تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815149307
هشت آسيب تلويزيون جمهوري اسلامي
واضح آرشیو وب فارسی:آریا نیوز: هشت آسيب تلويزيون جمهوري اسلامي
يكي ديگر از كاستيها و ضعفهاي موجود در روند فعاليتهاي صداوسيما طي سالهاي پس از پيروزي انقلاب، نفي فرهنگ و تمدن غرب به جاي نقد آن بوده است...
محمد آل حبيب
پس از راديو، تلويزيون پرمخاطبترين رسانه و يكي از موثرترين و گستردهترين دستگاههاي پيامرساني در جهان امروز به شمار ميآيد.
تلويزيون، صرف نظر از جهتگيريهاي محتوايي، به دليل استفاده از تصوير و جاذبههاي بصري و هنري، نسبت به راديو و برخي از رسانههاي ديگر، جذابيت و تأثيرگذاري بيشتري بر افكار و رفتار مخاطبان خود دارد.
تلويزيون، علاوه بر بهرهمندي از برخي ويژگيهاي عمده راديو، داراي مميزههاي انحصاري، از قدرت نفوذ فوقالعادهاي برخوردار است. فيلمهاي سريالي و سينمايي، انيميشن و برنامههاي ويژه كودكان و نوجوانان همراه با موسيقي، تصوير و قصههاي روان و جذاب، ميتواند در آداب و عادات بينندگان، تغييرات بنيادين ايجاد كند. (1)
تلويزيون در واقع مجموعهاي از چند رسانه، از جمله سينما، تئاتر، نقاشي، موسيقي، راديو، كتاب و مطبوعات است كه به آساني و ارزاني در هر خانهاي جاي ميگيرد.
البته امروزه در هواپيماها، قطارها، اتوبوسهاي بين شهري و حتي اتومبيلهاي سواري و نيز اماكني چون هتلها، ترمينالها، فروشگاهها، فرودگاهها و … تلويزيون به عنوان عمدهترين رسانه اوقات فراغت و ذهن و زندگي مردم را تحت تأثير تعليمات و تلقينات خود قرار داده و در تضعيف يا تقويت اعتقادات، آرمانها، فرهنگ و سنن آنان نقشي كمنظير دارد.
تلويزيون با آموزش مفاهيم فرهنگي و اعتقادي و ترسيم و تبيين مصاديق و نمودهاي بارز اسوهها و الگوهاي مثبت يا منفي و تبليغ و ترويج مصرف كالاها و محصولات داخلي يا خارجي و نهادينهسازي هنجارهاي مذموم يا ممدوح و حتي تغيير ذايقه و ذوق بينندگان، از جايگاهي كاملاً استثنايي برخوردار است.
نكته بسيار مهم اين است كه قدرت تأثيرگذاري تلويزيون در بين دختران و پسران جوان به دليل برخورداري از خصلت و خصوصيات ويژه، بيش از ديگر طبقات سني در جامعه است. خطرخيز بودن فرآيند فعاليتهاي نامطلوب و هدايتنشده برنامههاي تلويزيوني نيز همين جاست.
تمييز حقايق و واقعيتها با آنچه در فيلمها و سريالها تلويزيوني كه اغلب تخيلي، غيرواقعي و بعضاً آرماني است، به ويژه براي جوانان و نوجوانان، كه از قدرت نقد و تميز كمتري برخوردارند، امري دشوار و اغلب ناممكن است، براي همين، بسياري از حوادث و رويدادهايي كه در جريان فيلمها و سريالها و برنامههاي تلويزيوني، طرح و ترويج ميشود، امور واقعي پنداشته شده و ميزان تأثيرپذيري مخاطبان را بيش از پيش افزايش ميدهد.
سطح و ميزان تقليد و پيروي نسل جوان از الگوها و قهرمانهاي معرفي شده از طريق تلويزيون را ميتوان در مدل لباس و آرايش و اصطلاحات و عبارت به كار گرفته شده در محاورات و معاشرتهاي جوانان و نيز رويكرد آنان نسبت به هويت فرهنگي، افتخارات ملي و مقدسات مذهبي به خوبي مشاهده نمود.
طرح اين مطالب بدين منظور انجام گرفت كه در بازشناسي آسيبها و آفتهاي رايج در بين مردم به ويژه نسل جوان، نميتوان نسبت به بازخورد برنامهها و فعاليتهاي آموزشي، تبليغي، تفريحي تلويزيون غفلت ورزيد و مطالعه آسيب شناسانه عملكرد برنامهريزان و متوليان اين رسانه مهم و موثر را مورد توجه قرار نداد.
بنابراين، با تأملي مجمل بر آسيبها و نارساييهاي موجود در پروسه فعاليتهاي سياسي جمهوري اسلامي، قدر و قلمرو اين رسانه عظيم ملي را در حوزه آسيبهاي فرهنگي نسل جوان مرور ميكنيم:
1 ـ ماهيت ايدئولوژيك و آرماني انقلاب، باعث شده بود كه متوليان سيماي جمهوري اسلامي در تدوين و تنظيم اصول و راهبردهاي كلان رسانهاي، فاقد الگوهاي عيني در جهان امروز باشند، چرا كه غرب كاپيتاليسم و شرق كمونيزم از ارائه الگويي جامع و مانع در راستاي تعليم و تربيت و تزكيه انسان امروز عاجز بوده و دعوت به ماترياليسم و سكولاريزه كردن فرهنگ جهاني، محور و مدار اصلي جهتگيريهاي تبليغي و رسانهاي آنان به شمار ميرفته است. به اين ترتيب، مديران و ناظران سيماي جمهوري اسلامي، بايد بنابر اصل آزمون و خطا، تلاش خود را در مسير خلق الگويي استثنايي و در عين حال قابل فهم و قبول مخاطبان تلويزيون و نيز بر پايه آموزههاي ديني به كار ميبستند تا بتوانند مانع نفوذ و تأثير رويكرد مادي و نيز تقويت باورهاي ديني و نشر اخلاق اسلامي در لايههاي مختلف مخاطبان خود شوند.
علاوه بر فقدان فوق الگويي عيني و عملي، بيتجربگي و ندانمكاريهاي مسئولان و تصميمگيرندگان تلويزيون، ترسيم و تعيين دقيق و عملي چهارچوب فعاليتها و جهتگيريهاي سيماي جمهوري اسلامي را با چالشها و تهديدهاي عديدهاي روبهرو ساخته (در سالهاي پس از انقلاب) زمينههاي آسيبپذيري مخاطبان و بينندگان برنامههاي تلويزيون را فراهم آورده بود.
اين چالشها، باعث كماعتنايي و بعضاً بياعتنايي گروهي از مردم به ويژه جوانان و نوجوانان به رسانه عظيم ملي، و رونق و رمق نسبتاً چشمگير و نگرانكننده رسانههاي بيگانه در بين مخاطبان سيماي جمهوري اسلامي شد.
2 ـ بهرهبرداري جناحي و حزبي از رسانه ملي و تغيير، تحريف و تحليل اخبار و رويدادها و واقعيتهاي موجود جامعه براي تامين منافع و مطالع باندها و جناحهاي صاحب قدرت و نفوذ و نيز ناديده گرفتن مطالبات و نيازمنديهاي واقعي آحاد ملت ( كه در سالهاي پس از انقلاب بعضاً شاهد آن بودهايم) موجب بياعتمادي مخاطبان به صداقت، استقلال و تقيدات ديني و اخلاقي متصديان و مديران تلويزيون شده است.
معضل يادشده، آثار و نتايج بسيار تلخ و ناگواري را ( در حوزه مسايل ديني، اخلاقي) به وجود آورده است. عمدهترين خسران در فرآيند فوق، كشاندن آحاد ملت، به ويژه نسل جديد به سمت رسانههاي بيگانه به منظور دستيابي به اخبار و تحصيل و تأمين نيازمنديهاي نرمافزاري خود بوده است، كه پيامد آن نيز تزريق دينگريزي و كمرنگ نمودن باورهاي اسلامي و به هدر رفتن سرمايههاي عظيمي است كه براي اداره تشكيلات عظيم تلويزيون اختصاص يافته است.
خدشه دار شدن پاراديم مشاركتي نسل جديد در حوزه مسايل فرهنگي، سياسي و اجتماعي و در نتيجه احساس بيگانگي با فرهنگ و تأثيرگذاران ديني كشور، يكي ديگر از پيامدهاي شوم استفاده باندي و جناحي، از موثرترين رسانه كشور است.
بدين ترتيب، تلويزيون كه ميتواند رهبري افكار عمومي جامعه را در دست بگيرد تا حد تأمين نظريات و خواستههاي يك جناح تنزل نموده و اكثريت شهروندان را به رسانههاي آن سوي مرزها رهنمون ميسازد و لذا بر گستره و عمق آسيبهاي فرهنگي دامن ميزند، هرچند از مدتي پيش، تلاشهايي براي اصلاح اين آسيب به كار گرفته شده است.
3 ـ بناي برنامه هاي تلويزيون بر تعداد معدودي از صاحبنظران فرهنگي، ديني و سياسي و تحديد مديران فعاليتهاي علمي، آموزشي و تفريحي و … تلويزيون به چند موضوع خاص و به حاشيه راندن انديشهورزان و كارشناسان لايق و با كفايت ( به بهانههاي گوناگون) از ديگر آفات و آسيبهايي است كه تشكيلات (صدا) و سيماي جمهوري اسلامي را (در مقاطعي از روند فعاليتها) رنج داده است. اين امر لطمات جبرانناپذيري را بر رويكرد آحاد مردم به ويژه نسل جديد به عمدهترين تريبون نظام اسلامي وارد ساخته است.
برخي از مروجان و مبلغان فرهنگ و اخلاق اسلامي، بيش از دو دهه به طور مستمر و مداوم، بخشي از ساعات جمهوري اسلامي را در اختيار گرفته و به رغم وجود مبلغان، عالمان و اساتيد برجسته و با كفايت به همان تعداد انگشت شمار و تكراري بسنده شده است. پروسه نامطلوب فوق، پيامدي جز دلزدگي و رويگرداني بينندگان از برنامههاي آموزشي، ديني و اخلاقي و… و در نتيجه آسيبشناسي فرهنگي، سياسي و اعتقادي مردم نداشته است.
4 ـ نظر به اينكه تبليغات غيرمستقيم و شرطي كردن مخاطبان (2)، از موثرترين و نافذترين شيوههاي تبليغي در جهان امروز به شمار ميآيد و از طرفي، سيماي جمهوري اسلامي ( آگاهانه يا ناآگاهانه) با كنار هم قرار دادن برخي پديدههاي مطلوب و نامطلوب، باعث شرطي كردن منفي بينندگان و آسيبپذيري آنان ميشود. مثلاً تكرار سوژههاي منفي از روستاييان ساده و صادق و بيپيرايه به عنوان افرادي ساده لوح، نادان و بيسواد و بينزاكت تحت عنوان دهاتي رويكرد نسل جوان نسبت به سادگي، صداقت و قناعت را به شدت تغيير ميدهد. و يا براي مثال؛ در بسياري از فيلمهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني، اغلب زنان با حجاب و داراي پوشش اسلامي در نقشهاي منفي (همسر معتاد، فضول، سخنچين، خرافاتي، بيسواد، بداخلاق و …) ظاهر ميشوند و بر عكس، زناني كه از پوشش مناسب برخوردار نيستند، در قالب پزشك، تكنسين، استاد دانشگاه، دانشجو و… ايفاي نقش ميكنند.
جالبتر آنكه در برخي سوژهها نامهاي علي، اكبر، باقر، صادق، فاطمه، سكينه را بر افراد و اشخاصي كه نقش مهمي را بر عهده داشته و با مجرمان و مفسدان ارتباط دارند ميگذارند. و يا برنامههاي معمولي به ويژه طنز آميخته به سطحيترين سوژهها با بهترين و جذابترين شيوهها و به كارگيري مشهورترين و با تجربهترين بازيگران، نويسندگان و كارگردانان، توليد و پخش ، اما مفاهيم و معارف عميق ديني، اخلاقي و عرفاني ( بعضاً) با كمترين دقت، سرمايه، براي اسقاط تكليف! و به شكل ناشيانه به تصوير كشيده ميشود.
بديهي است، اعمال روشهاي تبليغي و آموزشي مورد اشاره تغيير رويكرد بينندگان به ويژه نوجوانان و جوانان را نسبت به پوشش و آرايش مذهبي و مفاهيم و آموزههاي ديني تأثير عميقي داشته است. به عبارت سادهتر اصول، ارزش ها و حجاب اسلامي تداعي كننده خرافات، بيسوادي، اعتياد و عقبماندگي و رفاه، تكنولوژي، پيشرفت و ترقي و علم اغلب با موازين ديني و اصول اخلاقي نسبتي پارادوكسيكال دارد.
5 ـ دفاع مستقيم و گاه ناشيانه از اسوهها، الگوها و رهبران ديني و طرح و تبليغ شفاف و صريح مقدسات ديني و ارزشهاي اخلاقي، بدون توجه به پيچيدگيهاي فرآيند تبليغات مدرن و غفلت از اصول و قواعد روانشناسي و جامعهشناسي در نشر و گسترش فرهنگ ديني، باعث واكنش منفي بينندگان برنامههاي تلويزيون شده، تا آنجا كه بعضاً افراد و پديدههايي كه از سوي تلويزيون مورد تأييد، تحسين و تكريم مستقيم قرار گرفتهاند، مورد بغض و انزجار مردم واقع شدهاند. بي ترديد بخشي از آفتها و آسيبهاي فرهنگي رايج در گروهها و طبقات مختلف مردم، به ويژه نسل جوان (كه بيشترين تعداد بينندگان تلويزيون را به خود اختصاص ميدهند) از دفاع ناشيانه و صريح از مقدسات، اسوهها و اليتهاي فرهنگي و ديني در كشور ناشي ميشود.
يكي از شيوهها و شكلهاي دفاع ناشيانه از مقدسات و ارزشهاي مذهبي، بسنده كردن به پخش سخنرانيها و ميزگردهاي خشك و خستهكننده و نشان دادن گل و بوته و پخش موسيقي در ايام ولادت ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ و در مقابل، پخش فيلمهاي سينمايي و برنامههاي متنوع و نسبتاً پرخرج، به مناسبات تعطيلات نوروزي يا چهارشنبه آخر سال كه طي سال هاي پس از انقلاب بارها مشاهده شده است.
هرچند نبايد نسبت به رعايت نكردن شئونات ديني غفلت ورزيد، اما بدون ترديد امروزه دفاع بد و ناشيانه از مقدسات ديني، رهبران مذهبي و ارزشهاي اخلاقي به مراتب ضربات و صدمات مخربتري بر باورهاي ديني و مباني اعتقادي مردم وارد ساخته و يكي از عوامل عمده آسيبزايي فرهنگي در بين نسل جوان به شمار مي آيد. و اين در حالي است كه اغلب حساسيتها و واكنشهاي ناظران و متوليان صدا و سيما در مورد قالب و پوسته شرعي برنامهها، دور ميزند تا محتوا و هسته اصلي آنها.
6 ـ كارشناسان وسايل ارتباط جمعي معتقدند، هر يك از رسانهها، كار ويژههاي منحصري دارند كه بدون توجه به آنها نميتوان از رسانهها براي تحقق اهداف مطلوب بهرهبرداري كرد. به عبارت ديگر، نبود شناخت فلسفه وجودي و ويژگيهاي خاص هر يك از رسانهها، باعث به هدر رفتن پتانسيلها و سرمايههاي موجود و توفيق نيافتن در پيامرساني مطلوب به پيامگير خواهد شد.
تلويزيون به نسبتي كه از حركت و تصوير متحرك و جذاب و پر كشش يك موضوع دور ميشود، هويت اصلي خود را از دست داده و به رسانهاي ديگر تبديل شده و نهايتاً به وسيلهاي بي اثر، خنثي و حتي مضر تبديل ميشود.
در سالهاي پس از پيروزي انقلاب به دلايل مختلف، از جمله نداشتن نيروهاي باتجربه و لايق و نيز فقدان ابزار و امكانات سخت افزاري در موارد زيادي از تلويزيون به عنوان منبر و تريبون وعظ و خطابه استفاده شده و برنامهها و آموزههايي را كه بايد از مثلاً راديو پخش ميشد، از تلويزيون، كه رسانهاي پرهزينه بوده و كاركردي چند بعدي دارد، پخش ميشود.
بي ترديد اين نحوه بهرهبرداري از تلويزيون، علاوه بر صرف هزينههاي كلان، موجب كاهش كمي و كيفي بينندگان و در نتيجه، بياعتنايي و حتي انزجار پيامگيران نسبت به محتواي پيام (كه چه بسا اگر از طريق منبر و راديو پخش ميشد، باعث جذب مخاطبان ميشد) شده و فرآيند تبليغات ديني و نشر فرهنگ اسلامي را با آسيبها و چالشهاي جدي مواجه خواهد ساخت.
اينكه بنيانگذار جمهوري اسلامي فرمودند: تلويزيون يك دانشگاه سراسري است، برخي از مسئولان گمان بردند كه بايد اساتيد حوزه و دانشگاه را دعوت نموده و مردم هم همچون دانشجو و طلبه پاي تلويزيون بنشينند و درس اخلاق و دين و فقه و فلسفه و كلام و … فرا گيرند. براي همين ( هرچند امروزه اين شيوه استفاده از تلويزيون كمتر شده) سالهاي طولاني بيشتر ساعات برنامههاي تلويزيون را وعاظ، معلمانان اخلاق خانواده، مداحان، سخنرانان، خطبا و مسئله گويان به خود اختصاص داده و به گمان خود، تلويزيون را به دانشگاه اسلامي تبديل كرده بودند. در حالي كه در آن سوي مرزها، توليدكنندگان فرهنگي از طريق فيلمهاي سينمايي، سريالهاي تلويزيوني جذاب و جوانپسند با جهتگيريهاي ضدديني و ضداخلاقي، توانستند، گروهي عظيمي از نسل جوان كشورمان را تحت آموزههاي خود قرار داده و آسيبپذيري پر جمعيتترين طبقه جامعه اسلامي را روز به روز افزايش دهند.
بنابراين، در بازيابي آسيبها و آفتهاي فرهنگي در جامعه، نبايد نسبت به كار ويژههاي رسانه به ويژه صدا و سيما غفلت ورزيد.
7 ـ تبليغ فرهنگ مصرفي و رونق بازار فخر فروشي و تجملگرايي از طريق توليد و پخش فيلمهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني، كه طي آنها قهرمانان مثبت و موفق از مسكن و مركب و اثاثيه منزل مطابق با زندگي اشراف و اعيان استفاده ميكنند، و ترغيب و تهييج بينندگان به برخورداري هر چه بيشتر از رفاهيات و تجملات، از طريق تبليغات بازرگاني، از ديگر عوامل زمينهساز رشد و توسعه آسيبهاي فرهنگي و اجتماعي ( از طريق تلويزيون) در كشور به شمار ميآيد. ( 3)
چرا كه تبليغ و نهادينهسازي تجمل گرايي، باعث ترويج و تعميق فرهنگ ثروت اندوزي و ناراضي بودن از وضع موجود و ثروت اندوزي بسترسازي تمامي مفاسد و انحرافات اخلاقي و فرهنگي در جامعه خواهد شد ( حب الدنيا رأس كل خطيئه).
8 ـ يكي از اصليترين محورهاي تبليغاتي سيماي جمهوري اسلامي دشمنستيزي و القاي بدبيني عليه غرب و در رأس آنها آمريكا بوده است. هرچند نفس دشمن ستيزي بسيار لازم و ضروري است، اما سياه و سفيد ديدن ديدهها و رد يا پذيرش مطلق آنها نه لازم و نه مطلوب، نفي كامل غرب و دستاوردهاي آن به همان ميزان مضر است و مذموم كه تسليم در برابر غرب.
اين فرآيند تبليغي، از يك سو و مشاهده و ملاحظه آثار و دستاوردهاي علمي و عملي متفكران غرب و حتي آداب و عادات پسنديده و مطلوب شهروندان غربي نظير نظم و انضباط، بهداشت فردي و اجتماعي، پشتكار، وفاق و همگرايي، اصالت منافع و مصالح ملي و… باعث بياعتمادي و حتي واكنش منفي گروهي از جوانان و نوجوانان نسبت به سياستهاي تبليغي غرب ستيزانه تلويزيون خواهد شد. پروسه تبليغي فوق، حاصلي جز دروغ پنداشتن پيامهاي ضد غربي سيما و گرايش بخشي از بينندگان تلويزيون به فرهنگ و الگوهاي غربي و در نتيجه آسيبپذيري نسل جوان نخواهد داشت.
بنابراين، يكي ديگر از كاستيها و ضعفهاي موجود در روند فعاليتهاي صداوسيما طي سالهاي پس از پيروزي انقلاب، نفي فرهنگ و تمدن غرب به جاي نقد آن ( يا به عبارتي غربستيزي به جاي غربشناسي) بوده است كه اين نيز باعث آسيبزايي در عرصههاي فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي در كشور ميشود. در پايان اين بخش از مطالب به جاست به اين واقعيت مهم نيز اشاره شود كه صدا و سيما بنابر قانون اساسي، تحت نظارت سه قوه و با مديريتي كه توسط رهبري منصوب ميشود، اداره مي گردد، لذا كوچكترين خطا و انحراف در جهتگيريهاي آن، بزرگترين آسيبها و تخريبها را بر فرآيند شكلگيري فرهنگ و هويت ديني و ملي مردم وارد خواهد ساخت و بدون واكاوي و بازشناسي رگهها و عوامل آسيبزا در لايههاي مختلف مديريتي و اجرايي آن، نميتوان شاهد آسيبزدايي از عرصههاي فرهنگي و اخلاقي و اجتماعي در جامعه بود.
پاورقيها:
1 ـ در آمريكا بيشتر متخصصان، بر اين باورند كه رابطه مستقيمي بين ميزان خشونت برنامههاي تلويزيوني و ميزان جرايم در جامعه وجود دارد. بنا به مطالعه انجام شده توسط « براندون نسترول»، كه آمار جرايم را در آمريكا، كانادا و آفريقاي جنوبي پيش و پس از اختراع تلويزيون، مورد بررسي قرار داده است، در هر ده تا پانزده سال، ميزان جرايم در اين كشورها، دو برابر شده است.
2 ـ شرطي شدن يا شرطي كردن، كه براي نخستين بار در سال 1904 و در آزمايشي توسط «ايوان پاولوف»، دانشمند و فيزيولوژيست مشهور روسي، مطرح شد و پس از آن، انديشمندان ديگر، آن را در مطالعات و تحقيقات روانشناسي و جامعه شناسي به كار بردند، به معناي ترغيب فرد يا افراد مورد نظر به انجام عمل يا واكنشي است كه در پاسخ به پاداش (در قبال هر عملي يا عكس العمل) از خود بروز دهند.
امروزه از اين روش در نظام آموزش و پرورش، تبليغات تجاري، فعاليتهاي حزبي و… بهرهبرداريهاي فراواني ميشود.
3 ـ اين در حالي است كه صداوسيما با پخش خطبههاي نماز جمعه، سخنرانيهاي ارشادي و اخلاقي و توليد و پخش برخي فيلمهاي ماندگار ( مانند امام علي (ع) ) زهد و سادهزيستي را عمدهترين شاخص فرهنگي و ديني مسلمانان اعلام نموده و مردم را به قناعت و پرهيز از تجملگرايي دعوت ميكند.
انتهاي خبر // شبكه خبري برنا//169 - 169 - 39//www.BornaNews.ir
سه شنبه 21 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آریا نیوز]
[مشاهده در: www.aryanews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 261]
-
گوناگون
پربازدیدترینها