تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815649640
نگاهی به تاریخ تئوری موسیقی ایرانی
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: نگاهی به تاریخ تئوری موسیقی ایرانی
شاید بسیاری از شما با سوالاتی از این قبیل مواجه شدهاید كه آیا موسیقی ایرانی موسیقی است علمی؟ و یا آن كه این موسیقی كاملاً حسی است؟ آیا میتوان برای این موسیقی تئوری تدوین كرد؟ آیا اساساً این موسیقی از هیچ نظم و قاعد خاصی پیروی میكند؟ اگرچه تمامی این سؤالات قابل پاسخگویی به طرق فلسفی هستند ولی در این مقاله سعی شده است كه سؤالات فوق با استناد به تاریخ و شیوه تاریخی پاسخ داده شوند. در واقع این مقاله سعی میكند تا با مروری کلی و بدون ورود به جزئیات نشان دهد كه موسیقی ایرانی از دیرباز تا به امروز از تئوری تدوین یافتهای كه مختص به خود این موسیقی است برخوردار بوده است.
به طور كلی میتوان تاریخ موسیقی ایرانی را به چهار دوره اصلی تقسیم كرد: 1) قبل از اسلام 2) از ورود آئین اسلام به ایران تا حمله تیمور3) از حمله تیمور تا قاجار 4) از دوران قاجار تا به امروز. البته هریك از این دورهها خود به دورههای كوچكتری تقسیم میشوند.
اطلاع ما از موسیقی دوران قبل از اسلام بسیار اندك است و محدود می شود به اشارات پراکندۀ مورخین یونانی، منظومه های شاعرانی چون نظامی، كتبیهها، نقاشیها، داستانها و روایات باقیمانده از آن دوران. از میان سه سلسله عمده در ایران قبل از اسلام یعنی هخامنشی، اشكانی و ساسانی، اطلاعات تاریخی ما در مورد وضعیت موسیقی در دوران ساسانیان به مراتب بیشتر از سایر دورانهاست. با توجه به اسناد موجود، ما از وجود موسیقی دانانی چون باربد و نكیسا و ساختههای آنان آگاهی داریم. مثلاً سی لحن باربد كه شامل قطعاتی چون تخت طاقدیس، گنج بادآورد، سبز در سبز و... بوده است همواره در ادبیات و تاریخ ما مطرح بودهاند و هنوز هم در ردیف موسیقی ایرانی برخی از آن اسامی به چشم میخورند.
اگر چه كه شواهد بیشتری در مورد موسیقی و نام موسیقیدانان و قطعات موسیقیایی از دوران ساسانیان در دست است، ولی در مجموع هیچكدام از موارد یاد شده نمیتواند راه گشای محققین در مورد سیستم موسیقیایی و مبانی نظری موسیقی ایرانی در دوران قبل از اسلام باشد. در این میان برخی از نظریه پردازان معتقدند كه باربد یك سیستم موسیقیایی را به وجود آورد كه دارای هفت مقام اصلی بود. خود این هفت مقام اصلی سی مقام فرعی و در مجموع سیصدوشصت وپنج آهنگ یا نغمه را شامل بوده است. این طور به نظر میرسد كه این اعداد ارتباط مستقیم با هفت روز هفته، سی روز ماه و سیصدوشصت وپنج روز سال دارند.
دوره دوم تاریخ موسیقی ایران از ورود اعراب به ایران تا حمله تیمور است. با ظهور اسلام و گسترش آن در سرزمینهای ایران، بیزانس، مصر، سوریه و سایر تمدنهای بزرگ جهان آن روز، تحول خاصی در سیستم موسیقایی ایران و تمدنهای ذكر شده به وجود آمد.
اولا، نوعی یكدستی یا همخوانی در هنرهای مختلف از جمله موسیقی در تمامی این ممالك به وجود آمد كه مجموعه آنها را هنرهای اسلامی مینامند. ثانیاً، بسیاری از فرهنگسازان تمدن اسلامی كه امروزه عرب شمرده میشوند در واقع ایرانی بودند و این در مورد موسیقی دانان هم كاملا صحیح است. مثلاً در دوران خلافت عباسی اكثر موسیقیدانان بزرگ دربار آنان ایرانی بودند. از این میان میتوان به خاندان موصلی (ابراهیم و اسحاق) و زلزل یا زریاب پارسی اشاره كرد.
یكی از نكات قابل توجه در مورد دوره دوم تاریخ موسیقی ایران پیدایش یك تئوری سیستماتیك است. در این دوره یك سیستم نت نویسی با استفاده از حروف ابجد به وجود آمد. در این سیستم هر حرف معرف یك نت بود همان گونه كه در سیستم اروپایی هر علامت معرف یک نت است. البته در سیستم نت نویسی ایرانی از خطوط حامل استفاده نمیشد و جملات موسیقی به وسیله حروف ابجد و به طور انشایی نشان داده میشد . ریتم هم به وسیله اعدادی كه در زیر این حروف قرارمی گرفتند مشخص میگردید. مثلا یك تصنیف كه دارای شعر، ملودی و ریتم است به صورت زیر نشان داده میشده است.
علی صبكمّ كم یا حا كمین تَ رفقوا
یه یب ی یب ی ح
كه نت نویسی بخشی از این تصنیف به صورت امروزی به شكل زیر است:
صبَّ لی عـَ
یكی دیگر از نكات قابل توجه در مورد دوره دوم تاریخ موسیقی ایران ورود فلاسفه به عرصه تئوریک موسیقی ایرانی است. فلاسفه ایرانی این دوران كه متأثر از فلاسفه یونان بودند همانند یونانیان موسیقی را یكی از شاخههای ریاضیات دانسته و به تئوری پردازی در مورد آن پرداختند.
ابونصر فارابی (وفات 950 میلادی) اولین فیلسوف ایرانی این دوره است كه به تفصیل در مورد موسیقی و تئوری آن پرداخته است. نظریات وی در مورد موسیقی در كتاب مشهور "الموسیقی الكبیر" مندرج است. در این كتاب سازهای گوناگون معرفی و درباره ساختمان و پرده بندی آنها به تفصیل توضیح داده شده است. بعضی از سازهایی که در كتاب "الموسیقی الكبیر" ذکر شده اند عبا رتند از: طنبور،عود،سرنای،مزامیر و رباب.
فارابی گامی را بر اساس پرده بندی طنبور خراسانی معرفی میكند كه دارای 12 نغمه یا نت میباشد. این گام به صورت زیر است:
نتهای گام به حروف ابجد ا ب ج د ه و ز ح ط ی ك ل
نتهای گام به شیوه نت نویسی امروزی لا سیبمل سی دو دو دیز ر میبمل می فا فادیز سل لا
فارابی در بخش دوم از كتاب خود به محاسبه فواصل موسیقی پرداخته است كه توضیح در مورد آن را به فرصتی دیگر واگذار میكنیم.
بعد از فارابی فلاسفه دیگری چون اخوان الصفا، ابن سینا، بوزجانی و خواجه نصیرالدین طوسی هم به تفصیل در مورد تئوری موسیقی نظریه پردازی كردهاند.
در قرن سیزدهم میلادی تئوری موسیقی ایرانی و سایر سرزمینهای اسلامی كاملا مدون و سیستماتیك شده بود. در واقع این سیستم به وسیله صفیالدین ارموی (متوفی1293 میلادی) به کمال خود رسید. جرج فارمر، صفیالدین را زارلن شرق نامیده است. صفیالدین با مطالعه و بررسی تئوریهای موجود و با توجه به موسیقی عملی آن زمان به یك نظام تئوریك دست یافت كه از آن زمان تا امروز پایه و اساس مبانی نظری موسیقیهای ایرانی، تركی و عربی بوده است. نظریات صفیالدین در دو كتاب اصلی او یعنی "الادوار" و "رساله الشرقیه" مندرج است. صفیالدین یك اكتاو را به 18 نغمه یا نت كه دارای 17 بُعد یا فاصله است تقسیم كرد. این نتها عبارت بودند از:ا ب ج د ه و ز ح ط ی یا یب یج ید یه یو یز یح . كه اگر ما آنها را به سیستم نت نویسی امروز در آوریم به صورت زیر در میآیند.
یكی از مهمترین مباحث در نظام تئوریك صفیالدین مبحث ادوار است. دور برای صفیالدین همان اكتاو است كه تركیبی است از یك فاصله پنجتایی (الذی بالخمس) با یك فاصله چهارتایی (الذی بالاربع) و یا تركیبی از دو فاصله چهارتایی. مثلا یك دور از دو تا دو میتوانسته تركیبی از (دو – ر – می – فا ) و (فا – سل – لا – سی – دو) یا (دو – ر – می – فا) و (سل – لا – سی – دو) باشد. صفی الدین هفت نوع "الذی بالاربع" و سیزده نوع "الذی بالخمس" را تشخیص داده كه در نتیجه 91=13×7 دور را شناسایی كرده است. پس در واقع صفیالدین نود و یك دور یا مقام را شناسایی كرده است كه از این میان تنها دوازده دور را ملایم تشخیص داده و آنها را مقامات اصلی نامیده است. نام این مقامها عبارتند از عشاق، نوا، بوسلیك، راست، عراق، اصفهان، زیرافكند، بزرگ، زنگلو، رهاوی، حسینی و حجازی.
یكی دیگرازجنبه های ذکرشده در اثار صفیالدین معقوله ریتم است . صفیالدین همانند متقدمین خود قسمتی از کتب خود را به ادوارریتمیک یا ایقاعی اختصاص داده است. برخی از وزن های ایقاعی که صفیالدین از انها نام می برد عبارتند از:
ثقیل اول: 16 نقره
تنن تنن تننن تن تننن
ثقیل رمل: 24 نقره
تننن تننن تن تن تن تن تن تن تننن
خفیف رمل : 10 نقره
تن تنن تن تنن
نقره اصطلاح قدما برای ضرب است.
پس از صفیالدین ارموی موسیقیدانان دیگری نیز به توضیح و تحلیل نظریات و آراء وی پرداختند که از میان آنان میتوان به خواجه نصیرالدین طوسی، قطبالدین شیرازی و عبدالقادر مراغهای اشاره كرد. در این میان عبدالقادر مراغهای (1434 میلادی) دارای اهمیت بیشتری ازسایرین است چرا كه نوشتههای وی شرح و تفسیری بسیار روشن گر بر آثار صفیالدین است و خواننده را به خوبی با تئوری صفیالدین آشنا میسازد. كتابهای اصلی عبدالقادرعبارتند از "مقاصدالالحان"، "جامع الالحان" و "شرح ادوار" كه آخری شرح كتاب الادوار صفیالدین است.
دوران سوم در تاریخ موسیقی ایران از زمان حمله تیمور تا سلطنت قاجار است. آنچه كه در این دوران دارای اهمیت خاص است تشكیل دولت قدرتمند صفوی است كه برای نخستین بار پس از حمله مغول توانست یك دولت منسجم و مستقل را در ایران به وجود آورد. شكل گرفتن هویت فرهنگی جدیدی در ایران و تمایز آن با عثمانی و سایر سرزمینهای اسلامی بیتأثیر بر موسیقی این سرزمین نبود. از این زمان ایران از لحاظ موسیقیایی راهی را جدا از آنچه كه در سرزمینهای ترك زبان وعرب زبان میگذشت برگزید. سیستم موسیقیایی ایران از مقامی به دستگاهی تبدیل شد و زبان فارسی و فرم شعری غزل به عنوان پایه و زیربنای موسیقی ایرانی در آمد. متأسفانه از لحاظ تئوریك، موسیقی ایرانی در این دوران پیشرفت خاصی را نداشته است و از لحاظ عملی نیز اطلاع چندانی از موسیقیدانان این دوران در دست نیست. به طور كلی دوره سوم در تاریخ موسیقی ایران از سایر دورهها كم رنگ تر است.
دوره چهارم با به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه قاجار آغاز میشود. ناصرالدین شاه كه علاقه خاصی به موسیقی داشت به حمایت از موسیقیدانان پرداخت. از این زمان تحولی خاص در موسیقی ایرانی به وجود آمد که این تحول تا به امروزهمراه با تحولات فرهنگی و سیاسی ایران همچنان ادامه یافته است .در این زمان کلیه آهنگها ومقامات قدیمی در مجموعه ای بزرگ تحت عنوان ردیف موسیقی ایرانی جمع آوری شد. در واقع حافظان اصلی وتدوین کنندگان این مجموعه باارزش میرزا عبدالله و میرزاحسینقلی فراهانی بودند. اگرچه موسیقی ایرانی در این دوران از لحاظ تئوری به ظاهر دچار تحولی نشدونظریه یا تئوری خاصی ارائه نگردید، اما تدوین ردیف پایه عملی یک نظام تئوریک رابرای موسیقی ایرانی به وجودآورد.
با ظهور مشروطه وورود افكار و نظریات جدید غربی به ایران، موسیقی ایرانی نیز دستخوش تحولاتی چه در زمینه عملی و چه در زمینه تئوری گردید. بیشك ظهور استاد علی نقیخان وزیری یا كلنل وزیری نقطه عطفی در تاریخ موسیقی ایران است. وزیری تار را در نزد درویشخان و میرزا حسین قلی آموخت و همزمان با خط نت و مقدمات علمی موسیقی غربی آشنا شد. وی برای تكمیل آموختههای تئوری خود به اروپا رفت و پس از بازگشت اقدام به تأسیس كلوپ موزیكال، مدرسه موسیقی و تشكیل اركستر مدرسه موسیقی كرد. وی سعی كرد تا موسیقی ایرانی را به صورت چند صدایی در آورد و در این راه تلاشهای فراوانی نمود. مهمترین تحولی را كه وزیری در نظام تئوریك و عملی موسیقی ایرانی به وجود آورد استفاده از سیستم نت نویسی غربی است كه تا امروز در ایران رواج دارد.
وزیری اولین كسی است كه پس از پنج قرن به فكر تنظیم و تدوین تئوری برای موسیقی ایرانی افتاد. او كه موسیقی را علمی جهانی میدانست بر آن شد تا به وسیله اصول و قواعد تئوری موسیقی كلاسیك غربی یك تئوری مدون برای سیستم ردیفی موسیقی ایرانی تدوین كند. لذا در اكثر توضیحات وزیری دستگاههای موسیقی ایرانی با گامهای ماژور و مینور غربی مقایسه شدهاند. وزیری همچنین در تعدیل فواصل ایرانی کوشش كرد. وی یك اكتاو را كه طبق نظریات صفیالدین و عبدالقادر متشكل از 17 فاصله غیر مساوی بود به 24 فاصله تبدیل كرد. در واقع وزیری یك گام غربی را كه متشكل از 12 فاصله است با احتساب دو فاصله ربع پرده بمتر و زیرتر در موسیقی ایرانی به یك گام 24 قسمتی تبدیل كرد. تئوری وزیری بعدها توسط شاگردانش بخصوص استاد روحاله خالقی بسط و گسترش یافت و مدتها اساس كار برنامههای درسی هنرستانها و بخش های موسیقی دانشگاه های ایران قرار گرفت.
آخرین جریان در رابطه با تنظیم و تدوین تئوری موسیقی ایرانی در دهه 1340 آغاز شد. از یك سو اتنوموزیكو لوژیستهای غربی بر این عقیده بودند كه هر ملتی دارای موسیقی خاص خود است كه ارتباط مستقیم با تاریخ، تمدن و فرهنگ آن قوم و جامعه دارد. در نتیجه هر موسیقی دارای یك اصول نظری و عملی مختص به خود است. از سوی دیگر از اوایل دهه 1350 نوعی گرایش بازگشت به سیستم موسیقی ردیفی و دست یابی به نوعی اصالت در سیستم تئوری و عملی موسیقی ایرانی در بین جوانان موسیقدان به وجود آمد. تمامی این جریانات منجر به این شد كه موسیقیدانان ایرانی در پی تنظیم و تدوین تئوری موسیقی ایرانی بر پایه نظریات قدیم و اصول عملی موجود در موسیقی معاصر باشند. در این میان اساتیدی چون محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، مجید كیانی، داریوش طلایی، مهدی بركشلی و هرمز فرهت به طور جداگانه به تهیه و تنظیم تئوری موسیقی ایرانی پرداختند.
خلاصه:
بر خلاف آنچه كه برخی از منتقدان، موسیقی ایرانی را موسیقی غیر علمی و فاقد تئوری میدانند، موسیقی ایرانی در طی قرون متوالی از یك سیستم تئوریك مدون برخوردار بوده است. گرچه برای مدتهای طولانی نظریه پردازانی در تاریخ موسیقی ایرانی ظهور نیافتند اما بنیانهای نظری این موسیقی در بطن آن برای قرون متوالی باقی ماند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]
-
گوناگون
پربازدیدترینها