تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836220044
خبرمديريت ريسك بنگاه و نقش مدير ريسك
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: خبرمديريت ريسك بنگاه و نقش مدير ريسك
محمد آزاديكي از دلايلي كه مديريت ريسك توجه مستمري را به خود جلب نموده است، فجايع مالي است كه به نظر ميرسد به صورت منظم اتفاق ميافتد تا ما خطرات ناشي از «جدي نگرفتن آن را» به خاطر داشته باشيم.
يكي از نتايج بيداري از خواب غفلت و بازنگري ريسك داخلي، هدايت شركتها به سمت رها كردن رويكرد سنتي مديريت ريسك «سيلويي» -كه براساس آن مسووليت انواع مختلف ريسك بر عهده واحدهاي انتفاعي مختلف گذاشته ميشد- و روي آوردن به پذيرش رويكرد مديريت ريسك بنگاه ميباشد. من ميخواهم سوالات زير را در رابطه با مديريت ريسك بنگاه مطرح و تشريح نمايم: •مديريت ريسك بنگاه چيست؟ •چرا مديريت ريسك بنگاه به عنوان بهترين استاندارد عملي شناخته ميشود؟ •چگونه شركتها به سوي پذيرش اين رويكرد هدايت ميشوند؟ •نقش مدير ريسك چيست؟
مديريت ريسك بنگاه چيست؟ اجازه دهيد در ابتدا با هفت جزء اصلي مديريت ريسك بنگاه شروع كنم.
1. راهبري شركتي. مسووليت مديريت شركت به لحاظ برقراري اطمينان از اينكه برنامه مديريت ريسك اثربخش در جايگاه مناسب خود قرار دارد. اين مسووليت شامل: الف) تعيين اشتهاي ريسك سازمان برحسب حد قابل تحمل زيان، اهرم ريسك به سرمايه (RTCL)، و رتبه بدهي هدف؛ ب) اطمينان يافتن از اينكه سازمان مهارتهاي مورد نياز جهت مديريت ريسك را داشته و ظرفيت جذب ريسك (منابع انساني و مالي) براي پشتيباني از استراتژي كسب و كار خود را دارد. ج) ايجاد ساختار سازماني و تعيين وظايف و مسووليتهاي مديريت ريسك شامل وظايف مدير ريسك؛ د) اجرا و پيادهسازي مديريت ريسك يكپارچه، چارچوب مديريت ريسك اعتباري، بازار و عملياتي؛ هـ) ايجاد فرآيندهاي حسابرسي و ارزيابي ريسك، همراه با بهينهيابي كه بين شركت و صنعت مربوطه انجام ميشود؛ و) شكلدهي و ايجاد فرهنگ ريسك سازمان با شروع از سطوح بالاي سازماني و نه تنها با حرف بلكه با عمل و تقويت تعهدات همراه با ايجاد مشوقها و عوامل انگيزشي؛ ز) ارائه فرصتهاي مناسب براي شناخت سازماني، از قبيل تجارب به دست آمده از مسائل قبلي، آموزش و توسعه مستمر.
2. مديريت صف. شايد مهمترين فاز براي ارزيابي و قيمتگذاري ريسك، نقطه شروع آن باشد. به دنبال فرصتهاي رشد و كسبوكارهاي جديد، مديريت صف بايد استراتژي كسب و كار خود را با سياست ريسك شركت هماهنگ نمايد. در اجراي استراتژي كسب و كار، ريسكهاي ناشي از معاملات تجاري بايد به طور كامل ارزيابي شده و در اهداف سوددهي و قيمتگذاري در نظر گرفته شود. به ويژه، زيانهاي مورد انتظار و هزينه سرمايه در معرض ريسك بايد در قيمتگذاري يك وام يا بازده مورد انتظار يك پروژه سرمايهگذاري مورد توجه قرار گيرد. در توسعه كسب و كار، معيار پذيرش ريسك بايد طوري تعيين شود كه از لحاظ شدن مباحث مديريت ريسك در فرصتهاي بازار و محصول جديد اطمينان حاصل شود.
3. مديريت پرتفوليويي. وضعيت كلي ريسك سازمان نبايد به صورت يك اتفاق، يا به بيان سادهتر مجموعهاي از معاملات تجاري منفك از يكديگر فرض شود. بلكه مديريت بايد «به صورت يك مديريت صندوق عمل كرده» و اهداف پرتفوليو را تنظيم نمايد، حدود ريسك را براي اطمينان از متنوعسازي مناسب و بهينهسازي بازده پرتفوليو تعيين كند. مفهوم فعاليت مديريت پرتفوليويي ميتواند در مورد كليه ريسكهاي مترتب بر يك سازمان به كار رود. اثرات متنوعسازي ناشي از پوششهاي طبيعي ريسك تنها در صورتي ميتواند به طور كامل تحت سلطه قرار گيرد كه ريسكهاي يك سازمان به صورت يك پرتفوليو مورد بررسي قرار گيرند. مهمتر اينكه، عملكرد مديريت پرتفوليويي، رابطه مستقيمي را بين مديريت ريسك و حداكثرسازي ارزش ثروت سهامداران آشكار ميسازد.
4. انتقال ريسك. براي حمايت از اهداف مديريت ريسك پرتفوليويي، استراتژيهاي انتقال ريسك بايد در جهت كمتر شدن هزينههاي ناشي از پوشش ريسكهاي ناخواسته و نامطلوب اجرا شوند و بههمين ترتيب باشد در مورد افزايش ظرفيت سازمان براي استفاده از ريسكهاي مطلوب اما تمركز يافته. براي كاهش ريسكهاي نامطلوب، مديريت بايد محصولات مشتقه، بيمهاي و دوگانه را به خوبي ارزشيابي نموده و اثربخشترين گزينه را انتخاب نمايد. براي مثال، شركتهايي از قبيل «هانيول» و «ميآد»، محصولات انتقال ريسك گزينشي (ART) را به كار بردهاند كه تركيبي از پوشش بيمهاي سنتي همراه با پوشش ريسك مالي ميباشد. بهواسطه پيچيده شدن چند ريسك در هم، مديران ريسك برآورد ميكنند حدودا 20 تا 30درصد «صرفهجويي ناشي از انتقال ريسك» داشته باشند. در چرخه تجاري كسب و كار، شركتها به طور طبيعي بر زمينههاي تخصصي خود متمركز ميشوند. جنبه خوب مساله اين است كه آنها بايد در تحليل، سازماندهي و قيمتگذاري ريسكهايشان بسيار قابل و توانمند باشند، اما جنبه بد اين است كه هر تمركز ريسكي ميتواند خطرناك باشد.
با انتقال ريسكهاي نامطلوب به بازار ثانويه، براي مثال از طريق مشتقات بدهي يا تبديل دارايي به اوراق بهادار، يك سازمان ميتواند ظرفيت منابع ريسك و درآمدي خود را افزايش دهد بدون اينكه موقعيتهاي ريسك متمركز را در سطح بالايي قرار داده باشد.
5. علم تجزيه و تحليل ريسك. توسعه علم پيشرفته تجزيه و تحليل ريسك، كميسازي و مديريت ريسكهاي اعتباري، بازار و عملياتي را بر مباني پايدار تثبيت نموده است. به علاوه براي كميسازي معرضهاي ريسك و قابليت سوددهي تعديل شده بر حسب ريسك نيز ميتواند تكنيكهاي مشابهي همچون فنون به كار رفته براي ارزشيابي محصولات انتقال ريسك از قبيل محصولات مشتقه، بيمهاي و دوگانه به كار رود. براي مثال، مديريت ميتواند ارزش ثروت سهامداران را از طريق انتقال ريسك افزايش دهد اگر، هزينه انتقال يك ريسك معين كمتر از هزينه پذيرفتن آن ريسك باشد (مثلا 12درصد هزينه انتقال ريسك در مقابل 15درصد هزينه سرمايه ريسك).
اگر مديريت بخواهد معرض ريسك را كاهش دهد، مثلا ارزش در معرض ريسك را از 300ميليون دلار به 200ميليون دلار كاهش دهد، علم تجزيه و تحليل ريسك ميتواند براي تعيين اثربخشترين ساختاري كه اهداف ريسكي را تامين ميكند، به كار رود. به علاوه، به منظور كاهش ريسك، علم پيشرفته تجزيه و تحليل ريسك ميتواند براي بهبودهاي اساسي در مورد NPV يا ابزارهاي تصميمگيري براساس EVA به كار رود. (ارزش در معرض ريسك يا VaR، ميتواند بعنوان حداكثر زيان احتمالي تعريف شود كه يك موقعيت يا يك پرتفوليو در سطح اطمينان خاصي طي يك دوره زماني مشخص تجربه ميكند.
6. منابع دادهها و فنآوري. يكي از بزرگترين چالشهاي مديريت ريسك بنگاه، گردآوري دادههاي بازار و تجمع آنها در قالب يك پرتفوليو است. دادههاي پرتفوليو شامل موقعيتهاي ريسكي هستند كه سيستمهاي صف و ستاد (front & back office) هر دو را در بر ميگيرند. دادههاي بازار شامل قيمتها، نوسانات، و همبستگيها هستند. همچنين براي جمعآوري دادهها، استانداردها و فرآيندهايي بايد تعريف شود كه كيفيت دادههايي را كه به سيستمهاي ريسك تغذيه ميشوند، بهبود بخشد. با عنايت به فنون ريسك، بهرغم تبليغات صورت گرفته، هيچ فروشندهاي وجود ندارد كه يك راهحل كامل و جامع براي مديريت ريسك بنگاه ارائه كند. سازمانها نيازمند ساخت يا خريد-و-ساخت تسهيلات مورد نياز خود هستند. با وجود چالشهاي موجود در مورد دادهها و سيستم، شركتها نبايد قبل از تهيه برنامه مديريت ريسك بنگاه در انتظار يك سيستم راهحل دقيق، دست روي دست بگذارند. بلكه آنها بايد از آنچه كه در دسترس وجود دارد، بهترين استفاده را برده و همزمان براي پيشبرد توسعه و بهبود سيستمها، پيش الگوي نمونه را به كار گيرند.
براين اساس، شركتها بايد توجه داشته باشند كه در طراحي الگوي فنآوري ريسك بنگاه از نيرو و توان داخلي خود نيز بهره كامل ببرند.
7. مديريت ذينفعان. مديريت ريسك، تنها دربرگيرنده فرآيند مديريت درون سازماني نيست، بلكه بايد براي بهبود شفافسازي ريسك به ذينفعان كليدي نيز به كار برده شود. براي هياتمديره، اين كار شامل گزارشهاي دورهاي و بهروزرساني شده در مورد ريسكهايي است كه شركت با آنها روبهرو است، بهطوريكه شامل بررسي و تصويب سياستهاي مديريت ريسك بهمنظور مديريت و كنترل آنها نيز خواهد شد. نياز است ناظران با رويههاي اجرايي آشنايي مناسبي داشته باشند و نسبت به رعايت كليه الزامات قانوني در جريان اجراي عمليات كسبوكار آگاه باشند. موسسات رتبهبندي و تحليلگران سهام نيازمند اطلاعات ريسك هستند تا بتوانند تفكرات سرمايهگذاري و اعتباريشان را توسعه دهند. در انتقال و گزارشگري به ذينفعان اصلي، يكي از اهداف مهم مديريت، برقراري اطمينان نزد آنها راجع به اثربخشي استراتژيهاي مناسب مديريت ريسك ميباشد.
در غير اين صورت، يك شركت «اعتباركامل» را كسب نخواهد كرد، زيرا ممكن است اشخاص ذينفع تنها ريسكها را ببينند نه كنترلهاي صورت گرفته را. اهميت ارتباط ذينفعان در افزايش تعداد گزارشهاي سالانه و اعلاميههاي تحليلگران كه در واقع تواناييها و قابليتهاي مديريت ريسك يك شركت را برجسته ميكند، قابل مشاهده است.
چرا مديريت ريسك بنگاه بعنوان بهترين استاندارد عملي شناخته ميشود؟ مديريت ريسك بنگاه بهسرعت در حال تبديل شدن به بهترين استاندارد عملي است، زيرا رويكرد سنتي نسبت به مديريت ريسك نتايج موثري در بر نداشته است. مهمتر اينكه، سازمانهايي كه رويكرد يكپارچهتري نسبت به مديريت ريسك جامع بنگاه پذيرفتهاند، سود و منافع بااهميتي را تجربه كردهاند. در گذشته، مديريت ريسك از منظر سازماني بسيار به هم ريخته و از هم گسسته بود. براي مثال واحدهاي انتفاعي، ريسكهاي تجاري مربوط به استراتژي كلي و سوددهي مثل محصولات، قيمتگذاري و مديريت روابط را مديريت ميكردند و واحدهاي اعتباري و اعطاي وام، ريسكهاي اعتباري مربوط به اعطاي وام، مديريت پرتفوي و ... را مديريت ميكردند. واحدهاي معاملات، ريسك بازار و دارايي/بدهي، ريسكهاي بازار يا نرخ بهره مربوط به سرمايهگذاري، معاملات و پرتفوي دارايي/بدهي و واحدهاي عملياتي و فنآوري، مديريت ريسكهاي عملياتي مربوط به سيستمها و فرآيندسازي معاملات را برعهده داشتند. در همين حال ساير واحدهاي مسوول در برابر مديريت ريسك از قبيل حسابداري و مالي، حقوقي، حسابرسي و بيمه، نظارتهاي تكميلي شركت را ارائه ميدادند. به نظر ميرسد در طولاني مدت، رويكرد جزيرهاي، يا مديريت ريسك سيلويي، بهآساني كارساز نباشد. بدين دليل نميتواند كارساز باشد كه ريسكها به طور قابل ملاحظهاي وابستگيهاي متقابل داشته و نميتوانند تفكيك شده و به تنهايي يا به طور جداگانه توسط واحدهاي مستقل مديريت شوند. علاوه بر اين، رويكرد تفكيكي به مديريت ريسك، مديريت ارشد پاسخگو را معرفي نميكند و هياتمديره با انبوهي از گزارشگريهاي ريسك روبهرو ميشود. اين امر باعث شده است گرايشها به سمت مديريت ريسك بنگاه سوق پيدا كند، كه هم نيازهاي درون سازماني، هم مسائل و خواستهاي برون سازماني، و هم پيشرفتهاي روششناسيهاي مديريت ريسك را پوشش دهد. براين اساس نيازهاي درون سازماني، بحرانهاي واقعي، زيانهاي قابل ملاحظه و ... اغلب نياز درونسازماني به مديريت ريسك بنگاه را ايجاد ميكند. اين موضوعات درون سازماني احتمالا به واسطه ارزيابيهاي سرنوشتساز از سوي حسابرسان و حقوقدانان دنبال ميشود. در مقابل، هياتمديره و مديريت ارشد، اثربخشي محيط كنترلي و كفايت گزارشگري ريسك را مورد بررسي قرار ميدهند. در واقع، آنها بررسي ميكنند كه آيا واقعا از معرضهاي اصلي ريسك سازمان مطلع ميشوند يا خير. اين درونگرايي اغلب به ظهور يك «قهرمان ريسك» در ميان مديران ارشد اجرايي منجر ميشود كه پشتيبان يك برنامه اصلي براي تعيين رويكرد مديريت ريسك بنگاه خواهد بود. علاوه بر نيازهاي درونسازماني، پيشرفتهاي برونسازماني نيز به عامل محركي براي مديريت ريسك بنگاه اضافه ميشود. سرمايهگذاران نهادي و تحليلگران بر سودهاي فصلي تاكيد دارند و به طور فزايندهاي بر معرضهاي ريسكي تمركز ميكنند كه ميتواند منجر به بروز شگفتي در اين سودها شود. شدت اين مركز توجه فقط ميتواند از طريق مديريت ريسك موثرتر و كشف و افشاي ريسكهاي جامع بنگاه كاهش يابد. به علاوه ناظران در طول دوره مورد بررسي بر همه جنبههاي ريسك تاكيد دارند و اين وظايف اصلي هياتمديره و مدير ارشد را در فرآيندهاي مديريت ريسك پررنگتر ميكند. يكي ديگر از پيشرفتهاي برون سازماني، قابليت دسترسي و نقدينگي است كه بهدنبال محصولات جديد انتقال ريسك از قبيل اوراق مشتقه بدهي، اوراق قرضههاي فجايع، و محصولات ريسكي موجودي كه اجازه ميدهند مصرفكننده نهايي انتخاب كند چه ريسكهايي را بپذيرد و نسبت به كداميك اقدام به پوشش كند، پديد آمده است. خوشبختانه براي رفع چالشهاي مربوط به تعيين يك برنامه ريسك بنگاه، امروزه مديران به فنون مديريت ريسك پيشرفتهاي دست يافتهاند. طي چندين سال اخير، مدلهاي مبتني بر نوسان، از قبيل ارزش در معرض ريسك (VaR) و بازده سرمايه تعديل شده برحسب ريسك (RAROC) كاربرد فراواني در اندازهگيري و مديريت همه انواع ريسك بازار مرتبط با يك سازمان داشتهاند. حتي اخيرا اين مدلها، براي مديريت ريسك اعتباري نيز به كار رفتهاند. برخي شركتها تجربه استفاده از اين تكنيكها را در مورد مديريت ريسك عملياتي نيز داشتهاند. به هر حال، ممكن نيست اين مدلهاي آماري به همان اندازهاي كه در مديريت ريسك اعتباري و بازار ميتوانند نقش بارزي داشته باشند، همين نقش را بتوانند در مورد ريسك عملياتي نيز ايفا كنند.
سازمانهايي كه رويكرد مديريت ريسك بنگاه را پذيرفتهاند، مزاياي مشهود و بااهميتي را تجربه نمودهاند، مزايايي شامل افزايش در ارزش ثروت سهامداران، كاهش زيانها و نوسانات درآمد و پيشرفتهاي عمومي و كلي در مديريت و مديريت كليه ريسكها كه البته منظور از مديريت درآمدها نبايد يك نيرنگ حسابداري باشد، بلكه مديريت كنشگري است كه عوامل درآمدزا را درك نموده است.
چگونه شركتها به سوي پذيرش اين رويكرد هدايت ميشوند؟ پذيرندگان مقدمتر مديريت ريسك بنگاه سالها از رقباي خود جلوترند. بله، دقيقا منظورم اين است كه زمان و هزينه صرف شده براي مديريت ريسك نميتواند تفاوت زيادي بين سازمانهاي عقب مانده و پيشرفته داشته باشد. تنها تفاوت واقعي اين است: راهبري سازمانها سرمايهگذاريهاي منطقي را در زمينه مديريت ريسك انجام ميدهد و نسبت به وضعيت كلي ريسك خود به صورت خوشبينانهاي كنشگر ظاهر ميشود، در حالي كه سازمانهاي عقبمانده در اين زمينه سرمايهگذاريهاي مقطعي و غيرمستمر انجام ميدهند و در برخورد با بحرانها يكي پس از ديگري، كنشپذير عمل ميكنند. مراحل گام برداشتن به سوي يك برنامه مديريت ريسك بنگاه شامل موارد زير است.
ايجاد يك سازمان مديريت ريسك بنگاه از طريق استخدام يك مدير ريسك و ايجاد و شكل دهي يك كميته مديريت ريسك بنگاه. كميته مديريت ريسك بنگاه مسووليت مستقيم كليه فعاليتهاي مديريت ريسك اعتباري، بازار و عملياتي را، همچون ساير واحدهاي نظارتي شركت (مثل بيمه، امنيت، حسابرسي و رعايت) بر عهده دارد. اين سازمان اغلب به مديرعامل يا مدير ارشد مالي گزارش ميدهد و ارتباط گزارشگري فزاينده مستقيمي با هيات مديره خواهد داشت. نقش مدير ريسك در بخش بعدي به طور مفصل تشريح ميشود.
تهيه و تدوين چارچوب يكپارچه مديريت ريسك جهت اندازهگيري و مديريت كليه معرضهاي ريسكي. اين ريسكها شامل ريسكهاي اعتباري مثل معرضهاي ناشي از وام و طرف مقابل، ريسكهاي بازار از قبيل معرضهاي نرخ بهره، نرخ برابري ارز، بورس سهام و كالا، ريسكهاي تجاري مثل نوسان در حجم، حاشيه و هزينهها و ريسكهاي عملياتي شامل دامنهاي از خطاهاي پردازشي روزانه و ساير رويدادهاي با احتمال كم ولي حساسيت بالا هستند.
بهينهسازي بازده ناشي از سرمايهگذاريهاي انجام شده در زمينه مديريت ريسك از طريق برقراري ارتباط بين فرآيندهاي مديريت ريسك و استراتژيهاي انتقال ريسك. نوعا، واحدهاي مختلف در يك سازمان تصميمات خريد در زمينه مديريت ريسك شامل خريد روششناسيهاي مديريت ريسك از شركتهاي مشاورهاي، مدلهاي ريسك از شركتهاي صاحب فنآوري، مشتقات از بانكهاي سرمايهگذاري و سياستهاي بيمهاي از شركتهاي بيمهاي را تفكيك ميكنند و اين به گونهاي است كه اصطلاحا دست راست از دست چپ خبر ندارد. از طريق برقراري ارتباط بين فرآيندهاي داخلي ريسك و انتقال برونسازماني ريسك، مديريت ميتواند اثربخشي دستيابي به اهداف مديريت ريسك سازمان را بهبود بخشد، به نحوي كه دستيابي به اين اهداف با حداقل هزينه حاصل شود.
مديريت ريسك اهرمي بهمنظور اتخاذ تصميمات تجاري بهتر با دخالت ملاحظات ريسك و بازده در قيمتگذاري و توسعه محصول، مديريت روابط، مديريت پرتفوي و سرمايهگذاري و ادغامها و تحصيلها. سازمانهاي رهبر در بازارها دريافتهاند كه مديريت ريسك به حفاظت در برابر ريسكهاي منفي محدود نميشود، بلكه ميتواند ابزار توانمندي در بهبود عملكرد كسب و كار باشد. يك رويكرد مديريت تجاري «ريسك محور» ميتواند به شناخت مديريت كمك كرده و كسب و كارها را با بالاترين بازدههاي تعديل شده برحسب ريسك و در نتيجه حداكثرسازي ارزش ثروت سهامداران رشد و توسعه دهد.
نقش مدير ريسك چيست؟ قبل از اينكه در مورد نقش مدير ريسك بحث كنم، اجازه دهيد شما را از چگونگي دستيابي به موفقيت درباره خود آگاه سازم. در آگوست سال 1993 كه به عنوان يك مشاور فعاليت داشتم، براي كمك به راهاندازي كسب و كار بازارهاي جديد سرمايه در گروه GE Capital به كار گرفته شدم. وظيفه من مديريت كليه جنبههاي ريسك بود و من مسووليت مديريت مستقيم همه فعاليتهاي برون سازماني همچون فروش و معاملات را نيز برعهده داشتم، كه شامل مديريت ريسك، برنامهريزي back-office، تامين مالي و برنامه كسب و كار ميشد. با توجه به اينكه اين يك كار جديد بود، كارفرما (Rick) سمت جديدي براي من در نظر نداشت و ميخواست با كمك يك كارشناس اين كار را انجام دهم. طي اين دوره، GE و ساير شركتها روي «مدير اطلاعات» يا CIOs متمركز شدند كه در واقع نقش فنآوري در كسب و كار را بازي ميكرد. CIO معمولا مسووليت توسعه و اجراي استراتژي فنآوري يكپارچه را بر عهده داشت كه شامل پردازندههاي مركزي، PCs، شبكهها و اينترنت ميشد.
گرايش CIO و مسووليتهاي جديد من در مورد ريسكهاي بازار، اعتباري و عملياتي ايدههايي را در مورد نقش و سمتي تحت عنوان «مدير ريسك» يا CRO در ذهن من ايجاد نمود. CRO مسوول اجرا و پيادهسازي استراتژي مديريت ريسك جامع بنگاه است كه شامل همه جوانب ريسك است. من سمت مدير ريسك را در GE Capital و سپس در سرمايهگذاريهاي Fidelity استفاده كردم.
امروزه نقش مدير ريسك به طور گستردهاي در كسب و كارهاي در هم پيچيده با ريسك مثل موسسات مالي، شركتهاي انرژي و شركتهاي غيرمالي داراي فعاليتهاي سرمايهگذاري قابل توجه يا عمليات فرامليتي مورد پذيرش قرار گرفته است. در بسياري موارد، مدير ريسك به مدير امور مالي يا مدير عامل گزارش ميدهد و در برخي موارد هم مستقيما به هياتمديره گزارش ميدهند. كساني كه به مدير ريسك گزارش ميكنند، شامل سرپرستان ريسك اعتباري، ريسك بازار، ريسك عملياتي، بيمه و مدير پرتفوي ميشوند. ساير كاركردهايي كه مدير ريسك به طور معمول بر عهده دارد شامل مديريت سرمايه، گزارشگري و تجزيه و تحليل ريسك و سرپرستي مديريت ريسك در واحدهاي انتفاعي است. به طور كلي مدير ريسك به صورت مستقيم مسووليت امور، ارائه راهبري كلي، چشمانداز و هدايت مديريت ريسك بنگاه ، تعيين و ايجاد چارچوب مديريت ريسك يكپارچه براي كليه معرضهاي ريسك سازمان، تدوين سياستهاي مديريت ريسك، شامل كميسازي اشتهاي ريسك مديريت از طريق حدود مشخص ريسك، اجرا و پيادهسازي مجموعهاي از گزارشها و استانداردها، شامل زيانها و شاخصها، معرضهاي اصلي ريسك و شاخصهاي هشدار سريع، تخصيص سرمايه اقتصادي به فعاليتهاي انتفاعي بر مبناي ريسك و بهينهسازي پرتفوي ريسك شركت از طريق فعاليتهاي انتفاعي و استراتژيهاي انتقال ريسك، تقويت غلبه و بهبود آمادگي مديريت ريسك شركت از طريق برنامههاي آموزشي و ارتباطات، معيار و محركهاي عملكرد مبتني بر ريسك و ساير برنامههاي مديريت تغيير و بهبود تجزيه و تحليل ريسك، ظرفيتهاي مديريت دادهها و سيستمها براي حمايت و پشتيباني برنامه مديريت ريسك را بر عهده دارد.
نتيجهگيري
مديريت ريسك بنگاه يك فعاليت مستمر و پوياست. مادامي كه به عنوان بهترين مدل كاربرد جهت اندازهگيري و مديريت انواع ريسكهايي كه يك سازمان با آنها روبهرو است، مطرح است، كارهاي زيادي براي انجام دادن وجود دارد. چالشهاي اصلي پيش روي شركتها براي پذيرش اين مدل شامل موارد زير است.
* تعريف نقش مدير ريسك
* تهيه و تدوين چارچوب مديريت ريسك يكپارچه
* توسعه فنآوري ريسك، شامل كاربردهاي اينترنتي و اينترانتي
* اجرا و پيادهسازي مديريت ريسك عملياتي
* تعيين نقش محصولات جديد انتقال ريسك.
هيچ ريسكي بزرگتر از مديريت ريسك ناموثر كه ميتواند منجر به سرمقاله ناخوشايندي در والاستريت و سرازير شدن درآمدها و به تبع آن قيمت سهام و حتي ورشكستگي شود، براي شركتها وجود ندارد. مديريت ريسك بنگاه به سادگي يك خواسته زودگذر نيست. مدير ريسك بودن بهآساني تصور يك سمت جديد نيست. تاكيد و تمركز اصلي بر روند حركتي بهسوي يك رويكرد هر چه يكپارچهتر نسبت به مديريت ريسك است. در مورد شركتهاي در هم پيچيده با ريسك، رويكرد مديريت ريسك بنگاه و نقش يك مدير ريسك بايد به طور جدي مد نظر قرار گيرد. در مورد حرفههاي مرتبط با مديريت ريسك، روندهاي موجود بيانگر يك مسير شغلي مناسب، فرصتي براي تفكر بيشتر و گستردهتر، آموزش مهارتهاي جديد و از همه مهمتر، امكان ايجاد ارزش بيشتر براي شركتها است.
بالاخره اينكه، در بلند مدت، تنها راه چاره براي مديريت ريسك، مديريت بحران است و مديريت بحران بسيار دشوارتر، گرانتر و مستلزم صرف زمان بيشتر است.
سرپرست تيم مديريت ريسك شركت بورس
سه شنبه 23 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 539]
-
گوناگون
پربازدیدترینها