واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: امام علي(ع) در آينه شعر/17سهيل محمودي:نگاه شاعران معاصر به امام علي(ع) بايد اجتماعي باشد
گروه ادب: ما در ادبيات معاصر نيازمند نگاهي اعتقادي، اجتماعي به اسوههاي ديني چون امام علي(ع) بودهايم كه شايد در دورههايي به دست فراموشي سپرده شده است.
«سهيل محمودي»، شاعر در گفتوگو با خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) با بيان اين مطلب گفت: در دوره صفويه نگاه اعتقادي شاعران كمرنگ است و ائمه (ع) به عنوان اسوههاي ديني، سرمشقهايي براي زندگي و نمونههاي موفق اجتماعي فراموش شده بودند. در دوره قاجار هم همين فراموشي دامنگير ادبيات ما بوده است.
او افزود: در اين دورهها، وقتي به اين ذوات مقدسه يعني امامان معصوم ميپرداختند يا بيشتر به دستمايههاي عرفاني متوسل ميشدند كه اوج آن «گنجينه الاسرار» عمان ساماني بوده است يا نگاه، مرثيهاي، تعزيهاي بوده كه آن اثر عزيز و عظيم محتشم نمونه خوب آن است.
او به نقطه آغاز اين نگاه پرداخت و گفت: به عقيده من نخستين جرقههاي چنين نگاهي در شعر فارسي با شعر اقبال لاهوري زده شده است. اين شاعر پاكستاني ميگويد:
«مسلم اول شه مردان علي
عشق را سرمايه ايمان علي
از ولاي دودمانش زندهام
در جهان مثل گهر تا بندهام
نرگسم وارسته نزادهام
در خيابانش چو بو آوارهام
زمزم ار جوشد ز خاك من از اوست
مي اگر ريزد ز تاك من از اوست»
و در جايي ديگر ميگويد:
«چون علي درساز با نان شعير
گردن مرحب شكن، خيبر بگير
در اين بيت به اين مساله اشاره دارد كه آن زهد عميق موجب توفيق اجتماعي حضرت ميشود و كاملاً وارد بياني اجتماعي ميشود.
او ادامه داد: از طرف ديگر همين شاعر، اقبال، درباره امام حسين (ع) ميگويد:
«موج خون او چمن ايجاد كرد
تا قيامت قطع استبداد كرد
تار مو از زخمهاش لرزان هنوز
تازه ازتكبير او ايمان هنوز»
و در قيام امام حسين (ع) نوعي حركت ضد استعماري را ميبيند.
شاعر مجموعه شعر «شهر ديري است كه رفته است به خواب» همچنين گفت: اين نگاه اجتماعي به نظر من در شعر صد سال اخير، اگرچه نه به صورت رويكردي كامل، بلكه به صورت رويكردي هوشمندانه مورد توجه قرار گرفته است. بهطور مثال وقتي نيما از حضرت علي(ع) سخن ميگويد اين نگاه را در شعر خود جاري ميكند و در شعري كه در شب غدير سروده است ميگويد:
«گفتي ثناء شاه ولايت نكردهام
بيرون زهر ستايش وحد ثنا علي است
جوشن ثنا كنم كه ثنا كرده خداست
هر چند چون غلات نگويم خدا علي است»
و شيوههاي افراطي نگاه به معصومان را نيز در شعر خود نقد ميكند.
او به ذكر نمونهاي ديگر پرداخت و گفت: همچنين در شعر شهريار شاهد اين نگاه هستيم وقتي ميگويد:
«علي آن شير خدا شاه عرب
الفتي داشته با اين دل شب
شب ز اسرار علي آگاه است
دل شب محرم سر الله است
ميزند پس لب او كاسه شير
ميكند چشم اشارب به اسير
چه اسيري كه همان دشمن اوست
تو خدايي مگر اي دشمن دوست؟
در جهاني همه شور و همه شر
ها! علي بشر كيف بشر»
در كلماتي چون «شب» و «علي» به نگاهي اجتماعي ميپردازد.
شاعران معاصر نگاه عميقي به شخصيت حضرت علي (ع) داشتهاند
محمودي افزود: در همين راستا شعر «نعمت ميرزازاده»، «طاهره صفارزاده»، «علي موسوي گرمارودي»، استاد شفيعي كدكني و م.مويد قبل از انقلاب با اين رويكرد، از اين مفاهيم اعتقادي به خوبي بهرهمند بودهاست.
شاعر «فصلي از عاشقانهها» همچنين گفت: پس از انقلاب همنسلان ما اين رويكرد را به صورت فراگير دنبال كردند و در شعر كساني چون «علي معلم»، «ساعد باقري»، «حسين اسرافيلي»، «زنده ياد حسن حسيني»، «مرحوم قيصر امينپور»، «يوسفعلي ميرشكاك» و «عبدالرضا رضايينيا» تلاش شد كه اين رويكرد، به عنوان يك جريان ديده شود چرا كه اين نسل با بحبوحه انقلاب و بعد هم ماجراي جنگ روبرو شد و جز نگاه اسوهاي و اين كه امامان را به عنوان نمونه انسان برتر ببيند و سرمشق قرار دادن اين بزرگان راه ديگري نداشت.
او افزود: اما متأسفانه در سالهاي اخير دوباره شاهد مدح و ستايشهاي ذهني و غير كاربردي چه در روضهها، چه در مدايح علوي و چه در مراثي هستيم و اين جاي نگراني دارد. زماني شاعر مرثيه سرايي چون «علي انساني» نيز ميگفت:
«نميگويم يدالله را عدو كشت
خدا داند علي را عدل او كشت
نميگويم دو تا فرقش به محراب عبادت شد
علي از استخوان مانده در حلقوم راحت شد»
اين نگاه، نگاهي اجتماعي فرهنگي است به مفاهيمي كه اصولاً براي تحول در فرهنگ زندگي انسانها آمدهاند.
«سهيل محمودي» در پايان گفت: اما اين كه بخواهيم تنها با يك سري توصيفها و تصويرهاي ذهني به وجود نازنين حضرت علي (ع)، امام حسين و امام رضا و ساير امامان بنگريم در حق بزرگي ايشان جفا كردهايم. واقعاً تمام بزرگي حضرت زينب آن نيست كه بگوييم: «از حرم تا خيمهگه زينب صدا ميزد حسين» وجود حضرت زينب بسيار بزرگتر از اين است. به قول مرحوم دكتر شريعتي «آنان كه رفتند كاري حسيني كردند و آنان كه ماندند بايد كاري زبيني بكنند». و يا به قول مرحوم حسيني «شاعران مضطر/ شاعران در راه مانده/ بي چارهها/ چه با نام تو كردند» اين نگاه اجتماعي در شعر علوي اين سالها در حال كمرنگ شدن است. زماني پيش از ما «علي موسوي گرمارودي» ميگفت: «دري كه به بينش ما گشودهاي / هزار بار خبيري تر است/ مرحبا به بازوان انديشه و كردار تو» كه هم از نظر شعري كامل است و از نظر انديشگي بسيار عميق است.
دوشنبه 1 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 589]