واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: بايد بفهميم اسلام دين عمل است
http://www.iranika.ir/assets/mini.gif عنوان : بايد بفهميم اسلام دين عمل است
فكر مسخ شده
اما به فكر امروز خودمان كه نگاه میكنيم میبينيم عمل به
عناوين و اسامی مختلف تحقير میشود میبينيم ملت ما به چيزی كه اعتنا
ندارد عمل است مثلا پيش خودش خيال میكند كه اگر بتوانم در حرم حضرت
رضا عليه السلام يا در حرم امام حسين عليه السلام يك جا قبری پيدا كنم ،
اين جانشين همه چيز حساب میشود اين كجا و فكر اسلام كجا ! آيا مردمی كه
فكر میكنند كه اگر در عمرشان هر كار كردند ، كردند ، ولی بعد از فوتشان
در پائين پای حضرت رضا عليه السلام دفن شدند ، همه كارها يكجا ناديده
گرفته خواهد شد ، روی سعادت را میبينند ؟ فكر نمیكند كه اگر تو در پائين
پای حضرت رضا عليه السلام میخواهی دفن شوی هارون الرشيد هم در پائين پای
حضرت رضا عليه السلام مدفون است ، پس يكی از كسانی كه بايد از مجازات
الهی مصون بماند هارون الرشيد است پس چرا وقتی كه از بالای سر حضرت
میخواهی رد شوی میگوئی بر هارون و مأمون لعنت اين را میگويند يك فكر
مسخ شده و مرده اينكه میگوئيم احياء تفكر اسلامی ، يكی از مواردش اين
است كه در مسئله عمل ، فكر ما بايد زنده بشود ، بايد بفهميم اسلام دين
عمل است ، دين وابستگیهای خيالی نيست .
مسئله بست
اسلام بست ندارد . در قديم بست بود و خوب شد آن بستها ور افتاد كسی
كه جرمی مرتكب میشد و مأمورين میخواستند او را بگيرند ، میرفت به خانه
يك مرد متنفذ ، يك عالم روحانی و آنجا مینشست و هيچ قدرتی نمیتوانست
او را از بست خارج كند جرم مرتكب شده بود و به حكم قانون عرفی و قانون
شرعی بايد محاكمه و
مجازات شود ، ولی نه ، آقا رفته در فلان خانه بست نشسته ، و چه كسی جرئت میكند او را از بست بيرون بياورد ؟ ما خيال میكنيم در دستگاه الهی هم از اين بستهای موهوم وجود دارد ! نه ، اينجور نيست .
قسم به خود حسين بن علی عليه السلام اينجور نيست . قسم به خود حضرت رضا عليه السلام اينجور نيست اصلا اين خلاف فكر حسين بن علی عليه السلام است ، خلاف فكر علی بن ابيطالب عليه السلام است خلاف فكر حضرت رضا عليه السلام است آنها در همه عمرشان ، در زندگی خودشان اين حرفها را نپذيرفتند ، آيا در مماتشان میپذيرند ؟ ! شما وقتی " نهج البلاغه " را مطالعه میكنيد میبينيد در اين كتاب دو مطلب است كه هی تكرار میشود :
" تقوی " و " عمل " ما چشمهايمان را میبنديم و میگوئيم اينها را قبول نداريم ما نه به " تقوی " اعتقاد داريم و نه به " عمل " ، يك عمر زندگی میكنيم بدون تقوی و عمل ، بعد وصيت میكنيم كه ما را ببرند در نجف دفن كنند ، كارمان درست میشود !
دو حديث در همين زمينه از رسول اكرم صلی الله عليه وآله وسلم بخوانم ، رسول اكرم صلی الله عليه وآله وسلم در روزهای اول بعثتشان كه آيه نازل شد
: « و انذر عشيرتك الاقربين ». بنیهاشم را جمع كرد و فرمود :
بنیهاشم ! بنیعبدالمطلب ! نبينم كه در روز قيامت مردم ديگر بيايند در محضر عدل پروردگار با توشه عمل صالح ولی شما بيائيد و اتكالتان به من باشد و بگوئيد پيغمبر از ما است كه اين به حالتان فايده نخواهد بخشيد ، و از اين بالاتر
در روايت است كه پيغمبر اكرم صلی الله عليه وآله وسلم رو میكند به يگانه فرزند عزيزش وجود مقدس صديقه طاهره سلام الله عليها آن كسی كه درباره اش میگويد « بضعة منی » ، او پاره جگر من است
و میگويد :
« يا فاطمة اعملی بنفسك »،
دختركم خودت برای خودت عمل كن « انی لا اغنی عنك شيئا » من به درد تو نمیخورم ، از انتسابت با من كاری ساخته نيست ، تعليمات مرا بپذير و دستورات مرا عمل كن ، مگو پدرم پيغمبر است پدرم پيغمبر است ، به دردت نمیخورد ، به دستور پدرت عمل كردن به دردت میخورد . آن وقت شما زندگی همين حضرت زهرا عليه السلام را مطالعه كنيد ، وقتی مطالعه میكنيد ، میبينيد در فكر اين انسان كأنه وجود ندارد كه من دختر پيغمبر آخرالزمان هستم حديث است كه وقتی به محراب عبادت میايستاد ، بدنش به لرزه درمیآمد ماهيچه های بدنش میلرزيد ، از خوف خدا گريه میكرد ، شبهای جمعه را تا صبح نمیخوابيد و میگريست زندگی علی بن ابيطالب عليه السلام را ببينيد ، من نمیدانم چرا ما اينجور شديم ؟ اگر بناست اين نسبتها منهای عمل به درد بخورد ، اگر عمل در كار اثری نداشته باشد ، حضرت زهرا عليه السلام كه از همه شايسته تر بود و همچنين امام زين العابدين عليه السلام و همچنين امام حسن عليه السلام ، همچنين امام حسين عليه السلام و خود علیبن ابيطالب عليه السلام كه گاهی از اوقات میديدند در دل شب از خوف خدا غش كرده است ، چه علتی داشت ؟ آيا او فكر نمیكرد كه من اولين مؤمن به اسلام هستم ؟ من داماد پيغمبر هستم و پيغمبر شخصا به من علاقه دارد ؟ اين تعليم اسلام بود ، اسلام وقتی صحيح تعليم داده میشد ، نتيجه اش اين
بود كه پسر پيغمبر روی انتسابش به پيغمبر هرگز حساب نمیكرد ، روی عمل خودش حساب میكرد حسابش فقط روی اين بود كه برنامه پيغمبر را اجرا كند
.
اين يكی از آسيبهائی است كه بر تفكر اسلامی از صدر اسلام وارد شد ، اما اين آسيب در صدر اسلام ضعيف بود و عرض كردم كه شيعيان و اكثريت اهل تسنن در مقابل اين فكر بودند ، اما به علل مختلفی اين فكر توسعه پيدا كرد و مثل يك خوره كه ما را بخورد ، خورد بعد ببينيد در اين زمينه چه خوابها و چه قضيه ها نقل میكنند موضوعی است كه من چند بار در مجامع عرض كرده ام ، البته خواب است ، اساسی ندارد ولی از نظر سوء تربيت و بدآموزی خيلی اثر دارد مقدس اردبيلی در ميان علمای شيعه معروف به زهد و تقواست و واقعا هم اينجور بوده ، مرد ملا و فقيه محققی است و شيخ انصاری از ايشان به محقق اردبيلی تعبير میكند مرد بسيار بسيار متقی و زاهدی است و برای او حتی كرامتها هم نقل میكنند ، در اينكه مرد عمل بوده است و آنجوری كه خودش فكر میكرده و تشخيص میداده ، اهل عمل بوده است ، شكی نيست .
اين مردی كه مجسمه عمل بود ، بعد از مردنش كسی میگويد كه من او را در خواب ديدم ، از او پرسيدم خدا با تو چه كرد ؟ گفت خدا به من محبت كرد ، عنايت كرد گفتم چه چيز ترا نجات داد ؟ گفت : ديدم بازار عمل كساد است ، تعبير اين است : " ديديم بازار عمل كساد است " يعنی چه ؟ !
قرآن میگويد : بازار عمل رواج است آن وقت يك خواب به ما میگويد بازار عمل كساد است ؟ اگر بازار عمل كساد
است پس بازار چه چيز رواج است ؟ ! اينهاست كه مثل خوره تا مغز استخوان ما را میخورد و ما را فاسد میكند روايتی هم از حضرت باقر عليه السلام برايتان میخوانم البته روايات زيادی است كه در كتاب " كافی "
هست .
حضرت باقر عليه السلام پيغامی دارند برای شيعيان تحت عنوان « ابلغ شيعتنا يا : ابلغوا شيعتنا » معلوم میشود حضرت احساس میكرده اند كه همين فكر غلط كه طبيعت تنبل پرور انسان آن را میپذيرد ، در بين شيعيان هم دارد رواج پيدا میكند فرمودند : از طرف ما به شيعيان ما ابلاغ كنيد كه شيعه ما نيست مگر كسی كه اهل ورع و پارسائی و تقوی و اهل اجتهاد باشد ( اجتهاد در اينجا يعنی كوشش ) ، اهل كوشش و فعاليت و عمل باشد غير از اين ما شيعه ای را هرگز نمیپذيريم در " نهج البلاغه " است كه كسی آمد خدمت اميرالمؤمنين علی عليه السلام ، عرض كرد مرا نصيحتی بفرمائيد حضرت در مقام نصيحت او چند جمله فرمودند كه اولين جمله اش اين است :
« لا تكن ممن يرجوا الاخرش بغير عمل ، و يرجی التوبة بطول الامل ، يقول فی الدنيا بقول الزاهدين ، و يعمل فيها بعمل الراغبين ». ما اگر امروز به علی عليه السلام عرض كنيم آقا ما را نصيحتی كنيد ، قطعا از همين رديف با ما صحبت خواهد كرد فرمود : " از كسانی مباش كه اميد به آخرت میبندند ولی بدون عمل " ( اين ، اميد و رجاء كاذب است ) و " از آن كسان
مباش كه توبه را دوست دارد و دلش میخواهد توبه كند ولی با طول امل و آرزوهای دراز " ، يعنی توبه را تأخير میاندازد و با خود میگويد دير نمیشود ، وقت هنوز باقی است میفرمايد : ای مرد از آن كسان مباش كه آخرت را دوست میدارد ولی نمیخواهد عمل كند معنی جمله بعد اين است : " از آن كسانی مباش كه وقتی سخن میگويد سخن كسی است كه به ماديات دنيايی اعتناست ولی وقتی پای عمل به ميان میآيد ، آدم اسير و بيچاره ای است ، عملش ، عمل شيفتگان و مغرورين به دنياست " .
كتاب احياء تفكر اسلامي
شهيد مرتضي مطهري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]