واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: ورزش - مي روم كه جزء هشت تا باشم
ورزش - مي روم كه جزء هشت تا باشم
آرش راهبر / علي آخوندان:پيدا كردن چند متر سايه در زمين شماره سه ورزشگاه آزادي كمي سخت است. آفتاب سر ظهر مستقيم به ملاجمان ميتابد و پوست سر را ميسوزاند. وسط زمين اما قهرمانان بيتوجه به گرماي هوا سرگرم تمرين هستند. هادي سپهرزاد نيزه مياندازد، عباس صميمي از آن طرف زمين گاهي با فرياد ديسك را پرت ميكند، امين نيكفر با چانه گچآلود روي نيمكت نشسته و احسان حدادي هم قرار نيست امروز دست به ديسك بزند. در جمع المپيكيهاي دووميداني بيشتر نگاهها به احسان حدادي است. گرچه از نگاه كارشناسان حضور در المپيك نيز براي دووميداني ايران افتخار بزرگي است اما اينطور كه پيداست توقع مردم از احسان حداقل يك مدال برنز است و اين مسئله خودبهخود بار مسئوليت سنگين را بر دوش پرتابگر نابغه ايراني تحميل ميكند. از روي تقويم 19 روز تا مسابقه مقدماتي و 22 روز تا فينال باقي است اما احسان خيلي مطمئن و بياعتنا كارش را انجام ميدهد: «مثل همه بچهها خودم را براي المپيك آماده ميكنم. در حال اصلاح تكنيك هايم هستم. به هر حال المپيك ميدان بزرگي است، هرچند كه از نظر من همه ميدانها بزرگ هستند.» احسان كه دو ماه قبل حضور بسيار خوبي در گرندپريهاي اروپايي داشت همه مسابقات را مهم تلقي ميكند چون با انبوه تماشاگران برگزار ميشود. ذهنيت او براي حضور در المپيك جالب است و انگار تحت تاثير فضاي سنگين اين مسابقات قرار ندارد: «درست است كه اين اولين المپيك من است اما فكر ميكنم خيلي برايم فرقي نميكند. جو المپيك خيلي چيز خاص و عجيبي براي من نيست. حريفانم را ميشناسم و ميدانم چه كساني قرار است بيايند، همين...».
براي قهرماني كه از ردههاي پايين كارش را شروع كرده و پلهپله مدارج موفقيت را طي كرده المپيك اول بايد چيز ويژهاي باشد اما احسان بيخيالتر از اين حرفهاست: «والله براي من كه چندان فرقي نميكند. مثل خيلي از ورزشكاران خواب مسابقات را نميبينم. اما اين را بگويم كه خواب مدال گرفتن را چند باري ديدهام.»
حدادي از معدود ورزشكاران ايراني است كه موفقيت هايش تداوم داشت، او درباره اين سير تكاملي و صعودي ميگويد: «هر كسي بايد يك هدف در زندگي داشته باشد. هدف من هم ورزش بود. از وقتي ديپلم گرفتم سعي كردم ورزشكار خوبي باشم. بنابراين فعلا درس را كنار گذاشتهام و مدام تمرين ميكنم. دنبال كسب و كار هم نبودهام. ميتوانيد از مربيان سوال كنيد، من حتي يك جلسه تمرين را هم از دست ندادهام. حتي اگر مريض هم شدم سر تمرين آمدم.»
احسان با تكيه بر اين تمركز به زودي پا به مهمترين رقابت سالهاي اخيرش ميگذارد. براي او رقبا هم تا حد زيادي آشنا هستند: «وير جليوس الكنا هفته پيش 85/71 را در يك مسابقه نه چندان مهم انداخته. كانتر هم خيلي خوب پرتاب ميكند. تا به حال شش بار با الكنا مسابقه دادهام. چهار بار او برده و دو بار من. با كانتر هم شش بار مسابقه دادهام كه 3-3 مساوي هستيم.» احسان، الكنا را ورزشكار بزرگ و محترمي ميداند و ميگويد: «با هم رفيق هستيم. او واقعا ورزشكار بزرگي است. پنج تا طلاي جهان دارد و دو بار هم قهرمان المپيك شده. البته فكر كنم اين آخرين المپيك او باشد. حالا 37 سال سن دارد...»
احسان در مورد استراتژي مسابقه دادنش در المپيك ميگويد: «اگر پرتاب اولت خوب باشد حريف دچار ضعف روحي ميشود. البته خود من در روز مسابقه خيلي روحيه بالاتري دارم مخصوصا اگر از كسي عقب بيفتم.» او ميخواهد در روز مقدماتي 67 متر را بيندازد تا حساب كار دست بقيه بيايد. طبق برنامه هر كسي از مرز 50/64 متر عبور كند در فينال حاضر خواهد بود.
همانطور كه گفته شد از او توقع زيادي براي كسب مدال وجود دارد و اين حد از تقاضا كمي احسان را آزار ميدهد: «حالا كه آقاي رضازاده به المپيك نميرود همه ميگويند بايد من طلا بگيرم. براي ما كه هيچ وقت در دووميداني فيناليست نداشتهايم اين توقع بالايي است. بايد توقعها از ما منطقي باشد. من همه تلاشم را ميكنم. در اين اردو هم هفت هشت هزار پرتاب داشته ام. اگر به فينال هم برسم افتخار بزرگي است و چيزي را از دست نداده ام و اگر هم روي سكو بروم كه نور علي نور است.»
او در مورد تفاوتهاي خودش با قهرماني مثل الكنا ميگويد: «الكنا 20 سال است كه پرتاب ميكند. تجربه المپيك دارد، طلاي جهاني دارد. در لتوني ورزش اول دووميداني است و كسي مثل الكنا از بچگي مربي خوب داشته، اما به هر حال فكر ميكنم فاصله زيادي با هم نداريم. من هم جوان هستم...!»
عباس صميمي آن طرف زمين ديسك را پرت ميكند و فرياد بلندي ميكشد. به هر حال دو پرتابگر ايران به نوعي رقيب هم نيز محسوب ميشوند. احسان ميگويد: «هر دوي ما در المپيك ديسك مياندازيم و اميدوارم هركس كه بهتر تمرين كرده به استحقاقش برسد. ما با هم دوست هستيم اما در كار حرفهاي تداخلي با هم نداريم. برنامه تمريني من و عباس جدا از هم است.»
شنبه روز مهمي براي پرتابگرهاست. آنها قرار است ركوردگيري كنند و وضعيت خودشان را بسنجند. اين ركوردگيري به نوعي به پيشبيني در مورد عملكرد آنها كمك خواهد كرد. احسان البته از ناحيه قفسه سينه احساس ناراحتي ميكند اما با همان روحيه محكم ميگويد: «چيزي نيست، خوب ميشه...»
قبل از رفتن به رستوران هم به طنز ميگويد: «انشاءالله عباس آقا (صميمي) طلا را ميگيره و من هم ميرم كه جزء هشت تا باشم...»
سه شنبه 8 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]