واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: بازنشستگي، آغاز رنج يا آسودگي؟
با وجود آن كه، در بيشتر كشورهاي جهان افراد بازنشسته، دوران بازنشستگي خود را به دور از نگراني براي تأمين معاش سپري كرده و به عنوان «شهروندان ممتاز جامعه» از منزلت اجتماعي خاصي برخوردارند، در ايران، دوران بازنشستگي به گونهاي است كه به دليل مشكلات معيشتي و هزينههاي بالا، به دشوارترين دوران زندگي اغلب مردم تبديل شده است. چون عمدهترين دغدغه افراد بازنشسته در كشور اين است كه به جاي استراحت يا مسافرت، درانديشه يافتن كار جديدي باشند تا بتوانند با ايجاد درآمد جديد از عهدة تأمين هزينه سنگين مخارج زندگي برآيند.
در ايران ،شاغلان به دلايل مختلف از جمله مشكلات معيشتي خصوصاً كاركنان دولتي، تمايلي به بازنشسته شدن ندارند. در صورتي كه قاعدتاً ميبايست شروع دوران بازنشستگي، به عنوان يك دورة كامل آرامش، به دليل فراهم ساختن فرصت كافي براي تفريح، استراحت و مسافرت براي افرادي كه بيش از 30 سال فعاليت مستمر داشتهاند مطلوب باشد. هر چند كه در هر صورت، خلأ ناشي از بازنشستگي، موجب بروز عوارض روحي و جسمي شديدي براي فردي ميشود كه مدتها به طور مدام كار كرده و يك باره از سازمان خود فاصله ميگيرد.
* راهكارها
پيامدهاي نامطلوبي كه ميتوان آنها را در قالب برنامهاي منظم و تدريجي با عنوان «بازنشستگي گام به گام» از طريق كاهش تدريجي ساعات كار افرادي كه به سن بازنشستگي نزديك ميشوند، تعديل و كنترل كرد.
1ـ در گذشته، بيشتر كارفرمايان افراد را فقط تا زماني كه كاري از آنان ساخته بود، در خدمت نگه ميداشتند و وقتي توانايي از آنان سلب ميشد، بدون آنكه نسبت به زندگي كاركنان از كار افتاده، انديشهاي به خود راه دهند آنان را اخراج ميكردند و اشخاص جوان را به جايشان به خدمت ميگماردند.
اكثريت طبقه مزد بگير نيز به علت پايين بودن سطح دستمزدها نميتوانستند براي روز پيري و از كار افتادگي پساندازي داشته باشند و اغلب سربار خانواده ميشدند، يا اين كه از راه تكدي، امرار معاش ميكردند.
ولي امروزه، شرايط تا حدي تغيير يافته و دولتها و مؤسسات بزرگ به رفاه زمان كهولت كاركنان بيشتر توجه كرده و با وضع قوانين و مقررات بيمه و بازنشستگي، زندگي و معاش دوران پيري و از كارافتادگي كاركنان خود را در حد امكان تأمين ميكنند. بدين ترتيب، سازمانها موظف شدهاند زماني كه به خدمت فردي، پايان ميدهند، نه تنها مستمري ثابت و منظمي براي آنها مقرر دارند؛ بلكه تا زماني كه زنده هستند، از امكانات رفاهي سازمان استفاده كنند.
به عبارت ديگر، برنامه بيمه و بازنشستگي، به منظور ايجاد امنيت اقتصادي و تأمين معاش و زندگي فرد و خانوادهاش در زمان بيكاري، بيماري، پيري و از كار افتادگي و بالاخره مرگ، تهيه و اجرا ميشود.
2ـ بازنشستگان در كشور ما كه با درآمد ناچيز، ناگزير به گذراندن زندگي با حداقل تسهيلات هستند، همه ساله تحت تأثير نرخ تورم فزاينده و در شرايطي كه درآمدهاي آنها تغيير چنداني نميكند، با مشكلات بيشتري روبهرو ميشوند كه چارهاي جز تطبيق خود با شرايط تحميلي ندارند.
از همين رو، در ايران وضع به گونهاي است كه دوران بازنشستگي تبديل به دشوارترين دوران زندگي اغلب مردم شده است.
چون بازنشستگان در اين دوران، به جاي استراحت و يا مسافرت، به فكر كاريابي هستند تا بتوانند با ايجاد درآمد جديد از عهدة تأمين هزينه سنگين مخارج زندگي برآيند.
دكتر مجيد ابهري بر اين باور است كه اكثر افراد بازنشسته در ايران، به دليل فشارهاي روحي و رواني ناشي از مشكلات اقتصادي، در كمتر از يك سال فوت ميكنند. هر چند اين ادعا كه توسط يك كارشناس علوم رفتاري ارائه شده تا كنون از سوي مسئولان دولتي بيپاسخ مانده است، واقعيتهاي آماري موجود بر اين نكته تأكيد دارد كه فشارهاي شديد روحي و رواني ناشي از مشكلات مالي، موجب شده است كه افراد بازنشسته ايراني، در سالهاي ابتدايي بازنشستگي دچار سكته مغزي يا قلبي شوند.
3ـ ورود به دوران بازنشستگي، مرحله فوقالعاده حساسي از زندگي خدمتي است. چون علاوه بر بروز مشكلات مالي و اقتصادي ناشي از كاهش درآمد، به دليل ايجاد تغييرات چشمگير در نحوة زندگي كاركنان، آنها دچار استرس و ترس ميشوند. حسين ذوالفقاري كارشناس سازمان مديريت و برنامهريزي كشور، معتقد است: «در ايران، دولت توجهي به وضعيت بازنشستگان نميكند و اين قشر حتي از نيمي از تسهيلات ديگر كشورها برخوردار نميشود. در جامعه كنوني، ضعف نظام مالي حاكم بر ادارات باعث كاهش قابل توجه حقوق و درآمد ماهانه بازنشستگان شده است.
در حالي كه در بيشتر كشورهاي جهان، بازنشستگان، شهروندان ممتاز جامعه محسوب شده و از منزلت اجتماعي ويژهاي برخوردارند و به دليل امكان استفاده از منازل سازماني و دولتي، مشكلي درباره تهيه مسكن مناسب ندارند؛ در ايران، نيمي از بازنشستگان با وجود سالها فعاليت، هنوز در خانههاي اجارهاي زندگي ميكنند.» به سخن ديگر، در ايران تا زماني كه فرد توان انجام كار داشته و شاغل باشد، از كليه امكانات موجود استفاده كرده و مورد توجه و احترام است. ولي هنگامي كه در اثر كهولت و طول خدمت، نيروي كار خود را از دست داده و بازنشسته شد؛ مورد بيمهري قرار ميگيرد و فراموش ميشود.
4ـ در سازمانهاي پيشرفته امروزي، بازنشستگي به عنوان مرحله جدايي دائم فرد از سازمان تلقي نميشود، چرا كه اين امر مشكلاتي را براي فرد و سازمان به دنبال دارد كه نميتوان به سادگي آن را ناديده گرفت.
منبع سايت آفتاب
دوشنبه 29 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 170]