تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815397300
كشاورزي دقيق
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: كشاورزي دقيق
بيشك مساله غذا و امنيت غذايي يكي از اساسيترين و مهمترين چالشهاي عصر حاضر و آينده است. افزايش جمعيت جهان از يكسو و استفاده از حداكثر وسعت زمينهاي قابل كشت، مسير حركت بشر را از تلاش در جهت افزايش سطح زيركشت به سمت افزايش عملكرد در واحد سطح سوق داده است.
متخصصين علوم كشاورزي سالهاست كه دو موضوع و را به عنوان استراتژي تامين آينده غذايي بشر برگزيدهاند. متخصصين اصلاح نباتات به سمت توليد ارقام اصلاح شده و پرمحصول، دانشمندان علوم ژنتيك و بيوتكنولوژي كشاورزي به سمت دستكاريهاي ژني گياهان و متخصصين علوم زراعي نيز به سمت اصلاح سيستمهاي زراعي موجود و ابداع سيستمهاي نوين مديريت مزرعه روي آوردهاند.
در اين ميان مساله كمبود آب و حساسيتهاي قابل دركي كه در ساليان اخير در قبال موضوع محيطزيست و حفظ منابع انرژي ايجاد شده است و همچنين مديريت نادرست آب، كود و سم كه از مهمترين منابع آلودگي محيطزيست بوده است، بدينترتيب متخصصين علوم زراعي در ساليان اخير بدنبال شيوههاي نويني در مديريت مزرعه بودهاند كه علاوه بر بهينهسازي مصرف نهادهها، عملكرد را نيز افزايش داده و در نهايت بازده اقتصادي توليد را بالا ببرد. در جهت چنين هدفي بود كه از اوايل دهه اخير موضوع كشاورزي دقيق مطرح شده است.
كشاورزي دقيق (كشت و كار دقيق(Precision Agriculture كه گاهي آن را كشاورزي نيز مينامند، يك نوع نگرش جديد در مديريت مزرعه است. كشاورزي دقيق، سيستمي است كه توليدكنندگان كشاورزي ميتوانند بوسيله آن تغييرات و غيريكنواختيهاي داخل مزرعه را شناسايي كرده و سپس با مديريت اين تغييرات در جهت افزايش محصولات زراعي و افزايش بهرهوري گام بردارند. كشاورزي دقيق يك استراتژي مديريتي است كه جزئيات و اطلاعات مربوط به هر قسمت از مزرعه را به كار گرفته و مديريت دقيقي بر نهادهها اعمال ميكند.
در اين نوع سيستم، اطلاعات ويژه نوع خاك و كيفيت توليد هر قسمت كوچك از مزرعه جمعآوري شده و مقدار نهاده متناسب با آن قسمت به صورت بهينه بكار برده ميشود.
بديهي است در سطح يك مزرعه هر چند كوچك با متغيرهاي مختلف مواجه هستيم. تفاوت ويژگيهاي خاك، گياهان و ساير عوامل متغير در سطح مزرعه نيازمند اعمال مديريت متغير و متناسب با هر قسمت از مزرعه ميباشد كه نياز به چنين مديريت متغيري منشا اصلي پيدايش سيستم كشاورزي دقيق بوده است.
اصلي كه كشاورزي دقيق برآن استوار است اين است كه براي افزايش بازده اقتصادي و كاهش آلودگي محيطزيست، نهادههاي كشاورزي و مواد شيميايي مصري همچون كودهاي شيميايي، آفتكشها و علفكشها دقيقا به همان ميزان مورد نياز هر بخش كوچك از مزرعه بكار برده شود، نه بيشتر و نه كمتر. عليرغم اينكه در نگاه اول كاربرد كشاورزي دقيق مديريت پيچيدهاي را ميطلبد و از طرفي توجيه اقتصادي چنين سيستمي با ترديدهايي مواجه است، اما بنظر ميرسد با توجه به چالشهاي عمدهاي كه جهان امروز در زمينه آب، غذا، آلودگي محيطزيست و منابع انرژي با آنها مواجه است، نسلهاي آينده ناگزير به روي آوردن به چنين شيوههايي خواهند بود. هرچند كه در حال حاضر نيز اين نوع سيستم مديريت مزرعه در كشورهاي پيشرفته (بويژه آمريكا) در حال تبديل به سيستم رايج كشاورزي ميباشد.
سهولت دسترسي به ابزارها و تكنولوژي پيشرفته در اين كشورها و همچنين سطح وسيع اغلب مزارع از ديگر عوامل روي آوردن اين كشورها به اين نوع سيستم كشاورزي ميباشد. كشاورزي دقيق گرچه ابتدا با هدف ايجاد سود بيشتر متولد شد، اما هماكنون، نيل به سود پايدار و كاهش آلودگيهاي زيستمحيطي از مهمترين نتايج آن است. از طرف ديگر حساسيتهايي كه در كشورهاي توسعه يافته نسبت به خطرات زيستمحيطي و بيولوژيكي محصولات كشاورزي حاصل از دستكاريهاي ژنتيكي ايجاد شده است، كشاورزان اين كشورها را به استفاده از سيستمهاي بهزراعي جهت افزايش عملكرد در واحد سطح راغبتر ميكند.
طي 15 سال اخير محققان دريافتهاند كه خصوصيات و پارامترهاي مزرعه اعم از خصوصيات گياه و خاك، تحت تاثير زماني و مكاني تغييرپذيرند كه با انجام آزمايشهاي گسترده قابل شهود بود از طرفي، روشهاي كشاورزي دقيق ميتواند پايداري اقتصادي و محيطي توليد محصول را افزايش ميدهند. تغييرپذيري مكاني عبارت است از تغيير در ويژگيهاي اندازهگيري شده محصول و خاك، در سطح و عمق ميباشد. تغييرپذيري را ميتوان در حاصلخيزي خاك، محتواي رطوبت، بافت خاك، مكاننگاري، قدرت رشد گياه و جمعيت آفات مشاهده كرد.
در تغييرپذيري زمان، ويژگيهاي محصول و خاك علاوه بر سطح و عمق در طول زمان نيز تغيير ميكند. براي مثال محتواي رطوبت و سطح نيترات خاك به سرعت تغيير ميكنند. به دست آوردن اطلاعات دقيق و اجرايي در زمينه كشاورزي، رويكرد مهمي است كه در سالهاي اخير با رشد و توسعه صنعت الكترونيك، ارتباطات و بوجود آمدن نرمافزارهاي مرتبط عملي شده است. حسگرها و ريزپردازندههاي ارزان قيمت به همراه منابع توان و سيستمهاي ماهوارهاي، توانسته است بسياري از فعالان كشاورزي دنيا را به اطلاعات و دادههاي با ارزشي در خصوص حرفهشان مجهز كند.
فنآوري اطلاعات مفهومي است كه هماكنون به موازات ديگر شاخههاي علم در كشاورزي با عنوان كشاورزي دقيق نمود پيدا كرده است.
تعريف كشاورزي دقيق
واژه كشاورزي دقيق را به صورت مديريت دقيق گياه و خاك مطابق با شرايط متغير يك مزرعه تعريف كردهاند. البته در فرهنگ اصطلاحات علمي از واژههايي چون كشاورزي موضعي نيز استفاده ميشود. بلكمور كشاورزي دقيق را بدينگونه تعريف كرده است: كشاورزي دقيق مديريت اختلافهاي زراعي به منظور افزايش بهره اقتصادي و كاهش اثرات محيطي است. كشاورزي و زراعت دقيق به روش كنترل محصول اطلاق ميشود تا مديريت مزرعه در زمين زيركشت به تناسب توان محصول از كاربرد آن در سطوح مختلف توليد استفاده كند. به عبارت ديگر، وروديهاي اعمال شده در زمين به منظور توليد محصول با سطح پتانسيل عملكرد محصول همبستگي دارد. كشاورزي دقيق، يك سيستم مديريتي اطلاعات و تكنولوژي است كه از منابع مختلفي نظير اطلاعات مربوط به گياهان زراعي، خاك، عناصر غذايي، آفات و بيماريها، رطوبت و عملكرد در راستاي بهرهوري مطلوب، پايداري و حمايت از محيط پيرامون استفاده ميكند. كشاورزي دقيق با استفاده از فنآوريهاي اطلاعاتي مزرعه را به واحدهاي كوچكتر تقسيمبندي كرده و سپس به تعيين خصوصيات هر واحد ميپردازد. در نتيجه استفاده از اين فنآوري، توليدكنندهها قادر خواهند بود نهادهها را در محل دقيق اعمال كرده در نهايت از بيماري و تلفات بكاهند.
اهداف
در كشاورزي دقيق فنآوري حرف اول مديريت مزرعه را تعيين ميكند. در اين نوع از كشاورزي كه بيشتر در كشورهاي توسعه يافته رايج است و برخي از كشورهاي توسعه يافته هم در اين زمينه گامهايي برداشتهاند با استفاده از سيستم موقعيتياب جهاني(GPS) و ساير دستگاههاي جديد مزرعه را به واحدهايي كوچكتر تبديل كرده و براي هر واحد خصوصيات و ويژگيهاي آن را تعريف و براساس يافتهها و اطلاعات علمي به دست آمده به مديريت آن واحد ميپردازند هدف اساسي اين فنآوري، تحقق كشاورزي پايدار است كه در قالب كاهش استفاده، از نهادههايي چون كودهاي شيميايي و در نتيجه كاهش آلودگيهاي زيست محيطي به ويژه آلودگيهاي آبهاي زيرزميني قابل دستيابي است.
مزايا
بهبود كيفي و كمي عملكرد گياهان زراعي، امكان اندازهگيري كمي و كيفي عملكرد گياه زراعي در زمان برداشت با استفاده از دستگاههاي مورداستفاده در سيستم، تعديل و تصحيح مصرف نهادهها و منطقيكردن هزينهها، توسعه و بهبود كشاورزي پايدار، بهرهمندي توليدكنندگان از دادهها براي اتخاذ تصميمات اقتصادي، حفاظت از محيط زيست با كاهش مصرف سموم و كودهاي شيميايي، جلوگيري از فرسايش خاك با انجام حداقل عمليات خاكورزي، بكارگيري روشهاي كشت مستقيم و كاهش دفعات شخم و تسطيح و جلوگيري از تخريب ساختمان خاكهاي مرغوب، كاهش هزينهها و افزايش درآمد خالص با نگرشي كارشناسانه در طولاني مدت، افزايش كارايي كودها و در نتيجه افزايش بازدهي نهادهها، جلوگيري فرسايش خاك سود اقتصادي بيشتر و افزايش عملكرد محصول از مزاياي زيست محيطي اين نوع كشاورزي به شمار ميآيند.
نيازمنديها
امروزه، چهار نوع فنآوري پيشرفته، كشاورزي دقيق را هدايت ميكنند كه عبارتند از: سنجش گرماي الكترونيكي ماشينهاي زميني (پايشگرهاي عملكرد يا ماشينهاي برداشت)، سيستمهاي اطلاعات جغرافيائي، سيستمهاي موقعيتياب جغرافيائي و نرمافزارهاي سيستم تصميمگيري (تصميمسازي) كه براي تجزيه، تحليل و برنامهريزي به كار گرفته ميشوند. چنين تركيبي با اجزاء فنآوريهاي گفته شده و با كاربرد رايانه و استعانت از ماهواره ميتواند رهنمودهاي لازم و يا ارزيابي موثربودن عملكرد گياهان داشت.
سيستم مكانيابي جهاني قلب كشاورزي دقيق است. دريافتكنندهGPS وسيلهاي است كه موقعيت خود را از طريق چهار سيگنال ماهوارهاي و محاسبات مثلثاتي در روي زمين تعيين ميكند.
اين ايستگاه، سيگنالهاي فرستاده شده چهار ماهواره را دريافت و پس از مقايسه محل محاسبه شده با محل دقيق خود، مقدار خطا را محاسبه كرده و موقعيت دقيق را به واحدهاي سيار در مزرعه ميفرستند. اين سيستمDGPS نام دارد. سيستمGIS قادر است با استفاده از خصوصياتي مثل بافت خاك، نوع محصول، وضعيت مواد مغذي خاك و لايههاي مختلفي از اطلاعات را به صورت نقشه توصيف كند. برخي از اين لايههاي اطلاعاتي ميتوانند مستقيما و با اندازهگيري به دست آيند مثلPh خاك و برخي ديگر از طريق پردازش رياضي. ساير دادهها همان طور كه گفته شده، خصوصيات مزرعهاي تغييرپذيرند.
فنآوري نسبي متغير كه در كشاورزي دقيق كاربرد فراواني پيدا كرده است در حقيقت به تجهيزاتي اطلاق ميشود كه ميتوانند به طور خودكار ميزان استعمال مواد را با توجه به موقعيت مكاني تغيير دهند. در حال حاضر اين سيستمها در كودپاشيها، كارندهها و سيستمهاي آبياري توسعه قابل توجهي داشتهاند، بنابراين كشاورزي دقيق از چهار بخش اساسي تشكيل شده است:
1- سنجش از راه دور، 2GIS -، 3DGPS -، 4VRT -
فنآوري نرخ متغير(VRT) از سه بخش اساسي تشكيل يافته است، كنترلكننده (تجهيزات دقيقي است كه ميتواند با استفاده از نقشه، وضعيت مكان موردنظر را از نظر خصوصيت خاك يا گياه پردازش كند)، موقعيتياب (دريافتكنندهDGPS است كه مختصات موقعيت جغرافيايي مكان موردنظر را از لحاظ طول و عرض جغرافيايي و همچنين ارتفاع نمايش ميدهد)، فعال كننده (تصميم اتخاذ شده توسط پردازشگر را عملي ميسازد)، سيستمهاي سنجش از راه دور،GIS ،DGPS ،VRT به كمك اين فنآوري آمدهاند تا بتوان با حداقل خطا، مطابق نياز در مناسبترين زمان و مكان، نهادها را به درستي اعمال كرد.
مراحل اجرا
الف - شناسايي و تشخيص تغييرپذيري: همانطور كه گفته شده تغييرات مزرعهاي ميتوانند مكاني يا زماني باشند كه عمدتا روشهاي استفادهشده به تعيين تغييرات مكاني مستلزم مطالعه روند رشد محصول در طول يك فصل زراعي ميباشد كه چيزي نيست جز تغييرپذيري زماني.
ب - مديريت تغييرات: زماني كه تغييرات در مزرعه مطالعه مكانيابي شد، توليدكننده بايد براساس دانش زراعي خود مديريت مناسبي متناسب با آن تغييرات اتخاذ كند. اين مديريت اصطلاحا مديريت موضعي محصول نام دارد كهsscm مشهور است. به عنوان مثال در بحث پتاسيم و فسفر، بعد زماني تاثير چنداني بر تغييرپذيري آن در مزرعه ندارد در حالي كه اين مطلب در مورد كودهاي نيتروژنه صادق نيست.
ج - ارزيابي عملي: سه مولفه اقتصاد، محيط زيست و فنآوري در اين مرحله بيشترين اهميت را دارند.
اطلاعات و دادهها در اين نوع كشاورزي ارزش محسوب ميشوند نه انتقال فنآوري، بنابراين اين دادهها به هر شيوهاي كه به دست ميآيند، در صورت داشتن دقت بالا و خطاي قابل قبول، باارزش بوده و يك ورودي براي مديريت موضعياند. نكته دوم اين است كه حفظ محيط زيست همواره به عنوان عامل تاثيرگذار در بوجودآمدن كشاورزي دقيق مطرح بوده است.
كاربردها
غبار يا محلول پاشي براي كنترل آفات و بيماريهاي گياهي، مديريت آبياري، كاربرد كودهاي شيميائي را به ميزان مطلوب و موردنظر، نحوه اثر بخشبودن كاربرد علف كشها، كشت و كار دقيق و جايگزين مناسب بذور در بستر كشت از كاربردهاي كشاورزي دقيق است. كنترل ادوات و نهادهها توسط دو روش عمده صورت ميگيرد: يكي روش همزمان است كه در اين روش، خصوصيتي از گياه يا خاك به صورت پيوسته اندازهگيري شده و سيستمهاي كنترلي واقع در تراكتور، به طور همزمان و با استفاده از اين اندازهگيري، نهاده موردنظر را تعيين و اعمال ميكنند.
روش بعدي كه نام دارد، زماني به كار ميرود كه نقشهاي از خصوصيات خاك يا گياه قبلا توسط حسگرها يا نمونهبرداري و با استفاده از تركيبي از سيستمهايGPS و GIS تهيه شده باشد و هم اكنون در اختيار پردازشگر كابين تراكتور باشد.
حسگرهاي پيوسته يا در حال حركت، بر مبناي پنج اصل فيزيكي طبقهبندي شدهاند.
حسگرهاي الكتريكي و مغناطيسي، هدايت، مقاومت الكتريكي، ظرفيت خازني و يا القاي مغناطيسي را تحت تاثير جنس تشكيل دهنده يك ماده اندازهگيري ميكنند.
حسگرهاي نوري و راديومتري نيز از امواج الكترومغناطيسي براي كاوش سطح انرژي جذب شده، باز تابيده شده يا انتقال يافته توسط خاك يا بافت گياه استفاده مي كنند.
همچنين اين حسگرها ميتوانند از اصل ديد ماشين براي شناسايي گونههاي مختلف گياهان يا اندازهگيري تراكم گياه به صورت بهره بگيرند. حسگرهاي صوتي از صداي ايجادشده توسط درگيري وسيله با خاك و اندازهگيري آن استفاده ميكنند و حسگرهاي بادي با تزريق مقدار معيني باد به داخل خاك ميتوانند ميزان فشردگي خاك را تعيين كنند.
حسگرهاي مكانيكي، نيروي ايجادشده در اثر درگيري يك وسيله با خاك يا گياه را اندازهگيري ميكنند. از اين حسگرهاي الكتروشيميايي شامل غشاءهاي يون انتخابي ميباشند كه در اثر فعاليت يونهاي مشخصي در محلول خاك، ايجاد ولتاژ ميكنند. ميتوان با كاليبره كردن اين ولتاژ، سطح فعاليت يونهاي انتخابي را كاوش كرد. اگرچه توليدكنندگان، حسگرهايي را ترجيح ميدهند كه داراي ورودي مستقيم به الگوريتمهاي تصميمگيري باشند ولي واقعيت اين است كه حسگرهاي ساخته شده، تنها قادر به كاوش غيرمستقيم پارامترهاي خاك يا گياه ميباشند. به عنوان مثال، تغييرات هدايت الكتريكي خاك كه توسط حسگرهاي الكتريكي اندازهگيري ميشود بيانگر تغييرات در شوري خاك، رطوبت، بافت و نيز ماده آلي خاك ميباشند.
در راستاي عملياتي كردن شيوههاي كشاورزي دقيق در هر كشوري چهار سوال مهم مطرح ميشود.
1- آيا اطلاعات به دست آمده از كشاورزي دقيق قابل انتقال به بخش كشاورزي هست و اساسا چه شيوههاي مديريتي قابل تطبيق با اطلاعات بدست آمده ميتوان اتخاذ كرد؟
2- آيا اطلاعات به روز و جديد هستند؟
3- آيا اطلاعات براي شخصي كه ميخواهد تصميمگيري كند معنيدار است تا اين شخص دست به تغيير و تحول بزند؟
4- آيا اطلاعات را ميتوان در حيطه عمل پياده كرد؟
تجربيات ساير كشورها
مديريت عناصر غذايي در سيستمهاي كاشت ذرت و سويا، سيستمهاي كشت ديمي و آبي كمربند ذرت آمريكا، با مزارع بزرگ و كاربرد فنآوريهاي جديد شناخته شده است. با گذشت زمان و توسعه سيستمهاي مديريت موضعي مزارع به واحدهاي كوچكتري از لحاظ مديريتي تقسيم شدند.
به علت هزينه بالاي نمونهبرداري در مزارع وسيع، رويكرد سنجش از راه دور، حسگرها و تهيه نقشههاي عملكردي جايگزين روشهاي قديمي شد. در مرحله ارزيابي عملي اين سيستم مشخص شد كه اگرچه با كاربرد اين تكنولوژي سطح استفاده از نهادهها كاهش پيدا كرد، اما افزايش معنيداري در عملكرد محصول مشاهده نشد.
2- مديريت كود نيتروژنه در كاشت غلات، شمال اروپا: عملكرد غلات زمستانه و استفاده از كود نيتروژنه در اروپا بالاست. برنامه كشاورزي دقيق در جنوب انگلستان طي 5 سال انجام شد كه هدف عمده آن تعيين خط مشيهايي جهت افزايش كارايي نهادهها و كاهش صدمات زيستمحيطي بود. اين برنامه در عمل شامل 3 مرحله بود: 1) كاوش و بررسي سطح تغييرپذيري در مزارع.2) توسعه تكنيكهايي جهت اندازهگيري تغييرات در طي فصل رشد (مديريت تغييرات) 3) ترويج و انتقال اطلاعات به كشاورز و توليدكننده و توجيه بخش كشاورزي دقيق نسبت به مزاياي استفاده از كشاورزي خصوصياتي مانند رطوبت خاك، بافت خاك، و مواد مغذي آن به صورت نقشههايي تهيه شد. و به صورت كاربردي در اختيار برنامههاي GIS و GPS قرار گرفت.
در مرحله ارزيابي عملي اين فنآوري، محققان انگليسي دريافتند كه كاربرد متغير نيتروژن با استفاده از كشاورزي دقيق، سودي معادل 36 يورو بر هكتار در مقايسه با روشهاي سنتي عايد كشاورز ميكند. در مجموع كاهش چشمگيري در استفاده از N وجود داشت اما همچنان افزايش در عملكرد و ميزان پروتئين دانه، مشاهده نشد3- مديريت عناصر غذايي در مزارع آبي برنج، آسيا: در آسيا، مزارع خصوصي داراي ابعاد كوچكي هستند و بنابراين تنها ميتوان، از تجهيزات كوچك استفاده كرد.
كشاورزي دقيق در مناطقي چون چين، هندوستان و فيليپين توسعه يافت. به عنوان مثال متوسط عملكرد دانه برنج 11 درصد افزايش و استفاده از كود نيتروژنه 4 درصد در مقايسه با روشهاي مرسوم كاهش يافت و در نتيجه سود متوسطي معادل 46 دلار آمريكا در هر هكتار و در هر چين برداشت، عايد كشاورزان شد. بنابراين مديريت موضعي مواد مغذي در اين مناطق با وجود كوچك بودن مزارع (كه مشكل مزارع ايران نيز ميباشد) پاسخ نسبتا خوبي ارائه كرده است. پتانسيل استفاده از كشاورزي دقيق در هند به دليل كمبود تكنيكهاي اندازهگيري و تحليل فاكتورهاي موثر خاك و گياه محدود شده است. اما متدولوژي زير براي اجراي كشاورزي دقيق در هند پيشنهاد شده است.
الف - بوجود آمدن سيستمهاي مختلف علمي شامل دانشمندان كشاورزي در سنجشهاي مختلف آن مهندسان، سازندگان و اقتصاددانان به منظور مطالعه دورنماي كلي كشاورزي دقيق.
ب - تشكيل تعاونيهاي كشاورزي جهت تهيه تجهيزات، چرا كه بسياري از لوازم موردنياز اين فنآوري گرانقيمت هستند.
ج - تلاش جهت ادغام اراضي كشاورزي با دخالت مكانيسمهاي درست.
د- ترويج و آگاهي دادن به كشاورزان نسبت به مزاياي استفاده از كشاورزي دقيق از جمله كاهش ميزان مصرف كود، آب، حشرهكشها و آفتكشها.
در استراليا، ترويج و انتقال فنآوري، بيشترين اهميت را از لحاظ بازدارندگي نسبت به عواملي چون اقتصاد و تجهيزات ايفا ميكند. اما در كشورهايي چون هندوستان، سطح كوچك اراضي، غيريكنواختي سيستمهاي كاشت، كمبود دانش فني و نرمافزاري در ميان كشاورزان و توليدكنندگان و هزينههاي بالا به عنوان محدودكنندههاي كشاورزي دقيق مطرح هستند.
هزينههاي بالا، انتقال فنآوري و دانش فني موردنياز به كشاورزان، توجيه اقتصادي و سودآوري، امكانات و تجهيزات ماهوارهاي از جمله اين موانع بودهاند. اولين قدم در بحث كشاورزي دقيق براي كشورمان، شناسايي تواناييها و قابليتهاي بالقوهاي است كه ميتواند بسياري از محدوديتها را از سر راه برداشته و در نتيجه باعث محلي شدن اين فنآوري گردد.
از طرفي بررسي و مطالعه دقيق تغييرپذيري مكاني و زماني ويژگيهاي مهم خاك و گياه از جمله عناصر غذايي، بافت خاك، رطوبت، عملكرد محصول، فشردگي و ساير عوامل نيز در مرحله اول به عنوان تجربه كشورهاي صاحب اين فناوري ضروري به نظر ميرسد. در نتيجه ميتوان طي مراحل شناسايي و تشخيص سطح تغييرپذيري مزارع ايران، مديريت تغييرات و ارزيابي عملي فنآوري مذكور را براي محصولات محوري چون گندم و برنج در ايران متصور بود.
مهدي صادقيپور مروي
حميد ملاحسيني
شنبه 16 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]
-
گوناگون
پربازدیدترینها