واضح آرشیو وب فارسی:مهر: به بهانه بازگشت آزادگان/ايران؛ سرزمين آزادي، آزادگي و آزادگان
گرگان - خبرگزاري مهر: بيست سال از آن سالها گذشت، سالهاي اسارت و اسيري، سالهاي ايثار، مقاومت و سالهاي حماسه عشق و پايمردي سرو قامتاني كه با صبر و مقاومتشان، سياه چالهاي رژيم بعث صدام را شرمنده هميت و غيرت خود كردند.
به گزارش خبرنگارمهر از كلاله، با احساس سرشار از غرور تمام مي گفت: تا ايران، ايران است، ايثار، مقاومت، آزادگي و شهادت نيز زنده است.
اينها قسمتي از گل واژه هاي "محمد" 50 ساله بود كه به مناسبت شب خاطره آزادگان هشت سال دفاع مقدس در جمع دانش آموزان بسيجي كلاله واقع در استان گلستان تعريف مي كرد.
لاغر اندام بود، موهاي سفيد، عينك مشكي چشمش و عصاي سفيد دستش، زخم عشقي را روايت مي كرد كه در نبرد با ديوهاي متجاوز نصيبش شده بود.
مي گفت: به ياد مي آورم كه بچه هاي بدون سلاح، تنها با اراده آهنينيشان چگونه دل سياه دشمن را حتي در سياه چال هاي آنها به لرزه درآوردند و چگونه نداي " ايران ايران" را در اردوگاه طنين انداز كردند.
او مي گفت: اردوگاه هاي "تكريت" و "خضير" به ياد دارند شهيد "محسن" را كه در زير شكنجه بعثي ها با لبخندش چطور ارتش تا داندان مسلح عراق را به سخره گرفت و با خون پاكش به مقاومت و ايثار معناي ديگري بخشيد.
تبسمي كرد و ادامه داد: جشن پتو و سرود "ابرم، بارانم، من سروي آزادم" را كه در اردوگاه زمزمه مي كرديم، يادش بخير.
صداي سرفه هاي خشك و پي درپي اش سكوت فضا را پركرد، به سختي نفس مي كشيد، يكي از بچه ها ليوان آبي به دستش داد، جرعه اي نوشيد و بعد افزود: من ديدم كه آن نامردها با رفيقم به خاطر عكس " آقا " كه در جيبش بود، چه كردند، تا مي خورد مي زدندش، با قنداق آنقدر كوبيدند بر سرش تا شهيد شد.
پس از سكوتي طولاني اضافه كرد: من و چند نفر از دوستانم در عمليات كربلاي چهار اسير شديم و مدتها در اردوگاه شماره 11 تكريت عراق اسير بوديم.
صحبتهايش حسابي گل كرده بود، در پاسخ به سئوال يكي از بچه ها درباره بدترين خاطره اسارت گفت: تمام دلخوشي ما اين بود كه شبهاي تاريك سياه چال صدام را به اميد ديدن "يعقوبمان" به سر كنيم، تا اينكه صبح يكي از روزها از راديو كوچك جيبي كه يكي ازبچه ها در اردوگاه داشت، شنيديم "روح خدا به ملكوت اعلي پيوست". آن خبر و آن روزها تلخترين روزهاي زندگي ما بود.
اين آزاده دوران دفاع مقدس خاطرنشان كرد: شهدا رفتند تا هميت و مردانگي و آزادگي پا برجا باشد و ما و وظيفه داريم ازخونشان پاسداري كنيم.
يكي ديگر از 43 هزار پرستوي مهاجر ميهن اسلامي كه در اين جمع حضور داشت، گفت: چهار سال در اردوگاه "خضير" اسير بودم و دو ماه اول اسارت، 50 نفر داخل يك اتاق 3 در 4 كه كف آن فقط يك پتو وجود داشت به سر مي برديم.
وي كه خودش را "محسن" معرفي كرد، افزود: در اين مدت فقط يك ظرف غذا داشتيم كه تمامي نيازهاي روزانه را از طريق آن انجام مي داديم.
به گفته اين آزاده، فضاي اطراف اردوگاه سيم خاردار و فنس كشي شده بود كه هنگام شب به آن برق وصل مي شد.
وي يادآور شد: پس از شنيدن خبر رحلت امام (ره) تمامي اسراي اردوگاه لباس سبز تيره پوشيدند و رژيم بعث عراق نيز براي مقابله با اين اقدام، مدت 15 روز محدوديت اسرا را افزايش دادند.
استان بيش از يك ميليون و 600 هزار نفري گلستان، يك هزار و 100 آزاده در دوران دفاع مقدس تقديم نظام جمهوري اسلامي كرده است و جامعه ايثارگري گلستان نيز بيش از 17 هزار عضو دارد.
شنبه 26 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]