريان انتفاضه اول اين مساجد پايگاه مبارزان مسلمان غزه و ساير مناطق اشغالي بود. اين نشان ميدهد كه انقلاب اسلامي در آنجا چه تاثيرات و دستاوردهايي داشته است.
امروز ما شاهديم كه در غزه بيش از 1000 مسجد در همين باريكه كوچك وجود دارد. اين بيداري اسلامي كه در غزه بوجود آمده بود به گونهاي گسترش و افزايش پيدا كرد كه در انتفاضه دوم كه در سپتامبر سال 2000 ميلادي يعني حدود هفتم يا هشتم مهر 1379 شمسي آغاز شد مبارزان فلسطيني در همين باريكه غزه زمين را زير پاي اشغالگران به لرزه درآورده بودند و اينها به رغم همه جناياتي بود كه اسرائيليها آنجا ميكردند چرا كه آنجا تحت اشغال اسرائيليها بود و هم جناياتي كه شهركنشينان اين منطقه انجام ميدادند چون ميدانيد كه شهركنشينان اسرائيلي همه مسلح هستند با آن تعاليمي كه به آنها نيز سخت پايبند هستند. تعاليم آنها نيز به شدت قومگرايانه و نژادپرستانه است.
** اسرائيليها آرزو ميكردند غزه زير آب برود
ببينيد طي اين سالها مشاهده كرديم كه ساكنان غزه با اينكه شيعه نيستند اما گرايشات آنها تحت تاثير انقلاب اسلامي و نهضت اسلامي ماست و متاثر از شيوههاي رفتاري حزب الله لبنان است. بخصوص كه بعد از آزادي اراضي اشغالي در جنوب لبنان در حدود پنج سال پيش ساكنان غزه به قدري به لحاظ روحي قوت و قدرت پيدا كردند كه جوانان غزه مبارزات ضد اسرائيلي خود را به گونهاي شكل داده و سامان دادند كه بعضي از رهبران اسرائيل مثل پرز كه اكنون رئيس جمهور اين رژيم است و بعضي شخصيتهاي معروف و مشهور اين رژيم گفتند كه ما آرزو ميكنيم كه غزه برود زير آب. اين ميدانيد يعني چه؟ يعني اينكه ما نه ميتوانيم از اينجا بيرون برويم براي اينكه در راستاي استراتژي اسرائيل بزرگ نيست كه از جاي عقبنشيني كنيم و اين كاملا به معناي شكست اسرائيل است يا اينكه بايد اين مبارزات را مهار كند كه خوب آن را هم نميتواند مهار كند. اسرائيليها به اين ترتيب به جايي رسيده بودند كه هيچ راهي به نظرشان نميرسيد و بنابراين تنها ادبياتي كه به آنها كمك ميكرد لااقل تمنيات دروني خود را بيان كنند اين بود كه آرزو كنند غزه به زير آب برود.
* فارس: يعني وضع در كرانه باختري هم به اين شكل نبود و فقط در غزه شدت مبارزه اين قدر زياد بود؟
* تقيپور: نميخواهم بگويم مبارزات در كرانه باختري به اين شدت نبود ولي انسجامي كه مبارزات در غزه داشت در كرانه باختري مشاهده نميشد و شدت آسيبپذيري در غزه براي شهركنشينان بسيار بيشتر بود. بنابر اين ببينيد كار به جايي رسيد كه ما در سال 2005 براي اولين بار در تاريخ اسرائيل ديديم كه رژيم 21 شهرك را با خاك يكسان كرد و بعد هم منطقه را تخليه كرده و تحويل فلسطينيان دادند.
اينها نشان ميدهد كه اسرائيليها كاملا از غزه عقبنشيني كردند غزهاي را كه در سال 1967 اشغال كرده بودند، آمده بودند در آنجا بمانند و در واقع اين مقدمهاي باشد براي گسترش اراضي اشغالي و توسعه شهركهاي يهودينشين ولي 21 شهرك برچيده شد، حدود هشت هزار يهودي را سران رژيم صهيونيستي مجبور شدند با آن فضاي سخت رواني كه برايشان ايجاد شده بودند ببرند و در جاهاي ديگر اسكان دهند. حتي صهيونيستها تصميم گرفتند تمام اماكن، ساختمانها و خانههايي را كه روزگاري براي تثبيت اشغالگرياشان ساخته بودند را با دست خودشان خراب كنند.
* فارس: اينها همان تحقق آيات سوره حشر نيست؟
* تقيپور: اتفاقا من ميخواستم همين را عرض كنم كه اين مصداق بارز آن آيه قرآن از سوره حشر است كه در جنگ با يهود بنينظير كه ميگويد هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ (سوره حشر آيه 2). قرآن ميگويد كه نه شما گمان ميكرديد و نه شما كه دژهاي آنها به دست خود آنها خراب شود. انگار اين آيه درست زماني نازل شده كه اين واقعه در غزه اتفاق ميافتد. ببينيد اين درد، رنج و ضربه كمي براي سران اسرائيل نبود و بخصوص به لحاظ رواني ثابت شد به خود شهركنشينان و يهوديان اراضي اشغالي كه اين اسرائيل هم آسيبپذير است و به فلسطينيان نيز ثابت شد كه آنگونه كه فكر ميكردند نيست و ميشود اراضي اشغالي را آزاد كرد. لذاست كه يهوديان يك كينه جهودانه از مبارزان جوان دلاور غزه پيوسته به دل داشتند كه باز هم نمونه بارز ديگر رويكرد اينها به جنبش حماس در انتخابات مجلس اين كشور در سه سال قبل بود.
** اسرائيليها كينه منحصر به فردي از مقاومت غزه دارند
اينها را ميگويم كه بدانيد اينها نشان ميدهد كه اسرائيليها و رهبران اسرائيل نسبت به مردم، جوانان و گروههاي جهادي و مقاومت غزه يك خصومت و كينه منحصر به فردي داشته و دارند كه جا دارد بيش از اين به آن پرداخته شود و درباره آن بحث شود.
اما حالا اگر بخواهيم بحث امروز را بكنيم كه چه مسئلهاي علت مستقيم رخداد وضعيت فعلي در غزه است بايد بگوييم كه اسرائيليها از ناحيه غزه به شدت آسيبپذير بودند و لطمات و ضربات زيادي خورده بودند و بنابراين از فرصت بوجود آمده در آستانه دو انتخابات يكي در فلسطين و ديگري در غزه خواستند استفاده كنند. در انتخابات خود اسرائيليها الان خانم ليوني وزير خارجه فعلي رژيم صهيونيستي به عنوان رئيس جديد حزب راستگراي جديد كاديما مترصد منصب نخستوزيري اين رژيم است و از سوي ديگر بنيامين نتانياهو رئيس حزب راستگراي ليكود نيز رقيب جدي وي است. اينها يك رقابت جدي با هم دارد براي اينكه به يهوديهاي اراضي اشغالي فلسطين نشان دهند كه كدام يك از آنها بيشتر از ديگري حافظ منافع، امنيت و شهركهاي آنها هستند و به شدت در حال رقابت با هم در اين مسير هستند.
اين طبيعتا نشان ميدهد كه در سرزمينهاي اشغالي بين شهركنشينان يهودي چه ديدگاهي حاكم است كه اينها فكر ميكنند هر كس بيشتر كشتار كند، بيشتر فلسطينيها را اذيت كند و هر كس بيشتر جنايت كند او بيشتر حافظ منافع اسرائيليهاست و او بهتر ميتواند اقتدار اسرائيل را هم به يهوديها و هم به فلسطينيها نشان دهد و آن را تثبيت كند و تحكيم كند. بنابراين، اين كشتار يك رقابت از اين زاويه ديد است كه وزير جنگ رژيم صهيونيستي از يك طرف و وزير امور خارجه آن از سوي ديگر به دنبال كشتار بيشتر فلسطينيان براي جذب بيشتر آرا دارند.
ايهود باراك الان فقط كفيل نخست وزير است و اگر چه همه اختيارات فعلا در دست اوست اما آيندهاي ندارد و خواه ناخواه بعد از انتخابات خواهد رفت. بنابراين يكي از عوامل تاكتيكي اين كشتار همين رقابت انتخاباتي است.
** جنايات صهيونيستها در غزه بيارتباط با تلاش براي ابقاي ابومازن نيست
يك بحث ديگر انتخابات خود فلسطين است كه به هر حال زمان رياست آقاي عباس ابومازن به عنوان رئيس دولت خودگردان به سر آمده و بايد دوباره براي انتخاب رئيس تشكيلات خودگردان انتخابات در فلسطين برگزار شود.
اسرائيليها از آنجا كه تيم حكومتي ابومازن كاملا حافظ منافع آنها در اراضي اشغالي است طبيعتا تداوم حضور آنها در راس حكومت خودگردان را خواهان است و اين را ميخواهند به مسلمانان فلسطين القا كنند كه اگر تيم ابومازن بر سر قدرت باشد به نفع آنها نيز هست. اگر مثلا گروهاي اسلامگرا مثل جهاد اسلامي يا حماس و گروههاي معتقد به مبارزه و مقاومت روي كار بيايند خوب همين مبارزات و خيزشها و همين خسرانهايي كه اسرائيل ميبيند ادامه خواهد داشت و لذا اسرائيليها ضمن مسئله انتخابات داخلي خودشان به دنبال القاي اين معنا به مردم فلسطين نيز هستند كه اگر شما گروههايي مثل حماس و جهاد اسلامي را ميخواهيد خوب وضع همين است كه ميبينيد و آخر و عاقبت و زندگي شما همين بمباران و حمله نظامي و كشتار در نهايت قصاوت است ولي اگر نه ميخواهيد زندگي آرام و امني داشته باشيد خوب به نفع شماست كه به همين عباس ابومازن راي دهيد. اين ببينيد كاملا به لحاظ رواني قابل قبول و توجيه است، يعني ببينيد كشتار بخش تاكتيكياش همين است و اسرائيليها ميخواهند اين نتيجه را به فلسطينيها القا كنند كه شما يك راه بيشتر نداريد اگر ميخواهيد زندگي خود را بكنيد، منطقه آرام باشد و كشتاري در كار نباشد بايد دنبال جنبش فتح برويد و همان دولت خودگردان با ساختار خاص خودش را انتخاب كنيد.
* يهوديان دريافتهاند كه رژيم صهيونيستي بر روي بشكه باروت تاسيس شده است
بخش ديگر نيز نياز رهبران و دولت اسرائيل به اين است كه يهوديهاي كه ساكن در اراضي اشغالي سال 1948 كه ميگويند اسرائيل آنجا را چه يهوديهاي ساكن در اراضي اشغالي 1967 كه بيشتر در كرانه غربي رود اردن در بيش از 200 شهرك يهودينشين اسكان يافتهاند اينها نياز دارند كه به لحاظ رواني و روحي تقويت شوند. بعد از شكست اسرائيليها در غزه و خروج و فرار آنها و برچيدن مفتضحانه 21 شهرك يهودينشين در آنجا و بعد هم آن جريان حماسي جنگ 33 روزه با حزب الله كه براي اولين بار در تاريخ اسرائيل رخ ميداد و تقريبا در تاريخ تاسيس اسرائيل ما به اين شكل نداشتيم كه حالا يك دولتي، گروهي و يا دستهاي بيايند از روشها، امكانات و ابزاري استفاده كنند، از شگردهاي رواني، اطلاعاتي و تسليحاتي استفاده كنند كه اسرائيل را وادار به شكست كند، ميدانيد كه اسرائيل تا قبل از جنگ 33 روزه اين را تقريبا به همه قبولانده بود، هم حكام عرب و هم ژنرالها و نظاميان كشورهاي عرب كه اسرائيل يك دژ تسخيرناپذير است، هم سلاحهاي ميكروبي دارد، هم سلاحهاي اتمي دارد و هم همه قدرتهاي دنيا با اسرائيل و حامي او هستند و لذا اسرائيل قدرتي است كه هيچ كس نميتواند به او بگويد كه بالاي چشمت ابرو است و اين معنا دقيقا به يهوديان شهركنشين نيز القا شده بود اما با آن موشكهايي كه حزبالله زد و بنادر پر جمعيت سرزمينهاي اشغالي مثل حيفا، عكا و امثال آن را مورد هدف قرار داد و زمين را زير پاي اسرائيليها به لرزه درآورد، در اين واقعه يك ميليون يهودي در صف فرار از از سرزمينهاي اشغالي به فرودگاههاي اسرائيل هجوم برده بودند، اين منهاي آنهايي بود كه در خانههاي و پناهگاههايشان خود را زنداني كرده بودند. اين كاملا عرصه زندگي را در اراضي اشغالي براي ساكنان يهودي غيرممكن و روزگار آنها را سياه كرده بود.
تاثيرات اين واقعه به هيچ شكلي و به هيچ ترتيبي كه مثلا مبتني بر كارهاي روانشناختي و روانشناسانه باشد قابل ترميم نيست و براي هميشه به يهوديها و ايضا مسلمانان ثابت شد و نشان داده شد كه اسرائيل شكستناپذير نيست و شكست دادن آنها راه دارد و يهوديان نيز فهميدند كه اسرائيل آسيبپذير است و آنجا يك مامن مورد اطمينان كامل نيست كه به آنها وعده داده شده بود كه اسرائيل سرزمين و بهشت موعود است و اراضي اشغالي به مثابه بشكه باروت است.
حالا اسرائيليها بايد به لحاظ رواني هر از چند گاهي تاثيرات مخرب اين خاطرات تلخ را هم از ذهن نظاميان و سربازان خودشان و هم از ذهن مردم عادي يهودي پاك كنند. البته خيلي هم فرقي بين نظاميان و مردم اسرائيل نيست چرا كه همه تا سن 50 سالگي نيروي احتياط هستند و بايد در سال 45 روز آموزشهاي نظامي خود را تجديد كنند و زن و مرد هم ندارد.
شايد اين كشتاري كه اكنون اسرائيليهاي دارند انجام ميدهند يكي دليلش هم همين باشد كه ميخواهند روحيه مردم و نظاميان خود را ترميم كرده و به بياني اعتبار و حيثيت خود را اعاده كنند و حالا اينكه نتيجه ميگيرند يا نه خوب بايد منتظر ماند تا زمان آن را ثابت كند ولي قطعا به نتيجه نخواهند رسيد.
** بيتوجهي رسانههاي كشورهاي اسلامي به ريشههاي ديني جنايات صهيونيستها
* فارس: صهيونيستها از ابتداي حضور در منطقه همواره در مواجهه و برخورد با فلسطينيان و حتي مردم مسلمان و غير مسلمان ديگر كشورهاي منطقه قساوت و بيرحميهاي بينظيري را از خود به نمايش گذاشتهاند، آيا اين قساوتها ريشه در ويژگيهاي اخلاق جمعي و شخصي صهيونيستها ندارد و آيا اين ويژگيهاي اخلاقي در مباني اعتقادي و ديني آنها ريشه ندارد؟
- تقيپور: اين را من هم تا به حال دليلش را متوجه نشدهام كه چرا تاكنون، تاكنون كه ميگويم نه اينكه صرفا در اين مقطع فعلي كه به غزه حمله شده و چنين جنايتي در غزه در حال وقوع است، بلكه در گذشته هم اينگونه بوده است كه متاسفانه از بعد از پيروزي انقلاب اسلامي كه توقع ديگري از رسانههاي يك كشور اسلامي با خصوصيات نظام جمهوري اسلامي ميرفته است چرا و رسانههاي ما مطبوعات ما براي مخاطبان بخصوص مخاطبان جوان ما اين موضوع مورد تحليل و بررسي قرار نگرفته است و به بياني خودسانسوري اعمال شده است درباره اينكه اسرائيليها يا اين صهيونيستها همان يهودياني هستند كه ما در متون و معارف ديني و آموزههاي قرآن خودمان حداقل بايد ميشناختيم و بايد از اين زاويه نگاه اينها را ميشناختيم. بر اساس خود متون و منابع يهودي، يهوديان معتقدند كه در عالم يك قوم، قوم برگزيده است و آن قوم بنياسرائيل و قوم يهود است، قوم يهودي قوم منتخب است و برگزيده.
اينها را من عيناً مستنداتش را هم يادداشت كردهام و ميخوانم خدمتتان. بحث اين است كه اين چيزي نيست كه من بخواهم بگويم، اين هم مستندات قرآني دارد و هم مستندات عهد عتيقي و توراتي دارد. باز بر اساس همين مستندات يهودي اينها ميگويند كه بقيه ابناي بشر كه به صورت بشر هستند در سيرت و باطن آدم نبوده و حيوان هستند. در پاسخ به اين سوال كه خوب انسانهاي ديگر براي چه آفريده شدهاند نيز ميگويند كه به همان منظوري كه حيوانات آفريده شدهاند تا به اين قوم برگزيده خدمت كنند. حالا اگر خدمت نكنند و يا مزاحمت ايجاد كنند چه؟ خوب بايد از سر راه برداشته شوند و اصلا غير از اين اجازه ندارند.
يعني اصلا طبق شرع و آيين يهود اين موجودات بيگانه و غير يهود كه از نظر آنها حيوان هستند اگر مزاحمت ايجاد كنند بايد از سر راه برداشته شوند، چرا؟ چون طبق آيين يهود ميگويند عالم و كيهان براي اين قوم خلق شده كه انسان و برگزيده است و مردم اين قوم خلق شدهاند تا بر جهان سلطنت و آقايي كنند.
اصطلاح "گوئيم" در زبان عبري به معناي حيوان است و به غير يهوديان اطلاق ميشود. اين اصطلاح در تلمود كه كتاب فقهي يهوديان و تفسيري است بر تورات.
اينها كه ميخوانم عين عباراتي است كه از زبان حضرت موسي در تورات نقل شده است كه يعني از قول خدا يا همان "يهوه" يهوديان در كتاب مقدس آمده است، آدرس دقيق آن در تورات، سفر تثنيه، باب يك، از شماره شش تا هشت است كه مثلا حضرت موسي از قول خدا گفته است كه "به اندازه كافي در اينجا ماندهايد، اكنون برويد به سرزمين كوهستاني آموريها، نواحي دره اردن، سرزمين نگب كه همان نقب امروز است، تمامي سرزمين كنعان يعني همين فلسطين امروز و لبنان" يعني تمامي سواحل مديترانه امروز تا رود فرات را اشغال كنيد. اين حرف من نيست بلكه آن را از روي متون عهد عتيق نوشتهام. در ادامه آمده است "تمامي آن را به شما ميدهم، داخل شده و آن را تصرف كنيد، چون اين سرزميني است كه من (يهوه) به نياكان شما، ابراهيم، اسحاق و يعقوب و تمامي نسلهاي آينده ايشان وعده دادم".
ببينيد الان "راب" اعظم اسرائيل و شوراي خاخامي اسرائيل براي توجيه جنايات اين رژيم و قساوتهاي آنها در اشغال سرزمينهاي فلسطيني به همين متون استناد ميكنند ولي متاسفانه اين را ما در رسانههاي خودمان نميگوييم.
* فارس: اين را كه ما محق هستيم اين سرزمينها را تصرف كنيم و اصلا خدا گفته است كه برويد و تصرف كنيد؟
- تقيپور: نه اصلا خدا يا همان "يهوه" را يهوديان خدايي براي خودشان ميدانند كه خداي ما نيست بلكه معتقدند يهوديان يك خدايي دارند كه مخصوص قوم يهود است و خداي آن قوم است. اگر بخواهيم به بحث خداشناسي يهود بپردازيم مباحث اساسي و جدي وجود دارد كه اساسا اين "يهوه" كيست و آيا همان الله است كه ما ميگوييم يا چيز ديگري است.
** هنگامي كه يهوه اقوام فلسطين را به شما تسليم كرد همه آنها را بكشيد
اما نكته جالب اين است كه اين يهوه كه اين سرزمين را به اينها ميدهد در تورات، سفر تثنيه، باب هفت از شماره يك تا سه به يهوديان ميگويد "هنگامي كه خداوند (يعني يهوه) شما را به سرزميني كه در شرف تصرفش هستيد (يعني همين عرض موعود) ببرد آن هفت قوم (ساكن در آن سرزمين را) كه همه از شما قويتر و بزرگتر هستند، نابود خواهيد ساخت. (منظور همان اقوام كنعاني، اردنيها و لبنانيها و ...). زماني كه يهوه آنها را به شما تسليم كند و آنها را مغلوب نماييد بايد همه آنها را بكشيد، با آنها معاهدهاي نبنديد، به آنها رحم نكنيد بلكه آنها را به كلي نابود سازيد".
در شماره شش از باب هفت همين سفر تثنيه يهوه ميگويد كه "... چون شما قوم مقدسي هستيد كه به خدايتان اختصاص يافتهاند و او از بين تمامي مردم زمين شما را انتخاب كرده تا برگزيدگان او باشيد. (اين موضوع برگزيدگان و منتخبان كه گفته ميشود مستنداتش همين جاست).
حالا چرا خدا اين قوم را انتخاب كرده است؟ دليلش اين است كه يهوه ميگويد "شما كوچكترين قوم روي زمين بوديد، پس او شما را به سبب اينكه قومي بزرگتر از ساير قومها بوديد برنگزيد و محبت نكرد بلكه به اين دليل كه شما را دوست داشت و ميخواست عهد خود را كه با پدرانتان بسته بود بجا آورد و به همين دليل است كه او شما را با قدرت و معجزات عجيب و بزرگي از بردگي در مصر رهانيد".
حالا ببينيد الان آنها استناد ميكنند به اينكه حتي دستيار حضرت موسي يعني يوشع، چون ميدانيد كه در متون يهودي ميگويند فلسطين را كه عرض موعود بود، كنعان يا همان عرض موعود، در زمان حضرت موسي خداوند يا يهوه صلاح ندانست كه يهوديان وارد شوند به لحاظ آن نافرماني كه كرده بودند و گوساله پرستي و مسائل ديگر كه انجام داده بودند، در زمان يوشع وارد شدند. اصلا اينها يك كتاب دارند مثل تورات به نام كتاب يوشع در مجموعه عهد عتيق. آنجا نوشته كه يوشع اينها را ميبرد به سرزمين فلسطين، يوشع كسي مثل حضرت موسي است براي قوم يهود.
با تورات در جايي ديگر توصيه ميكند كه خدا يا همان يهوه يهوديان با شماست، در ميان شماست، تمام قومهايي را كه خداوند، خدايتان به دست شما گرفتار ميسازد، نابود كنيد به ايشان رحم نكنيد و خدايان ايشان را پرستش ننماييد، از آن قومها نترسيد زيرا خداوند، خدايتان در ميان شماست. او خدايي است بزرگ و مهيب، او به تدريج آنها را بيرون خواهد راند و اين كار را به سرعت انجام نخواهد داد زيرا اگر چنين كند حيوانات وحشي به زودي افزايش يافته و براي شما ايجاد خطر خواهند كرد. او اين كار را به تدريج انجام خواهد داد و شما نيز به آن قومها حمله نموده و آنها را از بين خواهيد برد.
ببينيد حالا عين همين فرمان را يوشع وقتي سرزمين فلسطين را اشغال ميكند آنجا عملي ميكند. در كتاب يوشع در باب شش شمارههاي 16 و 17 عهد عتيق آمده "يوشع به افرادش دستور داد با صداي بلند فرياد برآوريد زيرا خدا شهر را به ما تسليم كرده است، اين شهر را با هر چه در آن است براي شما كه قوم برگزيدهايد حرام است پس آن را به كلي نابود كنيد". يوشع اين را ميگويد و بعد يهوديان به اين سرزمين وارد ميشوند. در ادامه آمده است: "ناگهان حصار شهر اريحا در برابر اسرائيليها فرو ريخت و قوم اسرائيل از هر سو به شهر هجوم بردند و آن را تصرف كردند و هر چه كه در شهر بود از بين بردند؛ زن و مرد، پير و جوان، گاو و گوسفند و الاغ همه را از دم شمشير گذراندند.
ببينيد من اين را از منبع ديگري نقل نكردم، مستقيما عين متن كتاب يوشع باب شش شماره 16 و 17 را براي شما خواندم. پس اين شيوه تعامل با ديگر اقوام براي يهوديان مستندات آييني دارد كه الان هم بسياري از خاخامهاي بزرگ اسرائيل و رهبران بزرگ يهودي در اراضي اشغالي امروز هم همين توصيه را به يهوديان ساكن در اراضي اشغالي ميكنند و به آنها ميگويند ببينيد اصلا خون غير يهودي با خون يهودي برابر نيست و اصلا شما آدم نميكشيد. اينها را در مدارس يهودي آموزش ميدهند و آن سرباز يهودي كه با اينچنين قساوت و بيرحمي نظير جنايات امروز غزه را مرتكب ميشود و يا آن خلبان كه به راحتي مناطق مسكوني را بمباران ميكند در دوره كودكي به گونهاي بار آمده و تربيت شده است كه وقتي اين آدمها را ميكشد احساس رضايت دروني دارد و ميگويد مثلا من سوسكها يا حشرات موذي را از بين بردم. عقبه عقيدتي و رواني اين كشتار همين خاخامهاي اعظم اسرائيل و رهبران واقعي اسرائيل هستند كه متاسفانه در سراسر سرزمينهاي جهان اسلام و از جمله در كشور خود ما اين نه در بين كارشناسان ما و نه در بين تحليلگران مسلمان و مفسران ما هيچ جايگاهي ندارد و هيچ كس اين حرفها را نميزند تا مخاطبان جوان ما و مخاطبان از قشرهاي مختلف ما كه اين صحنهها را ميبينند او فكر نكند كه اين كارها فقط براي انتخابات نخست وزيري اسرائيل است يا براي به قدرت رسيدن صرف است. بايد مخاطبان ما بدانند كه مباني فكري اين يهوديان اينگونه و براي همين منظور شكل گرفته است و اينگونه تربيت شدهاند كه فكر ميكند هر چه بيشتر بكشد بهره بيشتري ميبرد.
* فارس: من با فردي كه توانسته بود به اسرائيل سفر كند صحبت ميكردم و وي تعريف ميكرد كه يك كلوب سراسري در اسرائيل وجود دارد كه همه جوانان اين رژيم در آن عضو هستند و در اينجا علاوه بر تعاليم ديني و عقيدتي مدارس يكسري آموزشهاي مستمر عقيدتي به جوانان ميدهند كه اينها كاملا از نظر اعتقادي جنبه تهاجمي پيدا ميكنند و وقتي من با چند نفر از آنها بحث ميكردم اينها اصلا به دنبال بحث و حتي مجادله با من نبودند بلكه با يك موضع كاملا تهاجمي داشت و طوري با من برخورد ميكرد كه كاملا به درستي اعتقادات خود مطمئن بوده و قصد داشت من را از نظرم برگرداند. اين جوانان اصلا به بحث كردن اعتقادي نداشتند و ميگفتند يا اينكه ما ميگوييم را بايد بپذيري يا مثلا من احساس ميكردم كه الان من را كتك ميزنند و فقط تفنگ در دست نگرفته بود در مقابل من والا خشونت كلامي محض داشت.
- تقيپور: ببينيد يان يك واقعيتي است كه ما الان با آن مواجه هستيم و اين توجيه را دارند كه ميگويند قوم منتخب و برگزيده كه حق حكومت و سروري و آقايي بر كل ابناي بشر و بر كل جهان و جهانيان را دارد، اين در راستاي اين آرمان دارد تلاش ميكند و اشغال فلسطين از نظر آنها بر اساس متون و منابع يهودي مقدمهاي است براي تشكيل اسرائيل بزرگ تا فرات و اين مقدمهاي است براي حكومت بر كل جهان و حالا اين مبارزان و بچههاي فلسطيني بخصوص بچهاي غزه مزاحم، مانع و سد راه تحقق اين آرمان حكومت جهاني يهودي هستند بلكه اينها را در همين اراضي اشغالي فلسطين اسير كرده و مزاحمت برايشان ايجاد كردهاند و بايد از سر راه برداشته شوند.
** قساوت در هنگام قدرت و مظلومنمايي در هنگام ضعف اركان اعتقادات صهيونيستهاست
ببينيد اگر اين انتخابات اسرائيل هم نبود كه بهانهاي براي كشتارهاي امروز در غزه است مگر كشتار گسترده در ديرياسين در سال 1948 را ميشود از ياد برد. در ديرياسين 254 زن، دختر و كودك را تكه تكه كرده و در آب انبارهاي اين روستا ريختند بدون هيچ تاثر و ترحمي.
اين كار را كردند تا حساب كار دست ديگر عربها بيايد. مطمئن باشيد اگر ميتوانستند اين كار را با ديگر اعراب هم انجام ميدادند تا به بقيه اخطار دهند كه ببينيد اينجا متعلق به ماست و بر اساس اعتقادات ما به قوم ما وعده سكونت در اين سرزمين داده شده است، بهترين راه براي شما اين است كه سرنوشت مردم ديرياسين را ببينيد و از اينجا برويد.
يك ميليون فلسطيني در همان جنگ اول اعراب و اسرائيل كه چند ماه بعد از تاسيس رژيم صهيونيستي كه منجر به اشغال 78 درصد اراضي فلسطين شد كشته يا آواره شدند. اين اتفاق بر اساس همين مباني اعتقادي بوده است. كشتارهاي اينچنيني در فلسطين و لبنان بسيار اتفاق افتاده است كه نمونههاي اخير آن كشتار قانا و امروز در غزه است. اصلا بسياري از شهرها، روستاها و محلههاي فلسطيني و لبناني معروفيتشان به خاطر همين كشتارهاي اسرائيل در آنجاست. خود جنايات اسرائيل در لبنان در طول جنگ 33 روزه خيلي بزرگ بود ولي آن قدر اسرائيل در اين سالها جنايت كرده است كه اين جنايت لبنان هم در بين آنها شايد گم باشد. اين جز پشتوانه مبتني بر اين نگاه را نميتواند داشته باشد، هر گونه تحليل سياسي كه متاسفانه در اين روزها هم زياد شاهد هستيم بخواهد اين كشتارها را تحليل كند ناتوان است و نميتواند اصل مطلب را بيان كند. شايد اهداف سياسي را هم اسرائيل از اين حملات دنبال كند ولي واقعا بايد توجه كرد به اينكه چه مباني اعتقادي اين كشتارها را توجيه ميكند.
بر اساس آيين يهود يهوديان دو ركن براي اقتدار و استحكام قدرت خودشان دارند، اركان قدرت يهود يكي كشتار و قساوت و بيرحمي است. اصلا احساس و عاطفه جايگاهي در اين اعتقادات ندارد. ركن دوم سلطه و اقتدار يهود هم دروغ است و فريب. ميگويد آنجايي كه قدرت داري بكش حتي مرغ و خروس اقوام ديگر را نيز بكشيد ولي وقتي قدرت نداشتيد به دروغ و نيرنگ و فريب متوسل شويد.
اساس اين كار مظلوم نمايي است با روي آوردن به دروغ با استفاده از همه ابزارهاي موجود و قابل تصور. الان اين كمپاني والت ديسني نمادش يك موش است به نام "ميكي موس" كه حيواني ضعيف، مكار، باهوش و زرنگ. در برنامههاي اين كمپاني نيز با اسم همين نماد اين مسائل به نمايش كشيده ميشود كه ببينيد چقدر يك موش مورد آزار و اذيت قرار ميگيرد ولي زرنگ و مكار است. اين اساس زندگي يهوديان است كه خودشان همه را اذيت ميكنند، ميزنند و ميكشند اما هميشه هم مظلومنمايي ميكنند و مدعياند كه ما را مورد اذيت و آزار قرار ميدهند.
در 200 سال اخير ما فراوان داشتيم جنايات بزرگي كه در نقاط مختلف جهان بوجود آمده كه آتش آن از گور يهوديها برخاسته است فقط براي اينكه مظلومنمايي كنند.
** جايگاه و تاثير و نفوذ خاخامها در اسرائيل مغفول مانده است
ايدهاي كه اين كشتار را تشويق، ترغيب، تاييد و بر آن تاكيد ميكند بر مبناي اعتقادات آنهاست. الان شما ببينيد يك خاخام يهودي، يا راب اعظم اسرائيل يا شوراي خاخامي اسرائيل، اسرائيل قانون اساسي كه ندارد، بلكه بر اساس موقعيت و مصالح خودشان در هر زمان قانون ميگذارند. اين يك نكته است، نكته ديگر اين است كه ببينيد الان شما اگر به بزرگترين و خبرهترين كارشناس سياسي ايراني، عربي و يا حتي آمريكايي كه مراجعه كنيد ساختار حكومتي اسرائيل را اينگونه برايتان تصوير ميكند كه نخست وزير بالاست، شينبت زير نظر نخست وزيري است، پارلمان و كنست اينجاست و به اين ترتيب. هيچ كس در اين نمودار تشكيلاتي هيچ جايگاهي براي شوراي خاخامي ترسيم نميكند، شوراي خاخامي در تشكيلات حكومتي اسرائيل كجاست. اگر جايگاه رسمي در حاكميت ندارد، اين همه دستور، اين همه امر و نهي و جنايت كه از ناحيه اينها صادر ميشود، به چه پشتوانهاي است. معلوم ميشود كه اين شوراي خاخامي در راس همه اين دستگاههاست در ساختار تشكيلاتي اسرائيل. طي اين مدت شما ديديد كه در خبرها، گزارشها و تحليلها كه يك خاخام يهودي خطاب به صهيونيستها بگويد كه از اين كشتار و جنايات دست برداريد چرا كه اين اقدامات برخلاف تعاليم حضرت موسي است. پس نتيجه ميگيريم كه اين كشتار پشتوانه فقهي دارد كه مبتني بر اصول و مباني فكري و اعتقادي يهوديان است.
** كليد امنيت جهان در تلآويو است نه واشنگتن
* فارس: آقاي تقيپور حداقل از 60 سال پيش كه موجوديت نامشروع اسرائيل در سرزمينهاي اشغالي فلسطين بنا گذاشته شده شاهد حمايت همه جانبه قدرتهاي جهاني از اين رژيم هستيم. اين در حالي است كه حتي خود يهوديان مدعياند كه تا چند سال قبل از اين تاريخ مورد ظلم و حمله دولتها و ملتهاي همه دنيا قرار ميگرفتهاند.
يعني صرفنظر از ادعاي آنها درباره هولوكاست در متون تاريخي، موارد متعدد از تعدي و ظلم ادعايي يهوديان به آنها را از سوي دولتها و ملتهاي اروپايي، آمريكايي و آسيايي شاهد هستيم. چگونه است كه به يكباره بعد از جنگ جهاني اول اين صهيونيستها با چنان اقبالي از سوي دولتهاي اروپايي و ايالات متحده مواجه ميشوند كه علاوه بر غصب و اشغال سرزمين يك ملت، بدون هيچگونه محدوديت و مانعي به ارتكاب جنايات متعدد دست ميزنند و عليرغم تحميل زحمات و هزينههاي بسيار به حاميان خود، همواره از حمايت تام و تمام آنها برخوردار ميمانند.
قطعا لازم به بيان نيست كه بسياري از جنايتهاي اسرائيليها در تضاد و تناقض با معيارهاي انساندوستانه و حقوق بشري غربيهاست و نقض آنها از سوي صهيونيستها بيش از هر كس به زيان غربيهاست. اما دولتمردان اروپايي و آمريكايي همواره از اين دسته از اقدامات صهيونيستها حمايت كردهاند كه اين به هر حال هزينه زيادي براي آنها داشته و اعتبار غرب را ضايع كرده است. راز اين حمايت بي حد و حساب غرب از رژيم صهيونيستي چيست؟
- تقيپور: الان مهمترين ركن اين مسئله پشتيباني تبليغاتي غرب از اسرائيل است. در اوج كشتار، دنياي آزاد و متمدن مدعي حقوق بشر و دموكراسي اخبار اين جنايات را منعكس نميكند و يا در صورت انعكاس اخبار، چنان آنها را تحريف ميكند كه مخاطب كاملاً برداشت ديگري از وقايع ميكند.
هيچكدام از منابع رسمي خبري غرب، اين اخبار را خوب منعكس نميكنند. آمريكا، انگليس و فرانسه حامي 100 درصدي اسرائيل هستند و با آن سر و سرّي دارند. نروژ، سوئد، دانمارك و ديگر كشورهاي اروپايي و حتي غير اروپايي.
اينها نشان ميدهد و مستندات زيادي هم وجود دارد كه رسانههاي خبري دنيا در دست صهيونيستهاست. روزنامههاي بزرگ آمريكا، خبرگزاريها و شبكههاي تلويزيوني آمريكايي و اروپايي همه در اختيار يهوديان است يا كمپانيهاي يهود.
در عرصه حكومتها نيز وضع به همين منوال است. الان در دنياي غرب دو گروه هستند كه نفوذ و حضور جدي و نقش كليدي دارند، چه در اتحاديه اروپا و چه در ايالات متحده آمريكا، چه در سازمان ملل و چه در شوراي امنيت. اينها در پس پرده هستند.
من با بوش، بلر، رايس و اينها اصلاً كاري ندارم. اينها واقعاً عروسكهاي خيمه شببازي هستند.
آنهايي كه واقعاً امروز در دنيا نفوذ و سيطره دارند؛ در عرصه سياستگذاري، برنامهريزي و تصميم گيري همه كاره هستند. همينهايي كه كليد امنيت جهان را نميگويند كه واشنگتن است يعني اگر شما واشنگتن را با خاك يكسان كرديد نتوانستهايد مركز امنيت جهان را با خاك يكسان كنيد.
بلكه اينها ميگويند كليد امنيت جهان، اسرائيل است، يعني امنيت اسرائيل، كليد امنيت جهان است. اين را به كرّات و مكرر همه گفتهاند.
رهبران آمريكا، انگليس، فرانسه و ... همه گفتهاند. اكثر اينها يهودياند. همين شخصيتهاي سياسي، سياستگذار و برنامهريز اينها، يا يهودي هستند يا يهوديهاي مخفي هستند و نام و نشان مسيحي دارند.
** نفوذ اسرارآلود مارونوها در جهان
طرف اسمش مسيحي است و كاملا با ماهيت مسيحي در جهان شناخته شده ولي يهودي است. اينها را «مارونوها» مينامند كه در غرب و جهان مسيحيت فراوان هستند و يك نفوذ واقعاً رمزآلود دارند.
دسته ديگر مسيحيان صهيونيست هستند، يعني كساني كه عمدتاً از پروتستان مذهبها هستند و حالا از فرقههاي مختلف پيوريتنها و غيره، كه اينها عالم و آدم را از زاويه عهد عتيق نگاه ميكنند. يعني اصول، عقايد و مباني فكري اينها كاملاً يهودي است.
** آغاز تلاشها براي ايجاد اسرائيل در 300 سال قبل
به بياني ديگر ميخواهم بگويم كه اين مذهب پروتستان كه در چهار يا پنج قرن اخير در دنياي مسيحيت ايجاد شده، يك حركت، يك جريان و يك تشكيلات كاملاً يهودي است. در حال حاضر ما ميگوييم «مسيحيان صهيوني.»
شما ميدانيد كه اينها زودتر از يهوديان صهيوني پرچم ايجاد دولت اسرائيل را به دست گرفتند. اينها در سه قرن پيش قبل از اينكه پديدهاي به نام صهيونيسم در عرصه فرهنگ سياسي جهان مطرح شود، كار خود را شروع كردند.
اين مسيحيان صهيونيست هم يك باور مشترك با يهوديها دارند و معتقدند كه مسيح رجعت ميكند و چنانكه ما معتقديم كه مسيح در آخر زمان باز ميگردد و در لشكر امام زمان حضور مييابد، آنها معتقدند كه مسيح ميآيد و آنها بايد زمينههاي ظهور آن را فراهم كنند.
حالا زمينههاي ظهور چيست؟ مسيحيان صهيونيست ميگويند كه ما چند صد ميليون نفر در دنيا داريم كه نومحافظهكاران در آمريكا بخشي از آنها هستند و در انگلستان همواره در طي سه يا چهار قرن اخير حاكميت با آنها بوده چه در حزب كارگر و چه محافظهكار. اينها عمدتاً در همه احزاب هستند.
مسيحيان صهيونيست معتقدند كه يكي از علائم و نشانههاي ظهور حضرت مسيح اين است كه دولت يهودي در اسرائيل تشكيل شود. يهوديان اطراف و اكناف جهان به فلسطين بروند و زمينهها فراهم شود براي اينكه هيكل سليمان در خرابههاي مسجدالاقصي برپا شود. دولت بزرگ اسرائيل درست شود، تا حكومت جهاني كه هزاره خوشبختي است، فرا برسد.
معتقدند زماني مسيح ظهور ميكند آنها هزار سال خوشبختند و بر روي زمين آقايي ميكنند.
مسيحيان پروتستان ميگويند بني اسرائيل، كارگزارن حكومت مسيح هستند.
در حال حاضر مزاحمتي كه مردم غزه براي اسرائيل درست ميكنند، به گفته اينها بر خلاف آن زمينهاي است كه بايد فراهم كنند و نشانههايي است كه ميگويند.
اگر بلر و يا سولانا كه بلندگوهاي ديگران هستند، پابهپاي آمريكا و اسرائيل ميگويند حماس، غزه و مبارزان مسلمان فلسطين مزاحمند و تروريست هستند، در اين راستاست.
اين فقط به معني سلطه و سيطره يهوديها در دنياي غرب نيست، بلكه خود اين هم بخشي از سلطه و سيطره آنهاست. به لحاظ فرهنگي يك شكافي در دنياي مسيحيت به وجود آوردند و از اين طريق و با اين توطئه فرهنگي، بخش اعظمي از جهان مسيحيت را با صهيونيسم و يهوديت همراه كردند.
* فارس: اينكه در خصوص ايجاد دولت بزرگ يهودي گفتيد آيا نمودي به صورت مشخص داشته است؟
- تقيپور: منابعش وجود دارد. مقاله مينوشتند، سخنراني و تظاهرات ميكردند.
در قرن 17 و 18 همين شخصيتهاي مسيحي پيوريتن يا صهيونيستهاي مسيحي مينوشتند.
مكتبي درست كردند و گفتند اين علائم، مشخصات و مباني اين مكتب است. الان همه به آن اعتقاد دارند.
بخش اعظمي از جهان مسيحيت را با خود همراه كردند.
الان سه الي چهار قرن است، بخصوص در سالهاي اخير گستردهتر و در عين حال مرموزتر هم شده و آن سيطره اقتصادي آنهاست.
بخش اعظم اقتصاد آمريكا و بازار بورس اروپا دست اينهاست. اين منحصر به قرن 21 نيست، قرنهاي 20، 19 و 18 هم همين طور بوده است. بازار بورس، دلالي و سهام دست اينها بوده، ولي در عين حال پنهانتر شده است.
الان ميبينيد كه از چند شگرد استفاده كردند ولي عليرغم اين باز هم نخبگان، فرهيختگان و انديشمندان ما اينها را نميدانند كه مورد شناسايي قرار دهند.
** چرا آمريكا بدهكارترين كشور جهان است؟
در حال حاضر آمريكا به عنوان ثروتمندترين كشور جهان، بدهكارترين كشور جهان است.
آمريكا به چه كسي بدهي دارد؟
كل كمپانيهاي آمريكا را 10 تا 12 خانواده يهودي يا شبه يهودي مثل راكفلرها، روچيلدها، لمان برادرز، وارمر، مورگان، شيف و امثالهم اداره ميكنند يا خانوادههاي اينها هستند.
كل آمريكا به اينها بدهكار است. حالا آن نفوذها را بگذاريد كنار. در آن بخش نيز آنها همه كاره هستند.
مراكز بزرگ مطالعاتي، پژوهشي و تحقيقاتي را دست خودشان گرفتهاند. در هاليوود، كمپاني مترو گلدن ماير، والتديسني و... در اين عرصه هم اينها همه كاره هستند. يعني اقتصاد آمريكا دست اينهاست.
در آمريكا نومحافظهكاران لشكر پياده اينها هستند، چه آنهايي كه به لحاظ اقتصادي به آنها وابستهاند و همچنين به لحاظ سياسي. در واقع آمريكا، لشكر پياده اسرائيل است.
دولت آمريكا حاضر است منافع خودش را به پاي اسرائيل بريزد و قرباني كند. ما فقط نبايد اسرائيل را يك دولتي در جغرافياي فلسطين نگاه كنيم، اسرائيل بر اساس آن تعريفي است كه عرض كردم. اينها براي كشورهاي اسلامي هم برنامهريزي كردند.
** آيا حسني مبارك صهيونيست است؟
در كشورهاي اسلامي «حسني مبارك» كيست؟ مبارك يك فراماسون عضو باشگاه «لاينز» و «لاتاري» است. اين موضوع را كمتر در تحليلها و تفسيرهاي خودمان ميبينيم. اكثر رهبران كشورهاي عربي نيز همينطور. ميگوييم مزدور، وابسته و سرسپرده هستند.
نه؛ اينها عمدتاً عضو كانونهاي مخفي فراماسونري يهودي و .. هستند. يعني نهادهاي پشت پرده قدرت. شما از امرا و پادشاهان اردن، مصر، عربستان بگيريد تا كويت و بقيه جاها تا ژنرالها و شخصيتهاي برجسته. همين اهرمي كه يهوديها در جهان غرب دست خودشان گرفتند، همين برنامهها را براي جهان اسلام اعمال كردند. حالا براي اي�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]
-
گوناگون
پربازدیدترینها