تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815413047
روزنامه ال پائيس:ليوني دست مردان را در جنايت از پشت بست
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: روزنامه ال پائيس:ليوني دست مردان را در جنايت از پشت بست
خبرگزاري فارس: روزنامه ال پائيس چاپ اسپانيا با انتشار مقالهاي تحت عنوان «درنده خويي وزير خارجه اسرائيل» نوشت: ليوني نشان ميدهد كه برخي زنان ميتوانند دست مردان را در جنايت از پشت ببندند.
به گزارش خبرگزاري فارس، بازتاب جنايت رژيم صهيونيستي در رسانههاي كشورهاي مختلف بازتاب وسيعي داشت.
اندونزي:
- روزنامه رپوبليكا : اسرائيل جنايتكار جنگي است
«سوريپتو» نائب رئيس كميسيون مجلس نمايندگان اندونزي و رئيس كميته ملي براي مردم فلسطين در مقالهاي در روزنامه رپوبليكا تحت عنوان «اسرائيل جنايتكار جنگي است، نوشت: «گلدا مير» نخستين نخستوزير اسرائيل گفته است فلسطين به عنوان يك ملت وجود خارجي ندارد، چه رسد به عنوان يك كشور. احساس نفرت حرف اول رابطه بين اسرائيل و فلسطين را در طول تاريخ زده است. اين احساس نفرت كه نمونه بارز آن سخنان گلدا مير بوده بارها به شكل اقدامات وحشيانه توسط اسرائيل عليه فلسطين انجام شده است. چندي پيش نيز در حالي كه دنيا در حال و هواي كريسمس بود و رهبران مختلف دنيا پيامهاي تبريك و برقراري صلح را يكي پس از ديگري اعلام ميكردند، اسرائيل بار ديگر با حمله به غزه اين منطقه را به خون كشيد.
اسرائيل با حمله به فلسطين در حال و هواي كريسمس نفس اين روز را زير سؤال برد و اينك مسيحيان دنيا بايد از خود سؤال كنند كه چگونه در سرزميني كه مريم مقدس، عيسي (ع) را به دنيا آورد، خشونت و زير پا گذاشتن مباني انساني بيداد ميكند؟ در چنين شرايطي كه تعدادي از كشورهاي مسيحي خصوصاً آمريكا به توجيه حملات اسرائيل ميپردازند، تظاهرات در جلوي سفارتخانههاي آمريكا در سراسر جهان و اعتراض نسبت به مواضع آنان امر بسيار طبيعي است.
از هر بعدي كه به حملات اسرائيل به فلسطين نگاه كنيم نميتوان توجيهي براي اين حملات پيدا كرد، زيرا بر اثر اين حملات زنان و كودكان بيگناه بسياري كشته و عده قابل توجهي نيز زخمي شدهاند. اسرائيل با بمباران غزه نه تنها تمامي حد و مرزها را زير پا گذاشته است، بلكه بسيار وحشيانه به جنايات خود ادامه ميدهد، جناياتي كه اثرات آن حتي تا ماهها پس از اتمام حملات از بين نخواهد رفت.
در اينجا بد نيست تا اشارهاي هم به نمونهاي از حملات وحشيانه نظاميان صربستان و بوسني به مسلمانان بوسني و هرزگوين داشته باشيم. در سالهاي 1992 الي 1995 نظاميان صربستان و بوسني بيش از 8 هزار مسلمان منطقه بوسني و هرزگوين را به خاك و خون كشيدند و موجب شدند تا دنيا شاهد بزرگترين كشتار نسل پس از جنگ جهاني دوم باشد. پس از اتمام جنگ دادگاههاي بينالمللي رئيس جمهور صربستان و بوسني و تعدادي از مقامات اين كشور در دادگاههاي بينالمللي محاكمه شدند و هر كدام به زندانهاي طولاني محكوم شدند.
حال در وضعيت كنوني كه آمريكا تمامي قطعنامههاي عليه اسرائيل را در شوراي امنيت وتو ميكند بايد با استناد به مفاد مختلف كنوانسيون ژنو منجمله ماده 16، 17،18 و 20 اين كنوانسيون كه در اقدامات ضد انسانيت و مغاير با صلح، آرامش و امنيت ميباشد، رهبران اسرائيلي را به پاي ميز محاكمه كشاند. بايد منتظر بود و ديد كه آيا كشورهاي غربي كه همواره از حقوق بشر و مسائل انسان دوستانه سخن ميگويند در روند دادگاهي كردن سران اسرائيل جامعه بينالملل را حمايت خواهند كرد و يا در اين روند دخالت كرده و مشكل آفريني ميكند و به سياستهاي دوگانه خود ادامه ميدهد. ما منتظريم...
- روزنامه كمپاس: ارزيابي وحشيگري اسرائيل
روزنامه كمپاس در مقالهاي به قلم «حميد اول الدين» سفير اندونزي در روسيه نوشت: دنيا بار ديگر توسط اسرئيل ناآرام شد. امروز تمامي چشمها با ديد منفي به اسرائيل مينگرند. حملات اين رژيم به فلسطين نه تنها ثابت كرد كه اسرائيل بسيار خشن است بلكه وحشي بودن اسرائيل را نيز ثابت كرد.
استفاده از هيچ ميزاني نميتواند اقدامات اسرائيل را توجيه كند و تنها خود اسرائيل و حاميانش ميتوانند به توجيه اقدامات خود بپردازند. از بعد قوانين بينالمللي يك كشور با استناد به اصل jus ad bellum (دليل قابل توجيه) به دشمن خود حمله ميكند و معمولاً در چنين شرايطي اين ابتدا دشمن است كه به آن كشور حمله ميكند.
با اين حال اصل jus ad bellum در همين جا ختم نميشود. اصل دومي نيز بايد با اين اصل همراه شود و آن jus in bello (چگونگي حمله) ميباشد، اين همان نقطهاي است كه اسرائيل در آن با مشكل بسيار اساسي روبروست. معيار اين موضوع كنوانسيون سال 1949 ژنو ميباشد.
جنگ با هر دليلي كه آغاز شده باشد ولي بايد از كودكان، زنان، افرد ناتوان، سالمندان و افراد مريض حال حفاظت شود. حتي با دشمني كه خود را تسليم كرده و يا زخمي شده است نيز نميتوان برخورد كرد و بايد از آن حمايت كرد. در چنين شرايطي اسرائيل نه تنها به حمايت و حفاظت از اين افراد نميپردازد بلكه به آنان حمله ميكند. تنها از كلمه وحشيگري ميتوان براي توصيف اقدامات اسرائيل استفاده كرد.
در اصول جنگ آمده است كه اهداف جنگي نبايد به سمت محل زندگي افراد غير نظامي، تسهيلات عمومي و مراكز عبادي متمايل شود ولي اسرائيل تمامي اين موارد را زير پا گذاشته است. اسرائيل مراكز عبادي را مورد هدف قرار داده و مردم را تار و مار كرده است و سبب شده تا تنها كلمه وحشيگري قادر به توصيف اقداماتش باشد.
در قوانين جنگ 2 اصل كلي military necessity (ضرورت اقدام نظامي) و proportionality (تناسب) مطرح است و حمله نظامي اسرائيل در راستاي كاهش قدرت حماس نميتواند در اصل ضرورت اقدام نظامي توجيه شود زيرا حملات حماس به اسرائيل حملاتي نيست كه موجب از بين رفتن اسرائيل شود.
از بعد اصل تناسب نيز حملات اسرائيل بسيار مخربتر از حملات راكتهاي حماس است. به همين لحاظ، دليل اسرائيل يعني self defence (دفاع از خود) نميتواند دليل قانع كنندهاي باشد و اصل reprisal (اقدام تلافي جويانه) در خصوص حملات حماس نيز نميتواند دليل محكمه پسندي باشد.
اصل اقدام تلافي جويانه تنها در شرايطي قابل استناد است كه استفاده دشمن از تسليحات نظامي خارج از حد معقول خود بوده و هيچ راه حل ديگري جز توسل به اقدام تلافي جويانه وجود نداشته باشد كه در اين خصوص پرونده كشتي "كارولين" در مرز بين كانادا و آمريكا نمونه مناسبي ميباشد.
حملات حماس به اسرائيل را نميتوان جزء حملاتي خارج از حد معقول خود ناميد كه براي اسرائيل هيچ راهحل ديگري جز اقدام تلافي جويانه نگذاشته است، تلقي كرد. اسرائيل نبايد به دليل حمله راكتي حماس، غزه را زير بمباران بي هدف خود بگيرد.
جدا از مسائل قضايي كه در بالا مطرح شد. در ماه 51 منشور سازمان ملل متحد آمده است كه كشورهاي عضو سازمان ملل ميتوانند به تنهايي و يا به صورت مشترك از خود در قبال حملات نظامي يكي از كشورهاي عضو سازمان ملل دفاع كنند ولي دفاع از خود نيز تنها تحت شرايطي ميتواند صورت پذيرد كه ميزان و ارزيابي آن در دست شوراي امنيت سازمان ملل ميباشد و اين شوراي امنيت است كه ميزان و ارزيابي دفاع از خود را بر اساس صلح و امنيت بينالمللي مشخص ميكند.
اين موضوع سبب شد تا من به ياد Michael Walzer و كتاب او با نام Just and Unjust War بيفتم. اگر در شرايطي با حمله به دشمن موافقت شد، اين حملات بايد با در نظر گرفتن اصولي همراه باشد كه در اين ميان منع توسل به خشونت در بين مردم بي دفاع از جمله اصليترين اين مسائل است.
هندوستان :
- روزنامه هندو: غرش انتفاضه سوم
«آتول انجا» مقالهاي تحت عنوان فوق در مورد تحولات باريكه غزه به چاپ رسانده و نوشته است: رهبر حماس، درست چند ساعت بعد از كشتار 27 دسامبر غزه، بيانيه مهمي را صادر كرد. خالد مشعل، اين رهبر مستقر در دمشق، طي مصاحبهاي با كانال تلويزيوني الجزيره، از مردم فلسطين خواست يك انتفاضه سوم را عليه اسرائيل آغاز كنند.
اين نويسنده، در ادامه اين مقاله، نتايج انتفاضههاي اول و دوم و نيز نحوه ظهور حماس را به عنوان يك گروه قدرتمند فلسطيني تشريح كرده و افزوده است: شدت حملات غزه را نميتوان از تحولات سالهاي اخير غرب آسيا جدا كرد. حملات غزه به دنبال شكستهاي سياسي مكرر آمريكا و اسرائيل، متحد اصلي آمريكا در منطقه، صورت ميگيرد. كاملاً مشخص است كه از نظر آمريكا، نقش راهبردي اصلي اسرائيل در كمك به اين كشور در حفظ منابع وسيع انرژي در غرب آسيا نهفته است. ولي اتحاد بين آمريكا و اسرائيل ضربات جدي را متحمل شده است. ورود اين ضربات با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و در نتيجه ظهور يك ملت متخاصم نسبت به منافع حياتي آمريكا در قلب خليج فارس نفت خيز آغاز شد. ايران داراي منابع، يك گذشته غني تمدني و شبكهاي از طرفداران شيعه در منطقه است. اين عوامل ايران را از توانايي لازم براي مخالفت با سلطه آمريكا بر منطقه برخودار ساخته است. يك جنگ 8 ساله عراق عليه ايران، عليرغم تحميل نيم ميليون كشته بر ايران و عراق، نتوانست انقلاب اسلامي را از مسير خود منحرف سازد. آمريكا جنگ عراق را عليه ايران به راه انداخت. برعكس، نفوذ ايران در منطقه به تدريج افزايش يافت.
اسرائيل از تثبيت موقعيت انقلاب اسلامي ايران، زماني كه حزبالله تحت حمايت تهران در جنوب لبنان، اسرائيل را در سال 2000 به عقب نشيني از جنوب لبنان مجبور ساخت، آسيب ديد. اين عقب نشيني ضربه سنگيني بود چون به معناي عدم تحقق هدف اسرائيل مبني بر دسترسي به رودخانه ليتاني در جنوب لبنان بود. آب در اسرائيل يك موضوعي است كه اكثر جنگهاي آن با اعراب را تعريف كرده است.
- روزنامه ايشين ايج: كشتار اسرائيل، قادر به شكست حماس نخواهد شد
«رامي جي. كهوري» نويسنده مقاله فوق نوشته است: حملات جاري اسرائيل عليه حماس در غزه به با جنگ 2006 اسرائيل با حزبالله مقايسه شده كه مهمترين آنها از نظر من به شرح ذيل هستند. اول اين است كه حماس و حزبالله قبل از 1982 وجود نداشتند. آنها فرزندان ناتني عقيدتي حزب ليكود مخصوصاً آريل شارون ميباشند. شارون از خشونت، نژادپرستي و استثمار به عنوان ابراز اصلي براي برخورد با اعراب مناطق اشغالي استفاده كرد. اين رفتار شارون باعث ظهور تمايلي براي مقاومت شد. ايهود المرت، ايهود باراك و ليوني ظاهراً اين واقعيت كه استفاده از زور بيشتر عليه اعراب موجب عكس العمل شديدتر آنان ميشود، درك نميكنند.
مقايسه دوم به مهارت فني مربوط ميشود. حماس و حزبالله اراده توانايي خود را در استفاده از راكت و موشك براي حمله به اسرائيل به طور مستمر افزايش دادهاند. تعداد تلفات جاني اسرائيل در طول سالهاي اخير تنها چند نفر است حال آنكه اسرائيل هزاران تن از مردم فلسطين را كشته است. ولي تعداد كشته شدگان و ميزان تخريب حاصله تنها معياري براي استفاده در اين تحليل نيستند. حس آسيب پذيري اسرائيل و حس قدرتمندي و توانايي فلسطينيها براي پاسخ مهم هستند.
در حالي كه اسرائيل ساختارهاي زيربنايي غيرنظامي غزه را به طور منظم منهدم ميكند توانايي براي شليك روزانه 30 الي 40 راكت به جنوب اسرائيل يك پيروزي محسوس براي حماس تلقي ميشود. بمباران دانشگاه اسلامي و ساختمان مجلس فلسطين نشانگر عصبانيت بي حد اسرائيل ميباشد. دانشگاهها و مجالس نمادهايي از تجدد و دموكراسي هستند كه اسرائيل و آمريكا مدعي ترويج آنها در جهان عرب ميباشند. تصاوير تلويزيوني حاكي از كشتار كودكان و ديگر افراد غيرنظامي موجب بروز حس جنگجويي در بين مردم فلسطين بلكه حاميان آنان در سراسر جهان عرب و كشورهاي ديگر ميشود.
اسرائيلها هنوز هم درك نكردهاند كه اعراب به اعمال بيرحمانه آنان با همان شدت پاسخ ميدهند. يكي از نتايج اينگونه رفتار مردم اسرائيل مخصوصاً دولتمردان آنان موجب ظهور و تقويت حماس و حزبالله و توانايي آنها براي نمايش عكسالعمل مؤثرتر و اجبار اسرائيل به پذيرش يك آتش بس ميباشد. مقايسه سوم به همگرايي بين مذهب، ملي گرايي، اداره امور و سياستها مربوط ميشود. نظامهاي سكولار هم در فلسطين و هم در لبنان فاسد و فاقد توانايي لازم براي دفاع از جامعه در برابر تجاوز اسرائيل يا ناآراميهاي داخلي و وقوع اعمال جنايي بودهاند.
جنبشهايي چون حماس و حزبالله بخش اعظمي از اين خلاء را در اداره امور و تأمين امنيت در برابر حملات اسرائيل و نظم داخلي پر كردهاند. تركيب اين عوامل پيروزي اسرائيل را بر حماس و حزبالله، بدون توجه به تعداد تلفات جاني تحميلي از سوي اسرائيل بر جوامع لبنان يا فلسطين، بسيار دشوار ميسازد. ظهور اين دو جنبش اسلامي و مليگرا نشانگر فهرست طويلي از مطالبات اكثريت مشروعي هستند كه بايستي براي تضمين برقراري صلح و امنيت در اين منطقه در نظر گرفته شوند.
اسپانيا :
- روزنامه ال پائيس: درگيري غزه و آخرين روزهاي بوش
«آلوارو دواسكونسلوس» مدير موسسه مطالعات امنيت اتحاديه اروپا در پاريس مقالهاي تحت عنوان «دريگري غزه و آخرين روزهاي بوش» در اين روزنامه منتشر كرده كه در آن به اوضاع خاورميانه و روابط آتي آمريكا و ايران اشاره شده است.
در اين مقاله آمده كه اسرائيل با حمله خود به غزه سعي دارد تا حماس را ضعيف كند، اما در نهايت حماس قويتر خواهد شد و محبوبيت آن در كشورهاي عربي بيشتر خواهد شد. اسرائيل در سال 2006 همين كار را را با حزبالله انجام داد و در تجربه خود شكست خورد و در نهايت حزبالله از آن پيروز خارج شد.
يكي از دلايل اين حمله اين است كه تندروهاي اسرائيل از اين ترس دارند كه با رسيدن اوباما به كاخ سفيد سياست وي نسبت به خاورميانه و اسرائيل تغيير پيدا كند و آن حمايت بي قيد و شرطي كه دولت بوش از آنها داشت را از دست بدهند. به همين منظور و با وجود فترت قدرت در آمريكا از فرصت استفاده كرده و به غزه حمله كرده است.
از سرگيري مذاكرات بين آمريكا و ايران تاثيرات مهمي بر خاور نزديك خواهد گذاشت. عليرغم اينكه تغييرات استراتژي آمريكا به نفع اسرائيل نيز خواهد بود، اما اكثريت اسرائيليها مخالف آن هستند. مذاكرات بين آمريكا و ايران ضربه محكمي به تندرويان اسرائيل خواهد بود و بعضي از آنها سعي و تلاش خود را خواهند كرد تا اين مذاكرات انجام نشوند. به همين دليل محدودكردن سياستهاي آمريكا در اين رابطه ميتواند يكي از دلايل اسرائيل براي حمله به غزه باشد. ولي اين يك چالش وخيم براي صلح بينالملل ميباشد و ميتواند بي ثباتي را در تمام منطقه گسترش دهد. اگر اين موضوع رخ دهد، نزديك شدن اوباما همانطور كه او در نظر دارد، قبل از انجام گرفتن از بين خواهد رفت.
چند روزي باقي مانده تا اوباما رياست جمهوري را بر عهده گيرد و در اين بين يك فقدان قدرت وجود دارد و اتحاديه اروپا ميتواند نقش مهمي را در اين ميان براي پايان دادن به خشونت و بحران بشري فعلي بازي كند. اگر اتحاديه اروپا ميخواهد كاري در اين زمينه انجام دهد بايد سياست آغاز شده از سوي فرانسه را دنبال كند و اولويت را به پايان دادن جنگ و جلوگيري از قدرت نامتناسب از سوي اسرائيل بدهد.
- روزنامه ال پائيس: درنده خويي وزير خارجه اسرائيل
خانم «ماروخا تورس» با درج مطلبي تحت عنوان فوق آورده است: در نهايت ايده رسيدن به يك فمينيسم واقعي محقق شد و اين كه يك زن نيز ميتواند و حق دارد همانند يك مرد آنقدر بد، جاني و قاتل باشد كه بقيه برايش هورا بكشند. ليوني وزير خارجه اسرائيل روز به روز بيشتر نشان ميدهد كه برخي زنان ميتوانند دست مردان را در جنايت از پشت ببندند. امروزه نيز برخيها ميتوانند به همان اندازه آريل شارون كه فاجعه صبرا و شتيلا را در اردوگاههاي فلسطيني در سال 1982 به وجود آورد، بد باشند. نشان داد كه ميتواند شهروندان بي دفاعي را كه نه تنها موشك و حتي سنگ نيز پرتاب نكردهاند، قتل عام كند.
انتهاي پيام/خ
شنبه 21 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 242]
-
گوناگون
پربازدیدترینها