تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از شما منكرى ببيند بايد با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815654199




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

طراحی ، ساخت و مدیریت پاساژ در ایران


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: واژه پاساژ در فارسی جای خود را باز کرده است و به مجموعه ای از واحدهای فروشگاهی اطلاق می شود که در یک مجتمع ساختمانی قرار دارند که به همین منظور در جایی از شهر – غالبا ً در قطعه زمینی در راسته یک خیابان – ساخته شده باشد . نزدیک ترین و قدیمی ترین نمونه ها ، پاساژ های خیابان لاله زار و سعدی اند که در نیمۀ اول قرن اخیر با الهام از نمونه های مشابه در رم ، میلان و پاریس ، و حتی باکو و بیروت آن زمان ساخته شده اند . امروزه این پاساژها جنبه فروشگاهی خود را حفظ کرده اند اما در گرایش کلی در ایران به سوی راسته ای شدن ، به صورت بورس کالای خاص درآمده اند . مثل پاساژهای لاله زار ، لاله زار نو و سعدی جنوبی که بسته به موقعیت مکانی و همجواریهای خود به مجتمعهای فروش کالاهای الکترونیکی ، پمپ آب و سیستمهای آبیاری و غیره تبدیل شده اند . اما از نظر لغوی « پاساژ» به معنی گذرگاه یا معبری است که اطراف آن می تواند فروشگاه باشد یا نباشد کوچه برلن نماد این نوع گذرگاه هاست . در این نوع گذرگاه ها قاعدتاً نباید ترافیک سواره وجود داشته باشد . مگر پس از تعطیل شدن مغازه ها و برای جمع آوری زباله ، بارگیری و تخلیه . قدیمی ترین « پاساژ» ها به این معنی تیم ، سرا یا کاروانسرا بوده است .



کاروانسرها در شهرهای قدیمی به عنوان بخشی از عناصر خدماتی بازار شهری عمل می کردند و در حد فاصل بازار و خروجی از منطقه بازار ساخته می شدند . به این سراها ترافیک سواره ؛ قاطر ، شتر ، اسب بارکش یا مسافر کش وارد و از آنجا خارج می شد که علاوه بر مسافر ، کالای خام ( چرم ، پارچه ، ورق مس و .... ) و نیز کالای نهایی ( فرش ، ادویه ، بلور جات و ... ) حمل می کرد . مسافران اگر جایی در شهر برای اتراق نمی شناختند یا نداشتند در حجره های طبقه دوم همان کاراونسرا ( مسافر خانه ) اقامت می کردند کالای خام یا میان کارگاه های همان کاروانسرا یا مراکز دیگر توزیع می شد تا به کالای نهایی تبدیل شود و سپس در بازار و فروشگاه ها به معرض فروش گذاشته می شد . به تدریج که حجم مال التجار ه ها افزایش یافت کاروانسرا های بزرگ تر ، دور تر از بازار و در جوار دروازه های شهر که حکم انبار های عمومی امروزی را داشتند ، ساخته شدند . این وضعیت پس از جنگ جهانی دوم که بار با کامیونها ، بیشتر کامیونهای قراضۀ جنگی بازسازی شده ، حمل می شد به وجود آمد . کاروانسراهایی با ویژگی مشابه ، ترکیبی از اقامتگاه مسافران ، خدمات قهوه خانه ای و طباخی ، نماز خانه و خدمات باز اندازی ، حمل و نقل و خرید و فروش از چندین هزار سال پیش تا کنون در طول جاده ساخته شده و هنوز هم آثار آنها باقی است .

نکته مهم در سراهای تجاری ایران ( و البته اروپا ، ترکیه و سوریه ) ، در هر مقیاس و مکانی که ساخته می شدند ، محیط آشنا ، دلپذیر و اجتماعی آنها بود . مرد ، زن ، کودک ، تاجر ، شاگرد حجره ، فروشنده و خریدار ، ثروتمند و بینوا همه با هم می لو لیدند و با هم مأنوس بودند . بودن در سرا یا تیمچه لذت بخش بود و هیچ کس شتاب نداشت که کالایی را با عجله بخرد و ناپدید شود . حرکت زمان کند بود و این را به خوبی در نقاشیهای سیاه قلم سیاجان خارجی می توان دید . اگر امروز هنوز روحیه و شاداب و زندگی در مراکز تجاری هست باز هم در بازار های قدیمی و سنتی همچون بازار تهران و بازار تجریش است که به لحاظ زنده بودن تجربه ای بی بدیل است . این روحیه به کلی در پاساژی در سعدی جنوب یا بازار تبریز و چه جانشینهای خلف آن که به نام « مرکز تجاری » در خیبانهای « شمالی تر » شهرها به شکلی چشمگیر ساخته می شوند . همۀ آنها روحیه و ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی مراکز خرید و فروش قدیمی را از دست داده اند . جمعیت مراجعه کننده به پاساژ یا مراکز خرید تجزیه شده است . آنجا که مانتو و لباس زنانه می فروشند عمدۀ مشتریان بانوان هستند . اگر کودکی همراه آنان است از روی ناچاری است . اگر شوهری عبوس همراه خانم است عمدتاً نقش « صندوق » دارد ، و اگر جملاتی زیر لب زمزمه می کند چیزی غیر از حدیث عشق و دلدادگی است . مراکزی که بورس کامپیوتر ، پرینتر و اسکنر هستند گروه سنی خاص خود را جلب می کنند – شاید 75 درصد مشتریان آنها مردان و جوانان اند . در پاساژی که لباس کودک می فروشد ( چهارراه سمیه – بهار ) ، تصمیم گیرنده کودک و مادر یک وسیله پول دهنده است . در پاساژهایی که تایر خودرو و لوازم ماشین می فروشند ( خیابان چراغ گاز و ... ) خریداران تقریباً بدون استثنا مردان میانسال و متفاوت با مشتریان پاساژهای بورس کامیپوترند . جلو پاساژها محل تجمع موتوریهای مسافربر یا چارچرخ و باربر است . همه در هم می لولند اما همه عجله دارند که هر چه زودتر از معرکۀ کثیف و برگرد و خاک فرار کنند .

پاساژ را نباید با آنچه در فرهنگ آمریکایی « مال (Mall) » گفته می شود ، اشتباه گرفت . مال مجتمعی است در مقیاس بسیار گسترده تر ، جایی که فضای باز ، خصوصاً برای پارکینگ وجود داشته باشد و مشتریان آن حومه نشینان اند . از نظر عملکرد ، مال همان پاساژ است اما جدا از بافت شهر ساخته می شود . کیفیت طراحی و ساخت مال همه مانند پاساژهای ایرانی و اروپایی بازتابی از قدرت خرید مردم ناحیه است . در آمریکا مالها به صورت A ، B و C درجه بندی می شوند که A برای ثروتمندترین قشر و در محله های مردم مرفه ساخته می شود . شیک ترین و گران ترین مارکها در این مالها عرضه می شوند . به تدریج که به درجۀ C می رسیم کیفیت کالاها پایین تر می آید و قیمتها ارزان تر می شود . نظیر این مقایسه را می توان در مورد پاساژهای خیابان مولوی ، میدان شوش و خیابان میرداماد ، و خیابانهای شمال غرب میدان ونک و بالای شهر انجام داد . چرا ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی پاساژهای اروپایی تقریباً دست نخورده باقی مانده ولی پاساژها در ایران ماهیتاً تحول یافته و به صورت امروزی درآمده اند ؟

پاسخ این سؤال در وهلۀ اول این است که جوامع غربی در یکصد سال اخیر و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم آرامش نسبی خود را تقریباً حفظ کرده اند و از التهابات ناشی از افزایش جمعیت ، دگرگونی ساختار اقتصاد ملی و مصرف گرایی به دور بوده اند ، اگرچه جنبه هایی از این التهاب در آنجا نیز دیده می شود . زمانی که رم ، پانصد هزار نفر جمعیت داشت ، جمعیت تهران از یکصد هزار نفر تجاوز نمی کرد . اما امروز که رم دو میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت دارد ، جمعیت تهران به مرز ده میلیون نفر رسیده است . این جمعیت عمدتاً نسل اول و دوم مهاجران روستاها هستند . بنابراین ، نمی توان انتظار داشت که همان وقار و متانت و آرامش و دلپسندی که در مراکز خرید اروپایی دیده می شود در تهران و دیگر شهرهای ایران دیده شود .

احساس ناخوشایند نسبت به بافت شهری منحصر به پاساژ و مراکز خرید نیست بلکه کل بافت شهری در ایران چون هیزم نیم سوخته ای است که از آن دود بلند می شود . در چنین شرایطی مقایسۀ دو فرهنگ اروپایی و ایرانی درست نیست .

پاساژ در ایران معاصر یک هستۀ اجتماعی و محل برخورد مردم از همۀ طبقات نیست و بیشتر به انگیزۀ سود سریع از سرمایه گذاری ساخته می شود . انگیزه ای که نه بر پایۀ یک طرح خوب و مشتری محور و نه بر اساس مدیریت درست و مسئولانه و بلند مدت است . سرمایه گذار تلاش می کند با حداقل سرمایه گذاری و بدون توجه به نیازهای اجتماعی و فیزیکی مشتریان ، بیشترین فضاهای قابل واگذاری ( از طریق فروش سرقفلی یا سرقفلی و ملک ) را بسازد . سازنده تا زمانی که همۀ واحدها واگذار نشده اند در محل حضور دارد اما از بیم مراجعۀ خریداران و متصرفان و ناله های آنان به دلیل کمبودهای پاساژ ، به محض فروش آخرین واحد از صحنه ناپدید می شود و اداره و نگهداری آن را به متصرفانی می سپارد که هیچ آشنایی قبلی با هم ندارند و از تعهدات هزینه بردار اجتناب می کنند . فرهنگ مدیریت اصولی مجتمعهای چند مالکی هنوز چنان که باید در ایران جا نیفتاده است . در این میان آن کس که سرش بی کلاه می ماند « مشتری » است : نه جایی تمیز و درست و حسابی هست که بنشیند ، نه سرویس بهداشتی در خور دارد و نه جایی که در آن بتوان تبادل اجتماعی کرد . مشتری باید تنها برای خرید وارد پاساژ شود ، چند مغازه را از نظر کیفیت و قیمت مقایسه کند ، تصمیم به خرید یا نخریدن بگیرد و از پاساژ خارج شود . حتی جایی هم برای پارک ماشین خود ندارد و این به رغم آن است که شهرداری در زمان صدور پروانه ساختمان ، سازنده را مجبور می کند مطابق ظرفیت پاساژ پارکینگ درنظر بگیرید .

این پارکینگها چه می شوند ؟ مالک فروشگاهی در یک پاساژ می گوید شهرداری صدور پروانۀ ساختمان را منوط به تصرف طبقات بالا و پارکینگها توسط شهرداری می کند . پس از تصرف ، واحدهای غیرتجاری بالای پاساژ را همراه با پارکینگها می فروشد و به سود خود می رسد . در این میان نه صاحبان مغازه ها حق دارند از پارکینگ استفاده کنند و نه مشتریان و مراجعه کنندگان . در نتیجه مکانی که برای تأمین نیازهای مردم طراحی و ساخته شده ، به کابوسی برای همسایگان تبدیل می شود و نبود پارکینگ و ازدحام بیش از حد در محله ، آسایش اهالی محل را سلب می کند .






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 213]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن