واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: ادب جهان - گشايش جديد
ادب جهان - گشايش جديد
نويسنده: ميشائيل تومان*/ مترجم: پريسا رضايي:پس همه چيز مثل گذشته است؟ تحليلگرانِ اوباما، بازگشت «قدرت ملايم»Soft power آمريكا را پيشبيني ميكنند، همان آميزه قدرت جاذبهاي ملاطفتآميز و اعمال قدرت ملايم كه ايالات متحده آمريكا به كمك آن پيش از عصر جورج بوش در جهان موفق بود. باراك اوباما، رئيسجمهور جديد آمريكا خواهد كوشيد، وجهه ابرقدرت را از نو احيا كند و همزمان بيشتر با كلامي گرم و لبخند كار كند تا با موشكهاي دوربرد.
اما بهويژه در خاورميانه كارهاي بسياري براي انجام هست. جورج بوش ايالات متحده آمريكا را با «جنگ عليه ترور» به منفورترين كشور در جهان اسلام تبديل كرده است. سربازان ايالات متحده هنوز در عراق حضور دارند، هنوز نيروهاي ايالات متحده در افغانستان به جنگ مشغولاند، هنوز اعتبار آمريكا در يك نقطه نازل تاريخي قرار دارد و هنوز جهان اسلام در حال سنگر گرفتن عليه آمريكاست. اوباما در منطقه به طرفين گفتوگو و متحداني در انديشه نياز دارد.
در اينجا ميسر نيست كه همه كانديداهاي احتمالي را معرفي كنيم، اما شايد براي ترسيم گشايش جديد عربي، ذكر يك نمونه كافي باشد. در دوبي بنياد محمد بن راشد المكتوم آخر هفته گذشته اجلاسي تشكيل داد كه براي نشان دادن اين نوع گشايش به جهان، نمونه است. شاعران و نويسندگان، فيلسوفان و سياستمداران، روزنامهنگاران و طراحان اينترنتي به اين اجلاس دعوت شده بودند تا درباره مناسبات شرق و غرب به بحث و گفتوگو بنشينند. اين بنياد خواهان چيست؟ و اين گفتوگوها چه ثمري برجاي گذاشته است؟
شغل جنبي محمد بن راشد المكتوم، حاكم دوبي، نه فقط گردانندگي اين بنياد، بلكه شاعري نيز هست. او در يكي از اشعار عاشقانه خود از «ناتواني گاو وحشي در نظر شير» سخن گفته است. بنياد او با سرمايه قابل توجه 10 ميليارد دلار، بر آن است كه از گزارش سازمان ملل درباره توسعه جهان عربي، نتيجهگيريهاي صحيحي استخراج كند. سازمان ملل، چهار سال پيش، از عقبماندگي علمي اين منطقه، فقدان گشايش، كمبود ترجمه از زبانهاي ديگر به عربي و نظام معيوب آموزشي در اين خطه شكايت كرده بود.
بنياد مكتوم كه تازه در ماه مه سال 2007 تاسيس شده است، ميخواهد عليه اين كاستيها بجنگد: با برنامهاي مشاركتي با همراهي 25 دانشگاه غربي، با ترجمه آثار بينالمللي به عربي، با تشويق نويسندگان، ايجاد فرصتهاي شغلي هدفمند در نظام آموزشي، حمايت از دانشگاهها و انتشاراتيها و همچنين برگزاري برنامههاي بحث و گفتوگو مانند همين جلسه كه در آخر هفته در دوبي تشكيل شد. اين است قدرت ملايم به شيوه كشورهاي عربي حوزه خليج [فارس].
شيخِ شاعر به اجلاس آمد، تماشاچي بود و كلامي به زبان نياورد. المكتوم به سخنان سخنراناني ارزشمند گوش داد. از آلمان، هانس ماگنوس انتسنزبرگر بود كه سخنراني را آغاز كرد و بسيار محترمانه سخن گفت. انتسنزبرگر گفت: «بسياري اروپاييان تصور ميكنند، از نوعي كپيرايت در حوزه روشنگري برخوردارند. چه فرانسويها و چه يونانيها، همه خود را مشعلدار روشنگري ميدانند. همين جا بايد گفت كه روشنگري در خاك اروپا در قلمرو مسلماننشين آندلس آغاز شد.» حسن حنفي، فيلسوف عرب با انتقادي از رفتار اعراب درقبال غرب به او پاسخ داد. او گفت كه اعراب درحد فاصل ميان «عقده عقبماندگي و عقده برتريطلبي» سرگردانند. اعراب به يك بصيرت آرام نميرسند، امري كه به هويت چندگانه و تاحدودي متزلزل آنان نيز مربوط ميشود.
اين همان بحران هويتي است كه اساس بسياري بحرانها در جهان عربي قرار گرفته است و نيز همان پرسش بيپاسخ «ما كه هستيم؟» كه به عقيده حنفي و ديگر شركتكنندگان، طرد جهان خارج از آن نشأت ميگيرد. آدونيس، شاعر عرب كه اين روزها در پاريس زندگي ميكند، از «انشقاق شخصيتي» اعراب سخن گفت. او گفت: «ما فناوري غرب را از سوزن تهگرد گرفته تا موشك ميپذيريم. گاهي حتي از مخترعان [اين فناوري] هم زرنگتر ميشويم، اما شيوه تفكري را كه به اين اختراعات انجاميده است، مردود ميشماريم و ترجيح ميدهيم به گذشته و كهنترين متون مراجعه كنيم.» آدونيس نه فقط يكي از علتهاي عقبماندگي علمي جهان عرب را روشن ساخت، بلكه به راهحلي نيز اشاره كرد و به مسئله هويت بازگشت. به گفته آدونيس، هويت فقط يك ميراث، يك گذشته، يا شكوفايي درخت ملت نيست. «هويت پيامد گشادهرويي من درقبال فرهنگهاي جهان و حركتي ميان من و ديگري است. عدهاي به ديگران نياز دارند. ديگري در واقع راه مرا به سوي خودم ميگشايد.» بنا به گفته آدونيس، هويت، بهويژه هويت عربي بايد از آينده تغذيه كند و نه از گذشته.
آيا اين عقايد بيش از حد نظري هستند؟ به هيچ وجه، در دوبي كه شهري به معناي واقعي كلمه جهاني است، آنجا كه ساكنان عرب فقط 20 درصد از كل جميعت را تشكيل ميدهند، به نظر ميرسد كه آنچه گفته شد، تنها منطق راستين حاكم بر آن مكان باشد. شكي نيست كه دوبي به منزله يك حوزه آزمايشي است، موردي ويژه، دولتشهري بزرگ كه شرايط حاكم بر آن بهطور كامل قابل انتقال و انطباق با جهان اسلامي نيست. اما اين به منزله يك نقطه عطف مهم در منطقهاي است كه اعراب و غيراعراب با يكديگر ملاقات ميكنند و الهامبخش يكديگرند. اينجا همچنين آزمايشگاهي براي يك هويت جديد است - و از آنجا كه همه چيز بسيار تازه و نو است، طبيعتا آخر و عاقبتي نامعلوم نيز پيش روست.
جورج بوش با عقيدهاي از پيش تعيين شده به خاورميانه آمد. او معتقد بود كه بايد طرزفكرها را با قواي نظامي درهم شكند و دموكراسي را با سرنيزه وارد اين منطقه سازد. شايد باراك اوباما به تلاشي ديگر دست زند. گزين گفته آدونيس، «ديگري راه مرا به سوي خودم ميگشايد»، فقط براي جُنگهاي شعري عربي مناسبت ندارد. او چنين اعتقاد دارد: گوش سپردن، كار كردن، تعمق كردن در جهان ديگري، براي درك و متحول كردن خود. اين شرطي براي يك سياست جديد غرب براي خاورميانه است - اگر غرب بخواهد از موفقيتي بهرهمند گردد."
* ميشائيل تومان سرپرست بخش خاورميانه هفتهنامه دي سايت در استانبول است. او تا پايان سال 2007 هماهنگكننده گزارشهاي مربوط به سياست خارجي در اين هفتهنامه بود. تومان از سال 1996 تا 2001 خبرنگار دي سايت در مسكو بود و پيش از آن در مقام عضو هيات تحريريه بخش سياسي اين هفتهنامه، درباره فروپاشي يوگسلاوي گزارش تهيه ميكرد. او عضو شوراي مشاوران در موسسه كنان واقع در مركز بينالمللي وودرو ويلسون براي محققان در واشنگتن دي سي است.
منبع: دي سايت - چاپ آلمان، دسامبر 2008
دوشنبه 2 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]